تاریخ سند: 31 اردیبهشت 1346
موضوع : انتخاب هیئت اجرایی حزب ایران نوین
متن سند:
به : 321
از : ه 4 شماره : 4363/ ه 4
ساعت 1800 روز 27 /2 /46 شورای عالی حزب ایران نوین تشکیل جلسه
داد و از 250 نفر منتخبین 40 نفر اشخاص مشروحه زیر به سمت اعضای اصلی
هیئت اجرایی و 10 نفر عضو علی البدل انتخاب گردیدند.
امیرعباس هویدا، دکتر
منوچهر کلالی، دکتر یگانه، محسن خواجه نوری، مهندس منصور روحانی، دکتر
غلامرضا نیک پی، جواد منصور، دکتر هوشنگ نهاوندی، مهندس ستوده، دکتر
شاهقلی، دکتر محمود کشفیان، دکتر خطیبی1، مهندس عبداللّه انصاری، دکتر
محمدعلی رشتی، دکتر عزت اللّه یزدان پناه2، دکتر عدل طباطبایی3، مهندس
جلال نوری، مهندس ارفع4، دکتر فریدون معتمدی، دکتر حسن زاهدی5، دکتر
کریم پاشابهادری، دکتر سالور، دکتر سام، مهندس همایونفر، دکتر ضیاءالدین
شادمان6، دکتر فرهنگ مهر، مهندس امیرقاسم معینی7، خانم دکتر فرخ رو
پارسای، دکتر جواد سعید8، خانم جهانبانی9، مهندس احمد بلوری10، خانم
دکتر مهرانگیز دولتشاهی11، خانم عذرا ضیایی، دکتر سبزواری، دکتر محسن
آشتی، خانم صدیقه موسوی همدانی، عباس فروتن12، محمد حجازی،
محمدولی قرچلو، حیدر صائبی.
اعضای علی البدل : محمود روحانی، منوچهر سعید وزیری، خانم بزرگ نیا،
مجید موسوی، دکتر فرهاد قهرمانی، خلیل کازرونی، ادیب سمیعی، منوچهر
پزشکی، دکتر مهذب، عباس میرزایی.
توضیحات سند:
1ـ حسین خطیبی نوری فرزند
محمدعلی در سال 1294 ه ش
به دنیا آمد.
دوره ابتدائی را در
دبستان ثریا و متوسطه را در
دبیرستان دارالفنون به پایان برد
و سپس به دانشسرای عالی راه
یافت و در سال 1316 لیسانس
گرفت و پس از آن به دانشگاه
تهران رفت و دکترای ادبیات
گرفت.
وی از سال 1316 به
خدمت دولت در آمد و در
مشاغل زیر فعالیت کرد:
الف : دبیری دبیرستان های
تهران.
ب : عضویت در دفتر مؤسسه
وعظ و خطابه دانشکده معقول و
منقول
ج : ریاست کتابخانه دانشکده
حقوق
د : عضویت در هیأت مدیره
چاپخانه دانشگاه تهران
ه : دانشیار و استاد دانشکده
ادبیات.
و : مدیر عامل شیر و خورشید.
ز : نماینده مجلس شورای ملی
مشارالیه علاوه بر مشاغل فوق،
به عنوان : عضویت هیئت امنای
دانشگاه پهلوی، شورای عالی
فرهنگ و هنر، شورای عالی
حفاظت آثار باستانی، شورای
مرکزی دانشگاهها، شورای
عالی خانه های فرهنگ
روستایی، جمعیت مبارزه با
سرطان و شورای عالی کار و
خدمات اجتماعی، در خدمت
محمدرضا پهلوی بود.
حسین خطیبی که قبل از سال
1325، با شماره عضویت 9 در
قسمت قضائی «شورای متحده
کارگران»، وابسته به حزب توده
برای مدتی فعالیت داشت و از
سال 1321 تا سال 1324 عضو
هیئت تحریریه روزنامه کیهان
بود، در سال 1332درحکومت
مصدق مدتی بازداشت شد که
اتهام وی شرکت در قتل افشار
طوس عنوان گردیده است.
