متن سند:
محترما به عرض می رساند
همانطوری که مشهور است برادران لنکرانی از توده ای های1 معروف تهران
هستند بنده با برادر کوچک آنها بنام حسام لنکرانی بطور ساده و معمولی آشنائی
داشتم ضمن معاشرتها و صحبتها مطالب زیر را به من اظهار داشته است که بنده به
اظهارات نامبرده اطمینان دارم و مطالبش صد در صد صحیح می باشد اینک
مطالب مکتسبه جهت استحضار بشرح زیر معروض گردید.
شیخ حسین لنکرانی در دوره چهاردهم طرفدار حزب توده بوده بعدا با حزب
مخالف شده است.
مصطفی
و مرتضی و حسام لنکرانی
عضو حزب بوده و احمد
لنکرانی از مخالفین حزب
بوده که با کمیته مرکزی
رابطه داشته و گرداننده خانه
صلح بوده است.
پس از قیام ملی 28 مرداد2
موقعی که تیمسار سرلشکر
دادستان فرماندار نظامی
تهران بوده خسرو روزبه
بطور ناشناس با نام مستعار
دستگیر و در زندان موقت
شهربانی بازداشت می شود
حزب از قضیه مطلع شده
کمیسیونی تحت نظر
اشخاص زیر احمد لنکرانی ـ عباسی ـ افسران شهربانی بنام منصور عدل (قائمی
و مدنی معدوم شدگان) افسر سابق ارتش مرتضی صدرالاشرافی تشکیل و
خسرو روزبه را از زندان با یک ماشین اصل چهار فرار می دهند خبر را پس از
چند ماه از فرار روزبه گذشته سروان مدنی به من تعریف کرده است.
با تقدیم احترام.
ستوان یکم سابق شهربانی کاظم سهیل
توضیحات سند:
1ـ حزب توده ایران : این حزب
را در اوایل مهرماه 1320،
برخی از عناصر وابسته به
شوروی سابق با دعوتی که
شوروی از سلیمان محسن
اسکندری به عمل آورد، آغاز به
کارکرد.
جلسه اوّل در بالا خانه
منزل اسکندری در خیابان ژاله،
تشکیل گردید.
در جلسه مذکور،
احسان طبری، رضا روستا،
عباس اسکندری، ایرج
اسکندری، نورالدین الموتی،
عزالملک اردلان و فریدون
کشاورز، حضور داشتند.
به
هنگام آغاز فعالیت حزب توده،
سلیمان محسن اسکندری، البته
بدون داشتن عنوان دبیر کل
(زیرا چنین عنوانی در آئین نامه
حزب نبود.)، در واقع همه کاره
حزب بود.
از کنگره دوم،
رادمنش، به عنوان دبیرکل تعیین
شد.
از کنگره دوم تا پلنوم
چهاردهم (یعنی مدت 20 سال)،
رادمنش، در خارج از کشور
دبیرکل بود.
بعد از خلع رادمنش،
ایرج اسکندری، به آرزوی
قدیمی خود یعنی دبیر اول شدن،
نائل آمد (از پلنوم چهاردهم تا
شانزدهم).
پلنوم شانزدهم،
کیانوری را به عنوان دبیر اول
انتخاب کرد و او، تا انحلال
حزب توده، در این سمت باقی
ماند، همکاری حزب توده با
مصطفی فاتح، رئیس شرکت
انگلیسی نفت، در روزنامه
مردم در سال 1320، پس از
سقوط رژیم رضاخان، و پس از
اشغال ایران به دست شوروی و
انگلیس، شروع شد.
تصمیم
همکاری را دولتهای شوروی و
انگلیس، در اوان ورود
ارتشهای خود به ایران گرفته
بودند و اجرای آن تصمیم، از
جانب شوروی به حزب توده
ابلاغ گردید و از جانب، انگلستان
به مصطفی فاتح مراجعه شد.
حیات حزب توده را می توان به 8
دوره تقسیم نمود.
دوره اول
زندگی حزب توده، از تأسیس تا
پیدایش فرقه دمکرات (یعنی از
1320 تا 1324) : حزب توده در
این دوران ابتدائی حیات خود، پا
به پای دیپلماسی شوروی پیش
می رفت.
