گزارش
متن سند:
محترما نتیجه اقدامات و تحقیقات اداره اطلاعات را در مورد ترور
مرحوم حسنعلی منصور1 نخست وزیر سابق ذیلاً باستحضار میرساند:
1ـ پس از جریان سوء قصد که در ساعت 1100 روز اول بهمن ماه 43 محمد
بخارائی2 وسیله مامورین دستگیر و باین اداره دلالت گردید بلافاصله از نامبرده
شروع به بازجوئی شد که در بدو امر از گفتن حقایق امتناع داشته و در برابر
سئوالات اولیه جوابهای
نامربوطی3 داده است.
2ـ بموازات بازجوئی
مقدماتی از بخارائی
مامورینی بمنزل وی اعزام و
پدر و مادر نامبرده را باین
اداره هدایت نمودند، از
والدین وی در مورد طرز
تفکر و رفتار و همچنین
معاشرین نزدیک مشارالیه
اطلاعاتی اخذ و معلوم
گردید که محمد بخارائی از
چند سال قبل دچار افکار
تند افراطی باصطلاح
مذهبی گردیده و حتی نسبت
بوالدین خود نیز بی اعتناء
بوده و اعمال آنها را نیز برخلاف موازین شرعی اسلام دانسته و تقبیح مینموده
است ضمنا با چند نفر جوانان متعصب مذهبی نیز معاشرت دائمی دارد، نشانی دو
نفر از دوستان صمیمی وی که در چند روز اخیر با او بوده اند از مادرش اخذ و
بلافاصله مامورین جهت دستگیری آنها اعزام گردیدند.
3ـ در ساعت 1900 همانروز (1 /11 /43) مامورین این اداره با انجام تشریفات
قانونی و حفاظتی منزل مرتضی نیک نژاد4 یکی از دوستان وی را مورد بازرسی
قرار داده و نامبرده را با یک کیسه مدارک و اعلامیه های مختلف روحانیون که
در صدد جمع آوری و اختفاء آنها بوده دستگیر مینمایند، در حینی که مامورین
مشغول تهیه صورتمجلس قانونی در منزل وی بوده اند رضا صفار هرندی5 یکی
دیگر از رفقای محمد بخارائی بمنزل نیک نژاد مراجعه مینماید نامبرده نیز وسیله
مامورین بازداشت و هر دو نفر را با مدارک و اعلامیه های مکشوفه باداره
میآورند.
4ـ بلافاصله پس از ورود دو نفر اخیرالذکر باین اداره با استفاده از اصول
تحقیقاتی فنی و روانشناسی از نامبردگان بطور انفرادی شروع به تحقیقات نموده
پس از سه ساعت بازجوئی
معلوم گردید که ایندو نفر
بهمراهی محمد بخارائی در
زمان وقوع حادثه
(تیراندازی بمرحوم منصور)
در میدان بهارستان حضور
داشته و در محلهای مناسبی
قرار گرفته و ناظر حادثه
بوده اند و نیز اعتراف نمودند
که در شب قبل از حادثه در
منزل رضا صفار هرندی با
حضور دو نفر دیگر بنامان
صادق امانی6 همدانی و
سید علی اندرزو7 جلسه ای
تشکیل داده و در آنجلسه
نسبت به ترور نخست وزیر
تصمیم قطعی اتخاذ نموده و قرار میگذارند که روز پنجشنبه اول بهمن ماه موقع
رفتن نخست وزیر بمجلس شورایملی تصمیم خود را عملی نمایند ولی از ذکر
اینکه این دو نفر مسلّح باسلحه باشند جدا خودداری مینمودند (توضیحا بعرض
میرساند که ایندو نفر در بدو امر از ذکر اسامی حقیقی صادق امانی و سید علی
اندرزو امتناع داشته و هر یک با نام مستعار دیگری آنها را معرفی میکردند) .
5 ـ پس از دستگیری ایندو نفر و اخذ اعترافات لازم مجددا بخارائی تحت
بازجوئی قرار گرفته و بوی تذکر داده میشود که با دستگیری رفقای دیگرش
مطالب بر مامورین تحقیق کاملاً روشن گردیده و آنها جریانات را بطور وضوح
اعتراف کرده اند و انکار وی سودی نخواهد داشت، بخارائی از اینعمل غافلگیری
مامورین سخت ناراحت شده و اظهار میدارد من تصور نمیکردم که رفقایم این
اندازه سست و بی اراده و ترسو باشند لذا بتدریج شروع باعتراف و جوابگوئی
بسئوالات مطروحه مامورین نموده و اعتراف رفقای خود را تائید و اظهار میدارد
گفته های آنها را تصدیق مینمایم.
6ـ پس از اعترافات مرتضی نیک نژاد و رضا صفار هرندی و بعدا محمد بخارائی
معلوم گردید که دو نفر دیگر
(صادق امانی همدانی ـ سید
علی اندرزو) در جلسه شب
قبل از ترور حضور داشته و
ضمنا صادق امانی همدانی
مشوّق آنها در امر ترور
نخست وزیر بوده است، نظر
باینکه از ذکر نشانی منزل و
محل کار صادق امانی هر سه
نفر منظور جدا امتناع داشته
و در اینمورد سکوت
مینمودند لذا با بررسی
سوابق موجود در بایگانی
این اداره نشانی محل کسب
و منزل صادق تعیین و در
روز 2 /11 /43 وسیله
مامورین جهت دستگیری وی اقدامات لازم بعمل آمد.
