صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: اظهارات آقای دکتر سیاوش پارسانژاد در کنفرانس تبلیغاتی سازمان امنیت تهران در روز ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۴۹

تاریخ سند: 26 اردیبهشت 1349


درباره: اظهارات آقای دکتر سیاوش پارسانژاد در کنفرانس تبلیغاتی سازمان امنیت تهران در روز ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۴۹


متن سند:

جنبش آزادی‌بخش ملت ایران 13490226
دفتر سیاسی
بیانیه
درباره: اظهارات آقای دکتر سیاوش پارسانژاد در
کنفرانس تبلیغاتی سازمان امنیت تهران
در روز ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۴۹

آقای دکتر سیاوش* پارسانژاد عضو پیشین حزب توده ایران و سپس سازمان کمونیستی انقلابی و عضو کنفدراسیون دانشجویان در اروپا و پس از آن تبلیغات‌چی سازمان امنیت و مداح محمدرضاشاه و پیش از آنها برای ما مجهول در کنفرانس تبلیغاتی که به وسیله سازمان امنیت شاه تشکیل یافته است بیاناتی ایراد کرده‌اند که ما لازم می‌دانیم برای روشن شدن اذهان عمومی ملت ایران نظریات جنبش آزادی‌بخش را درباره آن قسمت از فرمایشات ایشان که مربوط به انقلاب در ایران می‌باشد ابراز داریم و آنچه را که به احزاب پیشین خود نسبت داده‌اند پاسخ به آنها را به دستگاه‌های رهبری آن سازمان‌ها واگذار می‌کنیم.

توضیحات سند:

* دکتر سیاوش پارسانژاد در سال ۱۳۱۶ متولد شد. وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه در ایران برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم آلمان شد. در پرونده ساواک پارسانژاد چنین آمده است: پارسانژاد در سال ۱۹۶۱ / به عضویت حزب توده در آمد و در سال ۱۹۶۵/ در پی انشعاب به عضویت سازمان انقلابی حزب توده در آمد. وی در اکثر جلسات و کنفرانس‌های این سازمان (متشکله در مونیخ و بروکسل) شرکت داشته و اقدام به درج مقالات مختلف می‌نمود. پارسانژاد به اتفاق چند تند دیگر از اعضای سازمان به منظور طی دوره تعلیمات پارتیزانی از طریق پاکستان به چین مسافرت و پس از گذراندن دوره سه ماهه به اروپا مراجعت می‌کند. در سال ۱۳۴۵ به منظور بررسی شرائط آغاز فعالیت در داخل کشور از طریق سازمان مذکور به عراق و کویت عزیمت می‌نماید. وی پس از یک سال اقامت در کردستان عراق از طریق دوبی و بندرعباس با شناسنامه جعلی به کشور وارد و در تاریخ ۲۹/۱۲/۴۸ مورد شناسایی و دستگیر می‌گردد. وی پس از دستگیری از گذشته خود اظهار ندامت و آن را طی یک مصاحبه تلویزیونی اعلام می‌دارد و به دنبال آن مورد عفو ملوکانه قرار می‌گیرد. در ادامه در سازمان بیمه‌های اجتماعی روستائیان استخدام و به عنوان منبع با ساواک همکاری می‌نماید.


