تاریخ سند: 16 مرداد 1355
صورتجلسه شورای هماهنگی شهرستان بجنورد . یکصد و هفتاد و چهارمین جلسه
متن سند:
صورتجلسه شورای هماهنگی شهرستان بجنورد . یکصد و هفتاد و چهارمین جلسه در مورخه 16 /5 /2535
1 . سرهنگ ستاد رضا عشایر . سرپرست تیپ 1 پیاده و رئیس شورا
2 . سرهنگ احسان شکوه صارمی . رئیس شهربانی شهرستان بجنورد
3 . اسماعیل مهرآموز . رئیس ساواک بجنورد
4 . سرهنگ 2 محمدتقی خوارزمی . فرمانده منطقه ژاندارمری بجنورد
شورای هماهنگی در ساعت 1100 روز 16 /5 /2535 تشکیل، ابتداء رئیس شورا رسمیت جلسه را اعلام و اظهار داشتند ریاست ساواک منطقه، اخبار و اطلاعات لازم را مطرح تا مورد بررسی قرار گیرد.
رئیس ساواک.
در حال حاضر مسئله مهمی در منطقه وجود ندارد، فقط اخیراً ابلاغ گردید که در پارهای از شهرستانها به منظور انجام چراغانی و تزئین در مراسم و روزهای ملی، از اهالی مبالغی پول گرفته میشود که رسماً دستور داده شده است به هیچوجه نبایستی این عمل تکرار گردد، مردم خود بایستی با علاقه و احساساتی که دارند مراسم ملی و میهنی را با شکوه اجرا نمایند. ما مسئول میباشیم اسامی مشخصات کسانی را که در اینگونه موارد مرتکب اخاذی از مردم میگردند، به مبادی مربوطه گزارش نمائیم.
رئیس شورا.
در مراسم نثار تاج گل به پای پیکره اعلیحضرت رضاشاه کبیر1 که به وسیله حزب رستاخیز ملت ایران به علت بزرگداشت روز مشروطیت2 برگزار گردید، شهردار بجنورد هنگام اعلام نام مقامات و نمایندگان طبقاتی که تاج گل نثار میکردند، ابتدا فرماندار، سپس رؤسای ادارات و پس از آنها نمایندگان مجلس و سپس افسران پادگان را اعلام نمودند. اصولاً مراسم و تشریفات رسمی، دارای آئیننامهای است که در آن طریقه اجرای مراسم با ذکر کلیه جزئیات تشریح گردیده است و هر کسی نمیتواند به دلخواه خود مقررات مربوط به این مراسم را لغو نماید. شهردار بجنورد پس از اعلام اینکه آقای فرماندار بجنورد تاج گل نثار مینمایند، بلافاصله بایستی اعلام مینمودند که اکنون فرمانده پادگان بجنورد تاج گل نثار مینماید. از نظر من با توجه به تماسهائی که به خاطر بهبود وضعیت زیست افسران و درجهداران پادگان بجنورد که قسمت مهمی از ساکنین این شهر هستند با آقای شهردار داشتهام و وی تاکنون به هیچکدام از خواستههای پادگان توجهی ننموده است و با توجه به اینکه مراسمی نیز قبلاً انجام شده و آقای شهردار اشتباهی در آن ننمودهاند، به نظر میرسد که آقای شهردار عالماً و عامداً مرتکب این عمل گردید که مراتب به فرمانداری بجنورد نیز اعلام خواهد شد.
چون مطلب قابل بحث دیگری نبود، جلسه در ساعت 1130 ختم و جلسه بعد به روز شنبه 30 /5 /2535 شاهنشاهی موکول گردید.
توضیحات سند:
1. رضاخان (رضاشاه)، فرزند عباسقلی خان سوادکوهی، مشهور به داداش بیک در سال 1256 ﻫ ش در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران متولد شد. در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد. هنگامی که جنبش مشروطهخواهی در ایران پا گرفت، علیه آزادیخواهان میجنگید. پس از واقعهی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی، رضاخان فرمانده یکی از دستههای قزاق بود که تحت فرماندهی عینالدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت. در مدتی که در قزاقخانه خدمت میکرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینهچینی دولت انگلیس، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت. دربارهی چگونگی روی کار آمدن رضاخان، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به وسیله دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سیدضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت. هنوز چند ماهی از عمر کابینهی سیدضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینهی سیدضیاء سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت، در کابینههای قوامالسلطنه، مشیرالدوله و مستوفیالممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینهای را که روی کار میآمد، ساقط میکرد تا پست رئیسالوزرایی را به چنگ آورد. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت میگرفت.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیسالوزرایی را گرفت و در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستانها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علیاکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد. رضاخان عنصری وابسته و مستبد بود که در طی دوران زمامداریاش از هیچ جنایتی فروگذاری نکرد. زورگویی، فحاشی، مشروبخواری، اعتیاد به مواد مخدر و توهین و اهانت به زیردستان از ویژگیهای شخصی وی بود. با شروع سلطنت وی بسیاری از خواستههای استعمار تحقق قطعی یافت و دوران بدبختی مادی و معنوی ملت ایران شروع شد. دورهای که زجر، شکنجه، تبعید، قتل، چپاول اموال مردم، اختناق و خفقان شدید، مبارزه قهرآمیز با روحانیت، اسلام زدایی، غرب گرایی، تغییر لباس و کشف حجاب، تملق و چاپلوسی، زبونی و حقارت و همه کاره بودن مشتی نظامی و ... به اجرا درآمد و ملت را به روز سیاه نشاند.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاخان پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانوادهاش ایران را به سوی جزیرهی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت. سرانجام خبر مرگ رضاخان پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ اعلام و جنازهاش در همان سال به قاهره انتقال یافت. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاخان را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند. ر. ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188.
2. منظور روز چهاردهم مرداد ماه است که در چنین روزی در سال 1285ش، فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار صادر شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 360

