تاریخ سند: 15 آبان 1336
بیوگرافی جمال امامی خوئی
متن سند:
شماره: 2 ـ 3 ـ 3049
اسم ـ جمال.
شهرت ـ امامی.
پدر ـ یحیی ملقب به امام جمعه خوئی.
مادر ـ
بی بی.
در حدود 53 سال دارد ـ در شهر خوی تولد شده است قدی بلند و هیکلی
درشت دارد.
شغلش سناتور محل سکونت خیابان امیریه انتظام السلطنه تلفن
24523 خانه او متعلق به مادرش می باشد مذهب شیعه متاهل نیست قبلاً متاهل
بوده اولاد یک دختر دارد اقوام درجه یک او نظام الدین امامی خوئی بازرس
دولت در بانک جواد امامی سناتور سابق عضو نظارت سازمان برنامه نورالدین
امامی وکیل مجلس حسن امامی بازرس دولت در شرکت بیمه قوام الدین
امامی بازرس دولت در شرکت فرش ـ ابراهیم امامی خوئی وکیل عدلیه مشار
امامی خوئی از مالکین درجه اول، اینها برادران او هستند علی اکبر جلیلوند
نماینده مجلس از ملایر برادر شوهر خواهرش قبادیان وکیل کرمانشاه شوهر
خواهرش بیات ماکو وکیل خوی دائی زاده او می باشد.
سرلشگر ورهرام پسر
عمه او ـ سرتیپ امیر پرویز افسر ژاندارمری پسر عمویش ـ امیرپرویز مدیرعامل
بنگاه خالصجات بود پسر عمه اش ـ مهندس ابراهیم امامی پسر عموی او رئیس
بنگاه کل دارویی کشور که شوهر خواهر او نیز می باشد.
با خانواده های امامی
خوئی ـ جلیلوند ـ قبادیان ـ بیات ماکو ـ ورهرام خویشاوندی نزدیک دارند.
دوستان نزدیک وی ابراهیم خواجه نوری ـ علی دشتی ـ سعیدی وزیر سابق راه
است چند نفر دیگر
مانند معززی عضو وزارت کار ـ زکی معروف به زکی ترکه ـ بیوک صابر همیشه با
او هستند.
مزاج سالم نیست و به درد معده مبتلا است غالبا به کرم کدو ابتلاء پیدا
می کند و معالجه می نماید به سیگار و مشروب اعتیاد دارد روزی 14 ساعت که
بیدار است سیگار همیشه در دهان او می باشد تمام شب ها بازی قمار می کند و
غالب شب ها در کلوپ ایران بازی می نماید.
هیچگونه تمولی جز یک اتومبیل
ندارد مبالغی نیز قرض دارد و از رفقای خود مرتبا قرض می گیرد علی اکبر
جلیلوند نماینده ملایر که خویش نزدیک او می باشد بیوک صابر ـ زکی ترکه ـ
مراداریه نماینده کلیمیان غالبا به او کمک می کنند.
تحصیلات او در رشته حقوق
و در بلژیک بوده است.
به زبان فرانسه تسلط کامل دارد.
تألیف ندارد ـ آثار
هنری ندارد ـ غالب روزنامه ها و مجلات و کتب مختلف بخصوص کتب تاریخی
و سیاسی را می خواند به خواندن کتاب بسیار علاقمند می باشد.
حساس ترین نقطه ضعف او زن است.
در فامیل خود بی اندازه نفوذ دارد حتی
برادران بزرگتر او مثل نوکر نزد او رفتار می کنند.
ابتدا کارمند وزارت دارایی بود و
به ریاست اداره باربری در زمان میلسپو منصوب شد در زمان اعلیحضرت فقید
رضاشاه کبیر جزو هیئتی به ترکیه رفت و در آنجا در یکی از جلسات کمیسیون ها
به زبان فرانسه نطقی می نماید که خیلی مورد توجه قرار میگیرد و مورد تقدیر
شاهنشاه فقید قرار گرفته سپس مدتی به عضویت هیئت مدیره بانک رهنی
منسوب می شود و پس از آن وکیل مجلس شده و سپس در کابینه ساعد و هژیر1
وزیر کار و وزیر مشاور می شود و مجددا به وکالت مجلس انتخاب می شود در
دوره چهاردهم وکیل
خوی و در دوره پانزدهم وکیل تهران شد اکنون سناتور تهران است.
محکومیت
ندارد.
در تمام دوران تحصیل در بلژیک بوده به لندن چهار مرتبه مسافرت کرده
در سال 29 به سوریه و مصر رفت در سال گذشته به اروپا رفت و مهمان مراداریه
نماینده مجلس بود در دو ماه قبل هم به لندن و ترکیه رفت ـ تمایل سیاسی او به
انگلیس و امریکایی ها است با آمریکایی ها وسیله حاج محمد نمازی مربوط شد
با انگلیس ها وسیله مهندس فریدنی که کارمند عالیرتبه شرکت نفت ایران و
انگلیس بود وسیله برادر...
نظام الدین امامی مربوط شد در حال حاضر...
به
امریکایی ها و انگلیس ها...
.
.
ابتدا خودش با کمک دشتی ـ سعیدی ـ فرامرزی ـ
دکتر پرویز کاظمی حزب عدالت را تشکیل داد ولی دیگر در حزبی نیست مردی
است خیلی بذال زیاد خرج می کند خیلی اجتماعی ولی بسیار متکبر و مستبد
است.
جمال امامی قبل از سال 1315 با یک زن بلژیکی ازدواج نموده و از او دختری به
نام عصمت پیدا کرد و هنگام مراجعت به ایران همسر بلژیکی خود را طلاق داد و
دختر نزد مادرش ماند.
