تاریخ سند: 9 تیر 1330
گزارش
متن سند:
مأمور ویژه گزارش می دهد عصر روز 8 ماه جاری عده ای در حدود 400 نفر
فداییان اسلام در منزل سید مهدی رضوی واقع در خیابان خراسان جمع شده
بودند بعد از قرائت قرآن صادقی نام شروع به صحبت کرده راجع به طرفداران
کسروی1 مطالبی اظهار و در لفافه نسبت به دولت و کاشانی بدگویی2 نموده
سپس اسمعیل خلوتی به منبر رفته قسمتی از مندرجات روزنامه قیام را قرائت و
علاوه نمود صورت اسامی کسانی را که از انگلیسی ها پول گرفته اند تهیه و قریبا
طبع و منتشر خواهیم ساخت و آیت اله ها و دولت مزدور مفتضح خواهند شد.
این
دولت نمی تواند با زندانی نمـودن نواب صفـوی از عملیـات فداییان اسلام
جلوگیری کند زیرا هر کدام از فداییان یک نفر نواب صفوی است و در خاتمه
نسبت به طرفداران کسروی بدگویی کرده و حاضرین را به نابود ساختن آنها
تهییج و تحریک می نمود.
یک بعد از نصف شب شیخ دولابی3 شروع به صحبت
کرده و نسبت به دربار وهیئت دولت وشهربانی بدگویی و هتاکی نموده و علاوه نمود
ما باید بکوشیم تا این بساط را برچینیم و قوانین و احکام اسلام را مجری سازیم
و یک ساعت و نیم بعد از نصف شب مجلس خاتمه یافت.
از فداییان اسلام سید
علی شفیعی، سید محمد واحدی، باقر ترقی، مهدی عراقی، آقا رضا، جواد
کاشانی، تقی خرمی شریک جرم خلیل طهماسبی، نقی برادر طهماسبی و ابراهیم
صرافان4 مأمور بر هم زدن دستگاه کسروی ها بوده و ساعت 22 برای انجام
مأموریت خود به محل جمعیت آزادگان رفته و چون موفق...
مراجعت و قرار
است شب های بعد نظریات خود را عملی سازند.
توضیحات سند:
1ـ احمد کسروی تبریزی در
سال 1269 شمسی، در شهر
تبریز در یک خانواده روحانی
تولد یافت.
فارسی و قرآن و
مقدمات عربی را در مکتب
آموخت و پس از مدتی به لباس
روحانیت درآمد.
اما با آلوده
شدن به انحرافات فکری و
عقیدتی از کسوت روحانی
خارج شد.
وی نخستین کسی
بود که در ایران اندیشه
غربزدگی و توجه به بنیادهای
فرهنگی در شرق را مطرح کرد و
به گسترش یک ناسیونالیسم
ضد شیعی کمک نمود.
کسروی
درباره مذهب،آرائی شبیه آراء
وهابیت اظهار داشت و بر تفسیر
و تأویل آیات قرآن حمله کرد و
احادیث را غیر معتبر خواند.
او
با برپایی تشکیلات «پاک
دینان» به علما که دولت ها را
جائر می دانند و با بدآموزی
مردم را به زیارت قبور هدایت
می کنند، تاخت.
به تدریج در
بیان عقاید خود بی پرواتر
گردید.
قرآن و برخی از کتب ادعیه را سوزاند و ادعای انشراح صدر و نبوت کرد.
در اوائل دهه 1320 شمسی امام خمینی افکار ضد مذهبی کسروی را به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را دروغ گو خائن و اقیونی بی خرد نامید.
فتنه و فساد کسروی به جایی رسید که مرجع عالیقدر آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری، ری را مهدور الدم دانسته و حکم قتل او را صادر نمود.
در سال 1324 کسروی به اتهام قرآن سوزی و مخالفت با دین به پای میز محاکمه کشیده شد و در آخرین جلسه بازپرسی در سن 57 سالگی به ضرب گلوله فدائیان اسلام به هلاکت رسید.
2ـ آقای هاشمی رفسنجانی در
رابطه با علت عدم هماهنگی
فداییان اسلام با آیت الله کاشانی،
چنین می گوید: «به هر حال آنچه
مسلم است این است که در
تضعیف قم و روحانیت، حزب
توده و جبهه ملی مشترک بودند،
چنان که روس و انگلیس و
امریکا هم از این نظر سیاست
مشترکی داشتند به هر حال، جبهه
ملی از روحانیت فاصله گرفت.
فدائیان اسلام سرکوب شدند،
آقای کاشانی خانه نشین شد...
