صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: مهدی حبیبیان دانش‌آموز سال ششم ریاضی دبیرستان کوروش شهرستان دامغان

تاریخ سند: 12 بهمن 1353


موضوع: مهدی حبیبیان دانش‌آموز سال ششم ریاضی دبیرستان کوروش شهرستان دامغان


متن سند:

از: 14/ ﻫ تاریخ: 12 /11 /1353
به: 324 شماره: 3567/ ﻫ
موضوع: مهدی حبیبیان دانش‌آموز سال ششم ریاضی دبیرستان کوروش شهرستان دامغان

نامبرده که دارای افکار منحرف و گمراه کننده می‌باشد، دارای پیروان زیادی در محل دبیرستان و خارج از دبیرستان بوده، که همراه افراد مذکور مبادرت به مطالعه کتبی از قبیل کتاب دکتر مصدق1 و خواندن انشاهائی از قبیل جهاد و شهادت می‌نمایند. نامبرده پیروان خود را علناً تحریک، به طرح سئوالاتی از دبیران، منجمله اجتماع ما هیچ وقت حقیقت را نمی‌پذیرفته، ما چگونه می‌توانیم مردم را اصلاح کنیم، می‌نماید. وی همچنین در روز تشریف فرمائی علیاحضرت شهربانو به شهرستان دامغان، اظهار داشته دلم می‌خواهد که تمام مردم را جلوی گلوله قراد داده، آنها را بکشم و روز مذکور هم از خانه بیرون نیامده. مهدی حبیبیان در خارج از دبیرستان تماس مستقیم با بعضی از شاگردان داشته و حتی بعضی از شبها نیز در منزل آنان می‌خوابد و به گفته خود دانش‌آموزان، کتابهائی را که برایشان می‌آورد، مطالعه می‌کنند.
نظریه شنبه ـ نظری ندارد.
نظریه یکشنبه ـ خبر احتمالا صحت دارد، ضمناً محمد بینائیان. علی‌اصغر اصحابی. حسینعلی رضی آبادی و علی ثالثی که همگی از همکلاسان وی می‌باشند، تاکنون مورد شناسائی قرار گرفته[اند.] به منبع آموزشهای ذیل داده شد:
1. ارسال مشخصات کامل مهدی حبیبیان و وابستگی وی به دستجات مضره سیاسی 2. تعیین نوع بحث‌ها و نام کتاب‌هائی که نامبرده در اختیار افراد فوق می‌گذارد. 3. نام اشخاص که نامبرده با آنان در خارج از دبیرستان و در منزلشان در تماس است.
ضمناً به استحضار می‌رساند که مهدی حبیبیان مدتی قبل در سمت راست تابلوی کلاس، جمله مرگ بر ساواک را نوشته که موضوع مورد تائید قرار گرفته [است].
نظریه سه‌شنبه ـ تعیین صحت و سقم موضوع مستلزم تحقیقات بیشتری است و منبع در زمینه کسب خبر از فرد یاد شده توجیه و راهنمائی گردید.
نظریه 14/ ﻫ ـ نظریه سه‌شنبه مورد تائید است.
دایره عملیات. آقای باقری 14 /11 /53

توضیحات سند:

1. دکتر محمد مصدق، ملقب به مصدق‌السلطنه، فرزند میرزا هدایت در سال 1261 ش به دنیا آمد. وى در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد. تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجه‌ی دکترى در حقوق، به ایران بازگشت. مصدق چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینه‌ی مشیرالدوله براى تصدى وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. وی در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. با این همه در همان سال از شناسایى کودتاى «سیدضیاءالدین طباطبائى» امتناع ورزید. پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد. در سال 1303 در دوره‌ی پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب شد و در این دوره با واگذارى سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد. در دوره‌ی ششم مجددا به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. مصدق با اینکه به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیله‌ی شهربانى تهران توقیف و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس مجددا به احمدآباد تبعید شد. پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. در این دوره براى استیفاى حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبهه‌ی ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شوراى ملى گذراند. در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخست‌وزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایت‌ها و پشتیبانی‌هاى روحانیون و نیروهاى مذهبى بود که در رأس آنها آیت‌الله‌ کاشانى قرار داشت. اما بروز اختلاف میان آیت‌اللّه‌ کاشانى و مصدق ـ که با تفکرات لیبرالیستى و ملى‌گرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود ـ موجب شد که حکومت شاه با همکارى سیا (SIA) نقشه‌هایى را براى سرنگونى حکومت مصدق طرح‌ریزى کنند. در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخست‌وزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوام‌السلطنه را به نخست‌وزیرى منصوب نمود، ولى ملت با قیام سى‌تیر به رهبرى آیت‌الله‌ کاشانى مجددا او را به نخست‌وزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به 3 سال زندان محکوم شد. مصدق در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت. وی در 14 اسفند 1345 ش بر اثر بیمارى درگذشت.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 1 صفحه 402


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.