صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : فعالیت روحانیون

تاریخ سند: 28 آذر 1343


موضوع : فعالیت روحانیون


متن سند:

شماره : 20996 /20 الف سید ابراهیم ابطحی نژاد پیشکار مرحوم آیت الله بهبهانی به مأمور اظهار داشت دو روز قبل به قممسافرت نمودم و پیام عده ای از پیشنمازان تهران از جمله آقایان سبط1 ـ سید مرتضی خلخالی ـ سید علینقی تهرانی ـ شیخ جواد فومنی2 ـ سید محمدعلی کاظمینی ـ خوئی امام جماعت مسجد سلمان ـ سید محمدصادق لواسانی3 را به اطلاع آقایان نجفی و گلپایگانی رساندم.
پیام مزبور بدین قرار است که اگر پیشنمازان تهران تصمیم دارند در شبهای 15 و 16 شعبان ماه جاری ضمن برگزاری مجالس جشن4 در مسجد مربوط به منبر رفته و از اعمال دولت در مورد تبعید آقای خمینی و غیره تنقید نمایند و عده زیادی از وعاظ نیز در منابر صحبت خواهند کرد آقای گلپایگانی هم قول مساعد داد که در این مورد در شهرستان قم به منبر برود و اظهاراتی بنماید و گویا اعلامیه شدیداللحنی نیز به وسیله آقای گلپایگانی انتشار خواهد یافت.
رونوشت برابر اصل است.
اصل در پرونده ابطحی نژاد بایگانی است این نسخه در پرونده نجفی بایگانی شود 25 /11 صابری 25 /11 ن ـ ج ـ 170

توضیحات سند:

