تاریخ سند: 17 خرداد 1343
تلگرام
متن سند:
از: آبادان
ساواک سوم مرکز 321 اطلاعات حاصله حاکی بود که به مناسبت سالگرد
15 خرداد در جلسه هفتگی روحانیون آبادان اظهاراتی دایر به یادآوری از روز
موصوف و تحریک مردم بشود لذا با اقدامات دقیقی از طرف این ساواک
قرارمی شود که یکی از وعاظ آبادان به منبر برود ولی پس از تشکیل جلسه چند
نفر اشخاص غیر معمم به
طرفداری از دکتر محمد
مفتح شعارهایی به نفع وی
داده و از پشت بلندگو اعلام
می کنند که حتما بایستی
مفتح به منبر برود در نتیجه
واعظی که در روی منبر بوده
از منبر پایین آمده و آقای
مفتح به منبر می رود و ضمن
سخنرانی کوتاهی یادی از
روز 15 خرداد1 نمود ولی
مطالب خلافی ایراد
نمی نماید ضمنا سخنرانی
کوتاه مشارالیه روی نوار
ضبط شده است.
17 /3 /43
96 ـ م ـ د خاوری
محترما به عرض برساند.
18 /2
با توجه به اظهار نظر ساواک آبادان اقدام نمایید.
19 /2
بایگانی شود
20 /2
توضیحات سند:
1ـ پانزده خرداد به دنبال ادامه
مبارزه و ایراد سخنان کوبنده
عصر عاشورا از سوی حضرت
امام خمینی، شب 12 محرم
1383 مطابق با 15 خرداد
1342 حمله وحشیانه، رژیم
شاه به سنگر روحانیت آغاز
گردید.
بسیاری از روحانیون
دزدیده شدند و جمعی هم تحت
تعقیب قرار گرفتند.
در ساعت 3
بعد از نیمه شب 15 خرداد
سربازان گارد به منزل امام
یورش بردند و پس از دستگیری
ایشان به سوی تهران روانه
شدند.
حاج آقا مصطفی،
فرزندامام که شاهد عینی این
جریان بود، با تمام نیرو فریاد سر
داد که «خمینی را بردند» و مردم
قم سراسیمه از خانه ها بیرون
ریختند و اطراف خانه امام
اجتماع نمودند.
همزمان با
دستگیری قائد بزرگ، حضرت
آیت الله قمی از مشهد و آیت الله
محلاتی از شیراز دستگیر شدند
و به تهران گسیل شدند.
روز 15
خرداد فریاد «یا مرگ یا خمینی»
مردم قم، شهر را به لرزه
درآورد.
زنان که در صف مقدم
تظاهر کنندگان حرکت می کردند،
قبل از دیگران هدف گلوله واقع
شدند.
مردم که طالب آزادی بی
قید و شرط قائد خویش بودند،
بی مهابا پیش می رفتند و با
رگبار مسلسل دژخیمان چون
برگ درخت بر روی زمین
می ریختند.
اجساد مجروحین را
با کامیون به سوی مقصد
نامعلومی حرکت دادند و
ماشین های آتش نشانی سراسر
خیابانها و کوچه ها را شسته و از
خون پاک کردند! خبر دستگیری
قائد بزرگ به مقامات برجسته
روحانی، ملی و سیاسی پایتخت
رسید و ساعتی بعد، این
خبر در سراسر تهران مثل بمب
صدا کرد.
بازاری ها مغازه ها را
تعطیل کردند و به تظاهرات
پرداختند.
مردم از خانه ها و
دانشگاهها بیرون ریختند و
فریاد اعتراض سر دادند و همگی
به سوی کاخ شاه به راه افتادند.
تانکها و توپها از کشته ها پشته
ساخت و خیابان هایی که به کاخ
منتهی می شد، به صورت
کشتارگاه مخوفی در آمد.
فجیع ترین این کشتارها سر پل
«باقرآباد» اتفاق افتاد که صدها
کفن پوش ورامین با فریاد یا
مرگ یا خمینی به نظامیان
یورش بردند.
اما رگبار مسلسل
آنان را قتل عام کرد و چرخ
سنگین تانک ها، گوشت و
استخوانشان را درهم کوبید و
جمجمه های آنان را خرد کرد؛ به
طوری که شناخت اجساد آنان
حتی برای بستگان نزدیکشان
دشوار بود.
جهت سرکوبی
جنبش و خاموش ساختن آتش
انقلابی که می رفت تهران را
شعله ور سازد، از ساعت 8
بعدازظهر حکومت نظامی اعلام
شد و تهران در سکوتی
وحشت زا فرو رفت.
در همان
شب بسیاری از شخصیت های
ملی و سیاسی و افراد سرشناس
بازار و دانشجویان دستگیر
شدند.
اما علیرغم این تدابیر
امنیتی با طلوع صبح، هزاران تن
از مردم مسلمان و از جان گذشته
به پشتیبانی از قائد زندانی
خویش به خیابانها آمدند و فریاد
«یا مرگ یا خمینی» سردادند و
به طرف کاخ شاه به حرکت
درآمدند.
شاه فرمان «آتش به
قصد کشت!» داد و در روز 16
خرداد تهران به کشتارگاه مخوف
و حمام خون بدل شد.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک صفحه 18