تاریخ سند: 18 آبان 1357
موضوع: شیخ هادی باریکبین
متن سند:
از: 23 ﻫ تاریخ: 18 /8 /1357
به: 25 ﻫ شماره: 2200 /23 ﻫ
موضوع: شیخ هادی باریکبین
پیرو: 2169 /23 ﻫ ـ 17 /8 /57
روز 16 /8 /57 1 شخصی به نام نورانی از تهران با نامبرده بالا تماس گرفت و اظهار داشت امروز از قزوین با من تماس گرفتند و من مدتی است که شماره آقای عصارزاده را میگیرم اشغال است شما با شماره 3842 با ایشان تماس بگیرید و بگوئید یک نفر آقا برای برنامه فردا آماده کردم و میآید قزوین منتظرش باشید که باریکبین این پیغام را به خانم عصارزاده مورد نظر رسانید
نظریه شنبه: نظری ندارد
نظریه یکشنبه: خبر صحت دارد و منظور از عصارزاده به نظر میرسد همان محمدکاظم عصارزاده موضوع نامه 2303 /25 ﻫ ـ 21 /6 /57 ـ 25 ﻫ و یا پدر وی علیاصغر عصارزاده میباشد که نسبت به دعوت واعظ جهت روز 17 /8 /57 که مصادف با روز رحلت حضرت امام محمدباقر (ع) میباشد جهت سخنرانی در مسجد شاه که جهت اجتماع در نظر گرفته شده بود اقدام نمودند لیکن به علت ممانعت مأموران فرمانداری نظامی از ورود مردم به داخل مسجد مسائل دیگری به وقوع پیوست که طی شماره 2170 /23 ﻫ ـ 17 /8 /57 به عرض رسیده است. صاعد
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه تأیید میگردد.
توضیحات سند:
1. در این روز دولت نظامی غلامرضا ازهاری روی کار آمد. این اقدام آخرین تلاش رژیم پهلوی و حامیان غربیاش برای مهار انقلاب بود. در همین روز حضرت امام(ره) پیام مهمی در همین رابطه صادر فرمودند. متن پیام به شرح زیر است: بسمالله الرحمن الرحیم
درود و تحیات وافره بر ملت شجاع ایران! ملت باوفایی که با جاننثاری برای احیای اسلام و استقلال کشور کاخهای غارتگران را به لرزه درآورد؛ ملتی که پیشنهاد سیاست آشتی ملی را، که جز خدعهای نبود، به چیزی نشمرد؛ ملتی که جوان و جان میدهد تا از زیربار ستمکاران غارتگر بیرون بیاید و رژیم سلطنتی را سرنگون و حکومت جمهوری اسلامی متکی به آرای ملت را مستقر کند.
من گرچه میدانم که فریبکاریهای شاه و نرمش لفظی و ارعاب عملی او، در صفوف فشردۀ ملت بزرگ ما تأثیری ندارد، لکن در هر موقع و در هر پیشامد لازم میدانم تذکراتی به شما عزیزانم بدهم:
1ـ هدف همان است که در سخنرانیها و اعلامیههای خود ذکر نمودهام:
الف) سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی؛
ب) به پا داشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای ملت.
2ـ نهضت با شیوههای گوناگون؛ مخصوصاً اعتصابات در همۀ ادارات و دستگاههای دولتی باید ادامه داشته باشد. دولت نظامی ایران غاصب و مخالف قانون است و بر ملت است که از آن اطاعت نکنند، و به سرپیچی و کارشکنی تا حد فلج نمودن دستگاههای دولتی پیش رود. من از جمیع کارمندان محترم دولت و سایر مؤسسات که با اعتصابات خود پشتیبانی از برادران و خواهران خود کردهاند تشکر میکنم. این یک وظیفۀ اسلامی است و لازمالاجرا است.
