صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

رادیوئی که خود را «صدای ملی ایران» مینامد به پخش مطالب زیر پرداخت

تاریخ سند: 8 شهریور 1343


رادیوئی که خود را «صدای ملی ایران» مینامد به پخش مطالب زیر پرداخت


متن سند:

نظر طلاب دینی هم میهنان عزیز : بتازگی خبرنگار ما با یکی از مدرسین حوزه علمیه قم مصاحبه ای بعمل آورده و از او درخواست کرد که نظر علمای اعلام و طلاب دینی را نسبت بدولت کنونی بیان دارد.
مدرس مذکور در پاسخ چنین گفت دولت فعلی همان سیاست اختناق و شیوه های استبدادی سلف را بنحو احسن ادامه میدهد.
روحانیون و پیشوایان دینی نمیتوانند فساد این دستگاه، حق کشیها، ظلم ها و تبعیض های سران حکومت را ببینند و سکوت کنند.
روحانیون وطنخواه در مواقع حساس همیشه دوشادوش نیروهای ملی علیه استبداد مبارزه کرده اند.
پس از قتل عام مردم از طرف دستگاه جابرانه سلطنت و زندانی شدن هزاران تن از روحانیون و مدرسین و طلاب علوم دینی ما تصمیم گرفتیم شکل مبارزه را تغییر بدهیم.
برای من امکان ندارد که اشکال مبارزه را که منطبق با اوضاع اختناق آور کنونی است شرح بدهم فقط باید بگویم ما روحانیون ساکت ننشسته ایم البته ایادی درباری تلاش دارند که بین روحانیون تشتت و تفرقه ایجاد کنند.
برخی را با تکنیک و بعضی را با تهدید از عرصه مبارزه خارج میکنند ولی پیشوایان و روحانیون مبارز و ملت دوست فریب این دستگاه غاصب مستبد را نمیخوردند و بسنت همبستگی با ملت در مبارزه علیه استبداد و ظلم وفادار مانده اند.
خبرنگار ما از حوزه علمیه قم سئوال کرد که آیا این شایعه صحت دارد که این اواخر بین پیشوایان دینی و زمامداران گویا سازش و توافقی پیش آمده و روحانیون از سیاست ضد ملی درباریان حمایت می کنند.
مدرس مذکور چنین جواب داد این شایعه کذب محض است.
البته دستگاههای تبلیغاتی و مطبوعات وابسته بدولت و دربار این اواخر بارها از توافق بین روحانیت و دولت سخن بمیان آورده اند.
مثلاً مجله خواندنیها طی مقالاتی تحت عناوین بهترین عبادت برای حکومت و حکومت و روحانیت اظهار خوشوقتی کرده است که بین سران سیاسی و روحانی گویا نزدیکی شده و پس از آنکه بین روحانیون و دولت کار بعناد و لجاج کشیده اکنون گویا توافق حاصل شده است.
یا مثلاً روزنامه اطلاعات در سر مقاله اتحاد مقدس مدعی شده است بین دولت و روحانیون گویا حسن تفاهم پیش آمده و پیشوایان دینی از سیاست خائنانه زمامداران بی چون و چرا پشتیبانی میکنند.
در اینجا باید بگویم که آیت الله خمینی بمحض آنکه بمندرجات سرمقاله اطلاعات واقف شد چنین اظهار داشته است در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیون با انقلاب سفید شاه موافق هستند.
کدام انقلاب.
این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم نیست.
مدرس حوزه علمیه قم بسخنان خود چنین افزود سران رژیم در خرداد ماه 1342 علنا بجنگ ملت رفتند و با استعمال اسلحه چنان قساوت قلب و بیرحمی و خشونت عمل نشان دادند که قاطبه ملت را علیه خود بسیج کردند.
ما روحانیون از این پس میدانیم که تقویت این دولت مستبد در حکم جریحه دار کردن افکار عمومی است.
در خرداد خونین دهها هزار نفر جوان و پیر و کودک و زن و مرد در معابر عمومی در خون خود در غلطیدند.
هنوز خانواده های کثیری در نتیجه این جنایت وحشیانه عزادارند.
تعداد کثیری از روحانیون و طلاب علوم دینی مدتی در حبس سلطان مستبد بودند.
پس از استخلاص آیت الله خمینی و آیت الله طالقانی سران دولت شایع کردند که گویا آیت الله خمینی تعهد کرده اند که در سیاست وارد نشوند دیری نگذشت که کذب این ادعا معلوم شد.
آیت الله خمینی روش سازش و سکوت را محکوم کردند و در روز جمعه 21 فروردین امسال در اجتماع مسلمانان در قم چنین فرمودند من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خود سلطانی باشم و با امور دیگران کاری نداشته باشم.
