صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سید مهدی مولوی

تاریخ سند: 21 اسفند 1351


موضوع: سید مهدی مولوی


متن سند:

از: 17 ﻫ تاریخ: 21 /12 /1351
به: 312 شماره: 8400 /17 ﻫ
موضوع: سید مهدی مولوی
پیرو: 8394 /17 ﻫ- 16 /12 /51

نامبرده بالا که از طلاب علوم دینی حوزه علمیه قم و به ظاهر آرام می‌باشد در یک مذاکره خصوصی اظهار داشته اگر قم باشم فورا دستگیر می‌شوم و اضافه نمود سه ماه غیبت کردم ولی پس از نشان دادن خودم باز هم تحت تعقیب بودم لذا به همین دلیل تصمیم به بازگشت به حوزه قم را ندارم و اگر موفق به خروج از مملکت نشوم به شیراز یا اصفهان خواهم رفت نامبرده از طرفداران آیت‌اله خمینی1 می‌باشد و خواهان روزیست که حکومت مرکزی تابع نظر روحانیت و [ناخوانا]پذیرایی جامعه باشد و عده زیادی دانشجو و طلاب علوم دینی حوزه علمیه قم و برخی از علما طرفدار این ایده می‌باشند و آیت‌اله طالقانی2 را پدر این انقلابیون می‌داند و آقای منتظری نجف‌آبادی3 که از قم تبعید شده عضو بعد از خمینی می‌شناسد و آقایان یزدی معمم و مسعودی4 مجتهد در سیرجان را از طرفداران خمینی معرفی نموده و می‌گوید به گفته آیت‌اله خمینی باید مبارزه را از صفر شروع کرد زیرا می‌گوید استعمار 30 سال زحمت کشید تا خود را مسلط کرد و ما هم باید 30 سال زحمت بکشیم تا ریشه استعمار را بر کنیم لذا یکی از رویه‌ها توزیع کتاب بین جوانان و ترغیب آنها برای خواندن کتاب و وادار [کردن] به مطالعه کتب انقلابی از جمله کتابهایی درباره فلسطین و از این قبیل [است] و افزود خرابکاران افراد باایده و قوی هستند که با فداکاری در راه مقدس ملی جان برکف دارند و عده آنها بسیار زیاد است [و] دارای بهترین ایده و برنامه‌ها هستند. هر گروه خرابکار از 3 نفر تشکیل شده و در موقع دستگیری باید تا 40 ساعت حتی با شکنجه سکوت کنند و سپس همه چیز را بگویند. برادر رضایی که اعدام شده وسیله خرابکاران به بغداد فرار داده و فعلا در آنجا است و در مورد آیت‌اله خمینی می‌گفت که آیت‌اله خمینی در سه مورد فتوی داده که عبارتند از:
1- جمع‌آوری پول5- 2- کمک به سازمان چریکی الفتح- 3-کمک به مردم جنوب فارس و اضافه نموده سخرانیها و زد و خوردهای طلاب حوزه علمیه قم با مامورین امنیتی سازمان امنیت قم را بستوه آورد و طلاب که سخنرانی می‌کنند با تغییر لباس از جلوی چشم آنان فرار می‌کنند و آنها را مچل می‌کنند.
نظریه شنبه- نامبرده ظاهراً به علت ارتکاب اعمال خلاف قانون تحت تعقیب مقامات امنیتی است.
نظریه یکشنبه- 1- نامبرده تعدادی کتاب هم آورده بود که تعدادی به کتابخانه اسلامی اهدا و تعدادی هم به نوبت6 در دانش‌سرای مرزنشینان وارد و درویش زائری و مظفری توزیع کرده است.
2- هرگونه اقدام مستقیم و انعکاس مطالب فوق باعث سوخته شدن منبع می‌گردد- دیهیم.
نظریه چهارشنبه- نظریه یکشنبه مورد تایید است- کیانوش.
نظریه 17 ﻫ- نظریات فوق تایید می‌ِشود. 22 /12 /51


