صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مستخرجه از تز نوشته شده بوسیله پرویز نیکخواه که بتصویب گروه چهارنفرى رسیده است.

مستخرجه از تز نوشته شده بوسیله پرویز نیکخواه که بتصویب گروه چهارنفرى رسیده است.


متن سند:

قسمت دوم

مستخرجه از تز نوشته شده بوسیله پرویز نیکخواه که بتصویب گروه چهارنفرى رسیده است.
مطالبى که ذیلاً تنظیم گردیده خلاصه‌اى است از مقاله نوشته شده بوسیله نیکخواه که در گروه چهار نفرى (نیکخواه، منصورى، پورکاشانى و شیروانلو) به عنوان تز یا دکترین گروه شناخته شده است.
با توجه به این مطالب خطرى که از جانب این افراد متوجه سلامت نسل جوان و جامعه ایران بوده است کاملاً آشکار می‎کرده‌اند.
نیروهاى انقلاب:
اول از نظر داخلى:
نیروى اصلى انقلاب در ایران طبقه کارگر است متحد نزدیک و خویشاوند این طبقه. دهقانان و کارگران کشاورزى هستند. و سپس باید بترتیب از خرده بورژوازى و بورژوازى ملى نام برد.
دوم از نظر خارجى و بین‌المللى:
از نظر خارجى پشتیبان و کمک انقلاب در ایران کشورهاى سوسیالیستى، جمهوری‌هاى ملى خلق، جنبش‌هاى رهائى ملى دموکراتیک مستعمرات، نیمه مستعمرات و کشورهاى وابسته و به طور اخص نیروهاى ضد امپریالیستى، ضد دیکتاتورى کشورهاى همجوار و منطقه خاورمیانه و نزدیک می‌باشد.
متد عام انقلاب در ایران:
توسل بزور و دست زدن به قیام مسلحانه، استقرار عمده انقلاب در روستا و اتصال دقیق پراتیک متفاوت انقلاب شهر و روستا، تشکیل جبهه متحد انقلابى و دموکراتیک ملى از طبقات انقلابى و تامین هژمونى پرولتاریا می‌باشد.
نیروى عمده مسلط ضد انقلاب در شهرها متمرکز است ولى صحنه وسیع و نیروى کثیر و قابل اعتماد انقلاب در روستا.
سازمانهاى سیاسى انقلاب:
در وضعیت کنونى طبقه کارگر ایران فاقد پیشاهنگ متشکل سیاسى است ولى عناصر پرولترى و سازمانهاى سالم مارکسیستى در یک وضع جنینى تحت شرایط ویژه کنونى انقلاب ایران، بسمت تشکیل حزب کمونیست ستاد سیاسى طبقه کارگر در حرکتند.
حزب توده ایران:
حزب توده ایران بر اساس واقعیات تاریخى به معنى دچار رهبرى خرده بوژوازى اپورتونیستى و رویزیونیستى بوده و هست. تحت این رهبرى فاسد بیک حزب غیر پرولترى و حزب خرده بورژوازى تغییر ماهیت داده است.
حزب توده ایران سال‌هاى درازى است که به علت رهبرى فاسد اپورتونیستى و رویزیونیستى بعامل مانع رشد جنبش اصیل پرولترى و جنبش دموکراتیک رهائى ملى ایران تبدیل شده است. ماتریالیسم تاریخى و تجربه مشخص انقلاب ایران طى مدت مدید این واقعیت را ثابت می‌کند.
«جبهه ملى» نیز اتخاذ سازمانهاى سیاسى خرده بورژوائى محسوب می‌شود و از لحاظ ماهوى با جبهه متحد انقلابى دموکراتیک ایران متفاوت است.
وضعیت کنونى بین‌المللى و انقلاب ایران:
جهان معاصر بدو نیروى انقلاب و ضد انقلاب تقسیم شده است. نیروهاى انقلاب جهانى عبارتند از کشورهاى سوسیالیستى، ملل جمهوریهاى ملى، ملل مستعمرات، نیمه مستعمرات و کشورهاى وابسته و پرولتاریاى کشورهاى سرمایه‌دارى. و امپریالیسم به منزله سیستم اسارت جهانى سرمایه‌دارى نیروى ضد انقلاب را تشکیل می‌دهد.
