تاریخ سند: 2 خرداد 1344
موضوع: میرحسین سرشار عضو جامعه سوسیالیستها
متن سند:
شماره: 4233 /20 الف تاریخ:2 /3 /1344
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: میرحسین سرشار عضو جامعه سوسیالیستها
ساعت 1200 روز یکشنبه 2 /3 /44 میرحسن سرشار1 عضو جامعه سوسیالیستها2 ضمن صحبت خصوصی اظهار نموده است که کار نباید متوقف شود و حوزه بایستی مرتباً تشکیل گردد اما خیلی با دقت و احتیاط و باید با تماس با محمدرضا گودرزی ترتیب کارها به نحوی مقتضی داده شود.
نامبرده افزود خلیل ملکی3 در مورد آزادی حسین تحویلدار4 با دکتر نراقی تماس گرفته و ایشان قول دادهاند که برای خلاصی تحویلدار با مقامات سازمان امنیت ملاقات و قول داده است که صددرصد موفق خواهد شد. ناطق در خاتمه افزود که دکتر نراقی رئیس تحقیقات اجتماعی است و در دستگاه نفوذ زیادی دارد و با جامعه سوسیالیستها نیز همکاری مؤثر غیرمستقیم مینمایند و در خیلی از مراحل به ما کمک کرده است.5
توضیحات سند:
1. میرحسین سرشار: فرزند عباس، در سال 1302ش، در تهران به دنیا آمد. لیسانس علوم سیاسی گرفت و در بانک ملی استخدام شد و از آنجا به بانک تجارت خارجی مأمور شد.
در دوران جوانی به حزب توده پیوست و پس از جریان انشعاب، به همراه خلیل ملکی از آن حزب جدا شد و در جریانات بعدی، با خلیل ملکی، در تشکیل جامعه سوسیالیستها فعالیت کرد و عضو کمیته مرکزی و هیئت اجرائیه شد و در برخی از جلسات نیز به عنوان تحلیل گر مسائل سیاسی حرف میزد. در مردادماه سال 1344 ش، به همراه خلیل ملکی و دو نفر دیگر دستگیر شد که در زندان و در جلسه مواجهه با خلیل ملکی، حرفهایی در خصوص چگونگی نقش خلیل ملکی در کمیته مرکزی زد که مورد انکار ملکی قرار گرفت. در این دستگیری، به یک سال زندان محکوم شد و پس از آزادی نیز، دودستگی در جامعه سوسیالیستها را به وجود آورد و از خلیل ملکی فاصله گرفت و رهبری یک دسته را که به تفکرات چپی هم متهم میشدند، عهدهدار شد.
آخرین گزارشات موجود از وی، که به اندیشههای دینی نیز باورمند نبود، شرکت او در مجالس ترحیم خلیل ملکی در سال 1348 میباشد.
در برخی از گزارشها، نام وی را، امیرحسین نوشتهاند.
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
2. جامعه سوسیالیستها: گروهی بود که توسط خلیل ملکی و دوستانش، مانند: جلال آل احمد، داریوش آشوری و... پس از انشعاب از حزب توده و بعد، حزب زحمتکشان و بعد هم نیروی سوم، شکل گرفت. با انتشار مجله « نبرد زندگی» که بعدها به «علم و زندگی» تغییر نام داد، دارای جایگاهی در بین روشنفکران شد.
3. خلیل ملکی: فرزند فتحعلی، در سال 1280 ش در تبریز به دنیا آمد. با این که در زمان مشروطیت کودک بود، ولی به خاطر حضور پدرش در این نهضت، فراز و فرود آن را تا حدودی لمس کرد. ملکی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه به تهران آمد و در مدرسه صنعتی آلمان به تحصیل پرداخت و در سال 1307 ش برای ادامه تحصیل به آلمان رفت، ولی به دلیل در افتادن با مقامات سفارت ایران در برلین، هزینه تحصیلیاش قطع شد و نتوانست رساله دکترای خود را به پایان ببرد و مجبور شد به ایران بازگردد. وی در این دوره، متأثر از انقلاب روسیه، به مرام مارکسیسم روی آورد. در سال 1316 در کنار گروه معروف به 53 نفر دستگیر شد و به زندان رفت. بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 نیز دستگیر شد و در فلکالافلاک خرمآباد زندانی شد. سومین بازداشت ملکی در سال 1339 بود و چهارمین آن در 1344.