1ـ سید محمدعلی سبط از علماء تهران، در سال 1330 ق در نجف اشرف متولد گردید.
سطوح علوم اسلامی را نزد سید ابوالقاسم خویی و آقا شیخ محمد علی کاظمی و آقا سید علی نوری و آقا میرزا محمد علی عراقی فرا گرفت، خارج را از درس آقا ضیاء عراقی و آقا شیخ محمد کاظم شیرازی استفاده برد.
وی در سال 1357 قمری (1317 ش) به تهران آمد و از مدرسین مدرسه مروی شد.
ضمنا در مسجد مروی هم اقامه جماعت برپا داشت وی از مرحوم آیت الله آقاضیاءالدین عراقی و آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین اجازه اجتهاد دارد و بر برخی کتب درسی نیز حواشی نوشته است.
2ـ شیخ جواد فومنی حایری فرزند محمد جعفر متولد 1294 ه ش کربلا از علما مبارز و مجاهدی بود که بی پروا در منابر و مساجد علیه برنامه های رژیم شاهی به تبلیغ می پرداخت.
آن عالم مجاهد در پی کودتای 28 مرداد 1332 که خفقان شدید همه جا را فرا گرفته بود این عالم بزرگوار در مسجد نو واقع در خیابان خراسان تهران به سخنرانی افشاگرانه علیه رژیم شاه اقدام می کرد به طوری که کلیه کوچه ها و خیابانهای اطراف مسجد مملو از جمعیت می شد.
وی با تأسیس مدرسه ای مخصوص دختران مسلمان در سال 1326 نشان داد که مخالفت روحانیت با برنامه های رژیم شاه نه بر پایه ارتجاع بلکه به خاطر آن است که فرهنگ بی دین رژیم را ضد آزادی واقعی زن و موجب جلوگیری از رشد و تعالی این قشر عظیم می دانند و به همین دلیل در مدرسه خود توانست با حفظ عفاف و شخصیت دینی دختران متدینی را تربیت کند که با علم و سواد بوده و در صحنه های مختلف کارآیی داشته باشند.
آقای فومنی عالمی دانشمند، مجاهدی وارسته و دارای تفکرات عالی اجتماعی بود.
سخنرانی های ایشان عموما حول مسایل اجتماعی دور می زد و به همین دلیل نیز بارها از سوی ساواک مورد تعرض قرار گرفت به بخشی از یک سخنرانی ای که در ساعت2119 روز 12 /1 /1339 در مسجد نو ایراد شده توجه فرمایید: به خدا ما غمخوار مردم هستیم و ما به پایتخت خدمت می کنیم.
من از سه نفر مارشال به این مملکت بیشتر خدمت می کنم منتهی آنها نمی بینند و نمی دانند اما اگر بپرسند با حساب دودوتا چهارتا جواب می دادم.
آن روز که بنده را به قزل قلعه بردند یک سرهنگ برای محاکمه من آمده بود تا مرا محاکمه کند او گفت شما راجع به تلویزیون صحبت کردید؟ گفتم آری.
بعد گفت راجع به قلعه شهرنو حرف زدید؟ در جواب گفتم بلی مگر کفر گفتم.
او جواب های مرا نوشت و رفت آنها از دست پرورده های همان بی دینهای لامذهب هستند که در ایران نماینده تلویزیون می شوند آقایان شما خیال می کنید که آن رادیو بیگانه که مثل سگ غره می کشد و به نفع ایران صحبت می کند دوست شما ملت ایران است؟ خیر به خدا دشمن شما است برای این که آنها بی دین هستند مصلحت روزگار ایجاب می نماید که فعلاً آن رقم طرفداری و صحبت به نفع شما کنند.
آنها در باطن دشمن جان و مال و ناموس شما هستند و خدا نکند یک روز امتحان پیش آید به خدا تمام آنهایی که زنده باد و مرده باد می کشیدند و بیگانه پرست بودند حالا روی مصلحتی به نفع شما حرف می زنند.
بیگانه کجا دلش به حال شیعه می سوزد.
همه آنها نظر دارند و دروغ می گویند.
کلاه سر شما نرود.
آنها نمی گذارند فرهنگ کشور شاگرد مسلمان تحویل دهد شما خیال می کنید.
اگر صدها مثل من را بکشند دین کوچک می شود؟ خیر برعکس دین بزرگتر می شود.
آخر شیخ جواد فومنی به جز دین از خود نیرویی ندارد.
بنده را یک مشت از بین می برد.
«کتاب آیت الله فومنی - صفحه 200» آیت الله فومنی در تاریخ 6 /11 /1343 برابر با شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به ملکوت اعلی می پیوندد و روز 7 /11 /1343 پیکر مطهر ایشان تا حضرت عبدالعظیم بر روی دست هزاران نفر تشییع کننده منتقل می شود.
آنچه در این رابطه از مرحوم آیت الله حائری فومنی نقل شده به نظر غیر صحیح می رسد زیرا با توجه روحیه مرحوم حائری، چنین درخواست از شاه جزو دروغ هاست.
برای آشنایی بیشتر با این عالم فرزانه و مجاهد فی سبیل اللّه به کتاب ستم ستیزان نستوه چاپ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات مراجعه فرمایید.
3ـ آیت الله حاج سید محمد صادق لواسانی از علماء معاصر تهران می باشد.
ایشان در ماه صفر 1324 (ه ق) در نجف اشرف متولد شد و در ماه ربیع الاول 1339 (ه ق) در خدمت مرحوم والدش به ایران آمده و در همدان اقامت نمود.