جنبش‌هاى رهائى ملى دموکراتیک در وضعیت کنونى تاریخى بین‌المللى بدایره انقلابات جهانى پرولتاریائى بر ضد سیستم سرمایه‌دارى تعلق دارند. لذا جنبش رهائى ملى دموکراتیک ایران نیز در این دایره قرار می‌گیرد و پیروزى، حفظ و ادامه انقلاب ایران کاملا به تضمین بین‌المللى کشورهاى سوسیالیستى بستگى دارد.
راهنماى جنبش پرولتاریائى در پراتیک مشخص انقلاب ایران حقیقت عام مارکسیسم. لنینیسم در مقابل اپورتونیسم و رویزیونیسم مدرن بوده و بالاخص در مقابل اپورتونیسم ورویزیونیسم رهبرى خرده بورژوائى حزب توده ایران می‌باشد. خاورمیانه و نزدیک در وضعیت کنونى بین‌المللى منطقه استراتژیکى مهم اقتصادى، سیاسى و نظامى امپریالیست‌هاى انگلستان و آمریکا بشمار می‌رود. امپریالیست‌ها و بالاخص امپریالیسم انگلستان به علت منافع تاریخى حیاتى اقتصادى نفت در خاورمیانه خطر جدى انقلاب ایران را احساس می‌کنند. انقلاب ایران به علت منافع سرشار نفت که تحت بهره‌کشى امپریالیستى است در ارتباط با منافع منطقه‌اى ایران اهمیت منطقه‌اى مییابد و سیماى عمومى وضعیت بین‌المللى جهان معاصر براى انقلاب ایران وضع مساعدى را ایجاد می‌کند.
انقلاب ایران و وظایف فورى کمونیست‌هاى ایران:
با توجه به وضعیت عینى و ذهنى انقلاب. به وضعیت نیروهاى اجتماعى انقلاب. هدف و متد و سازمانهاى سیاسى انقلاب وظایف فورى کمونیست‌ها در نبرد با ضد انقلاب بدین ترتیب استنتاج می‎کرده‌اند:
1 ـ تشکیل حزب کمونیست
2 ـ نفوذ در روستا و تدارک انقلاب به روستا.
3 ـ تدارک تشکیل جبهه متحد انقلابى دموکراتیک ملى ایران و تامین مقدمات هژمونى پرولتاریا یعنى برقرارى رهبرى پرولتاریا.
بنابراین تشکیل حزب کمونیست گره‌گشاى تضادهاى انقلاب ایران است.
اسلوب و راه تشکیل حزب
کمونیست:
الف) ایجاد وحدت بین محافل مارکسیستى سالم و عناصر پرولترى از طریق ‌توافق براساس تطبیق حقیقت عام مارکسیسم ـ لنینیسم بر پراتیک مشخص انقلاب ایران و وظایف فورى کمونیست‌هاى ایران.
ب) افزایش آگاهى تئوریک نسبت به مارکسیسم ـ لنینیسم و مسائل انقلاب ایران طبق عمل با برنامه روزمره مبارزه با هرگونه اپورتوتیسم ورویزیونیسم در مارکسیسم ـ لنینیسم.
ج) مبارزه قطعى بر ضد اپورتونیسم ورویزیونیسم تاریخى رهبرى حزب توده ایران. کمک برفقاى توده‌اى در تجدید سازمان حزبى بر اساس موازین پرولترى و جلب آنها براه تشکیل حزب کمونیست و احیاء مقام قانونى نمایندگان واقعى جنبش کمونیستى ایران در اثر ناسیونال.
د) برقرارى اشکال سازمان متناسب و هماهنگ بین افراد و بین گروه‌هاى مارکسیستى و درون این گروه‌ها بر اساس رعایت جدى اصل انتقاد و انتقاد از خود و رعایت شدید انضباط.
ه) تربیت و تدارک کادرهاى لازم متناسب با احتیاجات جارى و آنى انقلاب.
و) رعایت شدید کار اختفائى و تلفیق جدى و هوشیارانه اصول آن با پراتیک جارى و کار انقلابى به منظور حفظ افراد و گروه‌ها و ارتباطات.
ز) گشایش جبهه سیاسى پرولترى در خارج از ایران به منظور تسهیل وحدت کمونیستى، تسهیل ایجاد جبهه متحد انقلابى دموکراتیک ملى ایران و جلب کمک جدى بین‌المللى.