خلیل ملکی مدتی به عضویت حزب توده درآمد، اما بعد شیفته سوسیال دمکراسی غرب شد و در سال 1326ش، به همراه دیگر انشعابیون از حزب توده، در تأسیس حزب زحمتکشان نقش داشت و پس از اختلاف با مظفر بقائی، از حزب زحمتکشان نیز انشعاب کرد و نیروی سوم را به وجود آورد که بعدها تبدیل به جامعه سوسیالیستها شد.
خلیل ملکی از لحاظ سیاسی افت و خیز فراوانی داشت. زمانی که به همراه گلدامایر به کشور فلسطین اشغالی رفت و با موشه دایان نیز ملاقات نمود، به آنان سر سپرد و جامعه سوسیالیستها و نشریات آن را در اختیار تبلیغ برای صهیونیستها قرار داد. او میگفت: « اعراب با اسرائیل باید کنار آیند و از تکنیک و کارشناسان آن برای پیشرفت منطقه استفاده کنند. روش دولت ایران خیلی معقول است و خیلی خوب در معامله با اسرائیل و کشورهای دیگر حساب کردند.» به همین علت بود که در اداره کل سوم ساواک، دربارهی او گفته شد: « خلیل ملکی همیشه از اسرائیل و روش سوسیالیستی آن دفاع و جانبداری میکرده...»
خلیل ملکی در تیرماه سال 1348 ش از دنیا رفت. او وصیت نموده بود تا وی را در احمدآباد دفن کنند، ولی غلامحسین مصدق با این امر مخالفت داشت و میگفت: احمدآباد قبرستان نیست؛ از این رو، جنازه او در یکی از قبرستانهای شهرری دفن شد.
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
4. غلامحسین تحویلدارخزانه: فرزند عبدالعزیز، در سال 1314ش در تهران به دنیا آمد. تا کلاس سوم متوسطه درس خواند و پس از آن، به شغل آهنگری روی آورد و زمانی هم فروشنده لوازم مهندسى بود. در جریانات سیاسی کشور، به حزب زحمتکشان پیوست و به همراه خلیل ملکی از آن انشعاب نمود و به جامعه سوسیالیستها پیوست. در سال 1339ش، مسئول و سخنگوی حوزه کارگری جامعه سوسیالیستها بود و زمانی هم جلسات حزبی را در منزل خود تشکیل مىداد. به علت همین فعالیتها در سال 1344ش دستگیر و به چهار سال حبس محکوم گردید که تقاضای عفو او مورد پذیرش قرار گرفت و پس از 22 ماه آزاد شد.
در سال 1354ش و در جریان فعالیت کانون نویسندگان، نامهی آنان را به هویدا داد و در سال 1357ش، که انقلاب اسلامی فراگیر شده بود، به علت همراه داشتن اعلامیه جبهه ملى بازداشت شد که این مدت طولانی نبود.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
5. اداره کل سوم ساواک طی نامهی 16590 /312 – 8 /3 /44، اطلاعات تکمیلی زیر را از ساواک استان مرکزی درخواست نموده است: «1. آیا در حال حاضر غیر از تشکیل حوزهها فعالیت مخفی دیگری هم در جامعه سوسیالیستها در جریان است که میرحسین سرشار به آن اشاره نموده است یا خیر؟ در صورت اول چه نوع فعالیتهائی است و مسئولیت محمدرضا گودرزی در این زمینه چه میباشد. 2. نام کوچک و شغل و محل کار دکتر نراقی تعیین گردد. 3. آیا موضوع مساعدت و همکاری دکتر نراقی نسبت به جامعه سوسیالیتها مورد تائید آن ساواک هست یا خیر در صورت اول چه مدارک و قرائنی در دست است که این موضوع را تائید نماید. 4. شخص مورد نظر با چه کسی از جامعه سوسیالیستها در ارتباط میباشد. 5. هرگونه اطلاعات دیگری که معرف بیشتر دکتر نراقی در این زمینه و یا کمک به اعضاء سایر احزاب مشابه باشد.»
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 133