تاریخ سند: 27 دی 1332
درباره : ایجاد سازمان مخصوص مبارزه با خائنین
متن سند:
از : ستاد ناحیه 3 باختر
به : تیمسار ریاست ستاد ارتش
بازگشت به بخشنامه شماره 9118 مورخ 17 /10 /32 دستورات کافی برای
مراقبت های بیشتری به لشگرهای این ناحیه صادر گردید ولی چون تا اقدامات
اساسی در اینمورد نشود نتیجه مثبتی گرفته نخواهد شد لزوما باستحضار
میرساند.
اینجانب از زمانی که رئیس
شهربانی کشور بودم و یکی
از سازمان های مهم حزب
توده را در تهران کشف نمودم
و پی به اهمیت این سازمان
در کشور بردم الی حال
مکرّر در مورد تشکیل یک
سازمان مخصوص مبارزه با
این خائنین جاسوس
خارجی گزارش داده و اینک
نیز مجددّا از لحاظ اهمیت
موضوع و برای اینکه این
سازمان خطرناک از ریشه و
پایه برای همیشه قطع شود از
پیشگاه مبارک شاهنشاه
استدعا میکنم مقرر فرمایند سازمان مخصوصی بعنوان سازمان مبارزه با خائنین
به کشور تشکیل و با این عناصر بیوطن مزدور خارجی که در تمام شئون کشور ما
ریشه دوانیده اند جدا و شدیدا مبارزه کنند و بطوریکه اخیرا مورد توجه شاهانه
قرار گرفت برخلاف اظهارات اشخاص بی اطلاع این عناصر کاملاً در قسمتهای
انتظامی کشور بخصوص ارتش هم رخنه نموده و دو نمونه کوچک عمل آنها سوء
قصدهائی بود که در نیروی هوائی و دریائی داشتند و آتش گرفتن ذخائر شیراز را
نیز بایستی بدست این عناصر دانست و همچنین اعمال آنها در روزهای قبل از
28 مرداد که خوشبختانه موفق نشدند بهترین دلیل صدق عرایض اینجانب است
و صریحا عرض میکنم خطر بهیچوجه منتفی نشده و برای حفظ استقلال کشور و
رهانیدن جوانان بی گناه و مردم نادان و بدبخت از شرّ این عناصر و همچنین
بمنظور جلوگیری از خرابکاریها و تبلیغات زهرآگین و دائم آنها بایستی هر چه
زودتر سازمان معروض ایجاد و یا اصول و برنامه صحیح در خنثی کردن اعمال
آنها و هدایت مردم و روشن نمودن اذهان جوانان بی تجربه و کوتاه کردن ایادی
این سازمان خطرناک از ادارات دولتی و مدارس اقدامات اساسی نمود و با روش
فعلی یعنی پاک کردن دیوارها و دستگیر کردن چند نفر شعاردهنده و پخش کننده
اوراق هر قدر که شدید هم باشد نتیجه حاصل نیست و محرکین و مسببّین اصلی
با تجربه بیشتر و برنامه جامعتری به عملیات خائنانه خود ادامه میدهند و ممکن
است روزی این ریشه بقدری کهن شود که قطع آن بسهولت آسان نباشد.
اینجانب با تمام قوا در ناحیه غرب بوظیفه خود عمل خواهم نمود ولی هسته
مرکزی در تهران است و نبایستی غافل بود.
فرمانده ناحیه 3 باختر ـ سرلشگر مزین1
1 ـ در کشور سازمانهای مخصوصی برای این کار موجود است که عبارتند از رکن 2 واحدها و
شهربانیها و ژاندارمریهای مناطق مختلفه کشور
2 ـ تمام افسران ـ درجه داران و سربازان ضمن اینکه شغل سازمانی معین دارند اصولاً جزء
عوامل رکن 2 ستاد واحد مربوطه نیز هستند.
با شرح مراتب بالا با فرماندهان است که با اعمال نفوذ معنوی در تمام زیردستان و با هُشیار کردن
آنها به اهمیت خطر به آنها دقیقا تفهیم گردد که باید با نهایت کنجکاوی اطلاعات لازم را کسب و به
مقامات مربوطه گزارش نمایند.
ضمنا تیمسار فرماندهی ناحیه با صدور دستورات دقیق و صریح به تمام شهربانیها و ژاندارمری
منطقه مربوطه اجرای این وظیفه سنگین را از آنها بخواهند تیمسار فرماندهی ناحیه شبکه های
وسیعی در منطقه مربوطه برای اجرای منظور خود دارند و این شبکه وسیع همان رکن 2 واحدها ـ
شهربانیها و ژاندارمری است منتها باید این عوامل ابتدا هدایت شوند تا بوظیفه خود کاملاً آشنا
گردند سپس با نهایت شدت اجرای وظیفه را از آنها خواستار گردید.
توضیحات سند:
سرلشگر منصور مزین :
فرزند میرزا علی اکبر
مزین الدوله، در سال 1281 ش
به دنیا آمد.
او در سال 1297
وارد خدمت نظام شد و در
دوران سلطنت رضاخان از
افسران مورد اعتماد او بود در
سالهای پس از شهریور 1320
منصور مزین از عناصر فعال
توطئه گر در مجامع نظامی و
سیاسی کشور بود.
مهم ترین
مشاغل نظامی مزین چنین است:
فرمانده لشکر 2 مرکز، رئیس
اداره سررشته داری ارتش،
رئیس شهربانی کل کشور،
فرمانده واحدهای فرهنگی
ارتش و فرمانده ناحیه غرب
(باختران ـ کردستان ـ لرستان)
منصور مزینی در سال 1332 به
علت افشای نقش برادرزاده اش
سرتیپ علی اصغر مزینی در قتل
سرتیپ افشار طوس نام خود را
به مزین تغییر داد.
سرلشگر
مزین پس از بازنشستگی
(1 /6 /1335) در سال 1336
به مدیریت کارخانه زاینده رود
و ریاست سندیکای کارفرمایان
منصوب شد و در سال 1337
مدیر عامل شرکت برق توربین
اصفهان گردید.
مزین سپس
نماینده مخصوص شاه و رئیس
املاک پهلوی در گرگان و گنبد و
بیرجند شد و طی سالهای جدید
به چپاول عجیبی در این خطه
پرداخت.
سرلشگر مزین پیش از
سقوط سلطنت پهلوی از ایران
خارج شد و طبق آمار بانک
مرکزی تنها در شهریور و
مهرماه 1357 مبلغ 370 میلیون
تومان به حسابهای اختصاصی
خود در خارج از کشور انتقال
داد.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ
حسین فردوست، ص 497
منبع:
کتاب
چپ در ایران - سازمان افسران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 47