تاریخ سند: 6 خرداد 1340
موضوع: سازمان کوک1
متن سند:
شماره: 925 /316 تاریخ: 6 /3 /1340
موضوع: سازمان کوک1
اعضاء سازمان کوک در وزارت فرهنگ که به وسیله محمد یزدانفر معاون سابق وزارت فرهنگ، رهبری و اعضای مؤثر آن عبارتند از محمد عبداله گرجی. هدایتاله صدرالدین. عباس وفایی. فرهمند. صادق ناصرزاده.2 مهدی قریب. زینالعابدین سلامت. علیاصغر خبرهزاده.3 دکتر مظاهری و امیراسمعیلی و به نفع سپهبد کیا و سازمان سری کوک فعالیت داشتند و به دستور سپهبد کیا عضویت حزب ملیون را پذیرفته بودند تا فعالیت خود را در پناه حزب ملیون انجام دهند و بعداً به توصیه تیمسار کیا، گرجی و دیگر افراد دسته کوک، از حزب ملیون کنارهگیری کردند و قرار بود در زمان وزارت دکتر جهانشاه صالح،4 مشاغل حساس فرهنگ به این دسته سپرده شود، لیکن با تغییر دولت و بازداشت سپهبد کیا، برنامه آنها به هم خورده، مجدداً دور هم جمع شده و ضمن تشکیل جلساتی در منزل محمد عبداله گرجی، چنین انتشار میدهند که به زودی تیمسار کیا از زندان خارج شده و حکومت را به دست خواهد گرفت. اعضاء تشکیلات کوک در سایر وزارتخانهها و مؤسسات دولتی نیز طبق تعلیمی که به آنها داده شده، جلسات خود را تشکیل و در همه جا شهرت دادهاند که (کودتا) خواهد شد و ارتش به پشتیبانی از تیمسار کیا حکومت را در دست خواهد گرفت و قسمت مهمی از جنگ اعصاب علیه دولت به وسیله این سازمان (کوک) ایجاد میگردد.
گیرندگان . 330 . 314
به پروندۀ مربوطه ضمیمه و به اداره یکم ارجاع شود. ثابتی 16 /3 /40
توضیحات سند:
1. در اصل در تمامی موارد سند: کک.
2. صادق ناصرزاده، فرزند تقى در سال 1299 ش متولد شد. فارغالتحصیل دانشسراى مقدماتى تهران بود که از 16 /9 /1319 آغاز به کار کرد. در خلاصه سوابق وى آمده است: «آموزگار، دبیر، رئیس اداره فرهنگ استان مرکز، بازرس ادارى آموزش و پرورش استان مرکز، سرپرست سپاه دانش استان تهران، رئیس اداره ناحیه یک آموزش و پرورش تهران، رئیس دفتر اطلاعات و مطبوعات وزارت آموزش و پرورش، مدیرکل روابط عمومى وزارت مذکور و قائم مقام وزیر آموزش و پرورش، عضو هیئت مدیره شرکت تعاونى فرهنگیان، عضو هیات مدیره شرکت مخابرات ایران، نماینده دوره 23 مجلس شوراى ملى که در بین مردم و فرهنگیان شایع شده وى بهائى مىباشد، نویسنده مقالات رادیو، عضو موسس حزب ایران نوین، مسئول حوزه 78 حزبى، عضو کمیته امور استانها، عضو کمیته استان تهران، عضو سازمان آموزش حزب، دبیر شوراى مرکزى حزب، مسئول تبلیغات ستاد انتخاباتى حزب، رئیس دبیرخانه کنگره حزب، رئیس دبیرخانه و رابط حزب و آموزش و پرورش، معاون دبیرکل حزب ایران نوین، عضو حزب رستاخیز، عضو هیئت مدیره جمعیت طرفداران پیشآهنگى، نایب رئیس انجمن همکارى مردم بابلسر، عضو کمیته جشن پیروزى نفت در نخستوزیرى، عضو حزب ملیون، عضو سازمان کوک، داوطلب نمایندگى دوره 24 مجلس شوراى ملى بوده است.» وى از سال 1330 تا 1345 با مطبوعات همکارى و از سال 1345 با ساواک همکارى داشت. صادق ناصرزاده داراى نشانهاى درجه 1 و 2 و 3 سپاس، درجه 3 سپاس ورزشى، درجه 2 آبادانى و پیشرفت و درجه 3 همایون بود. وی جوایزى نیز از شاه، فرح و غلامرضا پهلوى دریافت داشته است. نام وى در لیست فراماسونها ذکر شده است. اسناد ساواک . پرونده انفرادی
3. علىاصغر (طزرجانى) خبرهزاده، فرزند حسن در سال 1302 ش در شهرستان یزد به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم، جهت ادامه تحصیل به دانشسراى عالى رفت و از آبان ماه سال 1323، همراه با تحصیل در دانشسرا، در حسابدارى اداره کل معادن، به کار پرداخت که این فعالیت تا سال 1325 ادامه داشت. خبرهزاده که در سال 1323 به عضویت حزب توده درآمده بود، در سال 1325 به همراه انشعابیون، از حزب توده، خارج شد و به حزب زحمتکشان پیوست و سپس به همراه خلیل ملکى و جلال آلاحمد، نیروى سوم را تشکیل داد.
