یا بقیۀ الله
متن سند:
حضور محترم حضرت حجۀالاسلام آیتالله جناب آقای حاج شیخ عبدالرحمن حیدری دامت برکاته
بعد التحیۀ والسلام بعرض عالی میرساند که رقعه شریفه بوسیله ثقهالاسلام جناب آقای حاج شیخ عباس سلطانی واصل شد و از معنایش مطلع شدم خبر حاکی از سلامتی حضرتعالی بود و امر خیر ازدواج آقازاده محترم خوشوقت شدیم بنده پریروز گذشته خدمت حضرتعالی به مناسبت فاجعۀ جبران ناپذیر شهادت مرحوم آیتالله شمسآبادی1 تلگراف تسلیتی خدمت حضرتعالی کردم و تلگرافیهم به اصفهان خدمت جناب آقای فقیه ایمانی2 و نمیدانستم ایشان عازم تشرف با عتباب مقدسه عراق میباشند.
امید است بسلامتی مراجعت فرموده و در بازگشت مطلع شوم از حالات آقا و خبر سلامتی معظمله باری راجع به طوماری که مرقوم فرموده بودید چندی قبل شخصی از خدمت حضرتعالی آمد و نقل کرد که جناب آقای حیدری فرمودهاند دو طومار با هم برای جناب آیتالله شریعتمداری3 و جناب آیتالله نجفیمرعشی4 نوشته شده برای من خوب است و عکسالعمل بدی در میان مردم درست کرد و من به هرنحوی بود اصلاحش کردم باز جناب آقای حاج علی حسن شوهانی و آقای علیسهرابخانی آمدند و نقل کردند مجدداً مطالب را با بیاناتی اصلاح کردم چون میدانید در این جور قضایا نسبت بحضرتعالی و حتی مراجع بلکه نسبت بائمه و پیغمبر (ص) و خدا هم در برنامهها [ناخوانا] خدا میداند با چه خون جگر و برنامههای متین و سنگین و وزین دینی و مذهبی نسبت بحضرتعالی برای خاطر خدا و حضرت ولیعصر اروحنافداه هر مطلبی دارید با شخص بنده [ناخوانا] واسطه تماس داشته باشید تا به نحو مقتضی و در نظر گرفتن جمیع جهاتش به لطف خدا پیاده کنیم واین منزلی که تهیه دیدم دومین منزل است و بیش از این مقدار تأخیر را به هیچ نحو صلاح نمیدانیم چون افکار مردم را نگهداشتن بقول معروف کار حضرت فیل است امید است هرچه زودتر مردم را از انتظار در آورده و همۀ [ناخوانا] معنوی کسب شده از جوار مولیالموحدین امام المتقین علی علیهالسلام مستفیضمان فرمائید و گاهی نقل شد که فرموده بودید من یکی دو ماهه میآیم وهمیشگی نیست آمدن من به ایلام با اینکه میدانید اخلاق همشهریهای عزیزتان را که یک مطلبی که یک نفر میشنود تا به همه نگوید و همه ندانند راحت نمیشوند به عقیدۀ من صلاح نیست بلکه از اول قدم با کمال گرمی و محبت و شوق با همۀ آنها روبرو شوید و آنهائیهم که گرم نیستند با بیانات خود و گرمیهای دینی خود گرمشان کنید وامید دارم خداوند متعال توفیقات شما را در راه خدمت به دین و مذهب و امام زمان علیهالسلام آن هم در این عصری که پست خدمت به دین در اختیار حضرتعالی قرار گرفته در این آستان بیشتر کنید و بما هم توفیقی بدهد که اگر نمیتوانیم خدمتی به دین بکنیم لااقل شما خدمتگزاران را دوست داشته و شما یاوران دین و مذهب و اهل بیت را نسبت بخود یاری کنیم دیروز عصری خدمت حضرت حجۀالاسلام و المسلمین جناب آقای مروارید5 بودیم در مجلس ختم مرحوم شمسآبادی ذکر خیر حضرتعالی بود و سلام مخصوص رسانیدند چون سه روز پیش در مسجد جامع مجلس ختم مفصلی که چندین هزار نفر شرکت داشته برای مرحوم آیتالله شمسآبادی گرفتیم و حضرت حجۀالاسلام جناب آقای بهشتی که در شاهآباد هستند با عدۀ از دوستان [ناخوانا] چون بعنوان دیدن من آمده بودند تقاضا کردم صبر کردند و عصری هم [ناخوانا] عرض کردم بالای منبر در مقابل آن همه جمعیت مژدۀ تشریفآوردن حضرتعالی را به همین زودی به مردم دادند و همه خوشحال شدند و این امور اجتماعی را اگر واگذار به [ناخوانا] بکنید از جهاتی بهتر است و موضوع طومار مجدد را برای [ناخوانا] و امضاء از مردم را سبک میدانم آن هم پس از آمدن جواب و امریه آیتالله العظمی خوئی6 مدظله به حضرتعالی نسبت بحرکت به ایلام در خاتمه دوستان عزیز دینی ایلام که چشم بانتظار حضرتعالی هستند فراوان ولی افرادی که ساعت شماری میکنند و دلباختۀ بحضرتعالی که انصافاً از هیچگونه خدمتی تاکنون کوتاهی نداشته و انشاءالله از این به بعد هم نخواهند بود.