نخست به توضیح این نکته می‌پردازیم که انقلاب در ایران مربوط به ملت ایران است و یک امری است کاملاً ملی و طبیعی و انگیزه آن نیازمندی جامعه است برای برافکندن نظام فاسد و کهنه که مانع آزادی ملی می‌باشد و هدف آن دگرگونی در زیربنای اجتماعی است. آنگه که هیئت حاکمه روش دیکتاتوری بگیرد و قوانین را پایمال و تجاوز به حقوق مردم رواج یابد و از مردم چنان سلب آزادی شود که در سرنوشت خود بی‌تأثیر شوند در این حالت تنها انقلاب است که می‌تواند ملت را از سقوط در ژرفای تاریخ رهائی بخشد و در چنین زمان انقلاب قانونی و از حقوق ملت می‌گردد زمان انقلاب نیز از ظاهر شدن واکنش‌های جامعه به گونه مقاومت منفی آشکار می‌گردد و نشانه آنست که ملت راه انقلاب را برخلاف آنچه دستگاه‌های پلیس و تبلیغاتی شاه به آقای دکتر پارسانژاد دیکته کرده‌اند برگزیده است.
انقلاب ملی باید اصیل باشد نه برای اظهار خوش خدمتی دستگاه حکومت به بیگانگان مانند انقلاب شاهانه که طبق توصیه‌های ژنرال روبرت تایلور رئیس ستاد وقت ارتش آمریکا پایه گذاری شد. انقلاب باید از پائین و به وسیله مردم رنجبر و ستمکش و محروم یک ملت آغاز شود نه توسط یک دارو دسته مرفه - میلیونر و چپاولگر انقلاب به اصطلاح از بالا که از طرف دار و دسته دیکتاتور عنوان می‌شود دسیسه‌ای برای خفه کردن صدای انقلاب واقعی ملت و بهانه‌ای برای از بین بردن فریادهای آزادیخواهی است. انقلاب رنگی جز سرخ ندارد و انقلاب سفید شاه که مردم زردش نامیده‌اند جز شیادی و عوام فریبی چیزی نیست و صرفاً برای حفظ و افزایش منافع شخصی اعلیحضرت دیکتاتور شاه است. آقای دکتر پارسانژاد - انقلاب باید ریشه برانداز وضع آشفته پیش و نابود کننده عوامل آن باشد نه نیرنگی برای تقویت عوامل فساد و عمال استعمار که به شکل حکومت استبداد خود را به ملت تحمیل کرده‌اند مسخره و خنده دار است که انقلاب می‌کنند برای نگهداری خود و خانواده‌شان و چاپیدن بیشتر ملت.
مهمتر از همه انقلاب باید همه جانبه باشد و در همه شئون جامعه دگرگونی پدید آورد و آئین نوین سیاسی - فرهنگی و اقتصادی را جانشین نظام فرسوده کهن سازد. انقلاب ملی نمی‌تواند محدود به هدف یا منظورهای خاص باشد. شعارهای پوچ و توخالی مانند «ملی کردن آب‌ها» انقلاب محسوب نمی‌شوند فقط تراوش پندار ابلهانه یک دارودسته فریبکار و ترسان از انقلاب واقعی ملت‌اند. گویا آقای دکتر انقلاب را صرفاً برای تقسیم اراضی می‌داند و به شئون دیگر اجتماعی توجهی ندارند - حال فرض کنیم چنانچه ادعای تبلیغات شاه است تقسیم اراضی شده باشد - گو اینکه خود این موضوع را اگر نیک بنگریم و نیک بررسی کنیم به کلاهبرداری‌ها و حقه بازی‌هائی برخواهیم خورد که از شاهکارهای شیادی قرن بیستم است – چنان که شاه پدر زمین‌های دهقانان را به زور از آنها گرفته و هنگامی که از کشور بیرون رانده می‌شد اجباراً زمین‌ها را به ملت واگذار ولی شاه پسر پس از کودتای مرداد ماه ۳۲ آنها را به خود برگردانده و در زمان انقلاب شاهانه به سه برابر بها به دهقانان فروخته و وجه سفته‌های اقساطی را بدون کسر نزول سال‌های آینده از بانک‌های دولتی دریافت و تبدیل به دلار و سایر ارزهای مورد علاقه شاهانه کرده و به بانک‌های خارج فرستاده است. و به این هم اکتفا نکرده بهره کار و دسترنج دهقانان را هم به بهانه‌های اقساط و بهره و حق کارمندی شرکت‌ها و تراکتورهای قراضه که نمایندگی آنها با والاگهران است می‌رباید و به حساب‌های خود می‌گذارد و به خود القاب می‌بخشد و به هزینه ملت ایران خود و عیالش جشن‌ها بر پا می‌کند و از خود مجسمه‌ها می‌سازد و ملت بیچاره را هم شریک خود خوانده و نام این شیادی را انقلاب شاه و ملت می‌گذارد. حال بیائیم و تصور کنیم که تقسیم اراضی شده است در این صورت یک مسئله پیش می‌آید که اگر یک دارودسته حاکمه تقسیم اراضی کرد ولی در مقابل ملت را چاپید - استعمار را خدمت کرد - مملکت را به بیگانگان بخشید - پشت پا به همه قوانین زد - آزادی ملی را سلب کرد - اقتصاد کشور را در اختیار سرمایه داران خارجی گذارد و استقلال اقتصادی را به باد داد و خلاصه دیکتاتور فاسد تبهکاری شد و هزار گونه تجاوز به حقوق اجتماعی و ملی و شرف و حیثیت فردی مردم کرد دیگر انقلاب لزومی ندارد چون تقسیم اراضی شده است آن هم به آن ترتیب.
آقای دکتر پارسانژاد می‌فرمایند که سرمایه گذاری‌های انجام شده داخلی و ملی بوده‌اند چه خوب شد که موقع بیان این مدعا مصادف گردید با کنفرانس هشتاد تن سرمایه گذاران آمریکایی در تهران که کشور ما را مانند گوسفند قربانی میان خودشان تقسیم می‌کردند و برای بازدید منابع ثروت جنگلی و شیلات شمال میهن ما با سه اتوبوس بدان سوی رهسپار شدند. خوب است آقای دکتر مسافرتی آزادانه به خوزستان بفرمایند و ببینند تقسیم اراضی چگونه انجام شده است. آیا به دهقانان زمین داده‌اند و یا زمین‌های آنها رابه زور و به بهاء مفت گرفته و خانه‌های آنها را هم با تراکتور ویران کرده به شرکت‌های امریکائی واگذار می‌کنند. یک نمونه آن زمین‌های دهقانان دزفولی است که از آنها گرفته به آقای نراقی و شرکای امریکائیش داده‌اند - اکنون دهقانان خوزستانی را بیچاره آواره و دربدر کرده‌اند - این است آقای دکتر معنی حقیقی تقسیم اراضی و سرمایه گذاری داخلی که به شما دیکته کرده‌اند. شما یکی از کارگزاران این دستگاه را به دهقانان بسپارید تا ببینید چگونه او را با دندان تکه تکه و پاره پاره می‌کنند.
ما یقین داریم که بیانات آقای دکتر پارسانژاد نتیجه مطالعاتی است که از اسفند ماه که در تهران بازداشت شدند (برخلاف اظهارشان که خود را به مأمورین معرفی کردند) تا اکنون که سه ماه می‌گذرد در زندان با مشاوره با زندانبانان ساواک به عمل آورده‌اند. امیدواریم به زودی انقلاب ملی ایران که هم اکنون آغاز شده به پیروزی انجامد تا در پرتو آن آقای دکتر هم با برخورداری از آزادی اندیشه و بیان مردم ایران را از انگیزه تشکیل چنین کنفرانسی آگاه سازند.
دفتر سیاسی جنبش آزادی‌بخش ملت ایران از این رو به پخش این اعلامیه اقدام کرد که ملت ایران را در جریان حقیقی انقلاب قرار دهد و نه برای اینکه به آقای دکتر سیاوش پارسانژاد پاسخ داده باشد.
تهران - ۶ خرداد ماه ۱۳۴۶

منبع:

کتاب سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، بختیار در عراق صفحه 321


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.