وی
که در سال 1332 رئیس کل دفتر
نخست وزیر بود، در جائی عنوان
کرد که به اتهام جاسوسی برای
انگلیس، از حزب توده اخراج
شده است و از همکاری مستقیم
خود در مسائل امنیتی با پاکروان،
علوی کیا، سپهبد بختیار و...
سخن گفت که این همکاری قبل
از سال 1332 و با اطلاع مظفر
بقائی بوده است.
حسین خطیبی در گزارشی
مربوط به سال 1342، چنین
معرفی شده است :
«نامبرده به همراه نعمت اللّه کلان و
سرتیپ تقی علوی کیا یک باند
زد و بند تشکیل داده و با
رشوه گیری از افراد با انواع کلک
و حیله دنبال حل غیر قانونی
مشکل آنها بوده و شایع بوده که
در کار قاچاق مواد مخدر هم
دست داشته است.
نامبرده از
طریق همسرش ـ [که کارمند
وزارت خارجه بوده] با
کارمندان ادارات و افسران
ارتش طرح دوستی می ریزد تا
بدینوسیله به اهداف خود برسد.
نامبرده به دروغ خود را معاون
سازمان امنیت معرفی و دیگران
را در صورت عدم موافقت با
خواسته های خود تهدید به زندان
می کند.
» حسین خطیبی که به
نمایندگی مجلس شورای ملی
منصوب شده بود و عضو هیأت
رئیسه مجلس و در صورت
نبودن رئیس مجلس اداره مجلس
را به عهده می گرفت و عضو
اصلی شورای مرکزی حزب ایران
نوین بود، به اتفاق محسن خواجه
نوری (لیدر فراکسیون حزب
ایران نوین) و رامبد (لیدر
فراکسیون حزب مردم) مأمور
اقدام در مورد دستور محمدرضا
پهلوی، مبنی بر عضویت اجباری
نمایندگان مجلس، در دو حزب
مذکور شد و در سال 1346 که
ریاست اولین کنگره حزب ایران
نوین را برعهده داشت، عضو
کمیسیون تهیه لوحه تاجگذاری
نیز بود.
حسین خطیبی که تا سال
1346 مدت 20 سال مدیر عامل
شیروخورشید و مدیر عامل
شرکت مقاطعه کاری فرانکلین بود
در این سال، چنین مورد ارزیابی
ساواک قرار گرفت :
«عصبانی، عجول، به خاطر
فعالیت هایش در شیروخورشید
مورد توجه است، اهل زدوبند،
متظاهر به نیکوکاری، سیگار
می کشد گاهی هم تریاک،
مشروب هم مصرف می کند.
»
و در جای دیگر معایب او به شرح
زیر عنوان گردید :
«نادرست و بی حقیقت، صحت
عمل و درستی ندارد، به زن و
پول و مقام و قدرت خیلی زیاد
علاقمند است.
»
مشارالیه که عضو تشکیلات
فراماسونری ـ لژدانش بود، با
اکثر سفارتخانه های کشورهای
خارجی، مخصوصا اروپایی
رابطه داشت و در سال 1353 به
پیشنهاد وزیر فرهنگ، از طرف
محمدرضا شاه! به عضویت هیأت
امنای بنیاد مولوی و مرکز
تحقیقات عرفانی منصوب شد و
همچنین عضویت هیأت امنای
دانشگاه بلوچستان و مجتمع
آموزشی پزشکی را دارا شد.
خطیبی که به عضویت حزب
رستاخیز در آمده بود، از طرف
فرح پهلوی به عضویت هیأت
مؤسس انجمن ملی روابط
فرهنگی و سپس هیأت رئیسه آن
نیز در آمد.
او که چندین نشان از
رژیم شاه گرفته بود و همچنین از
کشور اردن، نشان کوکب و از
کشور افغانستان و پاکستان،
نشان ستاره را داشت، کتابهایی
نیز درباره دوره و تاریخ نثر
فارسی تألیف کرد و با بعضی
جراید نیز همکاری داشت.
او بعد
از انقلاب بازداشت و به 6 سال
حبس تأدیبی محکوم و پس از
مدت کوتاهی آزاد شد و در سال
1380 درگذشت.
