صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بنیاد شهبانو فرح

تاریخ سند: 22 آذر 1356


بنیاد شهبانو فرح


متن سند:

تاریخ: [22 /9 /2536]
بنیاد شهبانو فرح

جلسه هیات امنای بنیاد شهبانو فرح، ساعت 5 /10 صبح روز سه شنبه 22 آذر ماه 2536 شاهنشاهی در پیشگاه مبارک علیاحضرت شهبانوی ایران تشکیل شد.
در این جلسه آقایان امیر عباس هویدا، مهرداد پهلبد، داریوش همایون،1 هوشنگ نهاوندی، کریم پاشابهادری، فرهنگ مهر، جمشید بهنام،2 جمشید قره چه داغی، سیدحسین نصر،3 احسان نراقی،4 ایرج لاله زاری، لوریس چکنواریان،5 نادر نادرپور،6 پرویز تناولی،7 پرویز کیمیاوی،8 بیژن صفاری،9 محمود جعفریان،10 رضا قطبی و عبدالمجید مجیدی شرکت داشتند.
در این جلسه، ابتدا آقای عبدالمجید مجیدی دبیرکل بنیاد، گزارشی از فعالیتها و اقدامات بنیاد در سال 2536 و برنامه‌های پیش بینی شده در سال آینده را به عرض رسانده و گزارش اساسنامه‌ها و آئین نامه تنظیم شده را تقدیم کردند.
آقای مجیدی در گزارش خود از همفکری و همکاری اعضاء هیئت امناء در فعالیتهای بنیاد تشکر کردند و برنامه‌های گذشته و آینده بنیاد و همچنین تاریخ افتتاح و مشخصات موزه‌ها و مراکز فرهنگی و پژوهشی و موسسات وابسته را اعلام داشتند. (گزارش دبیرکل ضمیمه است).
پس از گزارش دبیرکل، علیاحضرت شهبانوی ایران امر به تسریع در تهیه اساسنامه‌ها و تعیین هیات مدیره موزه‌ها و موسسات وابسته‌ای که تاکنون از این نظر کارشان پایان نیافته، از جمله موزه شیراز، موزه حمام وکیل، موزه ارامنه اصفهان و موزه کرمان، فرمودند.
همچنین مقرر فرمودند که در مورد خط11

توضیحات سند:

