تاریخ سند: 1 شهریور 1357
اخبارهائی به پاسگاه واصل گردیده است که هشت نفر از اهالی قریه بزقوچان1 و بزغان
متن سند:
شماره: 37 /85 /02 /501 تاریخ: 1 /6 /2537[1357]
از: پاسگاه ژاندارمری بزقوچان
به: فرماندهی گروهان ژاندارمری نیشابور
به استحضار میرساند
اخبارهائی به پاسگاه واصل گردیده است که هشت نفر از اهالی قریه بزقوچان1 و بزغان2 به نامهای 1. طیب اقبالی فرزند صفرعلی اهل و ساکن بزغان 2. سیروس شهرت نیشابور فرزند محمد اهل بزقوچان و ساکن فعلی بزقوچان 3. شیخ محمد شهرت سعادتی فرزند محمدحسن 4. علی اصغر بزقوچانی فرزند حاج غلامرضا 5 . رجبعلی شهرت کابلی فرزند حسن اهل و ساکن بزقوچان 6 . علیاکبر حصاری اهل و ساکن بزقوچان 7 . اصغر اقبالی اهل و ساکن بزقوچان 8 . محمد اقبالی اهل و ساکن بزقوچان، اعلامیههای مضره پخش و نیز اهالی را برعلیه امنیت تحریک و نیز اخیراً در شلوغی مسجد جامع و هیئت علی اکبر نیشابور شرکت و وسیله مأمورین شهربانی نیشابور تعقیب و متواری میگردند. بررسیهای معموله در اطراف نامبردگان به طور غیرمحرم3 در اطراف نامبردگان از اهالی محل شایع شده که نامبردگان شبها اجتماعاتی تشکیل میدهند و نیز نامبردگان در نیشابور رفت و آمد و احتمال میرود که نامبردگان همدستانی در نیشابور داشته باشند و نیز تشکیل باندی باشند و نیز در مورد تحریک اهالی قراء و پخش اعلامیه مضره از باند متشکله دستور میگیرند و پیرامون موضوع از ردیف یک الی 5 به شرح برگ بازجوئی و تحقیق، مفاد فوق را تکذیب و نیز ردیف 3 به نام شیخ محمد سعادتی اعتراف مینماید که یک نسخه از اعلامیه را که در آن یا مهدی موعود قیدگردیده به دیوار مسجد قریه بزقوچان نصب نموده و اعلامیه مذکور را از شهرستان نیشابور از کتاب فروشی شیخ طوسی نیشابور تهیه نمودهام و از نصب بقیه اعلامیهها بیاطلاع هستم و نیز ردیف 6 به نام علیاکبر حصاری قبل از تحقیق افراد فوق جهت ثبتنام و شرکت در دانشسرا به مشهد رفته است و ردیفهای 7 و 8 اصغر اقبالی و محمد اقبالی که هر دو برادر میباشند و محمد اقبالی دارای زن و بچه و در تهران مشغول کار میباشد و قبلاً نیز در شرکت مشغول کار بوده است و مدتی است از شرکت استعفاء و آزادانه مشغول کار میباشد و آدرس دقیق وی در دست نیست و نیز قبل از تحقیق نامبرده به تهران رفته است و برادرش به نام اصغر اقبالی نیز در سال گذشته فعالیتهائی در همین زمینه داشته که نامبرده وسیله پاسگاه دستگیر و با تعدادی کتاب به منظور بررسی عمیقتری به سازمان امنیت خراسان معرفی و پرونده وی در آن سازمان موجود میباشد و در حال حاضر در قریه بزقوچان نمیباشد و نیز محمد اقبالی مرتباً از تهران به بزقوچان رفتوآمد مینماید و اعمال و رفتار وی مشکوک میباشد. ردیف 2 سیروس شهرت نیشابوری تا کنون حرفه و شغل وی برای پاسگاه محرض[محرز] نمیباشد که از چه راهی امرار معاش مینماید و نیز در قریه بزقوچان یک باب کوره آجرپزی گلی ساخته و گمان نمیرود از آجرپزی درآمد وی و معاش زندگی وی تأمین گردد و نیز اخباری که روز جاری وسیله یکی از آبادی[اهالی] محل بزغان به پاسگاه رسیده، ردیف 1 طیب اقبالی که شغل وی معلم میباشد و محل سکونت وی در بزغان هست به اتفاق شیخ محمد سعادتی و علی اصغر بزقوچانی در چند شب قبل در قریه بزغان[حرف] ضد ملی میزدهاند و مردم را تحریک مینمودهاند. با عرض مراتب فوق و به استناد اخبارهای واصله وسیله آبادی[اهالی] محل، به نظر میرسد نامبردگان تشکیل گروهی داشته باشند که مردم را علیه دولت تحریک نمایند و نیز احتمال میرود نامبردگان در شهر نیشابور همدستانی داشته باشند. بدینوسیله عین پرونده متشکله که حاوی پنج برگ بازجوئی و سه فقره اعلامیه4 به همراه پنج نفر به نامهای 1 . سیروس نیشابوری 2 . شیخ محمد سعادتی 3 . علی اصغر بزقوچانی 4 . رجبعلی کابلی 5 . طیب اقبالی، به منظور اقدامات قانونی به حضور عالی اعزام و معرفی میگردند و نیز در مورد سه نفر دیگر، به محض مراجعت به قریه بزقوچان نسبت به اعزام آنان اقدام خواهد شد. ضمناً علیاکبر حصاری روز جاری خود را معرفی نموده که بدون اخذ بازجوئی اعزام و معرفی میگردد.5 فرمانده پاسگاه ژاندارمری بزقوچان . استوار 2 ...
