تاریخ سند: 17 مهر 1357
پیرو 4351/26 ﻫ – 16/7/57
متن سند:
از: 26 ﻫ تاریخ: 17 /7 /1357
به: 324 شماره: 4355 /26 ﻫ
پیرو 4351 /26 ﻫ – 16 /7 /57
1. در روز جاری از طرف دانشجویان تربیت معلم و انستیتوتکنولوژی یزد با نصب اعلامیهای در محل انستیتو عنوان نمودهاند تا روز پنجشنبه آینده از رفتن به کلاسها خودداری خواهند نمود.
2. در روز جاری عدهای از هنرجویان هنرستان صنعتی یزد مقابل هنرستان در خیابان چندین بار شعار برله خمینی دادند و تعدادی نیز شعارهائی بر علیه کد 66 میدادند و در نتیجه پلیس دخالت نموده و آنان به داخل هنرستان رفتند و در نتیجه پس از مدتی کلاسها تعطیل گردید.
3. در ساعت 0845 روز جاری دانشآموزان دبیرستان امیرکبیر از مدرسه خارج و مبادرت به دادن شعار برله خمینی نمودند در نتیجه با مداخله پلیس متفرق شدند. ضمناً دانشآموزان دبیرستان مزبور اظهار داشتهاند به علت حوادث اخیر در کشور سه روز به مدرسه نخواهند رفت. ضمناً در ساعت 930 دانشآموزان دبیرستان ایرانشهر یزد از مدرسه خارج و شعارهائی برله خمینی دادند که پلیس دخالت نمود مجدداً به داخل مدرسه مراجعت نمودند.
4. در روز جاری حدود یکصد و پنجاه نفر از معلمین شهرستان اردکان به علت دستگیری درخشش1 مقابل اداره آموزش و پرورش اجتماع نمودند و بدون دادن شعار در خیابانهای شهر راهپیمائی کردند. ضمناً در شهرستان مزبور کلیه مدارس به استثنای چهار مدرسه دخترانه مابقی تعطیل بوده است.
5. در شهرستان تفت نیز دبیرستان ششم بهمن و یک مدرسه راهنمائی تعطیل بوده است.
خرمزاده
توضیحات سند:
1. محمد درخشش در سال 1294 ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در دانشسراى عالى تهران، در رشته تاریخ و جغرافیا به انجام رساند. مهمترین شغل اجرایى درخشش پیش از وزارت، بازرسى عالى وزارتى و ریاست اداره اعزام محصل بود. محمّد درخشش، در دوره هیجدهم، وکیل مجلس شد. در این دوره، با خواندن لایحه خلیل ملکى علیه قرارداد کنسرسیوم نفت ـ که امینى عاقد آن بود ـ یکى از طولانىترین نطقهاى مجلس را در مخالفت با قرارداد، ایراد نمود که به علّت طولانى شدن نطق، نورالدّین امامى، معاون مجلس توانست نطق وى را با وعده یک کراوات «سولکا» خاتمه بخشد (کراوات سولکا، نوعى کراوات فرانسوى بود که استفاده از آن، نشان اشرافیت و تفاخر بود. )
محمّد درخشش ـ که قبل از آذر سال 1325، در «اتّحادیه معلّمان» وابسته به حزب توده فعّالیت مىکرد ـ دبیر معمولى بود و به علّت اظهار علاقه زیاد به حزب توده، رئیس هیئت مدیره اتّحادیه گردید و بعد از آذر 1325 و دستگیرى جمعى از اعضاى اتّحادیه، وى، آن را به نیرویى مستقل و تحت اختیار خود تبدیل کرد. درخشش، باشگاه معلّمان را تأسیس کرد و با گردآوردن معلّمان در یک تشکّل، روزنامه «مهرگان» را به نام ارگان این گروه منتشر ساخت. محمّد درخشش، از دوستان نزدیک على امینى و سیّد جعفر بهبهانى بود و با به راه انداختن اعتصاب گسترده معلّمان کرمانشاه، زمینهساز سقوط دولت جعفر شریفامامى و روى کار آمدن امینى شد که به پاس نقشهاى پشت پردهاش، امینى، او را به وزارت فرهنگ منصوب کرد. محمّد درخشش ـ که رئیس جامعه معلّمان بود ـ در طى دوران ریاستش، نه تنها اقدامى براى بهبود وضعیت معلّمان نکرد (البته به استثناى نتایج اعتصابات) بلکه از آن، به منزله آلتى براى پیشبرد مقاصد سیاسى خود استفاده مىکرد. محمّد درخشش، از جمله افرادى بود که ارتباط مستحکمى با دستگاه سیاست خارجى امریکا داشت و به صورت مشاور و عامل سیاستهاى امریکا در ایران، عمل مىنمود. درخشش، در جریان انقلاب اسلامى، به صورت یکى از عوامل ایجاد انحراف و همچنین، راهنماى آمریکایىها عمل مىکرد و تلاش وسیعى جهت زدودن گرایشهاى سیاسى ـ اسلامى به عمل آورد. وى، به این اعتقاد که دولتى که بر مبناى قرآن بنا شده باشد، در حقیقت جز عقبگرد چیزى نیست و اصولاً تعلیم و تربیت درست را به مردم ایران نخواهد داد، به آمریکایىها توصیه مىکرد که در جریان درگیرى انقلاب، باید درگیرى بین امام خمینى و ارتش ادامه یابد. وى، حتّى به مشاور سیاسى سفارت امریکا، پل کانسلر پیشنهاد نمود که به منظور راهنمایى بیشتر، مذاکرات نزدیکى با افراد میانهرو مذهبى مانند بازرگان داشته باشند. افرادى مانند مقدّم مراغهاى و درخشش، منابع اطلاعاتى خوبى براى سفارت امریکا بودند. هدف نهایى او (درخشش)، برقرارى جامعهاى دمکراتیک خالى از عقاید خشک مذهبى بود. او، در روشى تاکتیکى، عقیده داشت که هیچ راهى جز هماهنگى با نیروهاى امام خمینى نیست. بنابراین، امیدوار بود که مىتواند در هر دولت مذهبىاى نفوذ کند. آمادگى وى جهت دنبال کردن خط میانهاى بود که بتواند کشور را از جهتگیریهاى افراطى نجات دهد.
منابع: خاطرات على امینى، ص 149 . کاتوزیان، ج دوم، ص 117 . پیکار زندگى، ش 4، سال 1333، ص 7 . کیانورى، ص 414 . زاوش، ص 432 . نداى سپهر، ش 183، شهریور 1336 . اسناد لانه جاسوسى ج 6، ص 187 و 193 و 210 . ج 27، ص 55 و 156 .
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 4 صفحه 407