7ـ جهت دستگیری صادق امانی که متواری بود عملیات دامنه داری انجام و
چون مشاهده شد برادر دیگر وی باسم هاشم امانی8 نیز متواری است دخالت
برادران مذکور در توطئه ترور برای مامورین محرز و مسلم گردید و ضمن
بازرسیهای محلهائیکه احتمال میرفت در آنجاها مخفی شده باشند و همچنین
اجرای یک رشته مراقبتهای مداوم بدوا هاشم امانی که طبق سوابق موجود و
مدارک مکشوفه عضو جمعیت فدائیان اسلام9 بوده و در زمان فعالیت جمعیت
مزبور مسئول امور مالی و تحصیلدار فدائیان اسلام بوده است دستگیر و تحت
بازجوئی قرار گرفت.
8 ـ پس از دستگیری هاشم امانی و شروع بازجوئی از نامبرده قرائن و اماراتی در
مورد مخفی گاههای برادرش صادق امانی و همچنین محل اختفای اسلحه و
مدارک دیگر بدست آمد که پس از یک سلسله اقدامات تعقیبی و مراقبتی
سرانجام چمدان محتوی هشت قبضه اسلحه کمری و مقادیر زیادی فشنگ
مربوطه و قالب نارنجک و همچنین چهار حلقه نوار ضبط صوت10 که در یک
حلقه آن صدای محمد بخارائی مبنی بر خواسته ها و هدفهای عاملین ترور ضبط
گردیده و چهار برگ نامه بخط و امضای (محمد بخارائی ـ صفار هرندی ـ مرتضی
نیک نژاد) و مقادیر زیادی فتوکپی نامه های مزبور و پاکاتی که روی آنها بعنوان
سفارتخانه های خارجی در ایران و روحانیون و چند نفر دیگر نوشته شده کشف
گردید و بموازات کشف چمدان مزبور خود صادق امانی نیز در ساعت چهار بعد
از نیمه شب در منزل ابوالقاسم رضوی فرد11 وکیل دادگستری دستگیر گردید.
9 ـ صادق امانی پس از دستگیری و بازجوئی اعتراف نمود که از یکسال قبل
بمعیت برادرش هاشم و مهدی ابراهیم عراقی12 و عباس مدرسی فر13 جلساتی
تشکیل داده و در آنجلسات در پیرامون فشارهائیکه بروحانیون وارد میشود
مذاکره نموده و بالاخره تصمیم به ترور اشخاص مؤثر دولت منجمله آقای علم14
نخست وزیر وقت میگیرند و برای آمادگی باینکار درصدد تهیه و خرید سلاح
برمیآیند که در نتیجه بتدریج تعداد هشت قبضه سلاح کمری و مقداری فشنگ با
کمک مالی هاشم امانی [به] وسیله برادرزاده اش تقی امانی15 و همچنین ابوالفضل
حیدری16 خریداری و آماده میشود، ضمنا درصدد ساختن نارنجک بوده اند که
در اینمورد مهدی ابراهیم عراقی به حمید ایپکچی17 که تا اندازه ای اطلاعات فنی
دارد مراجعه و با تبادل نظر یکدیگر بدوا با استفاده از لوله های دو اینچی آب چند
قطعه نارنجک تهیه کرده و در حوالی جاده خراسان منفجر و آزمایش میکنند نظر
باینکه نتیجه آزمایش نارنجکهای مزبور رضایتبخش نبوده لذا شروع به تهیه
قالب نارنجک از نوع نارنجکهای ارتشی مینمایند که یک قالب آلومینیومی و
یک قالب گچی بدینمنظور تهیه مینمایند و تصمیم داشته اند که از این نوع چهل
عدد نارنجک تهیه و آماده سازند که موفق نشده اند.
10ـ محرکین و عاملین توطئه قتل مرحوم منصور در بازجوئیهای خود اعتراف
نموده اند سال گذشته که موضوع ترور آقای علم18 مطرح بوده یکبار عباس
مدرسی فر را نزد آقای میلانی19 بمشهد اعزام داشته اند که در مورد ترور اشخاص
مؤثر مخالف روحانیون از مشارالیه فتوی بگیرد که میلانی اظهار داشته اینعمل
جایز نیست، ضمنا حبیب اله عسگراولادی20 را که از مریدان خاص آقای خمینی
و مسئول جمع آوری وجوه سهم امام می باشد به قم اعزام و نظر خمینی را در
مورد ترور استعلام می نمایند که مدعی هستند خمینی اینعمل را صلاح ندانسته
است.
سپس شیخ محی الدین انواری21 از طرف عاملین توطئه در مورد اخذ فتوی به
خمینی مراجعه و بوی نیز جواب رد داده میشود، مجددا «حبیب اله عسگراولادی
را بقم اعزام و بوی ماموریت میدهند از آقای خمینی چنین سئوال بکند (چنانچه
اشخاصی قصد ترور اشخاص مؤثری از دولت را داشته باشند آنانرا منع بکنند یا
نکنند).
در این مورد مدعی هستند که خمینی چنین پاسخ داده است (شما چه
کاره هستید منع بکنید یا نکنید).
11ـ صادق امانی اعتراف نموده در مورد ترور اشخاص با شیخ جواد فومنی22
(یکماه است فوت کرده) نیز مشورت نموده نامبرده با اینعمل موافق بوده است.