_______________________
1. آیت‌الله العظمی حاج آقاروح‌الله‌ موسوى خمینى، فرزند سید مصطفى موسوى در 20 جمادى الثانى 1320ق اول مهر 1281 ﻫ ش در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. پس از تحصیل مقدماتى، در سال 1300 به حوزه علمیه اراک، که تحت زعامت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (ره) قرار داشت، رفت و یک سال بعد که آیت‌الله‌ حائرى حوزه علمیه اراک را به قم انتقال داد، ایشان هم به قم آمد. در سال 1306 سطح را به پایان رسانید و در محضر آیت الله حائری به درجه اجتهاد رسید. تدریس علوم «منقول» و خارج فقه و اصول را در سال 1324 همزمان با ورود آیت‌الله‌ بروجردى به قم آغاز کرد که البته پیش از شروع به تدریس درس خارج، سالیان دراز به تدریس «سطح» اشتغال داشت. امام خمینى در اردیبهشت 1323، اولین بیانیه‌ی سیاسى خود را مبنى بر قیام عمومى علماى اسلام وجامعه اسلامى، آشکارا اعلام داشت و به رغم آنکه پاسخ مناسبى دریافت نکرد، امیدوار و مقاوم به مبارزات خود ادامه داد.
در فروردین سال 1340ش آیت‌الله بروجردى رحلت کرد. رژیم شاهنشاهی که فکر می‌کرد حوزه‌ی علمیه‌ی قم، با رحلت آیت الله بروجردی، بدون زعیم است، در 16 مهر ماه سال 1341 لایحه انجمنهاى ایالتى ولایتى را توسط کابینه امیر اسداللّه‌ علم مطرح و به تصویب رساند. در این موقع امام به همراه علماى بزرگ قم و تهران دست به اعتراضات همه جانبه زدند که در این میان، لحن تلگرافهاى امام به شاه و نخست وزیر، تند و هشدار دهنده بود و در پى آن شاه که مى‌خواست اصول شش‌گانه اصلاحات که به دستور امریکائی‌ها قصد اجرای آن را داشت، به رفراندوم بگذارد، با بیانیه‌ی کوبنده - بهمن 1341 – امام (ره) مواجه شد. در ادامه‌ی این مبارزات، با پیشنهاد امام خمینى، عید نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد و متعاقب آن، شاه که در صدد سرکوب بود، در فروردین 1342 که مصادف با شهادت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) بود، فاجعه‌ی خونین فیضیه و شبیه به آن را در طالبیه تبریز به وجود آورد. به دنبال این فاجعه بود که امام اعلامیه معروف خود را در 13 فروردین 1342،تحت عنوان «شاه دوستى یعنى غارتگرى» منتشر ساخت.این مبارزات که براى رژیم گران تمام مى‌شد باعث دستگیرى امام در سحرگاه 15 خرداد 42 و فاجعه خونین 15 خرداد گردید؛ اما با فشار علماء و مردم، دستگیرى و حبس حضرت امام(ره)، در 11 مرداد ماه همان سال به پایان رسید. ولى این ظاهر قضیه بود؛ چون امام پس از آن به منزلى در داودیه منتقل شد که این حصر خانگی تا 16 فروردین سال بعد ادامه داشت و نهایتاً در این روز امام به قم منتقل شد. روشن بود که مبارزه به این جا ختم نمى‌شد. با افشاگریهای امام، علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، در آبان 1343 ایران مجدداً در آستانه قیام قرارگرفت. در پى آن، در سحرگاه 13 آبان 1343، امام(ره) دوباره دستگیر و از آنجا به تهران و سپس از طریق هوایى به آنکارا تبعید شد. این تبعید، یازده ماه به درازا کشیده شد و پس از آن، امام در 13 مهر 44 به تبعیدگاه دوم (عراق) فرستاده شد؛ این تبعید مدت 13 سال به طول انجامید. حضرت امام، در این مدت طولانى، دست از مبارزه برنداشت و با صحبت ها و سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها، ضمن آگاهی بخشی و راهنمایى مردم در مسیر مبارزه، همواره رژیم شاهنشاهی را مورد حمله قرار می‌داد؛ این تلاش ها در سال 1356ش به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در سراسر ایران آغاز شد. اخراج امام از عراق، یکی از اقداماتی بود که سیاست های استعماری برای مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران طراحی کردند و از این رو، پس از آنکه دولت کویت اجازه‌ی ورود به ایشان را نداد، ایشان در 14 مهر 57 از بغداد به پاریس عزیمت نمود و در نوفل لوشاتو ساکن شد و از آنجا به هدایت و رهبری انقلاب اسلامی پرداخت. شرایط حاکم بر فضای سیاسی اجتماعی ایران در ماه های پایانی سال 1357ش، رژیم شاه را مجبور کرد با بازگشت امام(ره) به ایران موافقت نماید. علی رغم بسته شدن فرودگاه ها برای مدتی محدود، در نهایت این اقدام عملی شد و حضرت امام در تاریخ 12 بهمن 1357 در میان استقبالی تاریخی به ایران بازگشت و در عصر همان روز در بهشت زهرا (س) تهران با مردم ایران سخن گفت و مانند گذشته،دولت وقت را غیر قانونى اعلام کرد؛ که این دولت نیز پس از 10 روز متلاشی شد و انقلاب اسلامی ایران در روز 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید.