وی پس از اینکه از دانشسراى عالى فارغالتحصیل شد، به عنوان دبیر در دبیرستانهاى تهران، به تدریس پرداخت و حدود یکسال نیز دبیر دبیرستانهاى شهرستان زابل بود. خبرهزاده که کتاب «دکتر ژیواگو» و کتاب «ظلمت فیروز» بنام «هیچ و همه» که علیه کمونیست بود را، ترجمه کرده بود، در سال 1338 با استفاده از بورس فرهنگى، قصد مسافرت به امریکا را داشت که مورد موافقت ساواک قرار گرفت.
وی همچنین در روزنامه اطلاعات و کیهان، مقالات روسى و فرانسه را ترجمه مىکرد و در مجله صدف نیز مقالاتى مىنوشت که پس از تعطیلى مجله صدف، بیشتر نوشتههاى او در مجله اندیشه و هنر، که ضد کمونیست بود، چاپ مىشد.
خبره زاده در سال 1343 راهنماى تعلیماتى سپاه دانش در اداره کل آموزش و پرورش شد و مدتى نیز کارشناس طرح بینالمللى مبارزه با بیسوادى و در سال 1348 کارشناس سازمان ملل در آن وزارتخانه بود. در سال 1350 در کلاسهاى شبانه دانشسراى عالى تهران، تدریس مىکرد و در سال 1353 کارشناس سازمان کتابهاى درسى شد و همزمان با تدریس در شرکت تولید دارو نیز کار مىکرد. وی از طرف یونسکو مدتى در ماداگاسکار به عنوان کارشناس سوادآموزى حرفهاى خدمت کرد.
دکتر خبرهزاده که در رشته ادبیات فارسى، دکترا گرفته بود، در سال 1357 بازنشسته شد و پس از پیروزى انقلاب اسلامى به صورت حقالتدریس، در دانشگاه به تدریس پرداخت. وی در 28 بهمن 1387 درگذشت. اسناد ساواک . پرونده انفرادى
4. جهانشاه صالح، فروردین 1283 ش در شهر کاشان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایى را در دبستان علمیه کاشان و متوسطه را در کالج آمریکایى تهران به پایان رسانید و براى ادامه تحصیل به آمریکا رفت. وی ابتدا از دانشگاه سراکیوز نیویورک لیسانس گرفت و سپس از دانشگاه پزشکى موفق به دریافت درجهی دکترى در طب گردید و پس از بازگشت به ایران مشغول تدریس در دانشگاه شد. در سوابق وى مىخوانیم: کارمند محاسبات کل وزارت دارائى از تاریخ 2 /4 /1303 الى 22 /7 /1304، مترجم پیمانى ادارهی دارائى گیلان 23 /7 /1304 الى 14 /11 /1304، معلم تشریح دانشکدهی پزشکى 1 /1 /1315 الى 26 /1 /1315، رئیس قسمت طبى و کفیل مریضخانهی وزیرى 27 /1 /1315 الى 1 /9 /1315، کفیل مریضخانهی نسوان 2 /9 /1359 تا آخر اسفند 1315، رئیس بیمارستان زنان 1 /1 /1316 تا 26 /4 /1317، رئیس بیمارستان وزیرى 27 /4 /1317 تا آخر اسفند 1317، رئیس بیمارستان زنان، 18 /1 /1318 تا 2 /8 /1317، رئیس دانشکدهی پزشکى 3 /8 /1327 تا 5 /4 /1329، وزیر بهدارى با حفظ سمت ریاست دانشکدهی پزشکى از تاریخ 6 /4 /1329 تا 16 /12 /1329 رئیس دانشکدهی پزشکى از تاریخ 17 /12 /1319 تا 31 /5 /1332، وزیر بهدارى با حفظ سمت ریاست دانشکدهی پزشکى از تاریخ 1 /6 /1332 تا 2 /8 /1333، رئیس دانشکدهی پزشکى از 3 /8 /1333 تا 14 /10 /1336، استاد