تاریخ سند: 30 خرداد 1357
در شماره پیروی صورت اسامی وعاظ ممنوعالمنبر
متن سند:
شماره: 3684 /312 تاریخ: 30 /3 /2537[] 0330
از: تهران
به: عباسی بخش امنیت
پیرو شماره: 6120 /312 – 15 /9 /36
در شماره پیروی صورت اسامی وعاظ ممنوعالمنبر اعلام شد و تغییرات حاصله در آن نیز به موقع اشعار گردیده است با توجه به سیاستی که در جهت گسترش هرچه بیشتر آزادیهای سیاسی در زمینههای مختلف اعمال گردد و همچنین با امعان نظر به این موضوع که در شرایط فعلی این سیاست در صورتی که وعاظ مذکور خود را مقید به رعایت مصالح عالیه مملکتی و اصول اساسی نظام موجود در کشور بدانند قابل اجرا و گسترش است لذا ضمن توجه به لیست مذکور صورت آن تعداد وعاظ ممنوعالمنبر (به استثنای افراد زیر) را که در حوزه استحفاظی آن سازمان سکونت دارند استخراج و با بررسی سوابق وضعیت آنان ترتیبی فراهم آورند که به نحو مقتضی از طریق افراد معمّر و خوشنام منطقه موجبات ارتباط با آنها فراهم و بدینوسیله و به عنوان این که با ضمانت و تعهد اخلاقی افراد مذکور اخلاقاً در حضور معمرین به رعایت مصالح عالیه مملکتی و عدم عنوان مطالب خلاف مصالح و تحریکآمیز که موجب بروز اغتشاش و تشنج شود متعهد نبوده و نتیجه را در اسرع وقت اعلام دارند. ضمناً رفع ممنوعیت از منبر وعاظ مورد بحث به مراجع مسئول اعلام گردیده است. ثابتی
1-حبیباله آشوری1 2- (فاکر) 3- حبیباله پیمان2 4- شیخجعفر جوادی شجونی3 5- فخرالدین حجازی6- هادی خامنهای4 7- عبدالرحیم ربانی شیرازی 8- محمدصادق صادقی گیوی (خلخالی)5 9- حسین عمادی6 10- محمدتقی فلسفی 11- سیدمحمد کیاوش7 12- علیاصغر مروارید 13- عبدالمجید معادیخواه 14- فضلاله مهدیزاده (محلاتی)8 15 - محمد واعظ عباسی 16- عبدالکریم هاشمی نژاد 17- علیاکبر فیضی مشکینی 18- ناصر مکارم شیرازی
رونوشت برابر اصل است. ناس
توضیحات سند:
_________
1. شیخ حبیبالله آشوری، فرزند محمدعلی در سال 1314 ﻫ ش در گناباد به دنیا آمد. پس از فراگیری سطوحی از علوم اسلامی وارد دانشگاه شد و لیسانس جامعهشناسی گرفت. سخنرانیهای انتقادی وی نسبت به رژیم منجر به صدور حکم تبعیدسه ساله وی در سال 1349 شد. وی به علت ارتباط با گروههای مارکسیستی دچار افکار التقاطی شده و اقدام به چاپ کتابی تحت عنوان " توحید" نمود. این کتاب بیشتر به دیدگاه های مارکسیستی نزدیک بود تا به ایدئولوژی اسلامی. آشوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سمت گروههای چپ، منافقین و فرقان گرایش یافت و همواره از آنان دفاع می کرد. آشوری در اواسط سال 1360 توسط دادگاه انقلاب محاکمه و به جرم ارتداد از مبانی دین مبین اسلام، اعدام شد.
2. دکتر حبیبالله پیمان، فرزند حسن در سال 1314 ﻫ ش در شیراز به دنیا آمد. مشارالیه در حالى که 16 سال بیشتر نداشت و در دبیرستان سلطانى شیراز به تحصیل مشغول بود به حزب مردم ایران پیوست و در تشکیلات دانشآموزى آن حزب به فعالیت پرداخت. وى عضویت در جمعیت آزادى و نهضت مقاومت ملى و... را نیز تجربه کرده بود. حبیباللّه پیمان که با نام مستعار «پایدار» نیز معروف بود. یک سال پس از کودتاى امریکایی- انگلیسی 28 مرداد سال 1332 از شیراز به تهران آمد و در حالى که در رشته دندانپزشکى دانشگاه تهران تحصیل مىکرد در سال 1343 با همکارى برخى از افراد جبهه ملى مبادرت به تشکیل سازمانى تحت عنوان «جنبش آزادیبخش ملى ایران» «جاما» نمود و در سال 1344 به همراه تعدادى دیگر دستگیر و به دو سال حبس محکوم شد. پیمان در سال 1345 با ارسال عریضههائى براى شاه، رؤساى دادرسى ارتش و ساواک درخواست عفو و بخشودگى کرد که مورد موافقت واقع و مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد. دکتر حبیباللّه پیمان تا سال 1356 در سکوت به سر برد ولى با شروع حرکتهاى گسترده انقلابى مردم به رهبرى روحانیت، او نیز ضمن مسافرت به بعضى نقاط، سخنرانىهایى در انتقاد از رژیم شاه، ایراد کرد و ذیل اعلامیههاى "کمیته ایرانى دفاع از آزادى حقوق بشر" را نیز امضاء کرد. پیمان در 19 شهریور سال 1357 توسط فرماندارى نظامى دستگیر و پس از مدت کوتاهى از زندان آزاد شد و در تاریخ 8 /10 /1357 کشور را به قصد ایتالیا ترک کرد.
