تاریخ سند: 28 اردیبهشت 1357
موضوع: اهانت به مقام شامخ سلطنت و دادن شعار مضره
متن سند:
از: 17/ﻫ تاریخ: 28 /2 /2537[]
به: 312 شماره: 35465/ﻫ1
موضوع: اهانت به مقام شامخ سلطنت و دادن شعار مضره
0228
در مرحله فوق بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد جامع پاکوه شهرستان میناب شیخ قنبر درویشی منبر رفته و ضمن اهانت به شاهنشاه آریامهر و خاندان جلیل سلطنت از مردم خواست که این رژیم پوشالی و ستمگر را سرنگون کرده و یک رژیم جدید اسلامی به روی کار آورده که خمینی رهبری آن را به دست گیرد. مشارالیه اظهار داشته از این (راد) ظالم بیپدر و مادر متنفر هستم و ضمن دادن شعار مرگ بر (راد) و (افشان) اعلامیههایی از خمینی قرائت و اظهار داشته خمینی رهبر اصلی ایرانیان و حاکم آینده ایران است که افراد حاضر در مسجد همگی گفتند صحیح است در این موقع ناگهان اسداله دستوان شغل دبیر دبیرستانهای میناب از جا بلند شد و اظهار داشت دیگر این رژیم جنایتکار (راد) طرفدار ندارد و ما خواستار هر چه زودتر سرنگونی این رژیم هستیم و به این مأموران جنایتکار و دارودسته (راد) قلابی اخطار میکنیم که اگر آن دو نفری را که در جاده تیاب (در اطراف میناب قرار دارد) گرفتهاند آزاد نکنند شورش میکنیم و از مردم خواست با این رژیم مبارزه کنند. پس از پایان مجلس اغلب افراد شرکت کننده همراه شیخ محمدعلی طالب اصفهانی به منزل او رفته و در راه افرادی به اسامی 1ـ علی [ناخوانا] 2ـ ماشاءالله تدین شغل آموزگار 3ـ جهانگیر امینی1 شغل آرایشگر شعارهای مضرهای میدادند و خواستار روی کار آمدن خمینی بودند.
نظریه شنبه: اسداله دستوان شیخ قنبر درویشی و شیخ محمدعلی طالب اصفهانی عاملین اصلی تحریکات در شهرستان میناب میباشند که بایستی شدیداً تحت تعقیب قانونی قرار گیرند. ضمناً مدتی است همسر اسداله دستوان به منازل رفته و تبلیغات سوئی در این مورد مینماید.
نظریه یکشنبه: متن خبر و نظریه شنبه مورد تایید است. ضمناً اقداماتی به منظور تحت تعقیب قرار دادن افراد فوقالذکر به عمل آمده که نتیجه متعاقباً به استحضار خواهد رسید. بیضاء
نظریه چهارشنبه: محرکین اصلی تحت تعقیب قانونی قرار خواهند گرفت. ثابت
نظریه 17/ﻫ: اقداماتی در جریان است پس از تحویل اسداله دستوان و انجام تحقیقات لازم درباره شیخ قنبر درویشی و شیخ طالب اصفهانی اقدام مقتضی به عمل آید ضمناً شیخ طالب روز 27 /2 /37 ضمن مراجعه به استانداری تقاضای استخلاص دستوان را نموده که آقای استاندار پاسخ دادهاند چنانچه عملی خلاف مرتکب نشده باشد مسلماً مرخص خواهد شد.
بیطرفان 27 /2 /37
توضیحات سند:
1. شهید جهانگیر امینی در تاریخ 8 /12 /1327 در جزیره هرمز به دنیا آمد. روزهای سخت زندگی را با غم از دست دادن پدر در سه سالگی در برابر دیدگان خود احساس نمود؛ از اینرو پس از اتمام دوران ابتدایی برای تأمین مایحتاج خانوادهاش به شغل کارگری روی آورد. در شانزده سالگی به شهرستان میناب نقل مکان نموده و در مغازه آرایشگری مشغول به کار شد. وی در سال 1353 با خانمی از زمره سادات ازدواج کرد که ثمرۀ آن دو دختر میباشد در آن سالهای ظلمت و فقر، او شرط پیروزی حق بر باطل را آگاهی مردم میدانست. از اینرو تصمیم به برقراری ارتباط با انقلابیون گرفت و به شهرستان بندرعباس آمد و با برادران انقلابی از جمله آقای متین و ... آشنا شد. اما طولی نکشید که دستگیری افراد انقلابی آغاز شد. در سال پنجاه و پنج با کمک امام جمعه میناب توانست در پخش نوارها و اعلامیهها، دین خود را به مردم میناب ادا کند. او که جنگ مسلحانه با رژیم دژخیمان پهلوی را آرزوی دیرینه خود میدانست، سرانجام در تظاهرات خیابانی 24 مهرماه 1357 در میدان شهدا، شب هنگام در پی اعتراضی که به مأمورین شاه در حالی که آب بر روی مردم میپاشیدند نمود. سینهاش مورد اصابت گلولههای سربیشان قرار گرفت و پیکرش نقش بر زمین شد. نیروهای ساواک نیز که او را حامی مردم مستضعف و محروم میدانستند برای این که مانع برپایی تظاهراتی دیگر شوند تشییع پیکر خونین وی را در محاصره کامل و بدون حضور خانواده و مردم برگزار کردند و او دیگر هرگز نتوانست در آخرین لحظات بودنش در این دنیا کودکانش را در آغوش بگیرد. مزار پاکش در گلزار شهدای میناب واقع است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 3 صفحه 61