12ـ در اثر تحقیقات مداوم هفده نفر عاملین و معاونین جرم (ترور) که هر یک
بنحوی در این امر دخالت داشته اند با مدارک مثبت دستگیر و کلیه آنها بعمل خود
اعتراف کرده اند، یکنفر بنام سید علی اندرزو (رابط صادق امانی با سه نفر عاملین
ترور) متواری است که بزودی دستگیر خواهد شد صمنا سه نفر دیگر (حسین
دانشپور مقدم23 ـ علی اصغر حاجی بابا24 شیخ محمد باقر محی الدین انواری) که
هر یک بنحوی با متهمین پرونده ارتباط داشته اند ولی مدارک لازم برای ارائه
اتهام آنها در این پرونده موجود نبود دستگیر و جهت تعقیب موضوع بساواک
تحویل گردیده اند.
13ـ ضمن تحقیقات از دستگیرشدگان معلوم گردید که شش نفر از آنها در هیئت
مؤتلفه اسلامی25 که از یکسال قبل بمنظور تمرکز جمعیتهای مذهبی تشکیل
گردیده عضویت دارند که در مورد هیئت مزبور اطلاعات جالب توجهی از شش
نفر منظور کسب و در اختیار سازمان اطلاعات و امنیت کشور قرار داده شد.
رونوشت امریه تیمسار ریاست شهربانی کل که اصل آن در پرونده کلی ضبط است (بشرفعرض
مبارک ملوکانه رسید در مورد دستگیری اندرزو اوامر مبارکشان شرفصدور یافت)26
توضیحات سند:
1ـ حسنعلی منصور در
اردیبهشت ماه 1302 در تهران
به دنیا آمد.
پدر او رجبعلی
منصور (منصورالملک) از
اعضاء اولیه لژ «بیداری
ایرانیان» بود که در دوران رضا
شاه سالیان مدید در مشاغل
حساس جای داشت و در آخرین
ماه های سلطنت او به صدارت
رسید و در دوران محمد رضا
شاه پهلوی نیز مجددا در رأس
دولت قرار گرفت.
ارتشبد
فردوست می نویسد: «علی
منصور [منصور الملک] از
مأموران انگلیس بود.
پسرش
حسنعلی منصور مانند پدر
پرورش یافته انگلیسی ها بود
ولی از آن گروه بود که به
آمریکائی ها وصل شدند.
او چه
در اصل چهار و چه بعدها که
نخست وزیر شد از طرف
امریکا به شدت تقویت می شد.
»
منصور از مهره هائی بود که
توسط انگلیسی ها به امریکا
معرفی شد و لذا حمایت هر دو
قدرت را به حد کافی پشت سر
داشت.
منصور برنامه های مهمی
به سود غرب داشت که یکی از
آنها کاپیتولاسیون بود که با
مقاومت جدّی امام خمینی
مواجه شد مخالفت های ایشان با
نفوذ امریکا و غرب و اقدامات
محمدرضا در دوران دولت
منصور شدت گرفت و بالاخره به
تبعید ایشان به ترکیه (13 آبان
43) منجر گردید.
ساواک در
تاریخ 19 /4 /1337 که
حسنعلی منصور در دولت
منوچهر اقبال معاونت نخست
وزیر را عهده دار بود بیوگرافی
او را چنین ثبت کرده است:
بسیار خوشگل، صورتی سفید،
چشمانی میشی و خیلی قشنگ،
قدی متوسط، خوش قامت
پدرش بی اندازه متموّل که در
حدود 50 میلیون تومان ثروت
دارد.
دارای لیسانس از
دانشکده حقوق تهران رشته
سیاسی در سال 1324 می باشد
فرانسه خوب میداند و به
انگلیسی به اندازه رفع احتیاج
آشنائی دارد.
وی تمام
روزنامه ها و مجلات عادی و تا
اندازه ای کتب اقتصادی را
مطالعه می کند.
به زن و مقام
علاقمند است، تحصیلات
متوسطه را در دبیرستان
ایرانشهر گذرانده، لیاقت و
شایستگی ندارد، حتی به علت
ترقی بی جهتی که نموده (به علت
نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال
به پدر او مدیون بود او را به این
سمت منصوب کرد) مورد تنفر
قاطبه جوانان قرار گرفت.
ابتدا
در وزارت امور خارجه در لندن
بود بعد منشی وزیر خارجه و
سپس رئیس اداره چهارم
سیاسی شده است.
به علت نفوذ
پدر، نشان تاج دریافت نمود.
پدرش از عمّال درجه اول
سیاست انگلیس است.
عضو
جمعیت یاران دبیرستانی بوده،
متواضع ولی بی شخصیت است،
افکار عالی به هیچوجه ندارد و
تمام ترقی او روی نفوذ پدرش
می باشد.
کم مغز، بی تجربه و
عزیز بی جهت است.
مشارالیه
در اردیبهشت سال 1340
زمانی که نماینده مجلس بوده
است کانون مترقی را متشکل از
عده ای روشنفکران و
کارشناسان مسائل اقتصادی و
اجتماعی تشکیل می دهد که
تعداد کثیری از اعضای آن در
انتخابات مجلس شورای ملی
(تابستان 1342) به نمایندگی
مجلس انتخاب میگردند.
این
نمایندگان به رهبری
حسنعلی منصور بدوا به تأسیس
حزب ایران نوین (آذر 1342)
اقدام کرده و چون در مجلس
شورای ملی اکثریت داشته اند
در اسفند 1342 بفرمان ملوکانه
حزب ایران نوین مأمور تشکیل
دولت حزبی می گردند.
حسنعلی
منصور 3 ماه بعد از تبعید
حضرت امام خمینی «ره» ترور
گردید.
