تاریخ سند: 25 آذر 1343
موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره: 1441 /323 اداره دوم عملیات
پیش از ظهر روز جمعه 20 /9 /43 جلسه هفتگی منزل رشیدیان با شرکت
عده ای در حدود هفتاد نفر از جمله: (سروان اخراجی نیروی هوایی و عضو
سازمان نظامی حزب منحله توده) ـ کامیاب (کارمند فرهنگ) ـ صمیمی
(سخنگوی جنوب شهر) ـ و ترکان پور نماینده کارگران خیاط سررشته داری
ارتش تشکیل گردید.
صمیمی به مناسبت فوت
مادر اسداله رشیدیان ضمن
اظهار تسلیت به نامبرده
اظهار داشت مردم ایران از
حادثه فوت والده اسداله
رشیدیان متأثر می باشند و
تعداد جمعیتی که در مجلس
ختم آن مرحوم در مسجد
شرکت کرده بودند باستثنای
مجلسی که به همین منظور
برای فوت مادر تیمسار
بختیار1 برگزار شده بود
سابقه نداشت.
صمیمی افزود در مجلس
ختم مادر رشیدیان همگی با
علاقمندی شرکت نموده بودند لکن شرکت آن عده در مجلس ختم مادر سپهبد
بختیار جنبه دیگری داشت.
این جلسه مقارن ساعت 1130 خاتمه یافت.
ضمنا
در محل مجاور منزل اسداله رشیدیان مجلس ترحیم خانوادگی برگزار بود و
اسداله رشیدیان در محل مزبور مشغول پذیرایی بود.
به عرض می رسد: 25 /9 /43 یک نسخه به بخش 311 ارسال گردیده و در پرونده های
مربوطه بایگانی گردید این اطلاعیه در پرونده آقای اسداله رشیدیان بایگانی شود.
احمدی
29 /9 /43 به جای رئیس بخش 322 قهرمانی
توضیحات سند:
1ـ تیمور بختیار در سال 1293
ه ش در یکی از ایلات بختیاری
چشم به جهان گشود، پدرش
فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ
بختیاری و نیای بزرگ او
جعفرقلی خان بختیاری بود.
بختیار تحصیلات خود را تا
سیکل در اصفهان گذراند و
سپس همراه با شاپور بختیار
برای ادامه تحصیل به بیروت
رفت.
پس از پایان تحصیلات
مقدماتی یکسال دوره مهندسی
دید و سپس برای تحصیل در
مدرسه نظامی سن سیر به
فرانسه رفت.
دو سال بعد این
مدرسه را با درجه ستوان دومی
ترک کرد و به ایران بازگشت و
در هنگ حمله جمشیدآباد تهران
مشغول به کار شد.
وی در
خدمت نظام در هنگ های سوار
به عنوان بهترین افسر جوان
شناخته شد تیمور بختیار بعد از
مدت کوتاهی برای ادامه خدمت
به زاهدان منتقل شد و مقارن
جنگ جهانی دوم وی به
اصفهان منتقل و سپس در سال
1321 با درجه سروانی به
تهران بازگشت صلاحیت و
قابلیت های فردی بختیار بزودی
از او یک فرمانده هنگ ساخت.
به طوری که در سال 1325 به
فرماندهی هنگ سوار حمله
رسید.
در جنگ جهانی دوم که
ایران توسط قوای روسی و
انگلیس اشغال و کنترل شد و
تحریکات تجزیه طلبی در کشور
شکل گرفت بختیار از جمله
افرادی بود که علیه تجزیه طلبی
کمونیست ها در آذربایجان
مبارزه کرد.
وی در این زمان با
درجه سرگردی فرمانده هنگ
سوار شاپور بود.
در جریان رفع
غائله آذربایجان، بختیار به طور
داوطلب برای سازماندهی
نیروهای پارتیزانی ضد حکومت
آذربایجان و کردستان به منطقه
خمسه زنجان که زیر نفوذ
برادران ذوالفقاری بود اعزام شد
وی در حوالی مراغه در ستون
دوم تحت امر سرلشگر ضرابی
داوطلب سرکوب یک پایگاه
فرقه دمکرات شد.
جنگ سختی
درگرفت و به کمک ذوالفقاری ها
به جسارت کامل به دمکراتها
حمله کرد و تعدادی را کشته و
بقیه را فراری داد این نبرد تنها
نبرد واقعی علیه نیروهای
دمکرات بود و تیمور به خاطر
این شهامت به درجه سرهنگی و
اخذ نشان نایل شد.
سپس
سرهنگ دوم بختیار برای ادامه
تحصیل به دانشگاه جنگ می رود
و در سال 1329 با احراز شاگرد
اولی و کسب نشان درجه اول
دانش به سمت رئیس ستاد لشگر
گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی
حسین منوچهری (بهرام آریانا)
مشغول کار می شود.
یکی از
رویدادهایی که منجر به
محبوبیت و ترقی بیشتر بختیار
شد، دفع غائله ابوالقاسم خان
بختیاری است.
ابوالقاسم خان
عموی تیمور بختیار از خوانین با
نفوذ ایلات بود.
وی در سال
1321 تیپ اعزامی ارتش را
خلع سلاح و نابود کرد و هر از
گاهی علیه حکومت
نافرمانی هایی داشت.
دکتر محمد
مصدق نخست وزیر وقت
سرهنگ بختیار را مأمور سرکوب
غائله ابوالقاسم خان کرد.
انجام
موفقیت آمیز این مأموریت او را
به فرماندهی یکی از تیپ های
تهران رساند.
ولی با تصمیم دکتر
محمد مصدق مبنی بر انحلال
لشکر گارد و انجام تغییراتی در
پادگانها، سرهنگ بختیار به
فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه
منصوب شد.
در جریان 28 مرداد
32 تیپ زرهی کرمانشاه به
فرماندهی بختیار عازم تهران
می شود عده ای معتقدند این
حرکت بدنبال تقاضای سرلشکر
زاهدی برای کمک به کودتاگران
صورت گرفت، برخی معتقدند
بختیار افسر فرصت طلبی بود.
او
به سمت تهران حرکت کرد و در
صورت پیروزی هر گروهی او به
آنها می پیوست.
در تاریخ
5 /10 /1332 به عنوان
فرماندار نظامی تهران انتخاب
شد و در این مقام (بنابر آنچه که
فردوست گفته) از هیچ جنایتی
فروگذاری نمی کرد او در سال
1338 به درجه سپهبدی رسید و
سرانجام در تاریخ اول فروردین
1340 از کار برکنار و در اول
مهرماه 1340 بازنشسته شد.
و
در ششم بهمن ماه 1340 ایران را
ترک کرد و نهایتا در سال 1349
به قتل رسید.
سپهبد تیمور بختیار به روایت
اسناد ساواک، ج اول، مرکز
بررسی اسناد تاریخی وزارت
اطلاعات، ص 4 ـ8
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 236