تاریخ سند: 9 آذر 1351
تشکیل جلسه وعاظ در منزل فخرالدین حجازی
متن سند:
از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 9 /9 /1351
به: 312 شماره: 16593 /20 ﻫ 12
تشکیل جلسه وعاظ در منزل فخرالدین حجازی1
اخیراً جلسه ناهاری با شرکت شیخ عباسعلی اسلامی، فضلاله مهدیزاده محلاتی،2 شیخ حسن لاهوتی اشکوری، سید احمد طهرانی، علی دوانی، محمدحسین علوی بروجردی، سید محمود سدهی،3 نجم الدین اعتمادزاده،4 اسلامی (صاحب کتاب خردجال)، سید احمد خمینی5 پسر خمینی که از قم آمده بود و عدهای دیگر تشکیل بود که در آن فخرالدین حجازی درباره اختلافات ماه رمضان صحبت و تقاضای تشکیل جمعیت منبریها را نمود و در آن علی دوانی، فخرالدین حجازی ـ اسلامی(صاحب کتاب خردجال) و یک نفر دیگر به سمت سرپرست تعیین و قرار شد جلسه را به ثبت برسانند در پایان سید محمد طهرانی به سید احمد خمینی اظهار داشت جواب فلسفی را چه میدهید که شیخ فضل اله مهدیزاده محلاتی پاسخ داد ما توجه نداشتیم که باید در این مجلس فلسفی میبود و یا به او اطلاع میدادیم پس از اینکه خبر مزبور به فلسفی رسید فوقالعاده ناراحت شده و از بعضی از آنها گلایه کرده است و اظهار داشته شما که با من دوست هستید چطور بدون اطلاع من چنین کاری را کردید و اضافه نمود این موضوع ریشه دولتی دارد ضمناً در این جلسه سید احمد خمینی اظهار نموده است این جلسه اگر هزینههائی داشته باشد من میپردازم.
نظریه شنبه: ممکن است شیخ محمد تقی فلسفی اقداماتی در به هم زدن این جمعیت بنماید.
نظریه سهشنبه: به شنبه آموزش لازم داده شده که در مورد کسب خبر از جریان تشکیل جلسات مورد بحث اقدام کند. ضمناً به نظر میرسد اسلامی صاحب کتاب خردجال شیخ قاسم اسلامی6 باشد.
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه مورد تایید است.
توضیحات سند:
1. فخرالدین حجازى، فرزند محمد در بهمن 1308 ﻫ ش در سبزوار در یک خانواده روحانى به دنیا آمد. پس از تحصیل دوره متوسطه در سبزوار، نزد مرحوم ادیب سبزوارى ادبیات عرب را فراگرفت و در سال 1328 هفته نامه اسلامى «جلوه حقیقت» را با توجه به امکانات کمى که داشت به راه انداخت. در سال 1331 در مبارزات نهضت ملى کردن صنعت نفت فعالیت داشت که سرانجام پس از کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 دفتر هفته نامه غارت و خود او متواری شد. به گفته خودش متوارى بیابانها شد تا به مشهد رسید. در مشهد از حمایتهاى استاد محمد تقى شریعتى برخوردار شد و در همانجا بود که موفق به اخذ لیسانس ادبیات از دانشگاه مشهد گردید و تحصیلات حوزوى را نیز ادامه داد.
در سال 1345 «انتشارات بعثت» را بنیان نهاد و به دعوت اعضاى حسینیه ارشاد در آنجا سخنرانى کرد و بعضى از جلسات دکتر شریعتى در خانه ایشان در تهران برگزار مىشد. وى یک بار در سال 1350 به علت قرائت قطعنامهاى علیه اسرائیل دستگیر و یک بار هم در سال 1353 به جرم حمایت از روحانیت زندانى شد. در سال 1356 به جرم شرکت در تظاهرات صحن حضرت عبدالعظیم سلاماللّه علیه به همراه همسرش دستگیر و زندانى شد. وی بارها از تبلیغ و سخنرانى ممنوع شده بود.