1. داریوش همایون، فرزند نورالله در سال 1307 ه‍ ش در تهران متولد و در رشته دکترای سیاسی از دانشگاه آمریکا فارغ‌التحصیل شد. وی عضو انجمن هنری جام جم‌، مکتب پان‌ایرانیسم‌، حزب ملت ایران‌، حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا ـ وابسته به انگلستان و مورد تائید و حمایت محمدرضا پهلوی‌) و معاون حزب و سردبیر روزنامۀ سومکا (ارگان رسمی حزب مذکور) بود. وی پس از کودتای 28 مرداد 1332 در کابینۀ فضل‌لله زاهدی (پدر همسرش‌) عالی‌ترین نشان کودتا (نشان رستاخیز) را دریافت کرد و از سال 1334 به عنوان مترجم (زبان انگلیسی‌)، با روزنامۀ اطلاعات و اداره انتشارات و امور پارلمانی وزارت دارایی همکاری داشت. وی در سال 1339 با پوشش مطالعه در امور روزنامه‌نگاری به دعوت آمریکا به آن کشور اعزام و پس از بازگشت با هدایت سازمان جاسوسی «سیا» به عضویت جبهۀ ملی درآمد و در کمیسیون حقوق اجتماعی فعالیت داشت‌. وی یک سال بعد از سوی طرفداران مصدق شناسایی و به دستور مصدق از جبهۀ ملی اخراج شد. داریوش همایون از اعضای فعال سندیکای نویسندگان و خبرنگاران و دبیر و عضو هیأت مدیرۀ سندیکای مزبور بود و در سال 1340 پس از تأسیس شعبۀ مؤسسۀ «انتشارات فرانکلین‌« آمریکا در تهران‌، استخدام شد و به عنوان خبرنگار برجسته، بورسیۀ یکساله‌ای « نیمن‌» را از طرف آمریکا دریافت کرد و پس از آن به عنوان نمایندۀ سیار آمریکا در منطقۀ آسیا به مدت دو سال از شعب «فرانکلین‌» بازدید می‌کرد. همایون در سال 1346 با هدایت آمریکا و حمایت مستقیم شاه و هویدا و مساعدت اسرائیل روزنامۀ « آیندگان‌» را تأسیس و با توجه به این که همایون یکی از چهره‌های شناخته شدۀ سازمان «سیا» بود، تصمیم بر این شد تا امتیاز روزنامۀ « آیندگان‌» به نام خانم فریده کامکار شاهرودی باشد. در همین راستا همایون مجله‌ای به نام «بامشاد» را راه‌اندازی کرد که در آن تفسیرهایی به نفع اسرائیل و علیه اعراب می‌نوشت.
داریوش همایون یکی از طراحان اصلی تأسیس حزب رستاخیز بود که در سال 1354 عضو هیأت اجرایی و در سال 1355 قائم‌مقام دبیرکل حزب مذکور بود و پس از آن وزیر اطلاعات و جهانگردی شد. (کابینۀ جمشید آموزگار ). در اوج قیام و انقلاب ملت ایران‌، رژیم با هدف فرونشاندن خشم انقلابی مردم تصمیم به دستگیری و زندانی کردن تعدادی از عاملان جنایتکار از جمله داریوش همایون گرفت. همایون در پی حملۀ مردم به زندان‌ها در جریان انقلاب اسلامی‌، از زندان فرار کرد و پس از یک دوره زندگی مخفی به خارج از کشور گریخت و به عناصر سلطنت‌طلب پیوست. وی 8 بهمن 1389 در ژنو درگذشت.
ر.ک: داریوش همایون به روایت اسناد ساواک‌، تهران‌، مرکز بررسی اسناد تاریخی‌، 1378
2. جمشید بهنام، فرزند اسدالله در سال 1309 ﻫ ش در شهر استانبول ترکیه زاده شد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان فیروزکوهی تهران و مقطع متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام به پایان رساند و از دانشگاه تهران لیسانس علوم اقتصادی و از دانشگاه پاریس دکترا گرفت. بهنام در سازمان برنامه استخدام و در دفتر طرح‌های سازمان برنامه به عنوان کارمند به کار پرداخت، سپس به وزارت کار منتقل شد و به عنوان مشاور عالی در آن وزارتخانه فعالیت کرد. وی در وزارت اقتصاد به عنوان هیئت مدیره شرکت معاملات خارجی، بازرس قانونی شرکت معاملات خارجی و مشاور عالی وزارت اقتصاد ادامه کار داد. جمشید بهنام در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به عنوان دانشیار در رشته علوم اجتماعی و در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی به عنوان استاد در شورای عالی فرهنگ و هنر، مدیر کل و در شورای مرکزی آموزش نیز عضویت داشت. وی به دلیل خدماتش به رژیم پهلوی از دربار نشان همایون گرفت و در کانون مترقی نیز عضو بود. وی هم‌اکنون در خارج از کشور سکونت داشته و چند کتاب هم تالیف کرده است.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
3. سیدحسین نصر، فرزند ولى‌الله‌ نصر (کفیل اسبق وزارت فرهنگ و رئیس پیشین دانشکده ادبیات) در سال 1312 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات را تا نیمه اول متوسطه در تهران بود و سپس به امریکا عزیمت کرد. در سال 1333 موفق به اخذ لیسانس در رشته فیزیک و فلسفه علوم شد، در رشته ژئوفیزیک، فوق لیسانس گرفت و سپس به دانشگاه هاروارد رفت. در سال 1337 موفق به اخذ دکتراى فلسفه تاریخ و علوم شد و به ایران بازگشت. وی علاوه بر تدریس در دانشگاه عهده‌دار مشاغلى چون:
عضو شوراى مرکزى آموزش کشور، رئیس دانشگاه صنعتى آریامهر، مدیر عامل انجمن شاهنشاهى فلسفه ایران و ریاست دفتر مخصوص فرح پهلوى شد.
وی در سال 1351 از طرف دانشگاه تهران، برای مکاتبه با یکى از اساتید دانشگاه اسرائیل (اورشلیم) که به منظور مکاتبه در خصوص فلسفه و منطق اظهار تمایل کرده بود، معرفى شد. سیدحسین نصر با نصیرى و ناصر مقدم دوستى و مراوده داشت و نشان‌هاى مختلفی دریافت کرده بود. وی با پیروزى انقلاب اسلامى به امریکا رفت و با بنیاد کیهان و فصلنامه ایران نامه که با سرمایه‌گذارى اشرف پهلوى تأسیس شده بود، به همکارى پرداخت.
4. احسان نراقی، فرزند حسن در 22 شهریور سال 1305 ﻫ ش در کاشان متولد شد. در فرانسه دکتراى جامعه‌شناسى گرفت (1336 ش) و با کمک یکى مؤسسه امریکایى براى تکمیل مطالعات به انگلیس رفت. وی پس از بازگشت به ایران، مدیریت مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى را به عهده گرفت. وی در سال 1348 از جانب سازمان ملل متحد به سمت رئیس اداره جوانان سازمان یونسکو انتخاب شد و در سال 1354 مجددا به ایران بازگشت و به ریاست مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزى علمى و آموزشى منصوب شد. در سال‌هاى آخر عمر رژیم پهلوی، به عنوان مشاور و تحلیل‌گر مسائل سیاسى کشور ملاقات‌هاى مکررى با محمدرضا داشت و معتقد بود شاه با ارائه یک فلسفه سیاسى نوین مى‌تواند به حکومت خود ادامه دهد. وى هرگونه مذاکره با امام خمینى (ره) را بى‌فایده مى‌دانست. طرفداران وی مدت‌ها براى رسیدن وى به وزارت تلاش کردند، اما هربار به عللى این کار منتفى مى‌شد. ساواک در سال 1352 به نصیرى چنین نوشت: «نامبرده فردى است شهرت طلب که داراى زیربناى فکرى متمایل به چپ بوده و احتمالا از طرف یکى از کشورهاى غربى تقویت و مورد استفاده واقع مى شود و تلاش دارد براى به دست آوردن مشاغل بهتر در آینده خود را به مقامات مؤثر کشور نزدیک کند.» در این گزارش پیشنهاد شده ‌است: «تمجید از نامبرده زیانى نخواهد داشت و مى‌تواند بلندگوى تبلیغاتى موافق باشد.» نراقى در آبان سال 1357 طى ملاقات با مقدم رئیس وقت ساواک، پیرامون دستگاه تبلیغاتى کشور گفتگو کرد. وی پس از پیروزى انقلاب اسلامى دستگیر و پس از دوسال از زندان آزاد و به خارج از کشور رفت. وی در 12 آذر 1391 در تهران درگذشت.
( اسناد ساواک- پرونده انفرادى)
5. لوریس هایکازی چکنواریان در سال 1316ش در بروجرد در خانواده‌ای ارمنی تبار به دنیا آمد. پدرش اهل ارمنستان شرقی و مادرش اهل ارمنستان غربی بود که در سال ۱۹۱۵م به ایران فرار کرده بودند.
لوریس در دبیرستان فیروز بهرام درس خواند و از سال 1332ش تحصیلات موسیقی خود را در هنرستان عالی موسیقی تهران آغاز کرد و از آنجا فارغ‌التحصیل شد و برای ادامه تحصیل به اتریش رفت و آهنگسازی را در آکادمی موسیقی وین فرا گرفت و در سال 1339ش به ایران بازگشت و در همان دوران، به مدیریت آرشیو موسیقی ملی در تهران منصوب شد. در سال 1344ش در دانشگاه میشیگان آمریکا به مطالعه و تحصیل در رشته رهبری ارکستر پرداخت و در این رشته فارغ‌التحصیل شد.
لوریس چکنواریان دارای آثار بسیار متنوعی در موسیقی فیلم، اپرا، سمفونی و... در داخل و خارج از کشور ایران می‌باشد.
6. نادر نادرپور، فرزند تقی میرزا در سال 1308 ﻫ ش در تهران متولد شد. دوره ابتدایى را در دبستان ادیب و دوره متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر به پایان رسانید. در سال 1328 براى ادامه تحصیل راهى فرانسه شد و دوره عالى را در دانشگاه سوربن گذراند. در سال 1331 پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فرانسه از پاریس به تهران بازگشت و در سال 1337 در وزارت فرهنگ و هنر، اداره کل هنرهاى زیبا، اداره هنرهاى دراماتیک در سمت سردبیرى مجله «نمایش» مشغول کار شد. پس از چندى به اداره کل روابط فرهنگى انتقال یافت و در آنجا سردبیرى ادبى مجلات «نقش‌نگار» و «هنر و مردم» را به عهده گرفت و ترجمه بسیارى از کاتالوگ‌ها و مطالب مورد نظر را انجام مى‌داد. پس از آن به سرپرستى گروه ادب امروز سازمان رادیو تلویزیون ملى منصوب شد. ساواک با توجه به سابقه نادر نادرپور در جامعه سوسیالیست‌ها، طرفدارى از مصدق و تأسیس کانون نویسندگان ایران عدم صلاحیت او را به مدیرعامل سازمان رادیو تلویزیون اعلام کرد.