ر.ک : ظهور و سقوط سطلنت
پهلوی ج 2 ص 365 ـ 355
2ـ شهید محمد بخارائی فرزند
علی اکبر در سال 1323 ه ش در
جنوب شهر تهران بدنیا آمد.
او
پس از پایان دوره مدرسه با
شهید رضا صفار هرندی دوست
صمیمی شد و در جلسات
حجه الاسلام والمسلمین حاج
شیخ علی اصغر هرندی با اسلام
و افکار روشنفکرانه در نهضت
امام آشنا گردید با آغاز نهضت
امام خمینی، شهید بخارائی و
شهید هرندی با شهید عراقی
آشنا شدند و عراقی آنها را برای
جهاد مسلّح شایسته یافت و آنان
را با شهید امانی مرتبط ساخت
شهید امانی تحولی نو در روحیه
آنها پدید آورد و شرکت در
دوره های تمرین مسلحانه
روابط آنها را مستحکم کرد.
او
در عملیات به هلاکت رساندن
حسنعلی منصور نقش ویژه ای
داشت و پس از شلیک دو گلوله
به طرف منصور، از صحنه
بیرون آمد ولی با لغزیدن پای او
روی یخ خیابان در جلوی مسجد
سپهسالار سابق (مدرسه شهید
مطهری فعلی) به زمین افتاد و
دستگیر شد وی در کلانتری
بهارستان به نصیری معدوم با
شجاعت و صراحت پاسخ هائی
داد که او برآشفت و
با عصای مارشالی به دهان شهید
بخارائی زد و آن را غرق خون
کرد.
شهید بخارائی با اینکه
نوجوانی 20 ساله بود ولی در
بازجوئی ها و بیدادگاه شاه همه
را از بلاغت و فصاحت و
شجاعت خود به تحسین
واداشت.
شهید بخارائی در
سحرگاه 26 خرداد 1344 همراه
سه شهید دیگر با نشاطی کامل و
با فریاد اللّه اکبر شهادت را پذیرا
شد.
ر.ک: هفته نامه شما 28 خرداد
77
3ـ یکی از منابع ساواک،
اظهارات فرج اله رهنورد عضو
حزب ملت ایران را به این شرح
گزارش کرده است: در ساعت
1930 روز 12 /11 /43 فرج
اله رهنورد ضمن صحبت
خصوصی در مورد ضارب
نخست وزیر اظهار نموده است
که پس از دستگیری بخارائی
رئیس کلانتری از او می پرسد تو
چرا نخست وزیر را زدی؟
بخارائی جواب میدهد تو
صلاحیت آن را نداری که از من
سئوال کنی رئیس کلانتری به
تیمسار سپهبد نصیری هم
گزارش می دهد سپهبد نصیری
خود به کلانتری می آیند و
کشیده ای به گوش ضارب
می زنند و می گویند چرا زدی
کی به تو دستور داده بزنی
بخارائی هم به تیمسار نصیری
فحش می دهد و می گوید تو به
من دستور دادی اسلحه را هم
خود تو به من دادی رئیس
شهربانی هم بلافاصله آنجا را
ترک می کند.
4ـ شهید مرتضی نیک نژاد در
سال 1321 در جنوب تهران
در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد
از نوجوانی تدین و تعهد وی
همه را تحت تأثیر قرار
میداد.
وی پس از پایان دوره
ابتدائی در بازار تهران در شغل
گالش فروشی اشتغال داشت.
او
با آشنائی با شهید رضا صفار
هرندی در جلسات دینی
حجت الاسلام والمسلمین حاج
شیخ علی اصغر هرندی شرکت
کرد و با آشنائی با شهید
بخارائی، جمعی صمیمی تشکیل
دادند.
وی در جریان عملیات
اعدام حسنعلی منصور نفر دوم
عملیات و پشتیبانی کننده شهید
بخارائی بود که پس از اینکه
شهید بخارائی منصور را به
سزای خیانتهایش رساند چند
تیر شلیک کرد که مأمورین
طاغوت را از توجه به بخارائی
منصرف سازد این گلوله ها به
ناودان مجلس و شیشه اتومبیل
بنزی که منصور را در آن
انداخته و به بیمارستان می بردند
اصابت کرد و شیشه جلوی بنز را
خُرد کرد.
وی از صحنه عملیات
خارج شد ولی به همراه شهید
صفار هرندی دستگیر شد در
بیدادگاه تجدید نظر طاغوت با
اینکه مریض و قادر به حرکت
نبود امّا به دستور رئیس
بیدادگاه نظامی او را با برانکارد
به جلسه محاکمه آوردند و او را
روی نیمکت در حالیکه دراز
کشیده بود محاکمه کردند.
وی
در سحرگاه 16 خرداد 44 در
حالی که با چهره ای خندان به
سوی چوبه های تیرباران
می دوید تکبیرگویان و
سپاسگزار از خداوند به درجه
رفیع شهادت نائل آمد.
هفته نامه شما 28 خرداد 77
5ـ شهید رضا صفار هرندی
فرزند علی اکبر در سال
1325 در خانواده ای اهل علم و
تبلیغ دین به دنیا آمد و برادرش
حجه الاسلام حاج شیخ علی اصغر
هرندی روحانی آزاده خدوم و
مردمی بود که علاوه بر اقامه نماز
جماعت در مسجد دروازه غار
تهران و منبر و تعلیمات دینی،
مغازه پارچه فروشی داشت و از
این راه زندگانی را اداره
می نمود و نمونه ای از کسب
پاکیزه اسلامی را در عمل آشکار
میکرد.