دکتر پیمان که در سال 1357 با درجه دکتراى دندانپزشکى کارمند انستیتو بهداشتى دانشگاه تهران بود، پس از پیروزى انقلاب اسلامى، در ابتدا سازمانى تحت عنوان جنبش مسلمانان مبارز را راهاندازى کرد و با انتشار نشریه «امت» فعالیت خود را مجدداً پىگرفت و در اوایل سال 1361 به دلیل ضعف ایدئولوژیکى نشریه را تعطیل و سازمان را منحل اعلام کرد. وی در مقابله با مبانی اسلامی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تلاشهای زیادی کرد و در سال 1372 در سخنرانى سالگرد نهضت مشروطه در منزل خود ضمن انتقاد از روحانیت، حکومت ایران را نوعى حکومت قرون وسطائى با دستگاههاى تفتیش عقاید و.... معرفى کرد.
3. حجتالاسلام جعفر جوادى شجونى در سال 1311 ﻫ ش در فومن متولد شد. پس از طى مدارج خارج فقه و اصول به تهران آمد. وی که سابقهی مبارزاتىاش به فدائیان اسلام میرسد، بین سالهای 1334 تا 1356 بارها توسط مأمورین ساواک و شهربانی دستگیر گردید. وی در خاطراتش میگوید: «در سال 1352 چند وقتی بود که از طرف رژیم شاه به خاطر سخنرانیها و مطالبی که در منبرهایم طرح میکردم ممنوعالمنبر شده بودم. روزی آقایی از من برای سخنرانی در مسجد حجت واقع در خیابان اتابک خیابان خاوران، روبه روی پارک فدائیان اسلام (مسگرآباد سابق) دعوت کرد… حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کله مامورین شهربانی پیدا شد، فهمیدم که برای دستگیری من آمدهاند و به ناچار سخنرانی را نیمهتمام گذاشته و از منبر پائین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشمآباد بردند و تا پاسی از شب در آنجا بودم. سپس یک عینک لاستیکی به چشمم زدند و دیگر جایی را نمیدیدم و مرا به کمیته مشترک ضدخرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند». وی پس از انقلاب از کرج به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. حجتالاسلام شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و حزب مؤتلفه اسلامی بود. وی در 16 آبان 1395 در تهران در گذشت.
4. حجتالاسلام سید هادى حسینى خامنهاى، فرزند سیّد جواد در سال 1326 ﻫ ش در شهر مشهد به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات دوره ابتدایى، به حوزه علمیه مشهد وارد شد و همزمان، تحصیل در دوره متوسطه را نیز ادامه داد. قسمتى از ادبیات و منطق و اصول را نزد، صالحى و حاج سیّداحمد مدرس یزدى خواند و سطوح عالى فقه و اصول را، نزد پدر و آیات عظام ابوالحسن شیرازى، شیخ عبدالنبى کجورى و شیخ یعقوب واعظى فراگرفت و در درس خارج فقه و اصول آیتاللّه العظمى سید محمدهادی میلانى، حاضر شد. سید هادى خامنهاى، فعالیّت سیاسى خود را از آغاز انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى در سال 1341 شروع کرد. وی در سال 1344، با همکارى آیتاللّه حاج شیخ عبدالرحیم ربانى شیرازى، حرکت سیاسى ـ مذهبى طلاب مشهد را، با تشکیل مراسم دعاى توسل و تجلیل از مقام حضرت امام (ره) سازماندهى کرد و چند روز بعد توسط ساواک، دستگیر و مدّت یک ماه و نیم زندانى شد. در سال 1348 وارد دانشگاه مشهد شد، اما در سال 1350 توسط ساواک از تحصیل در دانشگاه منع شد و در همان سال به اتهام توزیع کتاب ولایت فقیه و نیز اعلامیههاى حضرت امام، دستگیر شد و مدّت یک سال به زندان افتاد. در سال 1353 دوباره دستگیر و پس از شش ماه بازجویى و شکنجه، به مدّت 5 /3 سال زندان محکوم شد.