2ـ عزت اللّه یزدان پناه متولد
1299 ش، تحصیلات ابتدایی را
در نور مازندران طی کرد.
از
دانشگاه تهران لیسانس علوم
انسانی گرفت و از دانشگاه
پاریس موفق به اخذ مدرک دکترا
در رشته حقوق شد.
کار دولتی را
در کمیسیون ارز از 1320 آغاز
کرد و چند سال بعد به معاونت
این اداره رسید.
در دوره های 21
و 22 و 23 از طرف مردم
شهسوار به نمایندگی مجلس
شورای ملی انتخاب شد.
در
1349 ش معاون دبیرکل حزب
ایران نوین شد و مدتی بعد به
عنوان وزیر مشاور منصوب
گردید.
وی در دوره 7 به
نمایندگی مجلس سنا از تهران
انتخاب گردید.
(اطلاعات شماره
14741، تیر 1354، ص 5)
3ـ عبدالرضا عدل طباطبائی
فرزند عباسقلی ت ت 1302 در
سراب نماینده دوره های 21 و
22 از سراب، گرمرود و میانه در
مجلس شورای ملی، به سال
1303 ش متولد شد.
در لبنان و
فرانسه به تحصیلات عالی
مشغول شد و در رشته علوم
اقتصادی از دانشگاه پاریس
دکترا گرفت.
پس از بازگشت
سرپرست بخش حقوقی و
اقتصادی سازمان صنایع کشور و
عضو هیئت مدیره بنگاه توسعه
امور صنعتی و معدنی، مشاور
وزارت صنایع و معادن شد.
سپس به خدمت دانشگاه درآمد و
مدیریت مؤسسه تحقیقات
اقتصادی دانشکده حقوق را به
همراه تدریس عهده دار شد.
(روزنامه اطلاعات، شماره
11215، 1342 ش) مشارالیه
عضو تشکیلات فراماسونری نیز
بوده است.
4ـ حیدرعلی ارفع در سال
1297 شمسی در شیراز متولد
شد.
در دانشکده های حقوق،
ادبیات و کشاورزی تحصیل کرد،
آنگاه عازم آمریکا شد و از
دانشکده کشاورزی یوتا در
رشته دفع آفات نباتی
فارغ التحصیل شد.
مدتی رئیس
دانشگاه شیراز بود تا اینکه در
دوره ششم مجلس سنا از همدان
انتخاب و به عضویت هیئت
رئیسه و کارپرداز آن منصوب
شد.
ریاست سازمان حفاظت
جنگل و جنگلبانی ایران، بازرس
وزارتی، ریاست هیئت مدیره و
مدیر عامل سازمان تهیه مسکن
کارمندان وزارت کشاورزی،
عضو عامله اصلاحات ارضی،
ریاست دادگاه اداری و دانشکده
کشاورزی شیراز، نایب رئیس
مجلس شورای ملی، عضویت در
کانونهای مهندسین و مترقی و
کلوپ روتاری، ریاست جامعه
تحصیلکرده های کشاورزی،
بازرس کل جمعیت شیر و
خورشید سرخ، مؤسس و عضو
شورای مرکزی دفتر سیاسی
هیئت اجرائی و رهبر فراکسیون
پارلمانی حزب ایران نوین، عضو
حزب مردم و تشکیلات
فراماسونری (استاد ارجمند
لژهای ژاندارک، دانش و
سالارآن لژ و سیرتا درجه 13 و
14 در لژ جویندگان کمال سقراط
و عطار نیشابوری) از مهمترین
مشاغل و منصب های وی بود.
او
همچنین نشانهای درجه 3 و 4
همایون و درجه 2 اصلاحات
ارضی و تاجگذاری را دریافت
نمود.
برخی او را از طراحان
لایحه اصلاحات ارضی می دانند.
حیدرعلی ارفع در سال 1354 بر
اثر سکته قلبی درگذشت.
5ـ حسن زاهدی فرزند اسداله
در سال 1292 در تهران متولد
شد.
تحصیلات خود را تا دکتری
اقتصاد دانشگاه کلمبیا ادامه داد.
در سال 1315 وارد وزارت
دارائی شد و در سال 1319 به
سمت رئیس اداره کارگزینی
بانک کشاورزی منصوب شد.