نفوذ در روستا و تدارک انتقال انقلاب به روستا:
پایگاه جغرافیائى متحد نزدیک وقایع اعتماد انقلاب، نیروى عظیم انسانى انقلاب یعنى دهقانان در روستا است. ضمناً موقعیت وسیع جغرافیائى امکان مانور و اختفاى نیروى انقلابى را ممکن مى‌سازد. به علاوه قدرت دیکتاتورى ارتجاعى در روستا پراکنده است.
بنابراین از جمله وظایف فورى کمونیست‌ها تدارک انتقال انقلاب به روستا و تدارک ارتباطات انقلابى بین شهر و روستا می‌باشد و این کار باید از طریق شناختن شرایط انقلابى روستا و تربیت کادرهاى دهقانى شروع گردد. انقلاب کمونیستى ایران به این عمل بستگى دارد.
شعار اساسى کمونیست‌هاى ایران:
شعار اساسى کمونیست‌هاى ایران در وضع کنونى جنبش ملى دموکراتیک ایران عبارتست از:
1 ـ کارگران ایران در راه تشکیل حزب کمونیست ستاد انقلابى خویش متحد شوید.
2 ـ زحمتکشان ایران در راه تشکیل جبهه متحد انقلابى دموکراتیک ملى متحد شوید.

قسمت سوم
نکاتى از اظهارات متهمین در محضر دادگاه
دادگاه عادى شماره یک دادرسى ارتش از تاریخ 14 /7 /44 تا تاریخ 1 /8 /44 به پرونده متهمین حادثه کاخ مرمر رسیدگى نمود. در این دادگاه که به صورت علنى و با حضور تماشاچى و نمایندگان مطبوعات داخلى و خارجى و شخصیت‌هاى حقوقى تشکیل گردیده بود به متهمین و وکلاى مدافع آنها فرصت کافى داده شد تا در قبال کیفر خواست دفاع کرده و آزادانه نظریات و عقاید و افکار خود را بیان دارند.
اینک جهت آشنائى بیشتر با وضع کار دادگاه مزبور قسمت‌هائى از متن دفاعیات متهمین را که از تندنویس دادگاه اقتباس شده است عیناً نقل می‌نماید.
از سخنان پرویز نیکخواه در محضر دادگاه:
متن کیفر خواست مدعى است که من در حادثه کاخ مرمر شرکت داشته‌ام و عضویت حزب کمونیست را پذیرفته‌ام و گویا این حزب کمونیست همان حزبى است که بادعاى کیفر خواست من در جریان تشکیل آن بوده‌ام. این سنگ اول کیفرخواست می‌باشد.
در این مورد نمی‌گویم که هرچه در کیفرخواست آمده است مورد قبول من نیست. قسمت‌هائى از آن را قبول دارم و قسمتى هم از آن صحیح نیست.
من همه جا با تئورى انقلاب مخالفت کرده‌ام. من نظریاتى دارم که مربوط بخودم می‌شود و من حق دارم که از تشریح آنها در این دادگاه و یا هر دادگاه دیگرى خوددارى کنم و به فرض آنکه این نظریات مخالف قوانین موضوعه ایران باشد شما نمی‌توانید مرا به خاطر آن محاکمه و مجازات کنید زیرا من آنها را در این دادگاه مطرح نخواهم کرد. من هنوز کمونیست نشده‌ام. من در مرحله مطالعه و تحقیق می‌باشم. هر وقت مطالعاتم کامل بشود آن وقت نظر خود را اعلام خواهم کرد.