امام پس ازپیروزى انقلاب در تاریخ 10 اسفند 57 از تهران به قم رفت وتا زمان ابتلاء به بیمارى قلبى - 2 بهمن 1358 ـ در این شهر بود، تا اینکه مجدداً برای مداوا به تهران بازگشت و پس از 39 روزی که در بیمارستان قلب تهران بستری بود، به طور موقت در منزلى در منطقه دربند تهران ساکن شد و پس از آن، در تاریخ 27اردیبهشت 1359 بنا به تمایل خود، به منزلى در محله جماران نقل مکان کرد و تا زمان رحلت – 14 خرداد 1368 - در همین منزل ماند.
دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینى در مباحث اخلاقى، عرفانى، فقهى، اصولى، فلسفى، سیاسى و اجتماعى بر جاى مانده که بسیارى از آنها منتشر شده است.
2. آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در سال 1289 ﻫ ش دیده به جهان گشود. وی در خانواده‌ای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضدظلم رشد نمود و برای نخستین بار پدرش مرحوم آیت‌الله سیدابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی درس تقوا کرد. پدر وی را به لحاظ تقوا سرآمد پرهیزکاران یاد می‌کنند. آیت‌الله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام خمینی داشت و روابط متقابل آن دو بسیار بود. مرحوم طالقانی دروس حوزوی را در محضر آیات عظام و اساتید به پایان رساند و از آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد گرفت‌. پس از پایان تحصیل به تهران بازگشت‌. در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. به دلیل تبلیغ‌، تشکیل جلسات مذهبی‌ و مبارزه با حکومت رضاخان شد که در سال 1318 دستگیر گردید. پس از شهریور 1320 و شکست استبداد فعالیت‌های خود را گسترش داد. در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از فعالان بود. پس از کودتای آمریکائی 28 مرداد 1332، دستگیر و به دلیل مخفی نمودن شهید سید مجتبی نواب صفوی در خانه‌اش، مدتی زندان بود. در کنگره جهانی «شعوب المسلمین‌» در کراچی شرکت نمود. در کنگره اسلامی قدس که سالی یک بار تشکیل می‌شد دو بار مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران را داشت‌. از سوی مرحوم آیت‌الله العظمی بروجرد حامل پیامی برای «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه‌» در مصر شد. با آغاز نهضت امام خمینی از فعالان صحنه‌ی سیاست و تبلیغ بود. در سال 1341 دستگیر و پس از اندکی آزاد شد. سپس در جریان نهضت 15 خرداد بار دیگر به زندان محکوم گردید. در سال 1346 آزاد و در سال 1350 دستگیر و مدت سه سال به زابل و 18 ماه به بافت کرمان تبعید شد. در سال 1352 مجدداً دستگیر و به 10 سال زندان محکوم و با اوج‌گیری نهضت آزادی از بند آزاد شد. آیت‌الله طالقانی از بدو آزادی خود بار دیگر وارد صحنه‌ی سیاست شد و با انتشار اعلامیه ددمنشی رژیم سفاک پهلوی را محکوم نمود. با تأسیس شورای انقلاب به ریاست آن تعیین و در سال 1358 از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران معین شد. در 19 شهریور 1358 در اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت‌. آیت‌الله طالقانی که مقام والائی چون حضرت ابوذر داشت و علیه ستمگران و چپاولگران مبارزه می‌نمود، در برابر دشمنان چون مالک اشتر مجری عدالت و مدافع ولایت بودند. آیت‌الله طالقانی علیرغم زندان‌ها - تبعیدهای مکرر چندین اثر جاودان منتشر کردند :
1ـ حاشیه بر تنبیه الامه مرحوم آیت‌الله میرزا محمدحسین نائینی 2ـ تفسیر پرتوی از قرآن 6 جلد 3ـ تفسیر نهج‌البلاغه 2 جلد 4ـ با قرآن در صحنه 1 جلد 5 ـ آینده بشریت از نظر مکتب ما 6ـ سفرنامه حج 7ـ اسلام و مالکیت 8ـ جهاد و شهادت 9ـ وحدت 10ـ آزادی 11ـ توحید 12ـ ترجمه جلد اول امام علی (ع‌)
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیت الله سید محمود طالقانی،3 جلد، تهران مرکز بررسی اسناد تاریخی