جناب آقای علی مؤمنی جناب آقای شیرخانی جناب آقای حاجی علی حسنی شوهانی جناب آقای حاجی محیی آزادی جناب آقای حاجی جواد آزادی جناب آقای حاجی سهرابخان عبداللهی جناب آقای حاجی جواد غفوری و جناب آقای حیدر داوری جناب آقای حاجی قاسم نعمتی جناب آقای حاج هاشم نعمتی جناب آقای حاج علیجان جواهری جناب آقای حاجی عبدالحسن تعمیرکاری جناب آقای [ناخوانا] جناب آقای صادقخان خلاصه اگر من اسامی همۀ علاقمندان به شما را ننوشتم چون به اسامی همۀ آنها الساعه متذکر و آشنائی ندارم
حضرت حجۀالاسلام و السملین جناب آقای مروارید
حضرت ثقهالاسلام جناب آقای شیخمحمد تعمیرکاری سلام مخصوص میرسانند آقازادههای محترم را سلام برسانید دوستانیکه خدمت میرسند از اهل علم و غیره [ناخوانا] بعرض سلام [ناخوانا] در وقت تشرف به آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام و مسجد جمکران و حالات خوش معنوی دیگر جهت پیدا کردن توفیق خدمت به آقا امام زمان به من هم توجه کرده و دعا کنید و موفقیت مرا با نفس پاک و قلب [ناخوانا] از خدا بخواهید.
علاقهمند قلبی و بیتظاهر بشما
احمد کافی خراسانی 17/ ربیعالثانی /96
از آقای [شیخ محمدتقی]فلسفی بگیرید راجع [ناخوانا] از ایشان و سعی بفرمائید بحث [ناخوانا] [ناخوانا]
آقازاده کرمانشاه تشریف داشته باشید که روز پنجشبنه را در ایلام تشریف بیاورید و اولین شب رفتن به مسجد انشاءالله شب جمعه باشد زیاده بر این عرضی نیست
و خیال میکنم تلفنها فعلاً درست باشد چون من هر روز به تهران یا شهرستانهای دیگر در تماسم نتیجه را لطفاً بشمارۀ منزل آقای شیرخانی مطلعم فرمایند چه از نظر واعظ و چه از نظر ساعت و حرکت خود حضرتعالی زیاد نامه به درازا کشید و طولانی شد عذر[می]خواهم
مجدداً امضاء میکنم احمدکافی خراسانی
و یکنفر از آقایان مداحان تهران بنام سیدحسین دربندی ـ یا آقای سازگار ـ یا علامه مداح یا حاجآقا رضا فرشچی ـ دعوت شود که با آقای رحمانی واعظ بیاید بسیار مناسب است.
اگر تصمیم گرفتید و میل داشتید یک روز تشریف ببرید تهران یا به من تلفن کنید من از ایلام تا زود است با آنها تماس بگیرم که وقتشان گرفته نشود و بتوانند بیایند زیاده بر این عرضی نیست امید است آنچه به نفع دین و امام زمان و روحانیت و خیر شماست پیش بیاید.
و من الساعه چون کسی عازم تهران بسوی جناب آقای فلسفی نامه نوشتم و حضرتعالی تلفناً یا حضوراً با آقای فلسفی تماس بگیرید برای سه روز دیگر و نتیجه را بخواهید و چون شب جمعۀ دیگر شب اول ماه جمادیالاول است و بآقای فلسفی نوشتم از شب جمعه دعوت کنند که واعظ [ناخوانا] منبر با اطلاع باشید تلگراف حضرتعالی راجع [ناخوانا] واصل شد و [ناخوانا] [ناخوانا] دیگر دیدهام.
توضیحات سند:
1.
آیت الله سیدابوالحسن آل رسول معروف به شمس آبادی در سال 1286 ﻫ ش در اصفهان متولد و پس از فراگیری مقدمات علوم اسلامی در اصفهان نزد اساتیدی نظیر مرحوم ابوالقاسم زفره ای، سید علی نجف آبادی، سید محمد نجف آبادی و احمد حسین آبادی عازم حوزه نجف اشرف گردید و از محضر درس خارج مراجع بزرگی همچون مرحوم آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، آقا جمال الدین گلپایگانی، سید عبدالهادی شیرازی و سید محسن حکیم استفاده نمود و پس از 12 سال برای تدریس و ارشاد مردم به اصفهان بازگشت.