استاد حجازی در دورههاى اول، دوم و سوم مجلس شوراى اسلامى به نمایندگى از طرف مردم تهران به مجلس راه یافت. از وى در حدود 20 جلد کتاب باقى مانده است که از جمله آنها مىتوان از: نقش پیامبران در تمدن انسان، سرود اقبال، شگفتىهاى نهجالبلاغه، سه سخن، چهار بنیان، هفت حصار، سفرنامه فرنگ و سفرنامه فاو نام برد. وى همچنین 2 جلد کتاب زندگانى امام حسن (ع) نوشته مورخ و محقق معاصر عراقی باقر القرشی را ترجمه کرده است. استاد حجازی در 29 اردیبهشت 1386 در تهران درگذشت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، فخرالدین حجازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383
2. شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتى، فرزند غلامحسین در 18 تیر 1309ﻫ ش در خانوادهاى متدین و مذهبى در شهرستان محلات متولد شد. در سال 1324 تحصیلات حوزوى خود را در حوزه علمیه قم آغاز و در طول مدت تحصیل از محضر اساتید بزرگوارى چون آیات عظام حاج سید محمدتقى خوانسارى، بروجردى، حضرت امام خمینى (ره)، علامه سید محمدحسین طباطبایى و میرزاعلی مشکینى کسب فیض کرد. از سال 1326 به دنبال آشنایى با فدائیان اسلام و مرحوم آیتالله سیدابوالقاسم کاشانى، مبارزه خود را علیه رژیم آغاز کرد. در رمضان سال 1332 به واسطه سخنرانى علیه کنسرسیوم نفت و کودتاى آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد، در بجنورد دستگیر و به مشهد تبعید شد. در جریان قیام 15 خرداد، رابط بین علماى قم بود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضاى 120 تن از علماى تهران را بگیرد که در آن زمان چنین اقدامى بىسابقه بود. در جریان جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى، ممنوعالمنبر شد و سرانجام در سال 1351 دستگیر و روانه زندان گردید. شهید محلاتى در آستانه ورود حضرت امام، یکى از فعالترین اعضاى کمیته استقبال از معظمله بود. در حمله به مرکز رادیو شرکت کرد و براى نخستین بار صداى انقلاب اسلامى به وسیله او از رادیو در سراسر کشور پخش شد.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، فعالیتش را به عنوان معاون کمیته مرکزى انقلاب اسلامى شروع کرد. او نخستین دبیر جامعه روحانیت مبارز بود و در سال 1359 به نمایندگى در مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد و در همان اوایل به عنوان نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب شد. به امر «دفاع مقدس» توجه خاصى داشت. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهاى درباره او فرموده است: «همه کارهایى که احتیاج به یک پیگیرى مداوم و خستگىناپذیر داشت، از دست شهید محلاتى بر مىآمد. اعتماد و ارادت ایشان به امام به نظر من یکى از عوامل خستگىناپذیرى ایشان بود. این را من احساس مىکردم که حضرت امام (قدس سره) یک اعتمادى به او داشتند و نظراتش را گوش مىکردند.» سرانجام شهید محلاتى در اول اسفند ماه سال 1364، هنگامى که به همراه جمعى از نمایندگان مجلس و مسئولان قضایى کشور با یک فروند هواپیما عازم جبهههاى نبرد بودند، به وسیله هواپیماهاى جنگى رژیم بعثى ـ صهیونیستى عراق، در حوالى اهواز مورد هدف قرار گرفتند و به همراه 40 تن دیگر از همراهان به فیض شهادت نائل آمدند.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجت الاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی، 2جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
3. حجت الاسلام سیدمحمود سدهى، فرزند سیدجواد در تهران متولد شد. پس از خواندن دروس جدید به قم رفت و مقدمات و سطح را از مدرسین بزرگ فرا گرفت. چندى از محضر امام خمینى (ره) و دیگر علما کسب فیض کردو پس از وفات آیتاللّه بروجردى به تهران مراجعت و به ترویج دین مشغول شد.
حجت الاسلام سدهی که از وعاظ تهران بود و با نهضت حضرت امام خمینی (ره) و روحانیون مبارز تهران همراهی داشت، در سال 1343 یکی از معترضین به تبعید امام(ره) بود که ساواک در باره سخنرانی ایشان نوشت: « در ساعت 1900 روز یکشنبه 29 /9 /43 ... در مسجد صاحب الزمان آقای سیدمحمود سدهی به منبر رفته، ضمن وعظ در باره تولد امام دوازدهم(ع) و مظلومیت امام چهارم(ع) گریزهایی به وضعیت فعلی خمینی زده و برای او دعا نمود و اضافه کرد: «آقای خمینی از اوضاع ایران دلش خون است.» و تأکید کرد مطالبی را که می شنوید از فردی است که بیشتر تحصیلاتش در علوم سیاسی بوده است. پس از خاتمه منبر آقای سیدمحمود سدهی به روی منبر ایستاد (بدون خواندن دعای ختم) مردم نیز بلند شدند. در این موقع تراکت هایی ... از بالکن مسجد به داخل جمعیت ریخته شد...»
گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج 2، ص 3 – امام در آینه اسناد، ج 4، ص 317
4. حجتالاسلام و المسلمین نجمالدین اعتمادزاده، فرزند على اصغر در سال 1310ﻫ ش در تهران متولد شد. پس از طى تحصیلات مقدماتى به حوزه علمیه رفت و به تحصیل علوم دینى پرداخت. ایشان در دوران مبارزه از جمله روحانیون مبارز و فعالى بود که بارها توسط ساواک دستگیر شد. ساواک در گزارشى درباره وى نوشته است : «برابر سوابق موجود نامبرده از روحانیون افراطى و طرفدار خمینى میباشد که در تاریخ 3 /3 /1351 دستگیر و در تاریخ 29 /3 /1351 با تبدیل قرار مرخص شده است. برابر گزارشات واصله یاد شده بعد از آزادى از زندان در منابر مبادرت به اظهار مطالب تحریکآمیز و خلاف مصالح مملکت کرده که در نتیجه در تاریخ 16 /12 /1355 ممنوعالمنبر شده است. در ضمن نامبرده با اخذ تعهد آزاد شده، اما باز هم همانطور که در گزارش مورخ 30 /3 /1357 آمده در سخنرانى که در کرمانشاه در مسجد حاج شهباز خانى نموده به تعهد خود عمل نکرده و مطالب تحریکآمیزى عنوان کرده است». حجتالاسلام اعتمادزاده در سال 1391 دار فانی را وداع گفت.
( اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
5. حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینى، فرزند امام خمینی(ره) در 1324 ﻫ ش در قم دیده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه، به توصیه پدر، به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت و پس از گذراندن مقدمات، در محضر درس اساتید بزرگى چون حضرات آیات سلطانى، فاضل و ابطحى شرکت کرد. پس از آن 5 سال از محضر درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینى(ره)، آیتالله حاج شیخ مرتضى حائرى، زنجانى و آیتالله حاج آقا مصطفى خمینى کسب فیض کرد. هنگامى که پدر و برادرش تبعید شدند او وظیفه داشت تا مشعل مبارزه را در کانون قیام، روشن نگه دارد. وى در اواخر سال 1344 به همراه یکى از دوستان، مخفیانه از طریق آبادان به نجف اشرف رفت. وى پس از پنج ماه اقامت در نجف اشرف به ایران بازگشت و به هنگام مراجعت در مرز خسروى به دست ساواک دستگیر و پس از مدتى آزاد شد و به قم رفت. در پایان سال 1345 دوباره براى اطلاع رسانى به پدر بزرگوارش از اوضاع ایران، از طریق خرمشهر به عراق رفت و در همین سفر مُلَبس به لباس روحانى شد و در سلک روحانیون درآمد و پس از مدتى به ایران بازگشت، اما هنگام مراجعت براى دومین بار دستگیر و بعد از بازجویى و مدتى حبس در زندان « قزل قلعه» در سال 1346 از زندان آزاد شد. منزل امام خمینى(ره) به هنگام حضور او در قم، محل برگزارى مجالس خاص بود و حرکتهاى مبارزان ضد رژیم شاه، از آن خانه رهبرى و هدایت مىشد. در سال 1356 مجدداً عازم نجفاشرف شد و رابط بین امام(ره) و سایر مراکز مبارزاتى بود. وى در طول مبارزات خستگى ناپذیر پدر، یار و یاور امام خمینى(ره) بود. سرانجام حاج سید احمد خمینى در آخرین روزهاى سال 1373 پس از عمرى کوشش و مجاهدت به دیار باقى شتافت و در جوار مرقد پدر گرامیش به خاک سپرده شد.
6. آیتالله شیخ قاسم اسلامى، فرزند حسن در سال 1303 ﻫ ش در تهران متولد شد. پس از خواندن مقدمات به قم عزیمت کرد و سطوح عالى را نزد استادان و مدرسین آن حوزه از جمله آیتالله خوانسارى فراگرفت. آنگاه به تهران مراجعت کرد و به ترویج و تبلیغ دین پرداخت. وى مبارزه و سخنرانى را با شروع کشف حجاب در سالهاى 15 ـ 1314 آغاز کرد و در سال 1329 به علت سخنرانى علیه انگلیس و ملی شدن صنعت نفت و علیه شاه و رزمآرا دستگیر و بعدا با ناخنهاى کشیده شده آزاد شد. در سال 1332 به خاطر سخنرانىهایى که علیه شاه مىکرد، به قلعه فلکالافلاک تبعید شد. سالها به وعظ و تبلیغ اشتغال داشت و چند جلد کتاب در رد اندیشههاى دکتر على شریعتى منتشر کرد. برخى از آثار او عبارتند از: تشیع یا مکتب نهایى انسانها (2 جلد) و پدر و مادر ما معذوریم. آیتالله اسلامى در 5 مرداد ماه 1359 در منزل مسکونى خود به دست گروهک تروریستى فرقان به شهادت رسید.
گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج 2، ص 336
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین علی دوانی به روایت اسناد ساواک صفحه 169