تاریخ سند: 10 آذر 1356
موضوع: برگزاری مجلس ختم مصطفی خمینی در مسجد جامع بهشهر
متن سند:
از: 2ﻫ1 تاریخ:10 /9 /1356
به: 312 شماره: [ناخوانا]
موضوع: برگزاری مجلس ختم مصطفی خمینی در مسجد جامع بهشهر
پیرو: 2420 /2ﻫ1 ـ 10 /9 /36
مورخه 9 /9 /36 مجلس ختم نامبرده بالا وسیله شیخ ابوالحسن فاضلی فرزند محمود، شیخ حسینعلی زاهدی فرزند حبیباله شیخ محمدجعفر رحمانی فرزند حسین در مسجد جامع بهشهر برگزار گردید یادشدگان اعلامیهای به همین مناسبت دستنویس کرده و به امضاء روحانیون بهشهر در منطقه مازندران پخش نمودهاند در این مجلس عدهای در حدود 700 نفر از کلیه طبقات به خصوص جوانان و روحانیون شرکت کرده بودند تعداد 43 نفر از جوانان گلوگاه که ته ریش نیز داشتند و بعضی از آنها ملبس به لباس مشکی و از مریدان شیخ حسینعلی زاهدی نیز بودند از گلوگاه به بهشهر آمده و در پای منبر نشسته و مضافاً تعداد 8 نفر از جوانان بابل و تعدادی از جوانان گرجیمحله و نقاشمحله بهشهر که همه از مریدان نصرتاله صدقی بوده به اتفاق او در این مجلس شرکت و عده زیادی از جوانان انجمن بهشهر نیز حضور داشتند ابتدا نوجوانی به نام رضائی آیه قتلوا فی سبیلالله1را قرائت نمود از آنجائی که در اعلامیهها ذکر شده بود علی حجتی کرمانی فرزند عبدالحسین سخنرانی خواهند نمود به علت شرکت نکردن مشارالیه محمدجعفر رحمانی فرزند حسین به پای منبر رفته اظهار نمود پایان زندگانی هر کس مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است پس از خواندن بیت مذکور عنوان مینماید آقایان این مجلس به مناسبت چهلمین روز رحلت تأسفبار عالم صمدانی رحمتاله حاج سیدمصطفی موسوی خمینی (صلوات بلند به وسیله جوانان گلوگاه و بهشهر ختم میشود) از طرف جامعه روحانیت شهرستان بهشهر به عنوان اظهار همدردی و تشریک مساعی تشکیل شده در مرحله اول این فاجعه اسفناک را به پیشگاه حجت بن الحسن عسگری ولی عصر و همچنین مرجع تقلید عظیمالشأن جهان تشیع پسر برومندش فقید دهر و مجاهد عصر حضرت آیتاله روحاله موسوی خمینی(صلوات بلند) و نیز به جامعه تشیع و به طور کلی به جهان بشریت تسلیت گفته و در ثانی آقایان توجه دارند قرار بود استاد و واعظ محترم و خطیب توانا و ارزنده حجتالاسلام آقای دکتر علی حجتی کرمانی تشریف بیاورند و به طوری که با ایشان تماس گرفته شد اظهار داشتند که در منبر رفتن آزاد هستند ولی روی عللی مقامات امنیتی شهر اجازه ندادهاند مشارالیه سخنرانی نماید لذا وی از آمدن خودداری نموده است. و من از حضار محترم و طبقات مختلف به ویژه روحانیون، فرهنگیان و دانشجویان و دانشپژوهان و روشنفکران عزیزی که از راه دور قدمرنجه فرموده و به ندای ما پاسخ مثبت داده و ثابت کردند که پیوند ناگسستنی بین جامعه روحانیت و طبقات مختلف روزبروز محکم و مستحکمتر میگردد تشکر مینمایم و از راه دور وسیله باد صبا تسلیت خودمان را به پیشگاه پدر ارجمندش مرجع جهان روحاله موسوی خمینی(صلوات بلند حضار) میرسانیم در خاتمه خواندن فاتحه به روح این شادروان مجلس را پایان میدهم2 ضمناً اعلامیههایی در مورد ختم مصطفی خمینی که به صورت فتوکپی وسیله شیخ ابوالحسن فاضلی فرزند محمود از قم به بهشهر آورده شده بود ضمن توزیع بین مردم و در سردر بعضی از مساجد نیز نصب شده بود که یک نمونه آن به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه شنبه: مطالب فوق صحت دارد و به طوری که استنباط گردید گویا قبلاً به جوانان بهشهر و گلوگاه آموزش داده شده بود که هر وقت اسم خمینی برده شد صلوات بلندی ختم نمایند چون بیشتر مردمی که بازاری یا روحانی بودند صلوات ختم نمیکردند ضمناً ابوالحسن فاضلی و محمدجعفر رحمانی و حسینعلی زاهدی که چند روز پیش جهت فراهم نمودن مقدمات برگزاری مجلس ختم به بهشهر مسافرت نموده بودند مجدداً به قم مراجعت و شب 9 /9 /36 دوباره به بهشهر مسافرت نمودند.