3ـ شاه با روی کار آوردن دولت نظامی، دست به توطئه دیگری زده است؛ و آن اینکه از طرفی در پیشگاه خدا و ملت عذر تقصیر میخواهد و اعتراف به اشتباهات و جنایات خویش در طول سلطنت ننگینش میکند، و از آیات عظام و علمای اعلام و سایر طبقات استمداد میکند، و از طرف دیگر دولت نظامیاش با سرکوبی شدید و قتلها و اعزام چماق به دستها و سرنیزهدارها و توپ و تانکها بر ملت مظلوم میتازد، و عزیزان ما را بیش از پیش به خاک و خون میکشد؛ به خیال آنکه با این نقشه میتواند خودش را از گناه قتل و غارتهای دوران سلطنتش تبرئه نماید، و با دستگیری مأموران فاسد خود که یک عمر عامل خیانتهای او بودهاند خود را توبهکار معرفی نماید. شاه در یک دست چماق و سرنیزه و مسلسل برای سرکوبی ملت دارد، و در دست دیگر توبهنامه و اعتراف به خیانتها و جنایتها و عذر تقصیر را گرفته است. ملت هوشمند و بیدار ایران، نه از آن چماق و سرنیزه هراس دارد و نه از این خدعه و نیرنگ فریب میخورد. این شخص که از مراجع عظام و علمای اعلام برای فرونشاندن نهضت اسلامی و بازکردن راهی برای چپاول و هَدم اسلام و قرآن کریم استمداد مینماید، همان مردکی است که تا دیروز علمای اسلام و روحانیون عظیمالشأن را مرتجع و راه آنان را که راه اسلام و قرآن کریم است، ارتجاع سیاه مینامید؛ و در یکی از نطقهای خود با کمال وقاحت گفت «از آنها مثل حیوان نجس اجتناب کنید» و در نطقی دیگر با کمال بیشرمی گفت «اینها مثل کرمها در نجاست میلولند» چه شد که امروز این چنین با روحانیون آشتی میکند؟! این نیز خدعه نیست؟! این مثل دولت آشتی نیست؟! او که امروز به سیاسیون و جوانان ملت روی آورده و از آنان برای وطن استمداد میکند، همان است که گروههایی از آنان را اعدام و شکنجه و زندان کرده و میکند، جوانان ما را به خاک و خون کشیده و میکشد، دانشگاههای ما را به قتلگاههای جوانان ما تبدیل نموده است. من از جنایاتی که اخیراً در دانشگاهها با فرزندان اسلام نمودهاند در سوگم. من از دانشجویان عزیز که در راه اسلام و کشور فدایی دادهاند و در مقابل شاه با مشتی گرده کرده ایستاده و او را محکوم کردهاند تشکر میکنم. من از جوانان غیور ایران که ملت ما را سرافراز نمودهاند احساس غرور میکنم. ملت ایران باید بداند که این نطقهای فریبنده برای اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت است، تا تثبیت مقام کرده و قدرت را بازیابد؛ و خدا میداند که اسلام و روحانیت و عموم ملت پس از آن با چه مصیبتهای دردناکی مواجه خواهد شد. عزیزان من! از این هیاهوی نظامی نهراسید؛ که نمیهراسید. شما ملت شجاع ثابت کردید که این تانکها و مسلسلها و سرنیزهها زنگ زده است و با ارادۀ آهنین ملت نمیتواند مقابله کند، و از این نرمشهای شیطانی و توبهنامههای ابلیسی فریب نخورید، که نمیخورید. شاه در اول سلطنت غاصبانۀ خود سوگند خورد که به اسلام وفادار باشد و به ملت خیانت نکند؛ و اکنون اعتراف میکند که خائن است و اسلام و ایران را به تباهی کشانده است و تمام خیانتها عمدی بوده است، که امروز اسم «اشتباه» بر آن میگذارد. غفلت نکنید که این اشتباهات عمدی تکرار خواهد شد و کشور را به نیستی و ملت را به تباهی خواهد کشاند. امروز بر تمام طبقات ملت از مراجع عظام و علمای اعلام و مدرسین و فضلای عالیمقام و اساتید محترم دانشگاهها و دانشسراها و دانشجویان دلیر و طلاب شجاع تا جناحهای سیاسی و روشنفکر، و از کارگران و کشاورزان تا بازاریان و اصناف، از کارمندان دولتی تا افسران نیروهای سهگانه، از سربازان تا صاحبمنصبان عالیرتبه و بر همۀ اقشار ملت تکلیف الهی و وجدانی است که با اتحاد کلمه بدون هراس از قدرتها و ابرقدرتها، هدف اسلامی خود را تعقیب، و گلوی این ستمگر تاریخ را بفشارند، و با قاطعیت و جدیت به سوی هدف پیش روند، که وعدۀ خداوند به مستضعفین نزدیک است، و کشتن و کشتهشدن در راه خدا سرفرازی است. در خاتمه از ملت شریف ایران که بارها در اینگونه مسائل امتحان خود را دادهاند، خواهش میکنم که به خواهران و برادران خود که در اثر اعتصابات و تظاهرات صدمۀ مالی و جانی دیدهاند، با احترام تمام آنان را یاری دهند؛ و این وظیفۀ الهی را به بهترین وجه عمل نمایند که خمینی» همیشه به یاد آنان است و دست آنان را میفشارد.
از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار و خذلان و شکست دشمنان ملت را خواهانم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته. روحالله الموسوی الخمینی
منبع:
کتاب
آیتالله هادی باریکبین به روایت اسناد ساواک صفحه 153