کرسى بیماریهاى زنان و رئیس بخش جراحى زنان بیمارستان زنان از تاریخ 15 /1 /1336 تا تاریخ 8 /6 /1339، وزیر بهدارى از تاریخ 9 /6 /1339، وزیر فرهنگ در سال 1340، ریاست دانشگاه از 18 /2 /1342، ریاست دانشکدهی پزشکى از تاریخ 4 /4 /1342، عضو افتخارى شورایعالى فرهنگ در تاریخ 3 /2 /1330، کارشناس سازمان بهداشت جهانى، عضو هیات اجرائیه سازمان بهداشت جهانى، مشاور بهداشت جهانى، 22 /2 /1343 عضو شورایعالى فرهنگ (به عنوان رئیس مدرسهی عالى)، 6 /2 /1345 انتصاب به عضویت شوراى مرکزى دانشگاهها توسط شاه، سال 1354 با فرمان شاه به سناتورى از تهران دورهی هفتم منصوب شد. سال 1356 فرح پهلوى وى را به سمت عضو شورایعالى جمعیت حمایت از آسیبدیدگان از سوختگى به مدت 3 سال منصوب کرد. عضو شورایعالى بنگاه حمایت مادران و نوزادان، رئیس هیأت مدیرهی جمعیت حمایت آسیبدیدگان از سوختگى، عضو شورایعالى جمعیت ملى مبارزه با سرطان و عضو شورایعالى مرکز طبى کودکان از دیگر سمتهاى مشارالیه بوده است.
جهانشاه صالح از فراماسونهاى مطرح بود که در سال 1335 به کمک تنى چند از دوستان خود کلوپ روتارى تهران را تاسیس کرد که این کلوپ هسته مرکزى کلوپهاى روتارى را برعهده گرفت. وى دو مرتبه به ریاست این کلوپ انتخاب شد: 36 ـ 1335 و 43 ـ 1342.
جهانشاه صالح با سازمان «سیا» (SIA) همکارى داشت. در این باره مىخوانیم: «طبق اطلاع واصله ماموران سازمان «سیا» و اداره اطلاعات آمریکا در ایران با عدهاى از کسانى که در آمریکا تحصیل کرده و در وزارتخانهها و ادارات مختلف مشاغل حساسى دارند به عنوان صرف نهار یا شام تماس و ارتباط داشته و ضمن تبادل نظر به جمعآورى اطلاعات لازم مبادرت مىورزند. بعنوان نمونه رئیس اداره اطلاعات آمریکا در ایران «مستر لینج» و معاون اداره اطلاعات آمریکا در ایران هر هفته یا 15 روز یکبار با گروهها و افراد مختلف منجمله با آقاى جهانشاه صالح رئیس دانشگاه تهران ... به عنوان صرف نهار یا شام تماس و ارتباط دارند».
ساواک در سند بیوگرافى او آورده است: « نامبرده طرفدار سیاست غرب بوده و دو سال قبل از وزارتش مقدار 10 کیلوگرم هروئین قاچاق به کشور وارد کرده و از فروش آن پول سرشارى به جیب زده است. فردى دروغگو، ریاکار و در میان همکاران و تشکیلات خود شهرت خوبى ندارد.» پس از پیروزى انقلاب اسلامى طى رأى مورخه 7 /1 /1362 هیأت بازسازى نیروى انسانى دانشگاه تهران مشارالیه به انفصال دائم از خدمات دولتى محکوم شد.
جهانشاه صالح پس از انقلاب اسلامى در مورخه 15 /2 /1359 ش از دانشگاه تهران پاکسازى شد که به حکم وی اعتراض گردید، اما در تجدیدنظر در جلسهی نهایى 22 /12 /1361 نیز به حکم قبلى مهر تایید زده شد. وى دى ماه 1375 در تهران فوت کرد. اسناد ساواک . پرونده انفرادى
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 378