فعالیت‌هاى ما دلیلى بر کمونیست بودن ما نمی‌شود. وجود یک سازمان کمونیستى شرایطى لازم دارد. آنچه که وجود داشته یک تشکیلات یا سازمان و یا حزب نبوده و نمی‌توانسته هم باشد. ما اعلامیه علیه دولت صادر کردیم. ما جزوات مارکسیستى را ترجمه و منتشر کردیم ولى این کارها که وجود جمعیت یا حزب کمونیست را اثبات نمی‌کند. من جرمى مرتکب نشده‌ام. من بقانون اساسى و رژیم مشروطه سلطنتى وفادارم و عملى هم مخالف این نکرده‌ام. در جلسه بیست و پنجم اکتبر نیکخواه در پاسخ دادستان که از دادگاه تقاضا نموده بود تزى که وسیله نیکخواه نوشته شده بود قرائت گردد اظهار داشت:
آنچه که در تز نوشته شده جنبه ذهنى دارد. من قبول می‌کنم که مطالب این تز مخالف کشور ما و قوانین موضوعه می‌باشد و از هر جهت قابل تعقیب است و من نمی‌خواهم از تز خود دفاع کنم زیرا معتقدم هر کس که از این تز دفاع کند باید مورد تعقیب قرار گیرد و اگر من دفاع کنم معنى آن این است که باید تحت تعقیب قرار گیرم و به محکومیت خود صحه بگذارم لذا خودم این تز را محکوم می‌کنم. و آن را قبول ندارم. مطالب تز به بهترین نحو نشان می‌دهد که من داراى دید کامل و دانش قابل اعتماد نسبت به اوضاع و احوال کشور خود نبوده‌ام. ولى این حق نیست که شما مرا به خاطر آن محکوم کنید. من از رئیس محترم دادگاه به خاطر آزادى غیرقابل تصورى که به همه متهمین و وکلاى مدافع داده‌اند سپاسگذارم. این دادگاه از این جهت بى‌نظیر است. من تا قبل از این که دادگاه تشکیل شود شاید هم روى تبلیغات بى‌جهت تصور غلطى راجع به دادگاه داشتم اما حالا مشاهده می‌کنم که بما از هر لحاظ آزادى بیان و ابراز عقیده و دفاع از خود در برابر کیفر خواست داده شده است. آقاى رئیس و آقاى دادستان من از شما بى‌نهایت متشکرم.
از سخنان منصورى در محضر دادگاه:
من در این دادگاه محترم اقرار می‌کنم که شخصى هستم جاه‌طلب و داراى حب ذات. از مرگ می‌ترسم و براى حفظ وجود خودم بهر عملى دست می‌زنم.
دیگر این که شخصى هستم که سرعت انتقال ندارم. یعنى قادر به درک مطالب نیستم. و قدرت شناسائى حقیقت مسائل را ندارم.
لذا اگر امروز کارم به این دادگاه کشیده است علت واقعى آن همین دو عیب عمده من می‌باشد و سراسر پرونده 18 صفحه‌اى من حاکى از این واقعیت غیرقابل انکار است.
وقتى کامرانى مسئله سوءقصد نسبت به جان شاه را با من در میان گذاشت بدون این که در این باره تعمق کرده باشم شرحى در مورد منافع ترور به او گفتم و در حالی که می‌توانستم بوسیله کامرانى ضارب را از عمل سوءقصد بازدارم اقدامى در این باره نکردم. اصولاً طرز تفکر سالم نداشتم. و موضوع را با نیکخواه در میان گذاشتم.
وقتى من براى تحصیل عازم انگلستان شدم مسلمان متعصبى بودم و شاه را می‌پرستیدم. اما در انگلستان کم کم افکار من عوض شد و از زمانی که وارد سازمان دانشجوئى شدم درگیر فعالیت‌هاى سیاسى هم افتادم [شدم] ولى همیشه این ضعف درک حقایق همراه من بوده است.
در انگلستان نشریات مضره سیاسى بآدرس من فرستاده می‌شد و بعداز مطالعه مداوم آنها دستخوش دگرگونیهاى ایدئولوژیک گردیدم.
وقتى به ایران مراجعت کردم شرایط غیرمناسب مرا تحریک کرد. فعالیت‌هاى سیاسى را ادامه دادم ولى وقتى کار پیدا کردم و با حقوق مکفى استخدام شدم تصمیم گرفتم از فعالیت‌هاى سیاسى کناره‌گیرى کنم. ولى این کار زمان لازم داشت و من هنوز موفق نشده بودم از گروه چهارنفرى یعنى گروه نیکخواه، پورکاشانى، شیروانلو و خودم خارج شوم.
از متن اقاریر منصورى در پیشگاه شاهنشاه آریامهر:
ما کمونیست هستیم و نسبت به آموزش حزب کمونیست چین معتقد می‌باشیم.
من و رفقایم اعتقاد داشتیم که باید از راه ایجاد آشوب و دست زدن بجنگ‌هاى پارتیزانى وسایل سرکوب کردن رژیم را فراهم کنیم. گرچه تعداد ما هنوز کافى نبود ولى شک نداشتیم که متعاقب ایجاد بلوا گروهى بدور ما حلقه خواهند زد و ما را یارى خواهند کرد. به همین جهت وقتى کامرانى از وجود سرباز وظیفه شمس‌آبادى و نیت او و آمادگیش براى انجام سوءقصد صحبت کرد من نیز به او گفتم که برود و او را تشویق کند و از نظر روحى تقویتش نماید. منتها لازم بود براى استفاده از نتیجه سوءقصد ما قبلاً از تاریخ دقیق آن اطلاع داشته باشیم.