گیرنده . جناب آقای بخشدار محترم تحت جلگه به منظور استحضار. رونوشت برابر اصل است
توضیحات سند:
1. بزقوچان، روستایی که در 15 کیلومتری غرب نیشابور واقع است. جمعیت این روستا در سرشماری سال 1390ش، 310 خانوار (1037 نفر) اعلام شده است.
2. بزغان، از روستاهای نیشابور که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با ادغام چند روستا به شهر تبدیل شد و نام آن نیز در درسال 1380ش به شهر فیروزه تغییر یافت.
3. غیرمحرم، عین عبارت مندرج در سند است که به نظر میرسد منظور «تحقیقات محرمانه» باشد.
4. اعلامیه های مورد اشاره، به شرح زیر است:
الف. اعلامیه مربوط به پرسش عدهای از طلاب از آیتالله شیرازی در مورد حضور ولیان در منزل ایشان در زمان برگزاری مراسم ترحیم آیتالله معصومی و پاسخ ایشان میباشد که به شرح زیر است:
پرسش: «بسم الله الرحمن الرحیم. محضر مبارک حضرت مستطاب آیتالله شیرازی مدظله العالی. حوادث ناگوار اخیر مشهد مقدس که در مراسم تشییع جنازه مرحوم واعظ شهیر آقای [کافی]واقع گردید و یکی از حوادث دلخراش و جانگداز چند ماهه ایران بود و منجر شد که آن حضرت و سایر علماء امر به عزای عمومی و تعطیل روز سه شنبه 18 شعبان فرمودید و مشهد مقدس و قم و بعضی از شهرهای دیگر تعطیل عمومی گردید. آیا با آمدن استاندار بیاطلاع و با آن وضع فجیع و مخوف در مجلس ختم مرحوم آیتالله معصومی و هفتمین روز درگذشت مرحوم آقای کافی و آن اختلافاتی که با بودن طبقات مختلف پدید آمد، آیا قسمتی از آن حوادث ناگوار و مشکلات حل گردید. عدهای از طلاب علوم دینیه و طبقات مختلف دیگر پنجشنبه 21 شعبان 1398»
پاسخ: «بسم الله الرحمن الرحیم. بلی، حوادث و مشکلات ناگوار اخیر و چند ماهه ایران که یکی از آنها حادثۀ اخیر مشهد مقدس در مراسم تشییع مرحوم آقای کافی (قده) بود، بسی جانگداز و موجب تأثر و تا کنون حل اساسی نسبت به هیچ یک از آنها حاصل نگردیده و در آمدن استاندار بیاطلاع و با آن اختلافات و اضطراباتی که با بودن آقایان علماء و طبقات مختلف پیش آمد، عمده مسئله مدرسه نواب و آزادی طلاب مطرح گردید و سایر مسائل و مشکلات به جای خود باقی است زیرا که مطالب و خواستهای ما نه منحصر به آن است و نه منحصر به این شهر مقدس و این استان است، بلکه متوقف بر حل آنها در سرتاسر کشور و نظر تمام آقایان و مراجع و تمام شدن کلیه خواستهای آنان است. سیدعبدالله شیرازی 21 شعبان 1398» بخش ضمائم
ب . اعلامیهای دستنویس، خطاب به «محضر مقدس آیات عظام و علماء اسلام و سایر مسلمانان مسئول و متعهد» که دارای تاریخ «18 شعبان 98» و امضای «مشهد . علی تهرانی» میباشد و در آن آمده است: «حقیر چند روز است از سقز (محل تبعیدم) برای محاکمه به مشهد مقدس مشرف شدهام. هر روز از اقامتم جنایات تازهای از قوای به اصطلاح امنیتی و انتظامی مشاهده کردهام. گویا جنایتکارترین افراد را در این شهر مقدس گماشتهاند تا با نشان دادن سفاکی و ضحاکی خود، میلیونها نفر را