شهید رضا هرندی در این
خانواده پرورش یافت پس از
دوره ابتدائی، دروس دینی را
نزد برادرش خواند و در مغازه او
به کار مشغول شد.
وی در مسجد
برادرش در امر تبلیغ دین و
ارتباط با نوجوانان و کشاندن
آنها به راه دین فعال بود در همین
رابطه با شهید محمد بخارائی و
شهید نیک نژاد آشنا شد و با آنها
درباره مسائل اسلامی و امر به
معروف و نهی از منکر کار
میکرد.
با شروع نهضت امام
خمینی، او و یارانش، سرانجام به
وظیفه انقلابی رو آوردند و
بالاخره در مسیر این نهضت
خدائی، با شهید عراقی و سپس
توسط او با شهید امانی آشنا
شدند و به طرف جهاد مسلحانه
رو آوردند.
شهید هرندی روز
عملیات [اعدام انقلابی منصور]
نیروی پشتیبان شهید بخارائی
بود و توانست پس از پایان
عملیات از صحنه بیرون آید
میخواست وسائلش را از خانه
بردارد و به اتفاق شهید نیک نژاد
زندگی مخفی را آغاز کند
دستگیر شد.
هفته نامه شما 28 خرداد 77
6ـ محمد صادق امانی همدانی
فرزند احمد در سال 1309 در
تهران متولد شد.
وی که دارای
مدرک تحصیلی ششم ابتدائی و
از کسبه بازار تهران بود بنا بر نقل
حاج مهدی عراقی: «خودش یک
مجتهد بود [و] قریب 6 هزار
حدیث از حفظ بود و خودش
مربی اخلاق بود، درس اخلاق
داشت، بچه های زیادی از
شاگردانش بودند که روزهای
جمعه بخصوص به آنها درس
اخلاق میداد» شهید صادق امانی
را باید از مؤسسین هیئت های
مؤتلفه اسلامی و طرّاح عملیات
اعدام انقلابی منصور معرفی
کرد، مشارالیه پس از واقعه کشته
شدن منصور، تحت تعقیب قرار
گرفت و پس از ده روز یعنی روز
یازدهم بهمن ماه 1343 در منزل
ابوالقاسم رضوی فرد دستگیر و
به دنبال حکم بیدادگاه نظامی شاه
به همراه همسنگران خود
بخارائی، نیک نژاد، صفار
هرندی در 26 /3 /1344 به
درجه رفیع شهادت نائل گردید.
ر.ک ناگفته ها (خاطرات شهید
حاج مهدی عراقی) و پرونده
ساواک
7ـ به علت اینکه شهرت شهید
اندرزگو در شناسنامه اندرزو
بوده است، در ابتدا دستگاههای
امنیتی تمامی مکاتبات خود را با
این نام انجام می دادند.
8 ـ هاشم امانی همدانی فرزند
احمد در سال 1303 ه ش در
تهران متولد شد.
وی که از کسبه
بازار و در کار حبوبات فعالیت
داشت از مرتبطین جمعیت
فدائیان اسلام در سال های
33ـ1330 معرفی گردیده است.
پس از اعدام انقلابی منصور و
مطرح شدن نام حاج صادق
امانی، در اطلاعات شهربانی به
جهت پیدا کردن وی، مأمورین به
آدرس مشارالیه مراجعه
می نمایند و حاج هاشم را که در
راستای فعالیت ها نقش مستقیم
داشته دستگیر و بنابر همین اتهام
محکوم می نمایند.
که پس از
تحمل حدود سیزده سال زندان در
سال 1355 از زندان آزاد
می گردد.
پرونده ساواک
9ـ فدائیان اسلام : فدائیان اسلام
نخستین گروه مبارز اسلامی بود
که رهبری آن را روحانی شجاع،
سید مجتبی نواب صفوی بر عهده
داشت.
فدائیان اسلام مشی
مسلحانه را برگزیده و طی دوران
فعالیت خود موفق به اعدام
انقلابی چند تن از مهره های
اصلی رژیم شاه از جمله سپهبد
رزم آرا نخست وزیر وهژیر وزیر
دربار و نیز احمد کسروی شدند.
سرانجام نواب به اتفاق خلیل
طهماسبی، سید محمد واحدی و
مظفر ذوالقدر در بیدادگاه رژیم
محاکمه و در سحرگاه 27 دی ماه
سال 1334 تیرباران شد.
شهید
سعیدی، ص 14 و 15
10ـ از نوارهای مذکور سابقه ای
بدست نیامد.
11ـ سید ابوالقاسم رضوی فرد
فرزند سید مهدی در سال 1304
ه ش در تهران متولد شد
مشارالیه تحصیلات خود را در
رشته حقوق به پایان رسانده و
وکیل دادگستری بوده است.
نام
خانوادگی قبلی ایشان
میرابوالفتح رضوی بوده و در
دوران تحصیل در دانشکده و بعد
از فارغ التحصیل شدن که
مصادف با حکومت مصدق بوده
از اعضای فعال جبهه ملی معرفی
گردیده و یک بار در سال 1333
به اتهام فعالیت مضره به مدت
یک ماه زندانی شده است.
شهید حاج صادق امانی
توسط احمد شاه بوداغلو برای
مخفی شدن به منزل مسکونی
مشارالیه برده شده است و در
پیگیری های اطلاعات شهربانی،
حاج صادق در منزل ابوالقاسم
رضوی فرد، دستگیر و مشارالیه
نیز به همین اتهام (اختفای یکی از
متهمین قتل منصور) دستگیر و به
4 ماه حبس تأدیبی محکوم
گردیده است.