بدین ترتیب، دوره اول
زندگی حزب، دوران زایش و
رشد تدریجی آن بود و در همین
چهار سال، چهره وابسته آن
مشخص شد و معلوم شد که این
حزب، ابزار قابل اعتمادی در
دست دیپلماسی شوروی است.
دوره دوم زندگی حزب توده، از
پیدایش فرقه دمکرات
آذربایجان و پارتی دمکرات
کردستان آغاز می شود و با اوج
نقطه این حزب و شرکت
وزیرانش در کابینه دوم قوام،
خاتمه یافت.
(از آذر 1324 تا
تابستان 1326).
دوره سوم
زندگی حزب توده، از آذر 1326
تا 15 بهمن 1327، یعنی تاریخ
توطئه علیه جان محمدرضا
پهلوی، ممتد است.
در حزب،
دوران «طلائی» و «هورائی»
پایان یافت و دوره حضیض و
شکست فرا رسید.
دوره چهارم،
از اعلام غیر قانونی شدن حزب
تا رد قرارداد الحاقی نفت
(قرارداد گس گلشائیان) یعنی از
بهمن 1327 تا1330 می باشد.
دوره پنجم از سال 1330 تا
کودتای 28 مرداد 1332 است که
در این دوره حزب توده به دو
علت توسعه می یابد.
علت اول،
آن است که زمام دولت و مجلس،
به دست دکتر محمد مصدق و
آیت الله کاشانی افتاد و یک
فضای نسبتا باز اجتماعی وجود
داشت.
لذا حزب، به تأسیس
اتحادیه های کارگری، سازمان
جوانان دمکرات و تشکیلات
دمکراتیک زنان، به صورت
علنی اقدام کرد.
علت دوم، جریان
اوج نهضت مردم، در راه ملی
کردن صنعت نفت در سرزمین
ایران بود.
شکارچیان حزب،
فرصت صیادی خوبی به دست
آوردند ولی نتوانستند از آن به
خوبی استفاده کنند.
دوره ششم،
از کودتای 28 مرداد تا کشف
سازمان نظامی حزب و متعاقب
آن، فروپاشی تمام سازمانهای
علنی و مخفی حزب یعنی تا سال
1334 بود.
دوره هفتم، یک نوع
فصل نهایی و حالتی بدتر از
احتضار برای بدنه حزبی بود که
در حال تجزیه بود.
دوره هشتم
زمان نهایی حزب توده از آغاز
سال 1357، 1361 می باشد.
در
این زمان، کیانوری، زمام حزب
را به دست داشت و با اطلاعاتی
که از منابع شوروی و محافل
سازمان مخفی «نوید» به دست
می آورد.
سمت و سوی حوادث
را به خوبی حدس می زد.
کیانوری ـ که در مکتب لنینیسم
عملی، درسهای خود را خوب
آموخته بود ـ در آمیختن کار
مخفی با کار علنی، اغتنام فرصت
برای ربودن پیروزی از چنگ
فاتح ـ جزو مرام اصلی حزب
توده نیز، بود ـ در ظاهر، حامی
«خط امام» بود ولی در خفا، با
خائنانی مانند ناخدا افضلی،
سرهنگ عطاریان، سرهنگ
کبیری، سرهنگ آذرفر و دیگران،
همکاری داشت و همکاری
پرجوش جاسوسی را به سود
شوروی رهبری می کرد و تدارک
سرنگونی جمهوری اسلامی را
می دید.
که با افشای ماهیت
واقعی آن در سال 1361، عناصر
وابسته به آن، دستگیر و حزب، به
طور کامل منحل و از صفحه
روزگار محو شد.
(اسناد ساواک.
پرونده مصنوعی حزب توده) و
کژراهه خاطراتی از تاریخ حزب
توده، احسان طبری، صص 17،
27، 30، 31، 32، 33، 34، 35،
39، 40، 42، 44، 47)
2ـ آمریکا و تحولات ایران،
اسناد و مدارک آزاد شده دولت
ایالات متحده آمریکا درباره
جنبش ملی شدن نفت ایران، سید
صادق خرازی، تهران، مرکز
اسناد تاریخ دیپلماسی، 1380
منبع:
کتاب
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 11