آیت الله شمس آبادی از روحانیونی بود که در سال 42 وفاداری خود را به نهضت حضرت امام(ره) اعلام نموده بود.
وی در تأسیس و گسترش انجمن مددکاری امام زمان (عج) (ویژه کمک به ایتام)، سازمان ابابصیر (ویژه نابینایان) حسینیه اصفهانیها در مشهد و کربلا نقش بسزائی داشت.
آیت الله شمس آبادی یک روز پس از بازگشت از سفر حج به هنگام فجر مورخه 18 /1 /55 در راه رفتن به مسجد جهت برگزاری نماز جماعت توسط باند جنایتکار مهدی هاشمی معدوم ربوده و به طرز فجیعی به قتل رسید و جسدش را در اطراف اصفهان رها ساختند، پس از کشف جسد، با تشییع باشکوه مردم در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
2.
حجۀالاسلام سید کمال فقیه ایمانی فرزند سید مصطفی در سال 1312 ﻫ ش در خانواده ای روحانی در اصفهان متولد شد.
پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی به حوزه علمیه اصفهان وارد و پس از اتمام دروس مقدماتی و...
به قم عزیمت و از درس مجتهدین و مدرسین عالیمقامی همچون مرحوم آیات عظام حاج آقا حسین بروجردی، حضرت امام محمد رضا گلپایگانی، داماد، علامه طباطبایی، سلطانی، عبدالجواد اصفهانی بهره برد و سپس به اصفهان مراجعت و به وعظ و خطابه و تدریس در حوزه علمیه پرداخت.
وی در جریان قیام سال 1342 از حامیان حضرت امام(ره) بود و از سال 42 مجوز اخذ وجوهات شرعی از حضرت امام(ره) داشت.
اولین جلسه ای که در سال 56 جهت تهیه اعلامیه روحانیون اصفهان تشکیل شد در منزل وی منعقد گردید.
پس از اعلام حکومت نظامی در سال 57 دستگیر و مدتی زندانی شد.
وی مراکز عام المنفعه زیادی را همچون کتابخانه و مرکز تحقیقات امیرالمؤمنین(علیهالسلام) (که تاکنون دهها جلد کتاب به زبانهای زنده جهان چاپ و منتشر گردیده) سه بیمارستان و درمانگاه بزرگ، مدارس علمیه امام محمد باقر(علیهالسلام) و مساجد و حسینیه های متعددی در اصفهان و شهرهای اطراف احداث نموده است.
3.
سیدکاظم شریعتمداری فرزند حسن در سال 1283 ش در تبریز متولد شد.
دوران تحصیل را در تبریز، مشهد و قم گذراند و به درجه اجتهاد رسید.
در سال 1327 به دلیل استقبال از محمدرضا پهلوی در مدرسه طالبیه، تا حدودی محبوبیت خود را از دست داد.
این موضوع، ادامه کار وی را در آذربایجان دشوار ساخت و لذا راهی قم شد و از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار و رژیم حفظ نمود.
شریعتمداری برخلاف بسیاری از مراجع، قانون اساسی شاه را مورد تأیید قرار می داد و علیرغم اصرار مردم و روحانیت بر سرنگونی رژیم شاهنشاهی، خواستار اجرای قانون اساسی بود.
شاه آنگاه که از سوی روحانیون مبارز و مقاوم تحت فشار قرار می گرفت و اعصاب و روانش خرد می شد، چاره ای جز توسل به شریعتمداری نداشت.
اسداللّه علم وزیر دربار نیز در اجرای فرامین شاه، با واسطه ای مطمئن و مورد وثوق با شریعتمداری تماس می گرفت و از او چاره جویی می کرد.
گاهی نیز وی را به اجرای تصمیمات موظف می نمود.
موارد زیادی از این گونه امور دیده شده که توسط نزدیکان آگاه و وابستگان رژیم از جمله ارتشبد حسین فردوست (رئیس دفتر ویژه شاه) و احمدعلی انصاری (پسرخاله فرح) در خاطراتشان ثبت و ضبط شده است.
شریعتمداری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل مشارکت در کودتا از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شد و در سال 1365 در گوشه انزوا فوت کرد.
اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
4.
آیت الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی فرزند سید محمود در سال 1276 شمسی در نجف اشرف متولد شد.
نسب شریف او با 29 واسطه به حضرت امام سجاد (علیه السلام) می رسد.
تحصیلات ابتدایی و مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت و پس از ادامه تحصیل در محضر اساتید بزرگ آن زمان، در علوم گوناگون از جمله رجال، فقه، کلام، ادیان، انساب، حدیث و علم حروف سرآمد شد.