پرونده ساواک
12ـ محمد مهدی حاج ابراهیم
عراقی فرزند غلامعلی در سال
1309 ه ش در محله پاچنار
تهران متولد شد وی از ابتدای
نوجوانی در هیأت های عزاداری
و مذهبی فعالیت داشت در
شانزده سالگی به عضویت
شورای مرکزی فدائیان اسلام
درآمد و در اعتراض به بازداشت
شهید نواب صفوی به مدت 6 ماه
زندانی شد حاج مهدی عراقی در
سازماندهی قیام 15 خرداد
1342، طرح اعدام کسروی،
هژیر، رزم آرا و منصور
هماهنگی بین نیروهای مبارز و
ورود حضرت امام خمینی (ره) به
ایران نقش فعال داشت.
شهید
عراقی یک بار در جریان تشییع
پیکر سید ضیاءالدین حاج سید
جوادی در قزوین به اتهام پخش
اعلامیه در تاریخ 11 /1 /1342
دستگیر و با تبدیل قرار آزاد شد.
وی مجددا در اول خرداد ماه
1343 به اتهام اغتشاش در
تظاهرات روز عاشورا دستگیر و
سرانجام در 31 /4 /43 با قرار
اخذ کفیل با وجه الکفاله 50000
ریال آزاد گردید.
ولی پس از
گذشت هفت ماه مجددا در بیست
و پنجم بهمن ماه همانسال به
اتهام شرکت در اعدام انقلابی
منصور و حمل اسلحه غیر مجاز
دستگیر و به اعدام محکوم شد
ولی با یک درجه تخفیف به حبس
دائم محکوم گردید.
مشارالیه پس از تحمل سیزده
سال زندان در بهمن ماه 1355
آزاد شد.
وی بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی مسئولیت های
مختلفی از قبیل سرپرستی زندان
قصر، عضویت در شورا مرکزی و
رئیس واحد اجرائی بنیاد
مستضعفان، عضویت در شورای
مرکزی حزب جمهوری اسلامی و
مدیریت مالی روزنامه کیهان را
به عهده گرفت.
شهید عراقی در
ساعت هفت و ربع صبح روز
یکشنبه 4 /6 /59 هنگامیکه
همراه پسرش حسام عازم محل
کار بود بوسیله سه موتور سوار
از اعضای گروه فرقان در خیابان
زمرد مورد حمله قرار گرفت و به
درجه رفیعه شهادت رسید.
13ـ عباس مدرسی فر فرزند
محمد علی در سال 1317 ه ش
متولد شد، وی که از همکاران
شهید صادق امانی بود در تاریخ
20 /11 /43 به اتهام توطئه بر
هم زدن اساس حکومت به حبس
دائم با کار محکوم شده است منبع
ساواک در فروردین 1356 ه ش
مدرسی فر را از طرفداران
مجاهدین خلق معرفی کرده است.
14ـ علم: اسداللّه علم فرزند
محمد ابراهیم خان شوکت الملک
علم، به سال 1298 ه ش در
بیرجند متولد شد از تحصیلات
این خان زاده متمول بیرجندی
اطلاع صحیحی در دست نیست
احتمالاً تحصیلات او بیش از
دیپلم کشاورزی ادامه نیاف8ت
هر چند در بیوگرافیهای رسمی از
او با عنوان (مهندس کشاورزی)
یاد کرده اند امیر اسدا.
.
علم به
توصیه پدرش، در سال 1318 در
سن بیست سالگی با ملک تاج،
دومین دختر قوام ازدواج نمود و
از وی دارای دو دختر شد او در
25 فروردین در 58 سالگی بر
اثر ابتلاء به بیماری سرطان
درگذشت وی در دهه سالهای
1340 مدتی نخست وزیر و از
1356 مقتدرترین چهره دربار
پهلوی به شمار می رفت.
(ر.ک
ظهور و سقوط و سلطنت پهلوی
جلد 2 ص 250 ـ 231
15ـ تقی امانی: تقی امانی
همدانی فرزند محمود در سال
1309 ه ش در تهران متولد شد.
وی که برادرزاده شهید حاج
صادق امانی می باشد یک بار در
اردیبهشت ماه 1342 به همراه
برادرانش به نام های مهدی و
رضا، به اتهام پخش اعلامیه در
محل کتابفروشی خود در
شهرستان قزوین دستگیر و سپس
آزاد شد.
مشارالیه در تاریخ
13 /11 /1343 به اتهام ارتباط
با شهید محمد بخارائی در
شهرستان قزوین دستگیر و به
تهران اعزام شد رای دادگاه در
رابطه با اتهام ایشان به این شرح
بوده است: در خصوص اتهام تقی
امانی به خرید و فروش و
نگهداری اسلحه غیرمجاز با
توجه به کشف اسلحه و با توجه به
اعتراف متهم در تحقیقات
مقدماتی به سه ماه حبس تأدیبی
با احتساب مدت بازداشت گذشته
محکوم میگردد.
پرونده ساواک
16ـ ابوافضل حیدری: ابوالفضل
حیدری فرزند محمود در سال
1319 ه ش متولد شد، وی که در
بازار تهران، به شغل حبوبات
فروشی اشتغال داشت به واسطه
ارتباط با فعالین بازار به مبارزه
روی آورد و با دائی خود
[حبیب اله عسکراولادی] و
شهید صادق امانی به فعالیت
پرداخت نامبرده در تاریخ
20 /11 /1343 به اتهام توطئه
به منظور بر هم زدن اساس
حکومت [اعدام انقلابی حسنعلی
منصور] حمل اسلحه غیر مجاز
دستگیر و به حبس دائم با کار
محکوم شد.