وى پس از پیروزى انقلاب، در دورههاى اول، سوم و ششم، نماینده مجلس شوراى اسلامى بود و در سال 1368 از سوى حضرت امام به عضویت شوراى بازنگرى قانون اساسى برگزیده شد. وی مدّتى نیز روزنامه جهان اسلام را منتشر کرد.
جهان اسلام، شماره 136، 26 آبان 1370، ص 3
مجله دانشگاه انقلاب، شماره 34، فروردین 1363، ص 58
5. آیتالله محمد صادق صادقی گیوی، مشهور به صادق خلخالی، فرزند یدالله در فروردین ۱۳۰۵ ﻫ ش در یک خانواده متوسط در گیوی خلخال چشم به جهان گشود. پس از طی دوران تحصیلی ابتدایی و مقدماتی در سال 1324 برای ادامه تحصیل معارف دینی به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر مشغول تحصیل شد. وی فقه و اصول را نزد مدرسان برجسته حوزه علمیه قم از جمله آیات عظام سید محمد محقق، سید محمد داماد، سید حسین بروجردی، سید محمد حجت و سید محمد مجاهدی و به ویژه حضرت امام خمینی(ره) فراگرفت و فلسفه را نیز در محضر علامه طباطبایی خواند. آیتالله خلخالی از طریق فداییان اسلام با مبارزه آشنا شد، اما فعالیت گسترده سیاسی وی پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام(ره) در سال ۱۳۲۲ آغاز شد. آیتالله خلخالی در فاصله 1342 تا ۱۳۵۷ به سبب فعالیتهای سیاسی و فرهنگی علیه رژیم پهلوی چندین بار دستگیر و زندانی شد و مدتی نیز در تبعیدگاه انارک یزد و رودبار بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی حاکم شرع دادگاه انقلاب سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر و نماینده مجلس شورای اسلامی بود آیتالله خلخالی پس از عمری مجاهدت و تلاش در آذر سال 1383 دار فانی را وداع گفت و در صحن مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله محمد صادق خلخالی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384
6. حجتالاسلام حسین عمادی، (معروف به شاهرودی) فرزند شیخ محمد در سال 1326 ﻫ ش در قم به دنیا آمد. یکساله بود که به همراه خانواده به نجف اشرف مهاجرت کرد. پدرش از اساتید حوزه علمیه نجف اشرف بود. در آنجا در مدارس آخوند بزرگ، وسطی و قوام شیرازی تحصیل کرد و در سال 1344 به قم آمد و در مدرسه فیضیه ساکن شد و از محضر آیات فاضل و نوری بهره برد.
در تاریخ 25 /7 /1346 به اتهام پخش اعلامیه و نوشتن شعار دستگیر شد که به علت عدم مدارک، پس از چند روزی در تاریخ 18 /8 /1346 آزاد و به اداره وظیفه عمومی معرفی شد، ولی از آنجا به مشهد مقدس رفت و در مدرسه نواب ساکن شد.
وی در تاریخ 27 /2 /52 به اتهام داشتن کتب و اعلامیههای مضره مجدداً دستگیر و پس از دو هفته آزاد و چنین معرفی گردید: «حسین عمادی معروف به شاهرودی یکی از افراد متعصب مذهبی است که در فروش توضیحالمسائل و ولایت فقیه خمینی دخالت دارد. نامبرده مقلد خمینی است و شدیداً از او طرفداری مینماید.» وی در همین سال به علت سخنرانی انتقادی در شهرستان طبس، ممنوعالمنبر گردید و در سال 1354 که منزل وی مورد بازرسی قرار گرفت، برای مدت کوتاهی نیز بازداشت شد.
در گزارش سال 1355 آمده است که، وی با نام مستعار روحی در مسجد و حوزه علمیه چیذر سخنرانی داشته است.
شیخ حسین عمادی در سال 1356 به سه سال تبعید در شهرستان چاهبهار محکوم شد که در مرداد ماه 57 محل تبعید او به بندر لنگه تغییر داده شد و در مهرماه بقیه محکومیت او بخشیده گردید. وی که در جریان انقلاب اسلامی در مشهد فعالیت داشت، به عنوان سرپرست تظاهرات مورخه 22 /8 /1357 معرفی شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی در حزب جمهوری اسلامی، دفتر تبلیغات مدرسه شهید مطهری (ره) مسئول نمایندگی بنیاد مسکن، دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا، عضو هیئت علمی مدیریت دولتی تدریس در دانشگاهها، کاندیداتوری دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، فعالیت کرد.