آقای لواسانی در سال 1340 (ه ق) به اراک مهاجرت و مقدمات را در آنجا گذرانید و سپس در ماه رمضان 1341 (ه ق) به قم و پس از تکمیل مقدمات و بخشی از سطوح در سال 1348 (ه ق) به نجف عزیمت نموده و سطوح را نزد آیت الله میرزاابوالحسن مشکینی گذرانید و از محضر مرحوم آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی استفاده نمود سپس به قم مراجعت نموده و از محضر آیت الله العظمی حائری و آیت الله سیدمحمد حجت و همچنین در مشهد از محضر آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و آیت الله سیدمحمدباقر آشتیانی و آیت الله میرزامحمد کفایی بهره مند گردید و در سال 1356 (ه ق) به تهران آمده و به تقاضای آیات ثلاثه قم به حوزه قم مراجعت نمود و به تولیت و اداره مدارس فیضیه و دارالشفاء از طرف مراجع حوزه علمیه منصوب و تا سال 1364 قمری که به تهران آمده و در مسجد و مدرسه میرزا ابوالحسن معمار در محله امامزاده یحیی (رض) به اقامه جماعت و خدمات دینی اشتغال ورزیدند.
ر.ک: محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 3، ص 550.
4ـ با نزدیک شدن به نیمه شعبان و تولد حضرت حجت بن الحسن (عجل اللّه فرجه) حوزه های علمیه در قم و سایر شهرستانها که تا آن موقع به خاطر تبعید حضرت امام در مناسبتهای شادی و تولد و عید به عنوان اعتراض و نوعی مبارزه منفی از هرگونه چراغانی، آذین بندی و جشن و سرور خودداری می کردند و حتی برخی از هیئت های مذهبی هزینه جشن خود را صرف امور خیریه می کردند و مجلس و محفلی به عنوان جشن تشکیل نمی دادند و ائمه جماعات از رفتن به مسجد و اقامه نماز جماعت در مسجد خودداری می کردند و این روند در ماه رجب و اعیاد اول شعبانیه تا حدود زیادی رعایت شد تا اینکه در مشهد آیت الله میلانی یک روز در پایان درسشان در آستانه نیمه شعبان سخنانی ایراد کرده و ضمن اظهار تأسف از مصائبی که بر حوزه ها و روحانیت وارد شده و گرفتاریهایی که ایجاد کرده اند، سفارش می کند که آقایان در نیمه شعبان به مناسبت میلاد امام زمان (عجل اللّه فرجه) جشن بگیرند و از حاضرین در جلسه خواستند که به شهرهای دیگر هم اطلاع بدهند که برای نیمه شعبان حتما جشن گرفته شود.
این اتفاق دو اثر منفی و مثبت داشت اثر اول آنکه تنگنای سیاسی و بحران اجتماعی به وجود آمده برای رژیم به خاطر حرکات ذکر شده شکسته شد.
اثر دوم فرصتی برای مبارزین پیش آمد تا علیه رژیم تبلیغات را شروع کرده آن را شدت بخشند و مردم را به مظالم آن آگاه کرده و اعتراضات به تبعید امام را از سر بگیرند.
ر.ک: خاطرات سیدعلی اکبر محتشمی، صفحه: 426 بر همین اساس از سوی حوزه علمیه قم اعلامیه ای صادر و در آن از مردم دعوت به عمل آمد که این روز را جشن بگیرند.
متن اعلامیه مذکور به شرح زیر است : پیام به ملت شریف ایران یک ماه و نیم است که دست ملت مسلمان ایران از مرجع عالیقدر و رهبر عظیم الشأن حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مدظله العالی کوتاه است.
بر سراسر کشور غم و اندوه و اضطراب و تشویق سایه افکنده بر چهره ها غبار غصه و ماتم نشسته و مردم با خشم و نفرت به دستگاه حاکمه و آنچه به آنها ارتباط دارد می نگرند.
عیدها عزا، شادیها ماتم، قیافه ها گرفته، دلها پر از غم، سینه ها مملو از کینه و انزجار نسبت به دستگاه متجاوز و حاکمه است و فقط با ذکر عظمت و شجاعت و فداکاری و تیزبینی و خردمندی حضرت آیت الله خمینی شمعی در محافل تاریک خویش می افروزند.
مردم غیور ایران در اعیاد گذشته محض اظهار خشم و نفرت نسبت به دشمنان زعیم عالیقدر شیعه حضرت آیت الله خمینی از برگزاری مراسم عید خودداری کردند، ولی فعلاً مقتضی است برای کوری چشم هیئت حاکمه ای که عملاً از صهیونیسم طرفداری و از عمال آنان (حزب جاسوسی بهائیت) ترویج می کند در مورد ولادت با سعادت حضرت بقیه اللّه المنتظر ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف از بذل هرگونه سعی و کوشش برای بزرگداشت شعائر مذهبی و برگزاری مجالس جشن و چراغانی دریغ نفرمایند و بدین وسیله آمادگی خود را برای یک حکومت آسمانی جهانی بر پایه معارف عالیه اسلامی ابراز دارند.
ضمنا در حدود امکان از اظهار احساسات پاک و بی شائبه و وفاداری کامل نسبت به نایب بزرگوار آن حضرت رهبر عالیقدر و محبوب شیعه حضرت آیت الله خمینی و ابراز نفرت و انزجار دشمنان معظم له کوتاهی نفرمایند.
حوزه علمیه قم.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 419

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.