وی در ادبیات، علم طب و هیأت نیز صاحب نظر بود.
آیه اللّه مرعشی در جوانی به مقام اجتهاد نائل آمد و مدرسان مشهور همچون ضیاءالدین عراقی، فشارکی، یثربی کاشانی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی و میرزا محمدحسین نائینی به وی اجازه روایت و اجتهاد دادند.
ایشان پس از فوت آیه اللّه العظمی بروجردی به عنوان یکی از مراجع مطرح شد.
از جمله اقدامات فرهنگی و علمی مهم وی، تأسیس یک کتابخانه با بیش از 90000 جلد کتاب است که 25000 جلد آن به صورت خطی و بعضاً کمیاب می باشد و به عنوان یکی از گنجینه های کم نظیر و ارزنده اسلامی به حساب می آید.
از آیۀ اللّه مرعشی 70 اثر نفیس علمی در زمینه های مختلف به جای مانده و از دیگر خدمات ایشان بنای مساجد، حسینیه ها و مراکز درمانی در داخل و خارج کشور می باشد.
فعالیت سیاسی ایشان از سال 1341 آغاز شد.
وی مانند بیشتر علمای مشهور قم با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مخالفت کرد.
در ماجرای قیام 15 خرداد و حوادث پس از آن از طریق انتشار اعلامیه رژیم را نسبت به اقدامات ضداسلامی و خشونت بار مورد انتقاد قرار می داد.
با اوج گیری انقلاب اسلامی در سالهای 1356 و 1357 ایشان با اعلامیه های متعدد به رفتار دولت اعتراض می کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره از نظام اسلامی حمایت می نمود.
آیه اللّه مرعشی نجفی در روز 8 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبی در سن 96 سالگی به رحمت ایزدی پیوست و در محل کتابخانه خویش به خاک سپرده شد.
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
5.
حجۀالاسلام و المسلمین محمدتقی مروارید فرزند علی در 1300 ﻫ ش در مشهد متولد شد.
قرآن و خواندن و نوشتن را در مکتبخانههای معمول آن زمان فرا گرفت.
فراگیری دروس دینی را در مشهد آغاز کرد و دروس مقدماتی و سطوح اولیه را نزد اساتیدی چون میرزاحسینعلی مروارید، صدرزاده دامغانی، هاشم قزوینی، علیاکبر نوغانی تلمذ کرد.
سپس در قم به دروس خارج فقه و اصول آیات عظام گلپایگانی، محقق داماد، مشکینی، وحید خراسانی، منتظری و شبیری زنجانی حاضر شد و از درس اخلاق میرزا جواد آقا تهرانی بهره گرفت.
در سال 1327 ﻫ ش برای تبلیغ عازم ایلام شد، با اصرار اهالی منطقه در این دیار ماندگار شد.
با شروع نهضت امام خمینی (ره) بدان پیوست و در 1342 ش توسط ساواک ایلام دستگیر و به کرمانشاه اعزام شد.
پس از آزادی دوباره در منطقه به فعالیت پرداخت و برای بار دوم دستگیر پس از شکنجه مدتی در زندان ماند در ماجرای 15 خرداد 1342 ش وی در زندان بود.
در سال 1357 ش با اوجگیری مبارزات مردمی وی نقش بارزی در روشنگری مردم و برپایی تظاهرات در ایلام داشت که در پی آن برای بار سوم بازداشت و روانه زندان کمیته مشترک خرابکاری گردید.
با اعتراضات مردم تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و وی یکی از آنها بود؛ بلافاصله پس از آزادی راهی ایلام گردید و به فعالیتهایش ادامه داد تا انقلاب اسلامی به پیروزی رسید پس از پیروزی انقلاب نماینده مردم ایلام در دوره دوم (میان دورهای) مجلس خبرگان شد.
وی در اول آبانماه سال 1391ﻫ ش به دیار باقی شتافت و در ایلام به خاک سپرده شد.
رک: اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
6 .
آیتالله سید ابوالقاسم موسوی خوئی از مراجع بزرگ شیعه در نیمه رجب سال 1317 ﻫ ق در شهر خوی پا به عرصه وجود نهاد در سال 1330 ﻫ ق به نجف اشرف مشرف شده و از محضر استادان آن دیار شد.
وی از جمله موفقترین شاگردان آقا ضیا عراقی، مرحوم نائینی و مرحوم کمپانی بود و خود نیز موفق به پرورش شاگردان بزرگی شد.
آیتالله خوئی پس از تحمل فشارهای بیشمار از سوی دولت بعث عراق در روز پنجشنبه هشتم صفر 1412 ﻫ ق به سرای باقی شتافت.
از ایشان کتب و مقالات ارزشمندی باقی مانده از آن جمله است کتاب معجمالرجال در 23 جلد.
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ عبدالرحمن ایلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 92