در
سال 1324 طبق دعوت سازمان
ملل متحد وارد خدمت آن
سازمان شد و در سال 1337 از
پست دائمی سازمان ملل متحد
استعفا و سپس با سمت مدیر کل
درآمدها در وزارت دارائی
مشغول شد.
پس از وزارت
دارائی به وزارت کشاورزی
رفت و ابتدا به سمت رئیس هیئت
مدیره و بانک کشاورزی انتخاب
و در سال 1346 به وزارت
رسید.
مشارالیه در سال 1348
به وزارت کشور منصوب شد.
زاهدی از اعضای فعال و مؤثر
جمعیت فراماسونری، لژ اهواز
بود.
طبق سند بیوگرافیک
ساواک: «نامبرده تا حدی تندخو
و عصبانی و بد دهن و رفیق باز و
توصیه پذیر و خسیس و مظنون و
بدبین به همه کس و همه چیز
معرفی شده است.
زاهدی متهم به
سوء استفاده مالی در زمان
تصدی ریاست بانک کشاورزی
بوده و سه فقره پرونده در این
زمینه جهت نامبرده تشکیل شده
اما طبق روال عادی عدم
رسیدگی به پرونده های رجال
سطح بالای رژیم، از نتیجه
اقدامات انجام شده اطلاعی در
دست نیست و پرونده ها مسکوت
مانده است.
بعد از مدتی در مهرماه 1350
استاندار خراسان شد که نیابت
آستان قدس را هم عهده دار بود و
تا آمدن ولیان یعنی اردیبهشت
ماه 1353 به این سمت در
خراسان اشتغال داشت.
و در
1354 ش از سوی شاه به عنوان
سناتور انتصابی تهران راهی
مجلس سنا شد.
6ـ ضیاءالدین شادمان فرزند
مرحوم حاج سیّد ابوتراب که
مردی عالم و روحانی بود.
در 15
آذر 1302 در تهران تولد یافت.
پدرش سید ابوتراب روحانی
بود.
سید ضیاء الدین، دوره
ابتدائی را در دبستان رودکی و
متوسطه را در دبیرستان
دارالفنون تهران به پایان رساند.
لیسانس اقتصاد را از دانشکده
حقوق دانشگاه تهران و دکترای
اقتصاد کارگری و بیمه های
اجتماعی را از دانشگاه حقوق
پاریس گرفت.
پس از مراجعت به
ایران، در وزارت دارائی به شغل
حسابداری پرداخت و مدتی نیز
معاون جیره بندی تهران و بازرس
وزارتی شد سپس با سمت
بازرسی هیأت مدیره بیمه های
اجتماعی، مأمور خدمت در
وزارت کار شد چندی هم عضو
هیأت مدیره و معاون مدیر عامل
شرکت سهامی بیمه ایران گردید.
در 1338ش برای مطالعه در
امور بیمه به کشورهای اروپائی
رفت که پس از بازگشت،
مدیریت کل وزارت دارائی را به
عهده گرفت.
در همین زمان در
تشکیل «دوره ای» کانون مترقی
به همراه هشت نفر دیگر جزو
هسته مرکزی آن به شمار
می رفت.
زمانی که مدیرعامل
فروشگاه فردوسی بود از جیرفت
در دوره 21 به مجلس شورای
ملی راه یافت و با عضویت در
هیأت رئیسه مجلس، سمت
کارپردازی در مجلس شورای
ملی را به عهده گرفت.
با نخست
وزیر شدن حسنعلی منصور، از
نمایندگی مجلس استعفا کرد و
شهردار تهران سپس استاندار
استان مرکزی گردید در خرداد
1354 معاون نخست وزیر در
امور اجتماعی و سرپرست دفتر
نظارت و همکاریها شد که چند
ماه بعد به سمت وزیر مشاور و
معاون پارلمانی نخست وزیر
منصوب شد.
با استعفای دولت
هویدا در نیمه مرداد 1356 از
مقام خود برکنار گردید.
7ـ امیرقاسم معینی فرزند محمود
در سال 1304 ه ش بدنیا آمد.
