تاریخ سند: 13 آذر 1356
موضوع: اظهارات آیتالله سیدحسن طباطبائی قمی
متن سند:
از: 312 تاریخ: [13 /9 /2536[1356]]
به: استحضار میرسد.
موضوع: اظهارات آیتالله سیدحسن طباطبائی قمی
در اجتماعی که با حضور آیتالله قمی و عدهای از نزدیکانش مانند سیدمحمود قمی1. سیدرضا قمی . ملایری2 و پوستی، روز عید قربان (1 /9 /36) در کرج محل سکونت آیتالله قمی تشکیل بود، موضوع فوت فرزند خمینی (مصطفی خمینی) مطرح شد. معلوم گردید تلگرافاتی که آیتالله قمی به خمینی در نجف نموده و تسلیت گفته است، به عللی که معلوم نیست مخابره نشده است. این مطلب را آیتالله قمی اطلاع نداشته و به وسیله مسافری که از طرف خمینی آمده، آیتالله قمی از اینکه خمینی پاسخ تلگراف او را نداده، گلایه میکند و خمینی از وجود تلگراف اظهار بیاطلاعی نموده و به وسیله دامادش شیخ شهاب اشراقی3 شرحی به آیتالله قمی نوشته و ضمن اظهار تأسف از ادامه زمان توقف وی در کرج، متذکر شده که این موضوع باعث آبرو است و قمی را تشویق به ادامه مبارزه نموده. ضمناً از مخابره تلگراف آیتالله قمی و سیدمحمود تشکر نموده است.
آیتالله قمی در جلسه مزبور اظهار داشته بر اثر فشاری که از طرف مقامات عالی آمریکا به مقامات مملکتی ایران در مورد زندانیان وارد آمده، باعث شده سر و صدای زیادی در محافل و مجامع بینالمللی برعلیه ایران به وجود آید و دولت ایران و شاهنشاه را به وحشت انداخته تا جائی که در حال حاضر مترصدند به هر وسیلهای که شده با یک مجوز جزئی و گرفتن یک تنفرنامه، زندانیها را تقلیل و آزادشان کنند و دولت در نظر دارد به افراد و دانشجویان آزادی بدهد که تظاهرات برپا نمایند، آن وقت خودش افرادی از سازمان و کماندوها را در داخل آنها فرستاده، تا شیشه و درب مغازهها را بشکنند؛ سپس به دولت آمریکا و مقاماتی که به بازداشت افراد در ایران و عدم آزادی بیان معترضند، بفهماند که این افراد قابل دادن آزادی نیستند، زیرا در صورت داشتن آزادی، در مقام آزار و اذیت مردم برمیآیند و فعلاً این نقشه را دولت بازی میکند زیرا مشاهده شده است که در مجلس ختم پسر خمینی، آزادی بیان بوده و در اجتماع در کرمان آزادی داده شده است، زیرا این امر خواست دولت آمریکا است. آیتالله قمی در مورد وضع مالیش اظهار داشته امسال مردم بهتر و بیشتر پول میدهند. با اینکه سازمان کاملاً کنترل میکند، ولی مردم بهتر و بیشتر به وسیله امینی و مقدسی در مشهد و سیدمحمود قمی در تهران وجوه خود را میپردازند که حقوق عدهای از طلاب در مشهد و وجه نان طلاب بیشتر شده تا جائی که مبلغ یک میلیون ریال هم به وسیله خواهر4 سیدموسی صدر جهت کمک به شیعیان لبنان فرستاده شده است.
سیدمحمود قمی اظهار داشته: ماه قبل تقاضای 8 عدد گذرنامه حج جهت عدهای از فامیل خود نموده، چون اوقاف جواب کافی نداده، مستقیماً به آقای هویدا تلفن کرده و ایشان با محبت بسیار او را به رئیس دفترش معرفی کرده تا توصیه لازم بشود و فوری گذرنامهها صادر شده و چون عدهای دیگر از اقوام وی متعاقباً تقاضا نمودهاند که گذرنامه جهت آنان اخذ شود، این دفعه تلفنی از آقای آموزگار تقاضای صدور دستور نموده که ایشان هم با احترام بسیار او را به معاونشان معرفی کردهاند و آن هم مانند آقای هویدا نامهای به اوقاف نوشته و کار به سرعت انجام شده است.
در این جلسه سیدرضا قمی به آیتالله قمی پیشنهاد نمود اجازه بدهد حال که آقایان هویدا و آموزگار در مقابل تقاضای سیدمحمود برای صدور گذرنامه روی خوش نشان دادهاند و اوضاع و احوال مناسب است، اقداماتی برای رفع ممنوعیت شود. آیتالله با عصبانیت اظهار داشته به هیچوجه، سیدمحمود هم کار بدی کرده که با این آقایان تماس گرفته. سیدمحمود اظهار داشت چون جنبه دینی داشت تقاضا نمودم. حاضرین گفته آیتالله را که دستگاه همین مطلب را عنوان کرده و میگویند آیتالله با دولت ساخت و پاخت دارد و نزد مردم آنان را خراب میکنند، تأیید نمودند. سیدمحمود اظهار داشته دیگر به هیچوجه تماس نمیگیرد ولی بعداً سیدمحمود به سیدرضا گفته در صددم اوضاع و احوالی پیش آید تا در مورد رفع ممنوعیت آیتالله اقدام کنم.
