بدون رتوش از سرنوشت دولت «مقتدر و اصلاح طلب» تا یک ازدواج رسوا
متن سند:
[مقاله اصلاح نشده]
***
دولت «متساعد»!
بر خلاف آنچه در ابتدا تصور میشد و ما خود نیز مشتبه شده نوشتیم که «اگر
ایندولت برود یا یک دیکتاتور نظامی روی کار میآید یا حکومت بدست هرج و
مرج و کمونیست ها میافتد» مثل اینکه چنین چیزهائی نیست و نمیتواند باشد.
از هم اکنون شبح دولت هائی نظیر ساعد و شریف امامی پشت سر امینی دیده
میشود و شاید بخاطر ظهور تدریجی همین اشباح است که دولت مقتدر و
اصلاح طلبی که با دم از اجرای عدالت زدن و انقلاب سفید بر پا کردن جا پای
خود را محکم کرد دارد سست میشود و سست میشود تا رنگ و روش امثال
ساعد بخود بگیرد و «متساعد» شود.
گوئی این دکتر باهوش و زرنگ تمام هوش و زرنگی خود را بکار انداخته تا در
برابر ضعفا روشی قوام السلطنه ای و در برابر اقویا رویه ای ساعد منشی داشته
باشد.
مردم از خود میپرسند، آنکه توانست 30 تیر را از تقویم ها حذف کند چطور
شد ناگهان آنهم از یک هفته پیش یاد 28 مرداد افتاده است؟!
رادیو دولتی که وزرایش می خواستند با امواج آن پوست از سرهر چه مالک و
مال مردم و بیت المال خور است بکنند و 17 شغلی ها را بر کنار و کثیرالحقوق ها
را بیکار سازند چه شد که بکار طومار پراکنی آنهم از زبان آنها پرداخت؟
در هر حال تا این دولت «متساعد» است ثابت است و تا ثابت است باید
«متساعد» باشد.
***
رسوائی یک ازدواج
شرکت «هواپیمائی پارس و ایران» که بعد از یک ازدواج مصلحتی و اجباری
چندی پیش متارکه کرده همدیگر را طلاق داده بودند، روی منافع و مصالح
خاصی نظیر منافع «اتحادیه کارخانجات نوشابه سازی» بار دیگر با پا درمیانی
«دلاله»های امور «سکسی» و خویشاوندان و دوستان «منتفع الطرفین» آشتی
کردند و بصورت «شرکت واحد هواپیمائی ایران» زندگی مشترک را از سر
گرفتند.
کارشناسان ازدواجهای مصلحتی وقوع چنین عقد ازدواجی را ولو بصورت
آشتی کنان دراین موقع که مردم از فرط بینوائی مادر بچه هایشان را هم نمی توانند
نگاهداری نمایند بهترین دلیل «متساعد» شدن دولت ها و تثبیت اوضاع میدانند.
آنهائیکه هر یک عروس و داماد را مدتها بعنوان «استاژ» نزد خود پذیرفته در
دامان گرم و نرم خویش جای داده اند و حتی ماه عسل خود را هم گذرانیده اند
عقیده دارند که این ازدواج با وجود جهیز فراوان و مهر زیادی که از کیسه
بیت المال بوسیله دولت اقبال بصورت سه فروند هواپیمای حلال بآنها داده شده
مانند هر قرار و بنای دیگری که بر مبنای دوز و دغل و زور و حیل گذاشته شده
باشد دوام نخواهد کرد و سرانجام برسوائی خواهد کشید ولو خرجش را مردم بینوای مضطر بدهند و
برجش را حاجی های از همه جا بی خبر.
توضیح آنکه سه سال پیش بدوران حکومت «مردیکه پاک آمد و پاک ماند و پاک رفت» که بهتر است گفته
شود : «مردیکه چاکر آمد و چاکر ماند و چاکر رفت» و بهترین دلیل هم لایحه ایست که کورکورانه بزیان
ملت و بنفع یکی از خاصان بمجلس برد و طی آن سه فروند هواپیمای متعلق بدولت را که 250 میلون ریال
از بودجه خریداری شده بود به ثمن بخس و در اقساط حلوا جوزی بآنها واگذار نمود.
دو سال بعد در دولت شریف امامی بقرار محاسبه ایکه رئیس کل هواپیمائی کرده بود در حالیکه ربح
عادلانه این مبلغ در ماه سه ملیون و ششصد هزار ریال است اقساط آن فقط 29 هزار تومان میباشد و تا
هفتاد سال طول میکشد که تصفیه گردد.
آنهم در صورتیکه برای هواپیماهای مورد رهن حادثه آفرینی از
نوع جنگ خیالی با جت های شوروی درست نکنند.
«تجاوز بحقوق ملت» که آقای دکتر امینی و وزیر دادگستریش این همه از جلوگیری آن دم میزنند شاخ و
دم ندارد این یکی از موارد زنده و مستند آن میباشد اگر راست میگوئید این گوی و این میدان بسم اللّه .
تا وقتیکه افراد هیچکاره و همه کاره ای نظیر «احمد شفیق و شرکاء» که مانند خردجال هر سر مویشان
ده ها شغل و هر شغلی صدها نوع درآمد دارد و در این سرزمین بکار صدور ارز و ورود «جنس» اشتغال
دارند و از هر پیشامد و معامله و شرکت و باند و دسته و موقعیتی بنفع جیب و بکمک جیب استفاده میبرند و
میرسانند کار مبارزه با فساد ولو با داد و فریاد عملی است بیهوده و برباد.
سرمایه اسمی و رسمی این شرکت که یکی از ده ها شرکت علنی آقای شفیق میباشد بطوریکه روزنامه
اطلاعات مینویسد فقط یکصد میلیون ریال است در صورتیکه آنچه بصورت هواپیمای تنها از خزانه دولت
باو کمک شده یک قلم دویست و پنجاه میلیون ریال میباشد و تعداد مشتریان و مدت بهره برداری از آنان
که بطور انحصار در اختیارشان گذاشته اند بیست میلیون جمعیت کشور برای مدت 15 سال میباشند.
نمیدانیم بیگانگانی که برنامه تثبیت اقتصادی برای ما نوشته اند و خودیهائیکه در راه اجرای آن ببانک
رهنی دستور میدهند به پیره زن خانه دار بیش از 5 هزار تومان وام ندهند و وزارت فرهنگ بمحصلین ارز
کافی نرساند باین مسائل توجه کرده اند!؟
هواپیما را دولت میخرد باجبار پولش را ملت میدهد بریال ـ خرجش را مسافرین میدهند بانحصار ـ
دخلش را آقای احمد شفیق میبرد بدولار ـ این را میگویند فن ورداروور مال یا علم اقتصاد خاص
کشورهای توسعه نیافته و نیمه بیدار ـ نه آنچه شما خوانده اید ای آقای دکتر امینی هم ردیف دکتر اقبال!
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله خواندنیها به روایت اسناد ساواک صفحه 71