تاریخ سند: 26 فروردین 1349
موضوع: جلسه عدهای از روحانیون در منزل محمدرضا مهدوی
متن سند:
گزارش خبر
از: 20 ﻫ3 تاریخ: 26 /1 /49
به: 316 شماره: 14220 /20 ﻫ3
منبع: 724
موضوع: جلسه عدهای از روحانیون در منزل محمدرضا مهدوی
از ساعت 070 إلى 30 /9 روز 23 /1 /49 جلسهای با شرکت شیخ علیاصغر مروارید، شیخ جعفر شجونی – شیخ حسین کاشانی، نجمالدین اعتمادزاده، دکتر جواد باهنر، شیخ فضلالله مهدی زاده محلاتی، لاهوتی، و سید علی غیوری در منزل محمدرضا مهدوی تشکیل گردید. ابتدا درباره مسابقات فوتبال1 صحبت شد مروارید اظهار داشت من روی منبر گفتم در مصر بچههای مسلمین در کودکستانها به وسیله اسراییل قطعه قطعه میشوند ما خوشحال هستیم که یک گل به آنها زدهایم مهدوی گفت شنیدهام یک کتابخانه مربوط به یهودیان را در خیابان فردوسی آتش زده و به شرکت ال عال نیز حمله کردهاند که جلوگیری شده است. سپس مروارید گفت مرا چند مرتبه از سازمان امنیت شعبه ثریا اظهار کردهاند من نرفتم عاقبت آقای منوچهری تلفن کرد و خواهش نمود که بهمان آدرس بروم من جواب دادم مأمور با تلفن با من تند صحبت کرد شما هر امری دارید بفرمایید ایشان اصرار کرد که به همان محل بروم ولی من باز خودداری کرده و نرفتم و ادامه داد انواری2 از همه شما گله دارد حداقل هر کدام یک نامه برای او بفرستید البته اقداماتی شده که همین روزها انواری تهران منتقل خواهد شد بعد راجع به لایحه مربوط به رسمیشدن طلاب علوم دینی صحبت شد باهنر گفت اول به اداره برنامه رجوع شد ما آن را رد کردیم فعلاً به صورت لایحه تقدیم مجلس شده است. لایحه فعلاً برای مسجد سپهسالار است و بعد برای همه عمومیت پیدا خواهد کرد. مهدوی پرسید چه اقداماتی باید کرد باهنر جواب داد فعلاً باید اصل لایحه را دید که چه مطالبی دارد و بعد اقدام کرد. در پایان جلسه محلاتی اظهار داشت اگر آیتالله حکیم مرحوم شود غیر خمینی هر کس دیگر معرفی شود خیانت است و هر کس غیر از آقای خمینی را جهت تقلید معرفی کنند خائن است.
نظریه منبع: منبع نظری ندارد.
توضیح رهبر عملیات: شیخ علیاصغر مروارید تا کنون چند مرتبه وسیله این ساواک جهت مصاحبه و دادن تذکراتی به وی احضار گردیده ولی مشارالیه تا کنون از معرفی خود به ساواک خودداری نموده است.
نظریه 20ﻫ3: 20 ﻫ3 نظری ندارد.
نظریه 20 ﻫ: دستور داده شد مشارالیه جلب و به آدرس معینه معرفی گردد. سالار
توضیحات سند:
1. به مناسبت برگزاری مسابقات آسیایی و در آستانه انجام مسابقات فوتبال بین تیمهای ایران و رژیم اشغالگر قدس، تراکتها و اعلامیههایی از سوی گروهها و افراد مبارز علیه این اقدام رژیم پخش شده و در آنها مردم به مبارزه علیه صهیونیستها دعوت شدند. هم چنین دانشجویان دانشگاههای تهران با انجام تظاهرات و سر دادن شعارهایی علیه رژیم شاه و صهیونیسم با برپایی این مسابقه فوتبال مخالفت میکردند. با وجود اینکه بیشتر بلیطهای مسابقه بین ایران و رژیم اشغالگر قدس توسط یک سرمایه دار یهودی از پیش خریداری شده بود ولی جوانان مسلمان به هر ترتیب توانستند در امجد یه حاضر شوند. در ابتدای مسابقه فوتبال. بازیکنان ایرانی با تشویق بسیار مواجه شدند ولی وقتی بازیکنان اسراییل وارد میدان شدند. جمعیت همگی آنها را «هو» کرد و این در حالی بود که سرود اسراییل در حال پخش بود. هم چنین وقتی گل پیروزی به دروازه اسراییل زده شد مردم حاضر در امجدیه آن قدر به وجد آمده بودند که رژیم برای تحریک احساسات ناسیونالیستی و جلوگیری از احساسات ضد صهیونیستی، سرود شاهنشاهی را پخش کرد. پس از پایان مسابقه فوتبال ایران و اسراییل، شور و هیجان مردم به جشن ملی شباهت داشت تا چیز دیگری. حضور اسراییل در این مسابقات در حالی صورت گرفت که کشورهای منطقه با تحریم این رژیم و قطع رابطه با آن نسبت به این رژیم فشارهایی را اعمال میکردند. لیکن شاه در راستای سیاستهای امریکایی خود از ایجاد رابطه. فروش نفت و همکاری با اسرائیل کوتاهی نمیکرد.
(رک: هفت دروازه تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، جلد اول )
2. آیتالله محی الدین انواری:
آیتالله محی الدین انواری در سال 1305ﻫ ش در همدان به دنیا آمد. پس از تحصیلات دوره ابتدایی، آموزش علوم دینی را پی گرفت. در سال 1341 همراه با شهید آیتالله مطهری و شهید آیت دکتر بهشتی، هسته روحانی هیئتهای مؤتلفه اسلامیرا تشکیل داد.
پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور دستگیر و به 15 سال زندان محکوم گردید. آیتالله انواری پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف حضرت امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ایشان در شهربانی منصوب گردید. ایشان در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم رزن به مجلس راه یافت. همچنین ایشان نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان بودند و مسئولیت نمایندگی حضرت امام(ره) در کمیته اصناف را نیز بر عهده داشتند.
آیتالله انواری از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران و قایم مقام مرکز رسیدگی به امور مساجد هستند.
منبع:
کتاب
شهید حجۀالاسلام دکتر محمدجواد باهنر صفحه 386