نظریه شنبه . سیدمحمود قمی در نظر دارد مسافرتی به بیتالله بنماید و در این سفر سیدرضا قمی و همسرانشان او را همراهی خواهند نمود و در نظر دارند از حجاز مستقیماً به سوریه و لبنان رفته و مدتی را در لبنان باشند و ضمن مذاکره و مشورت با سیدموسی صدر اگر اوضاع و احوال اجازه دهد، وسیلهای فراهم نمایند تا به طریقی آیتالله قمی را به لبنان ببرند. البته این مطلبی است خصوصی که فعلاً بین چند نفر برادران آیتالله و سیدرضا قمی و سیدمحمود قمی مطرح است.
ملاحظات .
با توجه به دسترسی شنبه صحت خبر مورد تأیید است.
به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید. تاریخ 13 /9 /36 آقای کارآموز . مذاکره شود. 14 /9 /36
[نصیری:] این خبر هنگامی رسیده است که مردم از حج مراجعت کردهاند. 12 /9 /2536
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام سیدمحمود طباطبائی قمی فرزند آیتالله حاج آقا حسن قمی درسال 1327 در مشهد متولد شد. دروس حوزوی را در مشهد آغاز نموده و از محضر آیات: میرزا احمد مدرس یزدی، سیدمحمدهادی میلانی، شیخ هاشم قزوینی و پدرش بهره برده بود. وی در اردیبهشت ماه سال 1394ش از دنیا رفت.
2. آیتالله سیدجلالالدین ملایری در تیر 1310ش در مشهد مقدس متولد شد. پس از خواندن دروس جدید و مقدمات و ادبیات نزد ادیب نیشابورى، سطح فقه و اصول را در محضر مرحوم حاج میرزا احمد مدرس یزدى، حاج شیخ هاشم قزوینى خواند. سپس از محضر آیتالله العظمى میلانى استفاده کرد. در سال 1332 به نجف اشرف مهاجرت کرد و در محضر اساتید بزرگ آن حوزه آیات عظام: سیدمحسن حکیم . میرزا عبدالهادى شیرازى . سید محمود شاهرودى . شیخ حسین حلى . خوئى و امام خمینى(ره) فقه و اصول را گذراند. در سال 1350 که دولت عراق ایرانیان مقیم عراق را اخراج کرد، به ایران آمد و در تهران در مسجد امام جعفر صادق (ع) واقع در آریاشهر به خدمات دینى پرداخت. از آثار ایشان تعمیر و تکمیل مسجد مزبور و تأسیس کتابخانه و سالن سخنرانى و همچنین درمانگاه براى بینوایان است.
ر . ک: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، 1353، صص 173 ـ 174
3. آیتالله شهابالدین اشراقى، فرزند شیخ محمدتقى ، داماد حضرت امام خمینى(ره) در سال 1304ش، در قم متولد شد. پس از تکمیل دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول آیات عظام: سید محمد محقق یزدى، بروجردى(ره) و حضرت امام(ره) حاضر شد. بعد از تبعید امام(ره) به ترکیه در سال 1343 به عنوان وکیل تامالاختیار امام(ره) انتخاب شد تا به رتق و فتق امور بپردازد و در همین ارتباط فعالیت چشمگیرى در کمکرسانى به روحانیون مبارز و خانواده مبارزان داشت. پس از مدتى دستگیر و به همدان تبعید گردید و با سپرى کردن دوران تبعید، به تهران منتقل شد و در منزلى تحت نظر مأموران امنیتى رژیم قرار گرفت. با اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1357 و پس از تبعید آیتالله پسندیده، برادر و نماینده تامالاختیار حضرت امام(ره)، آقاى اشراقى دوباره از طرف امام(ره) به عنوان وکیل انتخاب و در قم به حل و فصل مسائل و رسیدگى به مشکلات پرداخت. پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایشان همواره در کنار امام(ره) بود و به عنوان مشاور عمل مىکرد و بارها به عنوان نماینده ویژه رهبر انقلاب، مسئول بررسى مسائل و مشکلات جارى مملکت شد. آیتالله اشراقى در 21 شهریور 1360 بر اثر سکته مغزى درگذشت. چندین تألیف درباره معارف دینى از ایشان برجاى مانده است.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله شهابالدین اشراقی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392
4. رباب صدر فرزند سیدصدرالدین و خواهر امام موسی صدر در سال 1323ش در قم به دنیا آمد. در سال 1962م (1341ش) به لبنان رفت و مدتی بعد با حسین شرفالدین، نوه آیتالله سیدعبدالحسین شرفالدین ازدواج کرد و در همانجا مقیم شد. همکاری با برادرش امام موسی صادر برای مشارکت در ایجاد شاخه زنان، منجر به تشکیل بیتالفتاه و مدیریت وی بر آن مؤسسه شد. با ناپدید شدن امام موسی صدر در شهریور ماه سال 1357ش، مسئولیت مؤسسات امام موسی صدر عملاً به عهده ایشان بود. بنا نهادن یتیمخانه حضرت زهرا سلامالله علیها و مدرسه پرستاری از جمله فعالیتهای ایشان است. رباب صدر دارای کارشناس ارشد فلسفه از دانشگاه لبنان و مسلط به زبانهای عربی و انگلیسی است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 10 صفحه 85