صنف ها و اشکالات دیگری هم
بود.
فدائیان اسلام هم با آقای
کاشانی هم آهنگ نبودند.
آقای
کاشانی در عرصه حاکمیت
حضور داشت و تا حدودی با
محذورها آشنا بود.
امّا شعار
فدائیان اسلام، اجرای مو به موی
اسلام بود.
در این میان آقای
کاشانی از هر دو طرف در فشار
بود.
نه می توانست پاسخگوی
همه توقعات فدائیان اسلام باشد
و نه تسلیم بی چون و چرای جبهه
ملی بودن، برای او امکان پذیر
بود.
هاشمی دوران مبارزه صص
111 ـ 112
3ـ شیخ مهدی حق پناه معروف به
دولابی فرزند غلامرضا در سال
1295 هجری شمسی در تهران به
دنیا آمد.
گزارش ساواک در
تاریخ 13 /5 /1343 مشارالیه
را چنین معرفی کرده است: «سابقا
عضو فدائیان اسلام بوده و در
زمان حکومت دکتر مصدق دوبار
یکی به مدت دو ماه و دیگری به
مدت یک هفته به اتهام همکاری
با جمعیت فدائیان اسلام
بازداشت و سپس آزاد می گردد...
شهربانی کشور اعلام داشته که
مشارالیه از افراد فعال و شرور
فدائیان اسلام معرفی شده و در
سال 1330 به عنوان اعتراض به
بازداشت نواب صفوی در مقابل
کاخ دادگستری سخنرانی هائی
ایراد...
نموده است...
مشارالیه
در 15 خرداد 42 جمعیتی در
حدود یکهزار نفر را به دروازه
دولاب آورده و نیز در همان روز
جمعیت مزبور را وادار به
شکستن مشروب فروشیها...
نموده است...
در 16 خرداد 42
در خیابان غیاثی انتهای دولاب
حوالی مسجد گذربالا و گذر
پائین کسبه محل را به تعطیل
مغازه های خود تحریک و به آنها
تکلیف نموده که با چاقو و کارد
مجهز شوند.
شیخ مهدی حق پناه دولابی که
امام جماعت مسجد انصار در
دولاب بوده است در تاریخ
22 /2 /43 به اتهام تحریک
مردم در 15 خرداد 42 دستگیر و
در چهاردهم مرداد ماه، همان سال
با قرار التزام عدم خروج از حوزه
قضائی تهران، آزاد می گردد.
4ـ میرزا ابراهیم صرافان
چهارسوقی در سال 1295 در
شهر اصفهان به دنیا آمد.
مشارالیه چگونگی آشنائی خود
با فدائیان اسلام را در سال
1339 که برای تقاضای گذرنامه
جهت سفر به کشور عربستان به
ساواک احضار گردیده، چنین
بیان نموده است :
«وقتی نواب صفوی زندان بود
مردم می رفتند دیدنش من هم
می رفتم از آنجا مرید نواب
صفوی شدم.
»
صرافان در سال 1330 در جریان
فعالیت فعالیت فدائیان اسلام به
همراه هشت تن دیگر، به مدت سه
ماه به خرم آباد تبعید گردیده و در
سال 1334 نیز مجددا دستگیر
شده است.
در گزارش مورخه 27 /9 /34
آمده است: «متهمین اظهار
می نمایند که ابراهیم صرافان با
نواب صفوی به فلسطین رفت
لیکن هنگام مراجعت از فلسطین
از یکدیگر جدا شدند و صرافان
به ایران و تهران آمد و نواب به
مصر رفت و از آن تاریخ روی
اختلافاتی که پیدا نموده بودند
صرافان کناره گیری نمود.
صرافان در رابطه با چگونگی این
واقعه در اردیبهشت 39
می گوید: «در شش سال قبل با
دعوت مؤتمر اسلامی با نواب
صفوی به اردن هاشمی رفتم و با
او نزاعم شد و جدا شدم و با او
دیگر ملاقات نکردم و او رفت به
مصر.
»
صرافان در بازجوئی سال 1334
گفته است: آمدند مرا گرفتند و
گفتند باید کمک کنی در
دستگیری نواب صفوی من هم
گفتم چشم.
سرهنگ مبصر در پی نوشت
بازجوئی وی نوشته است:
اگر با سازمان فدائیان اسلام
بریده بوده است.
ادامه بازداشت
وی ضروری بنظر نمی رسد در
صورت تصویب با ضامن معتبر...
آزاد گردد.
منبع:
کتاب
شهید حاج مهدی عراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 8