نظریه یکشنبه: به طوری که در گزارشهای قبل معروض گردید فعالیت یادشدگان در قم بعید به نظر نمیرسد و با توجه به فصل زمستان و دوری راه و درآمد کم طلاب یادشدگان در یک ماه چهار بار به این منطقه مسافرت و مجدداً مراجعت نمودهاند استنباط میشود که در شهرستان قم این عده از طرف کسی مأموریت پیدا میکنند تا با سخنرانیهای مخالف مصالح کشور عقاید و افکار اهالی خصوصاً جوانان منطقه را مسموم نمایند به طوری که مشاهده گردید 43 نفر از جوانان گلوگاه با گذاشتن تهریش و پوشیدن لباس مشکی در مجلس ختم مصطفی خمینی شرکت نموده این عده تحت تبلیغ حسینعلی زاهدی فرزند حبیباله قرار گرفتهاند و با توجه به اینکه تاکنون دو بار محمدجعفر رحمانی فرزند حسین به این سازمان احضار و تذکر لازم به وی داده شده معهذا تذکر داده شده در وی مؤثر واقع نگردیده است اصلح است طلاب مذکور در قم شدیداً تحت مراقبت قرار گیرند مضافاً اینکه اگر به موقع از اقدامات یادشدگان جلوگیری به عمل نیاید در اثر تبلیغ سوء آنان بر تعداد جوانهای متعصب مذهبی افراطی افزوده خواهد شد. هوشمند
نظریه چهارشنبه: ضمن تایید مفاد گزارش خبر و نظریات داده شده اصلح است سه نفر طلبه یادشده از طریق سازمان شهرستان قم احضار برای آخرین بار به آنان توجه و تذکر لازم داده شود چنانچه تذکرات داده شده مسموع واقع نگردید با جمعآوری دلایل و مدارک کافی دستگیر و تحت تعقیب قانونی قرار گیرند% ب رومی
دایره عملیات ـ هودی 13 /9 /36
محتشم ـ 14 /9 /36
بیگلری ـ 16 /9 /36
14 /9 /36
توضیحات سند:
1. سوره آلعمران، آیهی 169
2. در گزارش دیگری از ساواک راجع به سخنرانی حجتالاسلام رحمانی آماده است.
متن سخنرانی محمدجعفر رحمانی خلیلی فرزند شیخ حسین
پایان زندگانی هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است
این مجلس به مناسبت چهلمین روز رحلت تاسفبار عالم صمدانی رحمتاله حاج سیدمصطفی موسوی خمینی(صلوات بلند حضار) از طرف جامعه روحانیت شهرستان بهشهر به عنوان اظهار همدردی و تشریک مساعی نمودن در مرحله اول به عنوان تسلیت گفتن این فاجعه اسفناک به پیشگاه حجت بن الحسن عسکری ولی عصر و ثانیاً مرجع تقلید عظیمالشأن جهان تشیع پدر برومندش فقید رهرو مجاهد عصر حضرت آیتاله روحاله موسوی خمینی(صلوات بلند) و همچنین به جامعه تشیع و به طور کلی به جهان بشریت این مجلس منعقد و تشکیل یافت.
آقایان توجه دارند که برنامه بود استاد و واعظ محترم و خطیب توانا و ارزنده حجتالاسلام آقای دکتر علی حجتی کرمانی تشریف بیاورند به عنوان سخنرانی، بر حسب اینکه در این استان ایشان منبر آزاد هستند با خودشان تماس گرفته فرمودند آزادم در منبر رفتن ولی روی عللی که مقامات امنیتی شهر اجازه نفرمودند ایشان هم تشریف نیاوردند من از حضار محترم و طبقات مختلف به ویژه روحانیون فرهنگیان عزیز و دانشجویان و دانشپژوهان و روشنفکران که از راه دور قدمرنجه فرموده و به ندای ما پاسخ مثبت دادند و همچنین ثابت کردند که پیوند ناگسستنی بین جامعه روحانیت و طبقات مختلف روزبروز محکم و مستحکمتر میگردد در این مجلس تشریف آوردند ما هم از راه دور وسیله باد صبا و این نسیم تسلیت خودمان را به پیشگاه پدر ارجمندش مرجع جهان روحاله موسوی خمینی(صلوات بلند حضار) رسانده و سپس با قرائت کردن فاتحه و صلوات و درود سلام به روح این شادروان جنتمکان حاج سیدمصطفی خمینی(صلوات بلند حضار) مجلس را خاتمه میدهم و از تمام دوستان پوزش میطلبیم و عذر میخواهیم که روی عللی به این صورت درآمده است فاتحه مع الصلوات.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 02 صفحه 289