ولی در
14 /11 /55 به همراه آقای
عسکراولادی و شهید حاج
مهدی عراقی از زندان آزاد
گردید.
17ـ حمید ایپکچی فرزند
عبدالعلی در سال 1326 در
خانواده ای روحانی در تهران
متولد شد.
مبارزات سیاسی را از
دوران نوجوانی و هنگام
تحصیلات خود شروع کرد و
چندین بار در رابطه با
فعالیت های خود دستگیر و
زندانی شد در سال 1341 به
اتهام شرکت در تظاهرات دستگیر
و مدت 12 روز در زندان قزل
قلعه زندانی گردید در اول آبانماه
1343 در سالروز اعدام مرحوم
طیب در حرم حضرت عبدالعظیم
(ع) دستگیر و خود را بنام حسین
فرهادی فرزند حسن معرفی و از
زندان آزاد شد.
نامبرده در
جریان اعدام انقلابی منصور در
حالیکه کمتر از 18 سال داشت
دستگیر و به علت صغر سن به 5
سال حبس در دارالتأدیب محکوم
شد که در نهایت در تاریخ
24 /10 /48 آزاد شد، ولی
مجددا در خرداد ماه 1351 به
علت تماس با علی توکلی، به
همراه مصطفی مفیدی و محمد
بسته نگار دستگیر و پس از 35
روز و با رفع مظنونیت آزاد
گردید.
و مجددا در تاریخ
26 /2 /52 به علت ارتباط با
مجاهدین خلق دستگیر و پس از
8 روز از زندان آزاد شد.
ایپکچی در دوران مبارزه به
حمید چگینی معروف بود.
وی در
بازجوئی سال 51 چنین گفته
است: من در بازجوئی گفته ام در
قتل منصور نخست وزیر اسبق
نیز هیچگونه دخالتی نداشتم و
اکثر متهمین قتل منصور را
مأمورین اطلاعات شهربانی به
منظور بزرگ جلوه دادن کار خود
با پرونده سازی محکوم کرده اند.
پرونده ساواک
18ـ ترور علم: بنابر نقل مؤلف
محترم کتاب بررسی و تحلیلی از
نهضت امام خمینی در صفحات
811 ـ 810 طبق برنامه تعیین
شده از طرف گروه جمعیت های
مؤتلفه اسلامی بنا بود همزمان با
کشتن منصور بعضی از مهره های
دیگر رژیم مانند علم ...
که به
ساحت مقدس قائد بزرگ اسائه
ادب کرده بودند نیز از پای
دربیایند.
19ـ حضرت آیت الله میلانی:
حضرت آیت الله سید محمد هادی
میلانی در محرم سال 1313 ه ق
در نجف اشرف متولد شد وی از
محضر مرحوم آخوند خراسانی،
شریعت اصفهانی، میرزای نائینی
و آقا ضیاء عراقی بهره ها برد و
قریب 60 سال در نجف اشرف،
کربلا و مشهد مقدس به تدریس
و تربیت نفوس مستعده پرداخت
و در جریان نهضت ملت مسلمان
ایران در 15 خرداد، خوب
درخشید و نقش آفرین گشت و در
دوران اقامت در مشهد مقدس،
منشأ خدمات علمی و فرهنگی
فراوانی شد، وی بارها تاوان
حمایت خویش از نهضت امام
خمینی را با تحمل فشارهای
روانی ساواک به رژیم پرداخت
و در 29 رجب سال 1395 وفات
نمود.
20ـ عسکراولادی : حبیب اللّه
عسکر اولادی مسلمان در سال
1311 ه ش در تهران متولد شد.
وی دروس رایج را تا دیپلم و
علوم حوزوی را تا پایان سطح
فرا گرفت.
مشارالیه در سال
1327 وارد مبارزات سیاسی شد
و در صف همرزمان آیت الله سید
ابوالقاسم کاشانی و شهید سید
مجتبی نواب صفوی قرار گرفت.
وی از بنیانگذاران هیأت های
مؤتلفه اسلامی به شمار می رود.
عسکراولادی به دلیل شرکت در
اعدام انقلابی حسنعلی منصور
دستگیر شد و به حبس ابد محکوم
گردید امّا در سال 1356 از
زندان آزاد شد.
وی پس از
پیروزی انقلاب اسلامی به
مجلس شورای اسلامی راه یافت
و با تأسیس کمیته امداد امام
خمینی (ره) در این نهاد عهده دار
مسئولیت شد.
عسکراولادی در
سال 1360 در منزل خود مورد
سوءقصد قرار گرفت که این ترور
با شکست روبرو شد.
مشارالیه
در 2حال حاضر دبیرکل جمعیت
مؤتلفه اسلامی می باشد.
روز
شمار ج 1 ص 275
21ـ آیت الله محی الدین انواری
در سال 1305 در همدان به دنیا
آمد.
پس از تحصیلات دوره
ابتدائی آموزش علوم دینی را پی
گرفت در سال 1341 همراه با
شهید آیت اله مرتضی مطهری و
شهید آیت اله دکتر بهشتی هسته
روحانی هیأت های مؤتلفه
2اسلامی را تشکیل داد وپس از
اعدام انقلابی حسنعلی منصور
دستگیر و به 15 سال زندان
محکوم گردید.