که از تمام شهرستانها به این آستان مقدس مشرف میشوند، ارعاب کنند تا پس از مراجعت به وطنهاشان مهر سکوت بر لب زنند ... واقعه جانگدازی که 16 شعبان 98 در تشییع جنازه آقای حاج شیخ احمد کافی به راه انداختند فقط به خاطر آن بود که چون جمعیت زیادی در تشییع شرکت کرده بودند ترسیدند مبادا شعاری از قبیل زنده باد فلان و مرگ بر فلان بدهند و برای متفرق کردن... با حمله ناجوانمردانه خود با تمام وسایل سرکوب کننده و از جمله گشودن آتش به روی آنان عدۀ زیادی را مضروب و مجروح و مقتول نمودند... این جنایتکاران سپس به مدرسه مبارکه نواب یورش بردند و بیش از شصت طلبه را مضروب و مجروح و بازداشت کردند و پس از اشغال مدرسه و شکستن در و پنجره و سوختن بعضی از اشیاء و اثاثیه طلاب و نوشتن بعضی از کلمات رکیک بر دیوارهای مدرسه، درب را بستند و دو روز بعد هم کتابهای کتابخانهاش را غارت کردند و فعلاً هم در اشغال آنها است. دیروز 17 شعبان 98 حدود هزار نفر در منزل آیتالله حاج سیدعبدالله شیرازی برای اعتراض به این جنایت و درخواست یاری از علماء و مراجع برای خلاصی زندانیهای این چند روز و ستانیدن زخمیها و جنازههای کشته های خود و ستانیدن مدرسه نواب تحصن کردند و تا شب به تحصن خود ادامه دادند ولی مقامات به تلفنهای علماء اعتنائی نکردند و در پایان اعلامیهای درباره عزای عمومی و ابراز تنفر و انزجار از این اعمال سبعانه و اعتصاب دسته جمعی بازاریان و تمام اصناف در روز سه شنبه 19 شعبان و تعطیل نمازهای جماعت تا شب چهارشنبه صادر نمودند و متفرق شدند.» جلد قبل سند شماره: 142 /28 /57- 7 /5 /37
ج . اعلامیهای دست نویس به امضای « سیدکاظم مرعشی . علی فلسفی . معزالدین الحسینی الموسوی الزنجانی . محمدمهدی نوقانی . ابوالحسن شیرازی . حسنعلی مروارید . جواد تهرانی . حسین موسوی شاهرودی » که در آن آمده است: «حادثه مؤلمه شانزدهم شعبان در مشهد مقدس در مراسم تشییع واعظ شهیر مرحوم حاج شیخ احمد کافی رحمتالله علیه به دست ایادی نظام حاکم که منجر به قتل و جرح عده کثیری از مسلمانان و طلاب و دانشجویان گردید، حادثهای که در آن عده[ای] از محصلین علوم دینی و فضلاء شدیداً مضروب و مجروح و از مدرسه نواب روانه زندان گردیده و در و پنجره و شیشه ها را شکسته و کتابها را برده و در مدرسه را بستند. حادثهای که در آن طبق گواهی شهود عینی افرادی را برهنه و شدیداً مضروب و بدن نیمه جان آنها را به وسیله آمبولانس بردند. الیالله مشتکی علیهذا به منظور همدردی در این فاجعه تکان دهنده و مصیبت بزرگ با مصیبتزدهگان و ماتمدیدهگان روز سهشنبه نوزدهم شعبان 1398 عزای عمومی اعلام و از عموم مسلمانان انتظار داریم که با شرکت در این عزا ابراز تنفر و انزجار از این اعمال ضد انسانی بنمایند.» بخش ضمائم
5. استانداری خراسان این گزارش را طی شماره 4159/م- 25 /6 /57 برای ساواک مشهد فرستاده است. بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 14 صفحه 9