از سخنان شریف در محضر دادگاه:
من اعتقاد دارم که استقلال و تمامیت کشور ما بستگى به وجود شاهنشاه دارد اگر شاه نباشد کشور ما تجزیه خواهد شد. هر ایرانى پاک سرشت وطن پرست بشاهنشاه خود احترام میگذارد و من نیز خود را فدائى شاه و وطنم می‌دانند. خدمات گذشته من نشان می‌دهد که من شاه پرست هستم. به همین جهت وقتى وسیله کامرانى به مهندس منصورى معرفى شدم نظریات او را قبول نکردم و حاضر نشدم با او وارد مذاکره بشوم. زیرا من مخالف کمونیزم و آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم نیز می‌باشم. شخصى با افکار و عقاید من چگونه می‌تواند در یک توطئه خائنانه شرکت کند. من حتى تصور هم نمی‌کردم که یک سرباز وظیفه بتواند نسبت به جان اعلیحضرت همایون شاهنشاه سوءقصد کند. این به اور کردنى نبود.
وقتى کامرانى و شمس‌آبادى به منزل من آمدند و از من سئوال کردند که تروریست‌ها چگونه آدمى هستند من پاسخ دادم که تروریست‌ها بسه دسته تقسیم می‌شوند.
یا جانى بالفطره هستند یا براى انجام جنایت اجیر می‌شوند و باصطلاح جانى حرفه‌اى هستند
و یا جنون جنایت دارند.
هر سه دسته از انسانیت بدور هستند و باید آنها را از جامعه طرد کرد.
در سال 1339 به دستور الهیار صالح در کاشان جشنى به خاطر تولد ولیعهد ایران برپا شد در این جشن آقاى صالح اعتقاد خود را نسبت بشاهنشاه اعلام کرد و تولد ولیعهد را به همه مردم تبریک گفت و اظهار داشت که خداوند با این محبتى که به ملت ایران کرده است آینده و استقلال کشور ما را مصون و محفوظ از هر نوع خطر نموده من در این جشن شرکت داشتم. و فعالیت زیاد براى برپا داشتن آن کردم و اصولاً به این مناسبت در حزب آقاى صالح عضویت پیدا کرده بودم چون ایشان را شاه‌پرست و معتقد به رژیم سلطنت مشروطه و قانون اساسى می‌دانستم.
بزرگترین اشتباه من این بود که وقتى کامرانى موضوع سوءقصد بجان شاهنشاه را با من در میان گذاشت جریان را به اطلاع مقامات انتظامى نرساندم. این گناه من بوده است و به این جهت از پیشگاه شاهنشاه و ملت ایران تقاضاى پوزش دارم.
از اظهارات کامرانى در محضر دادگاه:
من نمی‌دانستم آقاى منصورى داراى افکار کمونیستى است والا هیچ وقت با او همکارى نمی‌کردم. وقتى شمس‌آبادى قصد خودش را مبنى بر ترور شاه با من در میان گذاشت من وحشت کردم جریان را به اطلاع آقاى منصورى رساندم ایشان مطالبى در تائید عمل ترور بیان داشت. شمس‌آبادى چون وضع زندگى بدى داشت و از نظر مالى در مضیقه بود زود تحت تاثیر واقع می‌شد. او اصولاً آمادگى براى دست زدن بهر جنایتى را داشت و از این جهات داراى سوابقى هم بود. وقتى من در کاخ بملاقات شمس‌آبادى رفتم او نام مرا به صورت مستعار گفت و این جا حدس زدم که باید این کار علتى داشته باشد که البته بعداً فهمیدم قصد ترور شاه را داشته است.
من به علت ضعف شعور و بى‌سوادى به این بدبختى کشیده شده‌ام. من قدرت درک مطالبى را که آقاى منصورى می‌گفت نداشتم. من نمی‌دانستم ایدئولوژى چیست به همین جهت خیلى زود تحت تأثیر قرار می‌گرفتم.

منبع:

کتاب ترور شاه / حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک صفحه 77





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.