طبق اسناد موجود نادر نادرپور عضو هیأت امناى بنیاد فرح و سازمان‌هاى وابسته به آن بوده است. وی پس از پیروزى انقلاب اسلامى به صف ایادى ضدانقلاب پیوست و در اشکال مختلف عناد خود را به اسلام و شعائر و نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران، دفاع مقدس، شور و حال جوانان و شهادت‌طلبى آشکار ساخت. وی در 29 بهمن 1378 در لس آنجلس درگذشت.
7. پرویز تناولی در سال 1316ش در تهران به ‌دنیا آمد. از سنین ده تا یازده سالگی فعالیت هنری خود را با نوازندگی ویلن آغاز کرد. تحصیلاتش را در دبیرستان ادیب ادامه داد و هنگام تعطیلی آن دبیرستان، به هنرستان کمال‌الملک رفت. در سال ۱۳۳۲ هنرستان هنرهای زیبا در تهران تأسیس شد و او در رشته مجسمه‌سازی نام‌نویسی کرد و پس از گذراندن دوره سه ساله مجسمه‌سازی، در سال ۱۳۳۵ش به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای شهر کارارا ادامه تحصیل داد و پس از دو سال، در سال ۱۳۳۶ به ایران بازگشت و مشغول به فعالیت هنری خود شد.
آشنائی وی با مهرداد پهلبد که وزیر فرهنگ بود، موجب شد تا با استفاده از بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل برای بار دوم به ایتالیا برود و این بار در شهر میلان در آکادمی بررا ادامه تحصیل دهد. وی پس از بازگشت به ایران با سبک خاص خود به فعالیت مشغول شد.
8. پرویز کیمیاوی در سال ۱۳۱۸ش در تهران متولد شد. دوران کودکی و دوره دبیرستان را در شهر نیشابور سپری کرد و سپس به فرانسه رفت و تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه عکاسی و فیلمبرداری ورژیرار در سال ۱۳۴۳ و انستیتو تحصیلات عالی سینمایی ایدک در سال ۱۳۴۵ به اتمام رساند و فعالیت هنری خود را در فرانسه، به عنوان دستیار کارگردان در شبکه تلویزیونی دفتر رادیو تلویزیون فرانسه آغاز کرد که تا سال ۱۳۴۷ ادامه داشت.
کیمیاوی در سال ۱۳۵۲ش تحت عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر با فیلم مغولها پا به عرصه سینمای حرفه‌ای نهاد؛ ولی در جریان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به فرانسه مهاجرت کرد و فیلمسازی را در تلویزیون آموزشی پاریس ادامه داد. وی پس از سالها، به ایران بازگشت و فیلم همه جای ایران سرای من است را ساخت که در هفدهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و سیمرغ بلورین ویژه هیئت داوران را کسب نمود.
9. بیژن صفاری فرزند تیمسار محمدعلی صفاری در سال 1322ش در تهران متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی به سوئیس و فرانسه رفت و در مدرسه ویژه معماری تحصیل کرد و در سال 1338ش به ایران بازگشت و ضمن راه اندازی شرکت معماری خود و فعالیت‌ هنری با نقاشی، در دانشگاه تهران و دانشکده هنرهای تزئینی نیز به تدریس معماری پرداخت. وی از اعضای هیئت امنای بنیاد فرح پهلوی و از نزدیکان او بود.
صفاری که از سال 1334 تا 1356ش مشاور سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و از اعضای گروه برنامه ریزی جشن هنر شیراز بود؛ به فساد اخلاقی همجنسگرائی نیز آلوده بود. وی در سال 1398 ش در پاریس از دنیا رفت.
10. محمود جعفریان، فرزند محمد در سال 1307 ﻫ ش در تهران متولد شد. وى از نظریه پردازان اصلى رژیم پهلوى در دهه پنجاه به ویژه پس از تأسیس حزب رستاخیز بود. تمایلات سیاسى جعفریان در دوران جوانى با گرایش به حزب توده آغاز شد، ولى بعدها با کنار گذاشتن عقاید چپگرایانه، خود را به نظام حاکم ایران نزدیک کرد و تا حد توجیه جنایات شاه در عمان پیش رفت. کتاب «در ظفار خبرى نیست» به همین جهت توسط او نوشته شد. وى داراى دکترا در رشته جامعه‌شناسى از دانشگاه سوربن بود. گفته مى‌شود جعفریان بیش از هزار تفسیر براى رادیو و تلویزیون رژیم پهلوى نوشت. از سمت‌هاى او معاونت سیاسى سازمان رادیو و تلویزیون و ریاست خبرگزارى پارس بود. جعفریان رکورددار سخنرانى حزبى براى حزب رستاخیز و قائم مقام دبیرکل حزب رستاخیز بود. توجیهات او براى مشروع جلوه دادن رژیم شاه تا جایى پیش رفت که نشان‌هاى تاج، همایون، کوشش، انقلاب، تاج گذارى و نشان پهلوى را دریافت کرد. بعد از قیام خونین تبریز در روز 29 بهمن 1356 به تبریز رفت و تظاهرات مردم مسلمان آن شهر را منتسب به عوامل خارج از کشور برشمرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى محمود جعفریان دستگیر و پس از محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامى مفسد فى‌الارض شناخته شد.
11. این سند، صفحه یا صفحات دیگری نیز داشته است که در سوابق موجود نبود.

منبع:

کتاب دکتر فرهنگ مهر به روایت اسناد ساواک صفحه 535

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.