من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح بدست بگیرم باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد.
اجانب نمیخواهند مملکت آباد شود.
بی مناسبت نمیدانم که از اعلامیه مشهور آیت الله میلانی ذکر بکنم در همان ایام کشاکش بین استبداد و آزادی آیت الله میلانی طی اعلامیه ای چنین بیان داشت ملتی کارد به استخوان رسیده براثر فشار ظلم و بیدادگری هیأت حاکمه و با ایمان بصحت راهی که میرود مبارزه را علیه حکومت فعلی شروع کرده و تا رسیدن بمقصود و ایجاد یک حکومت مشروع قانونی از پای نخواهد نشست حق مردم باید بخود مردم واگذار شود و حکومت ملت بخودش سپرده شود.
خبرنگار ما سپس از مدرس حوزه علمیه قم سئوال کرد که آیا این شایعه صحیح است که روحانیون با انجام اصلاحات و از جمله اصلاحات ارضی مخالفند مشارالیه چنین جواب داده است روحانیونی که علاقه قلبی بسعادت کشور و سرنوشت میهن خود دارند هرگز نمیتوانند مخالف اصلاحات واقعی باشند.
سران رژیم برای تهییج افکار عمومی علیه روحانیت بدروغ شایع کرده اند که گویا روحانیون با اصلاحات ارضی مخالفند.
آیت الله شریعتمداری و آیت الله میلانی و سایر پیشوایان دین تصریح کردند که روحانیون مترقی مخالف هیچگونه اصلاحات و از جمله اصلاحات ارضی نیستند بلکه مبارزه آنها متوجه خود دستگاه جور و بیداد و قانون شکن و استبداد است.
من از شما میپرسم زمامداران غاصب که مدعی انجام اصلاحات شده اند مگر تاکنون چه اصلاحاتی انجام داده اند.
این چه اصلاحاتی است که اکثریت دهقانان ما هنوز مانند دوره قرون وسطائی از طرف مالکین خونخوار غارت میشوند.
سران رژیم فقط وعده اصلاحات دادند و اکنون که دهقانان انجام این وعده ها را طلب میکنند مالکین و ژاندارمها به روی آنان شلیک میکنند.
...
...
.
.
(درک نشد) مدرس مذکور در پایان چنین گفت روحانیون در مبارزه بین حق و باطل بین عدل و ظلم بین آزادی و استبداد همیشه جانب حق و جانب ملت را میگیرند.
روحانیون از شیوه خدعه گرانه دربار اطلاع دارند.
شاه بارها بدست بوسی آیت الله بروجردی1 و سید ابوالقاسم کاشانی رفت.
او موفق نشد با تظاهر به اخلاص و تملق آیت الله بروجردی را با خود هم داستان سازد.
آیت الله تا دم واپسین دامان خود را از حمایت دربار برکنار داشت ولی سیدابوالقاسم کاشانی فریب خورد و خود را بالطبع از حمایت قاطبه ملت محروم ساخت.
دربار تا جائی که ممکن بود از نفوذ سید ابوالقاسم کاشانی استفاده نامشروع کرد و سرانجام او را محکوم بخانه نشینی کرد و پلیسهای سازمان امنیت آنی سید را راحت نمیگذاشتند.
ما روحانیون اشتباه سید ابوالقاسم کاشانی را تکرار نمیکنیم.
ما دست بیعت بارباب ظلم و مستبدین درباری نمی دهیم.
ما مبارزه را علیه ظلم و استبداد وظیفه مقدس شرعی و میهنی خود میدانیم و حاضر نیستیم بخاطر مراحم ملوکانه ملت را در این مبارزه مقدس تنها بگذاریم.

توضیحات سند:

1ـ آیت الله سید حسین طباطبائی بروجردی فرزند حاج آقا طباطبائی بروجردی در سال 1292 ق در بروجرد متولد شد.
مقدمات را در بروجرد نزد پدرش آموخت، سپس به اصفهان سفر کرد و از محضر ابوالمعالی کلباسی، سید باقر درچه و میر سید محمدتقی مدرسی و جهانگیر خان قشقائی بهره برد.
سپس در سال 1318 ق به نجف عزیمت و از محضر آیت الله خراسانی استفاده نمود.
وی در سال 1328 ق به ایران سفر کرد و به تدریس تبلیغ دین پرداخت.
سپس در سال 1363 ق به قم مسافرت نموده و پس از وفات آیت الله اصفهانی و قمی مرجعیت عامه شیعیان جهان برعهده ایشان قرار گرفت.
وی سرانجام در 10 فروردین 1340 ش به علت سکته قلبی دارفانی را وداع گفت.
(دائره المعارف دانش و هنر)

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 291





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.