3. آیت‌الله حسینعلی منتظری، فرزند علی در سال 1301 ﻫ ش در نجف آباد اصفهان متولد شد. تحصیلات حوزوی خود را در اصفهان و سپس در قم پی گرفت و به درجات عالی علوم دینی رسید. ایشان بخصوص در دهه چهل به علت همراهی با نهضت امام خمینی (ره‌) تحت تعقیب عوامل امنیتی رژیم قرار گرفت و به زندان افتاد و شکنجه‌ها دید. پس از پیروزی انقلاب و بعد از وفات آیت‌الله طالقانی‌، امامت جمعه تهران از طرف امام خمینی (ره‌) به ایشان واگذار گردید. در سال 1364 مجلس خبرگان وی را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد ولی این حکم در سال 1368 به علت نفوذ عناصر قدرت طلب به‌ویژه باند جنایتکار مهدی هاشمی در دفتر وی و انتقال واژگونه اخبار و حوادث روز به ایشان و اتخاذ مواضع علیه حرکت انقلاب‌، پس گرفته شد. حضرت امام در نامه 6 /1 /1368 خطاب به آقای منتظری فرمودند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم.» حضرت امام در ادامه توصیه نمودند «از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.» توصیه‌ای که آقای منتظری به آن عمل ننمود و تبعات سوئی را به دنبال داشت. وی در سال 1388 در قم درگذشت.
4. آیت‌الله علی‌اکبر مسعودی خمینی، فرزند غلامعلی در سال 1310ﻫ ش در شهر خمین به دنیا آمد. تحصیلات خود را با ورود به مکتبخانه‌ی شیخ ابوالقاسم خمین، آغاز کرد و وارد مدرسه‌ی ابتدایی خمین شد و تحصیلات ابتدائی خود را به پایان رساند. جامع القدمات را نزد سیدعلی اکبر اراکی فراگرفت و سپس به شهر اراک رفت و کتاب حاشیه و معالم را نزد شیخ قنبرعلی، از روحانیون اراک به پایان رسانید و پس از آن عازم شهر قم شد. در حوزه‌ی علمیه‌ی قم ابتدا مطوّل و قسمتی از معالم را از آیت الله جعفر سبحانی فرا گرفت و سپس لمعه را از محضر امام موسی صدر آموخت. کتاب حج و نکاح و طلاق لمعه را نیز از شیخ عبدالجواد تبریزی و آیت الله مجاهدی فراگرفت و در رسائل و مکاسب از شاگردان آیت الله علی مشکینی بود. دروس کفایه و نیز بخشی از مکاسب را از محضر عبدالجواد جبل عاملی و رسائل را از آیت الله بهاءالدینی آموخت. منظومه و نیز منطق را از آیات: رضا صدر، ملکوتی و سیدجلال الدین آشتیانی فراگرفت و اسفار و شفا را در محضر علامه طباطبائی خواند و سپس به دروس خارج فقه و اصول پرداخت. ابتدا در درس خارج آیت الله العظمی بروجردی حاضر شد و سپس به محضر حضرت امام(ره) رسید و از دروس فقه و اصول خارج معظم له بهره مند شد. پس از آن درس خارج مکاسب را از آیت الله العظمی گلپایگانی فراگرفت و پس از آن مدت هشت سال در دروس خارج فقه و اصول آیت الله بهجت حاضر شد. وی از امام خمینی(ره) و آیات عظام گلپایگانی و اراکی و آیت الله بهجت اجازاتی در امور حسبیه گرفت.
ایشان مبارزات سیاسی خود را هم زمان با آغاز نهضت اسلامی حضرت امام(ره) آغاز کرد و به خصوص در چاپ رساله‌ی حضرت امام(ره) در 1341 نقش زیادی داشت. بعد از 15 خرداد 1342 جهت تبلیغ دین و نیز آشنائی مردم با نهضت اسلامی به زادگاهش بازگشت، ولی به خاطر فعالیت در این زمینه توسط شهربانی خمین دستگیر شد و سپس به زادگاهش ممنوع‌الورود شد. وی با تبعید حضرت امام به عراق، فعالیت های سیاسی خود را تداوم داد و در 1346 جهت زیارت امام به عراق رفت ودر محضر درس معظم له حاضر شد؛ ولی چندی بعد به کشور بازگشت و به دستور امام به سیرجان رفت و در آن شهر رحل اقامت افکند. وی در سازماندهی مبارزات مذهبی شهر سیرجان نقش زیادی داشت و به خاطر فعالیت های ضدرژیم و تبلیغ نهضت اسلامی، توسط ساواک سیرجان احضار و بازداشت شد و در نهایت ممنوع المنبر گردید.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت های مختلفی را عهده دار شد، از جمله: در سال 1371 از طرف مقام معظم رهبری به سمت تولیت آستانه‌ی مقدسه‌ی حضرت فاطمه معصومه(س) منصوب شد. علاوه بر این سمت، وی از اعضای فعال جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم می‌باشد.
خاطرات آیت الله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381
5. منظور جمع‌آوری وجوه شرعیه و چگونگی مصرف آن است. در این باره نک: آیت‌اله سید محمدصادق لواسانی به روایت اسناد ساواک، تهیه و تدوین محمدباقر نوذری، تهران، مرکز بررسی اسناد انقلاب، 1390
6. اصل: ترتیب

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 1 صفحه 62


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.