آیت الله انواری
پس از پیروزی انقلاب
اسلامی نماینده مردم در
مجلس شورای اسلامی شد و نیز
از طرف حضرت امام «ره» به
عنوان نماینده ایشان در شهربانی
منصوب گردید.
ایشان از عناصر
اصلی جامعه روحانیت مبارز
می باشد.
روز شمار ج 1 ص 22275ـ
22 ـ شیخ جواد فومنی: مرحوم
آیت الله حاج شیخ جواد فومنی
حائری در سال 1291 ه ش به دنیا
آمد، دروس مقدماتی را نزد والد
معظم خود مرحوم آیت الله حاج
شیخ محمد جعفر حائری معروف
به «دشتی» که از علماء و
مدرسین مشهور حوزه علمیه
کربلا بود فرا گرفت و سپس به
نجف اشرف مشرف شد و از
محضر آیات عظام مرحوم حاج
سید ابوالحسن اصفهانی و
مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی
استفاده نمود و پس از نیل به
درجه اجتهاد در سن 27 سالگی
به تهران مراجعت کرد و به
فعالیت های سیاسی فرهنگی
مشغول شد که تشکیل هیأت
اتحادیه دینی، احداث مسجد نو
شماره 1 و 2، تأسیس اولین
کودکستان تربیت دینی، تأسیس
دبستان نو مخصوص دختران و
پسران بطور مجزا و تأسیس
شرکت تعاونی روزی دهشاهی از
آن جمله است.
مرحوم حاج شیخ
جواد فومنی در سال 1343 به
رحمت ایزدی پیوست.
پرونده ساواک
برای کسب آگاهی بیشتر در
خصوص مبارزات و شخصیت
ایشان به کتاب ستم ستیزان نستوه،
جلد اول، انتشارات مرکز بررسی
اسناد تاریخی رجوع شود.
23ـ حسین دانشپور مقدم فرزند
عباسعلی به همراه شهید مرتضی
نیک نژاد در جلسات مسجد
جلیلی شرکت داشته است، وی در
تاریخ 12 /1 /1344 به اتهام
شرکت در اعدام انقلابی حسنعلی
منصور دستگیر و در تاریخ
29 /4 /1344 آزاد شده است.
پرونده ساواک
24ـ علی اصغر حاجی بابا فرزند
علی اعظم در سال 1310 ه ش در
تهران متولد گردید وی که دارای
تحصیلات ابتدائی بود و به شغل
بازرگانی آهن آلات اشتغال
داشت از دوران جوانی در جریان
مبارزه قرار گرفت.
یک بار در
سال 1340 به اتهام اقدام بر ضد
امنیت داخلی دستگیر شد و در
فروردین ماه 1341 آزاد گردید
مشارالیه به اتهام اعدام انقلابی
منصور همزمان با ترور دستگیر
گردید [که علّت آن، اشتغال شهید
محمد بخارائی به عنوان
تحصیلدار در مغازه وی بوده
است] گزارش تیر ماه 42 ایشان
را از فعالین مکتب توحید معرفی
و عنوان داشته: برای این مکتب
آقای مطهری [شهید مطهری
(ره)] اساسنامه نوشته که به ظاهر
ادعا نموده این مکتب حق دخالت
در امور سیاسی ندارد و اغلب از
اعضای فعال این مکتب حتی به
قرآن قسم یاد می کنند که
وابستگی به نهضت آزادی
ندارند.
جلسات مکتب توحید در
منزل مشارالیه، تشکیل و شهید
محمد بخارائی نیز در این
جلسات شرکت داشته است.
پرونده ساواک
25ـ هیئت مؤتلفه: حجت الاسلام
والمسلمین هاشمی رفسنجانی
خود درباره هیئتهای مؤتلفه چنین
می گوید : «چندین هیأت مذهبی
که جلسات مذهبی و هیأت های
سینه زنی داشتند در جریان
مبارزه آمدند خدمت امام و
آمادگی خود را برای همکاری
اعلام کردند و تصمیم گرفتند که با
ائتلافی از چندین هیأت تشکّل
ایجاد کنند.
امام هم موافقت
کردند و چند روحانی مورد
اعتماد خودشان را برای نظارت
بر کار اینها و پاسخگویی
سؤالات و تغذیه فکرشان انتخاب
کردند از آن جمله آقایان مطهری
ـ بهشتی ـ انواری.
کتاب انسان و سرنوشت آقای
مطهری محصول درسهائی است
که ایشان برای همین جمعیت و
جلسات دیگری از این قبیل آماده
کرده بودند.
من در جریان مبارزه
از وجود چنین تشکیلاتی اطلاع
پیدا کردم بعد از تبعید امام که ما
آمدیم تهران کم کم از تشکیلات
آنها اطلاعات بیشتری پیدا
کردیم.
پس از تجدید حیاتشان
- در پی ضربه خوردن در جریان
15 خرداد- همکاری من با آنها
بیشتر شد.
البته من مسئولیت
تشکیلاتی نداشتم بیشتر مورد
مشورت قرار می گرفتم.
» (ر.ک:
هاشمی رفسنجانی، دوران
مبارزه ج 1 ص 198)
26ـ در حاشیه این سند نوشته
شده است : بشرفعرض مبارک
ملوکانه رسید در مورد دستگیری
سید علی اندرزو اوامر
مبارکشان شرفصدور یافت این
نوشته حاکی از آنجا است که
شخص محمد رضا پهلوی دستور
دستگیری شهید اندرزگو را
صادر کرده است.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 2