در نامهای که سعید علی جهت نمایندگی لبنان ارسال داشته چنین نوشته است.
متن سند:
در نامهای که سعید علی جهت نمایندگی لبنان ارسال داشته چنین نوشته است.
من یک ایرانی هستم که در نجف بزرگ شده و قریب ۳ سال است در لبنان زندگی میکنم و از علمائی که بیشتر با او معاشرت داشتم آقا بزرگ تهرانی میباشد و چون متوجه شدم که شما در سفارت ایران در لبنان مشغول انجام وظیفه هستید میخواهم شما را از موضوعی که دولت ایران و شما اهمیت زیادی برای آن قائل هستید آگاه سازم و آن ملاقات من با بهرام در محل زندان قلعه بیروت و مصاحبه با مشارالیه میباشد این ملاقات به درخواست آقا بزرگ تهرانی که من مدیون وی هستم و برای روشن شدن موضوع کشتن فرزندش (دکتر محمد رضا منزوی) بوده است. قتل در سال ۱۹۵۴ در شهر تهران در زندان قزل قلعه اتفاق افتاده و من بهرام را نمیشناختم و به اتفاق وکیل او در حدود دو ساعت با مشارالیه ملاقات کردم که اینک جریان ملاقات و مصاحبه وی با بهرام به شرح زیر از عرض میگذرد.
س. عکسی بهرام نشان دادم و گفتم که آیا میدانید این عکس متعلق به کیست.
ج. پاسخ داد خیر.
س. جوانی به نام محمد رضا منزوی را میشناسی.
ج. خیر آن جوان را نمیشناسم
س. آیا اسماً او را نمیشناختی
ج. در حدود یک سال و نیم قبل اسم او را شنیدهام و جریان از این قرار بود که دکتر موسی (موسوی) به من خبر داد که شیخ تهرانی مرا متهم نموده که پسرش را در سال ۱۹۵۴ کشتهام خدا میداند که من از این موضوع خبر ندارم و بیگناه هستم.
س. ولی در زمانی که شما مسئول سازمان امنیت و کلیه دوائر آن بودید او را به قزل قلعه برده و آنقدر آزار و اذیت دادند تا کشته شد.
ج. من مسئول کلیه دوائر سازمان نبودم بلکه فقط مسئول سازمان امنیت تهران بودم ضمناً زندان قزل قلعه زندانی است که از طرف رکن دوم هم در آن زندانی میفرستادند و این دایره زیر نظر من نبوده است.
س. مسئول قتل او چه کسی بوده است.
ج. تصور میکنم مسئول قتل او کسی بوده که او را به زندان برده و آنها از طرف رکن دوم بودهاند.
س. عدهای از آنان را به خاطر میآورید.
ج. بلی. زیبائی، سیاحتگر، زمانی. مبصر جزو آنها بودهاند.
س. در حال حاضر در زندان چه میکنند.
ج. به زندانیان فارسی یاد میدهم و عربی یاد میگیرم..
س. دوست دارید که به عنوان حاکم به محل زادگاه خود بروید.
ج. هر حکمی که باشد باید بر میل ملت انجام شود و باید آزادی و دمکراسی کامل اجرا شود. فعلاً حکم در ایران به هیچ وجه صحیح نیست چون استبداد حکومت میکند. شاه نمیخواهد به ملت کمک کند. شاه مثل خدا و ملت برده هستند.
س. آیا بطریرک پطرس معوشی را میشناسی.
ج. بلی او دوست صمیمی من است.
س. نویسنده فرانسوی ژان پل سارتر را میشناسی.
ج. بلی او مرا میشناسد و با هم آشنا هستیم ضمن نویسنده بزرگ انگلیسی برتراند راسل را هم میشناسم. و در خاتمه نامه متذکر شده است که بهرام در عراق دو دوست صمیمیدارد یکی آقا موسی و یک هم امام خمینی.*
توضیحات سند:
* طبق اسناد و مدارک موجود هیچ ارتباطی بین امام خمینی (ره) و تیمور بختیار وجود نداشت. توضیح این مطلب در جلد اول همین کتاب به تفصیل آمده است.
منبع:
کتاب
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد دوم، بختیار در لبنان صفحه 206

