تاریخ سند: 30 آبان 1357
مذاکرات1 تلفنی محمدهادی یزدانی با شیخ محمدجواد حجتی
مورخه 30/8/1357
متن سند:
مذاکرات1 تلفنی محمدهادی یزدانی با شیخ محمدجواد حجتی
مورخه 30 /8 /1357
30 /8 /1357
یزدانی: من به حاج آقا فاضل پیغام دادم در مورد اینکه در بابل یک تحصّنی نسبت به این جنایتکاریها و آوردن افراد به شهر و درگیریها که ممکن است برای یک یا دو روز دیگر در بابل انجام بگیرد. حاج آقا فاضل فرمودند بله خوبست ولی قرار بود آقایان افرادی را به ساری بفرستند و تحقیقاتی بکنند و بعد بیایند که ما برنامه را انجام بدهیم و تا الآن هم دیدیم هیچ خبری نشده و چون فردا سومین روز کشتهشدگان میباشد نمی دانیم تعطیل بکنیم چکار بکنیم.
حجتی: امروز ما رفتیم ساری خبرنامهای هم در یک ورقه نوشتیم که امشب و یا امروز عصر پخش خواهد شد و خود آقایان ساری هم نمی دانستند که امروز بعدازظهر بنشیند یا فردا قرار شده برای ما تلفن بکنند و اگر جو مساعد هست به ما خبر بدهند که ما همانروز را تعطیل بکنیم پس بنابراین ما منتظر تلفن آقایان هستیم و دایه که از مادر مهربانتر و کاسه که از آش داغتر نمیشه، ما مطالب را در خبرنامه خود نوشتیم و هشدار به مردم هم دادیم و خبرنامه هم خیلی جالب نوشته شده.
یزدانی: مثل قبلی شل و ول نیست که؟
حجتی: نه اعلامیه را یک وقتی روحانیت میدهد یک وقتی غیرروحانیت و به همین علّت گاهی شل است و گاهی سفت، ماست هم گاهی سفت میشود گاهی شل.
یزدانی: دیگر روحانیت مثل ماست نیست.
حجتی: نه، مایه ماست است بایستی ببینیم آقایان ساری چه واکنشی نشان میدهند.
یزدانی: من میگویم به جای اینکه یک روز تعطیل بکنیم و یک مجلس فاتحه و بعد هم بگوئیم خداحافظ خداحافظ این اثر ندارد. بهتر است که یک تحصنی در مسجد باشد به عنوان اینکه به ما یک اطمینانی بدهند و بگوئیم تا اطلاعیه به ما نرسد ما مغازهها را باز نمی کنیم. در واقع این احتمال خطر هم در بابل هست.
حجتی: بله هست هیچوقت نمیآیند به بنده و سرکار عالی فرمانداری که از دهات و روستا افراد میآورد نمیآید به بنده و شما اطمینان بدهد که شما مغازهها را باز کنید و مطمئن باشید خبری نیست اینها هیچوقت دست از بابل برنمی دارند بابل در برنامه هست النهایه باید مثل ساری بچهها را آماده بکنیم که مثل ساری دیدید که بچهها باز [ناخوانا] حمله کردند و الآن موافق و مخالف در بیمارستانها افتادهاند و موافق و مخالف کنار همدیگر هستند و خودشان هم هفت نفر از اینها را گرفتهاند و آنها گفتهاند ما تقصیر نداریم به ما نگفته بودند که ما بگوئیم مرگ بر شاه یا جاوید شاه ما را آوردند و گفتند دشمنان هستند که بین ما یک نفر گفت جاوید شاه جاوید شاه و قرار شد 50تومان به ما بدهند 30تومان اول داده شد و قرار شد 20 تومان هم بعد بدهند.
یزدانی: یکی از اهالی بندپی امروز گفته بود که بله خانم صنیع و آقای دلالت آمدهاند و به ما پول دادهاند که در یکروزی که خودشان میدانند ما بیاییم در بابل تظاهرات کنیم
حجتی: امروز آقای دلالت و آقای جواهری آمدند مدرسه در حضور آقایان آقای دلالت میگفت من هیچ غلطی نکردهام.
یزدانی: گفتهاند خانم صنیع چند روزی است به بابل آمده و فکر میکنم اگر به دلالت در این مورد تهدیداتی شود جلوی این مسئله گرفته میشود.
حجتی: گفته شده خود دلالت گفته من هیچ کمبود و هیچ [ناخوانا] ندارم که بخواهم به وسیله این کارها جبران کنم و من بری هستم از این کارها.
یزدانی: به نظر شما ما چکار بکنیم؟
حجتی: تحقیقات خود را ادامه بدهید که مدارکی در دست باشد که دلالت اینکارها را میکند مثلاً در چه تاریخی با چه شخصی با چه وسیلهای رنگ ماشین چه بوده که او را بتوانیم در مخمصه استدلالی قرار دهد.
یزدانی: فعلاً برنامه تعطیل انجام نگیرد.
حجتی: ساری همه مغازهها باز بوده و ما هم تعجب کردیم.
توضیحات سند:
1. ساواک مازندران این مذاکرات طی شماره: 4466 /2ﻫ1- 6 /9 /1357 برای اداره کل سوم ارسال نموده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 2 صفحه 314