در سال 1327 دختر جمال امامی به ایران آمد و او را به
عقد پسر صارم الدوله (اکبر مسعود) در آورد دو ماه بعد اکبر مسعود دختر جمال
امامی را طلاق داد و پس از چندی مادر دختر هم به ایران آمد و با این که منقطع
بودند معذلک به منزل جمال امامی وارد شد چندی بعد به علت این که بین دختر
جمال و عموی دختر (حسن امامی) بازرس شرکت بیمه روابط نامشروع ایجاد
شد کار به رسوایی کشیده شده بود لذا جمال با تهیه مبلغی همسر سابقش را از
منزل بیرون راند و بانوی مذکور در خیابان ثریا هتل ماژستیک هاوس را دایر
نمود و فعلاً به اتفاق دخترش هتل مذکور را اداره می کنند.
جمال امامی هم بعضا به این هتل رفت و آمد می نماید و دختر او نیز با اشخاص
رابطه...
.
دایره 5 (بخش بیوگرافی) 16 /8
توضیحات سند:
1ـ عبدالحسین هژیر فرزند
محمد وثوق متولد 1280 ه ش
در خردسالی هنگام بازی با ترقه
و انفجار آن یک چشمش آسیب
دید و قدرت بینائی خود را در
آن چشم از دست داد.
تحصیلات
مقدماتی و متوسطه را در
مدارس مظفری و دارالفنون
پایان داد و وارد مدرسه علوم
سیاسی شد و دوره مدرسه
مزبور را در هجده سالگی تمام
کرد.
زبانهای روسی و فرانسه
را بخوبی فراگرفت و به استخدام
در وزارت امور خارجه درآمد.
وی وابسته به حزب بهائیت
بود.
پس از دو سال استعفا داد و
به سفارت شوروی وارد شد.
در
همان سال روزنامه پیکان را به
مدیریت پدرش و سردبیری
خودش دایر کرد.
در سال 1307
همزمان با اخراج ایرانیان از
سفارت شوروی هژیر هم بیکار
شد.
تا این که وزارت طرق و
شوارع تشکیل گردید و
سیدحسن تقی زاده هم در راس
آن قرار گرفت و هژیر به سمت
بازرس در آنجا مشغول کار شد
پس از انتقال تقی زاده به
وزارت دارایی وی نیز به آن
وزارت خانه انتقال یافت.
هژیر در
وزارت مالیه عملاً مشاور وزیر
در امور نفتی شده بود و پس از
مدت کوتاهی رئیس اداره حقوقی
شد پس از روی کار آمدن دولت
محمدعلی فروغی، علی اکبر داور
در راس وزارت دارائی قرار
گرفت و چون در آن زمان هژیر کار
مهمی نداشت به جای دکتر علی
علامیر مفتش بانک ملی ایران
شد.
چون در آن زمان بانک ملی
وظایف بانک مرکزی را انجام
می داد جهت انتشار اسکناس دو
امضاء لازم بود که یکی مدیر کل
بانک ملی و دیگری امضای
مفتش بود که امضای هژیر روی
سری دوم اسکناسهای منتشره
وجود دارد.
در 1318 مدیر کل
وزارت دارائی شد و در همان
سال به جای ابوالحسن ابتهاج به
معاونت بانک ملی رسید.
در
اسفند 1320 با دوندگیهای
بسیار موفق شد در آخرین ترمیم
کابینه فروغی به سمت وزیر
پیشه و هنر و بازرگانی منصوب
شود.
در کابینه دوم سهیلی، هژیر
وزیر راه شد و در کابینه محمد
ساعد مراغه ای مقام وزارت
کشور را گرفت ولی در ترمیم
سوم کابینه جای خود را به محمد
سروری و معاون خویش سپرد و
از دولت خارج شد.
در
کابینه های اول و دوم ابراهیم
حکیمی وزیر دارائی بود و
متوالیا در چهار ترمیم کابینه
قوام سمت خود را حفظ کرد.
در
سال 1326 در کابینه حکیمی به
وزارت مشاور انتخاب شد و
پس از سقوط حکیمی با رای
اکثریت مجلس به زمامداری
رسید.
در این دوران علیه
نهضت ملی شدن نفت فعالیت
نمود.
پس از کناره گیری از
نخست وزیری و در سال 1328
به نمایندگی مجلس مؤسسان
انتخاب شد.
سپس وزیر دربار و
فعال مایشاء شد.
در این زمان
نیز با تمام قدرت و امکانات در
برابر حرکت ملت علیه سلطه
استعمار انگلیس ایستاد.
تذکرات و هشدارهای فدائیان
اسلام تأثیری ننمود.
لذا با حکم
قتل وی به عنوان عنصر وابسته
روز سیزدهم آبان 1328 در
مجلس عزاداری و
روضه خوانی که دربار در
مسجد سپهسالار تشکیل داده
بود هژیر هدف گلوله حسن
امامی عضو جمعیت فدائیان
اسلام قرار گرفت و پس از 24
ساعت درگذشت.
وی گاهی دچار اوهام و خرافات
می شد، از عدد 13 وحشت
زیادی داشت.
عده ای
محاسباتی کرده اند و تصادف
این رقم را با سوانح زندگی او
مرتبط ساخته اند.
نام او
(عبدالحسین هژیر) سیزده حرف
است.
روز 13 خرداد متولد شد.
در طول زندگانی 13 بار به مقام
وزارت رسید و در 13 آبان تیر
خورد و در 13 صفر درگذشت.
سن او هنگام فوت 49 سال بود
که جمع آن 13 می شود.
نخست وزیران ایران از
مشیرالدوله تا بختیار ـ باقر
عاقلی ـ نشر جاویدان ـ 1370
منبع:
کتاب
جمال امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 149