7. سیدمحمد علویتبار معروف به کیاوش فرزند سیدحسن در سال 1309 ﻫ ش در زنجان متولد شد. پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه شد و موفق به اخذ مدرک لیسانس ادبیات فارسی گردید. از نظر تحصیلات حوزوی نیز دوره مقدمات را گذراند. با استخدام در آموزش و پرورش به تدریس در دبیرستانهای آبادان پرداخت. مدتی نیز متصدی برنامههای دینی رادیو نفت ملی آبادان بود. ساواک در گزارشی درباره وی مینویسد: «یادشده با ایراد سخنرانیهای خلاف مصالح مملکتی چه در سر کلاسهای درسی و چه در محافل فوق سعی مینماید افکار جدید حضار را که اکثراً از طبقه جوان و دانشآموز بوده منحرف و آنان را نسبت به دستگاه دولت بدبین نماید.»
ساواک دوبار وی را احضار کرد و مورد تذکر قرار داد و مدتی نیز از سخنرانی منع کرد، ولی وی همچنان به فعالیت خود ادامه داد. ساواک در مورخه 13 /3 /57 اقدام به دستگیری و بازداشت او کرد. سیدمحمد کیاوش پس از انقلاب اسلامی در سمتهایی چون فرماندار آبادان، نمایندهی خوزستان در مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی و مشاور رئیسجمهور فعالیت نمود.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
8. شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتى فرزند غلامحسین در سال 1309 ﻫ ش در خانوادهاى متدین و مذهبى در شهرستان محلات متولد شد. در سال 1324 تحصیلات حوزوى خود را در حوزه علمیه قم آغاز کرد و در طول مدت تحصیل از محضر اساتید بزرگوارى چون آیات عظام حاج سیدمحمدتقى خوانسارى، سیدحسین بروجردى، حضرت امام خمینى(ره)، علامه سید محمدحسین طباطبایى(ره) و میرزا علی مشکینى کسب فیض نمود. از سال 1326 به دنبال آشنایى با فدائیان اسلام و مرحوم آیتاللّه کاشانى، مبارزه خود را علیه رژیم آغاز کرد. در رمضان سال 1332 به واسطه سخنرانى علیه کنسرسیوم نفت و کودتاى 28 مرداد، در بجنورد دستگیر و به مشهد تبعید شد. در جریان قیام 15 خرداد رابط بین علماى قم بود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضاى 120 تن از علماى تهران را بگیرد که در آن زمان چنین اقدامى بىسابقه بود. شهید محلاتی در طول دوران مبارزه بارها دستگیر، زندانی و شکنجه شد. در آستانه ورود حضرت امام، یکى از فعالترین اعضاى کمیته استقبال از معظمله بود. در حمله به مرکز رادیو شرکت جست و صداى انقلاب اسلامى به وسیله او از رادیو پخش شد.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، فعالیتش را به عنوان معاون کمیته مرکزى انقلاب اسلامى شروع کرد. او نخستین دبیر جامعه روحانیت مبارز بود و در سال 1359 به نمایندگى مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد و در همان اوایل به عنوان نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب گردید. وی به امر «دفاع مقدس» توجه خاصّى داشت. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهاى درباره او فرمودهاند: «همه کارهایى که احتیاج به یک پیگیرى مداوم و خستگىناپذیر داشت، از دست شهید محلاتى برمىآمد. اعتماد و ارادت ایشان به امام به نظر من یکى از عوامل خستگىناپذیرى ایشان بود. این را من احساس مىکردم که حضرت امام (قدس سره) یک اعتمادى به او داشتند و نظراتش را گوش مىکردند.» سرانجام شهید محلاتى در اول اسفند ماه سال 1364، هنگامى که به همراه جمعى از نمایندگان مجلس و مسئولان قضایى کشور با یک فروند هواپیما عازم جبهههاى نبرد بودند، به وسیله هواپیماهاى جنگى رژیم بعثى ـ صهیونیستى عراق، در حوالى اهواز مورد هدف قرار گرفتند و به همراه 40 تن دیگر از همراهان به فیض شهادت نائل آمدند و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) آرمید. ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
شماره: 134 ـ9ـ 06 ـ501تاریخ: 30 /3 /2537[1357]
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 3 صفحه 117