از
هنرسرایعالی، مدرک مهندسی
مکانیک ماشین گرفت و در سال
1325 به استخدام وزارت کار
در آمد و به ترتیب در مشاغل :
معاون و رئیس اداره کار تهران،
رئیس اداره کاریابی، مدیر کل
مشاغل، عضو هیأت مدیره
بیمه های اجتماعی و معاونت فنی
وزارت کار و امور اجتماعی
فعالیت کرد.
معینی که بنا بر توصیه آموزگار،
عضویت جمعیت دوستان
تحصیلی ایرانشهر را پذیرفته
بود، در سال 1343 (دوره 21) به
عنوان کاندید حزب ایران نوین
از شهرستان شاهرود به مجلس
راه یافت و در سال 44 به عنوان
منشی و در سال 45 به عنوان کار
پرداز در انتخابات هیأت رئیسه
مجلس انتخاب شد.
مشارالیه که در دوره های بعد 22
و 23 نیز با سوء استفاده از
شناسنامه های غیرقانونی به
مجلس راه یافته بود، در گزارش
ساواک از قول مهندس کشتکار
چنین معرفی شد :
«نامبرده در حزب ایران نوین به
همراه چند نفر دیگر توسط سیا
حمایت می شوند تا اهداف مورد
نظر امریکا را محقق نمایند.
»
وی که دارای فساد اخلاق ـ
غیرقابل ذکرـ بود، در دوران
نمایندگی مجلس به این مسئله
شدت بخشید.
وی قائم مقام دبیر
کل حزب ایران نوین بود و در
سال 1351 به عنوان وزیر کار و
امور اجتماعی برگزیده شد.
نامبرده در سال 1356 وزیر
کشور و در سال 1356 مجددا به
وزارت کار انتخاب گردید.
معینی که با بخش 342 ساواک
رابطه ای تنگاتنگ داشت و به
عضویت باشگاه ورزشی
شاهنشاهی در آمده بود، در سال
1354 از طرف وزیر علوم و
آموزش عالی، به عضویت هیأت
امنای مجتمع آموزشی صنعتی
انتخاب شد.
وی دارای نشان های : جشن های
2500 ساله، بیست و پنجمین
سال سلطنت، تاجگذاری، درجه
یک کار، درجه سه همایون و
نشان درجه یک همایون بوده
است.
8ـ جواد سعید فرزند کاظم در
1302 ش در کربلا متولد شد وی
پس از گذراندن تحصیلات
ابتدائی و متوسطه در ساری و
تهران وارد دانشگاه تهران شد و
دکترای خود را دریافت نمود
سپس برای ادامه تحصیل عازم
فرانسه شد و دوره تخصصی را
در دانشگاه پزشکی پاریس به
پایان رسانید پس از بازگشت به
تهران در بهداری راه آهن
مشغول به کار شد و تا ریاست
بهداری اداره کل راه آهن در تیر
ماه 1341 ترقی نمود سپس در
دوره بیست و یکم مجلس
شورای ملی به مجلس راه پیدا
کرد و در دوره های بعد نیز در این
مجلس حضور داشت و در حدود
ده سال نیابت ریاست این مجلس
را به عهده داشت و پس از آن به
ریاست مجلس شورای ملی
رسید.
وی که از مؤسسین کانون مترقی
و حزب ایران نوین بود از اعضای
شورای سلطنت و دبیر کل چهارم
حزب رستاخیز بود تا اینکه پس
از پیروزی انقلاب اسلامی به
حکم دادگاه انقلاب در
18 /2 /1358 ش اعدام شد.
او
عضو هیئت امنای مرکز آموزش
مدیریت دولتی نیز بود و نشان
تاج و همایون دریافت داشته بود.
او از سهامداران بزرگ
کارخانجات مختلف ایران بود.
9ـ شوکت الملک جهانبانی
نماینده دوره های 21 و 22 و 23
تهران در مجلس شورای ملی و
دوره 7 مجلس سنا از تهران به
سال 1287 ش در تهران متولد
شد.
تحصیلاتش را در فرانسه به
پایان رساند و سپس به تعلیم
شاگردان روی آورد.
مدتها نظامت دبیرستان
شاهرضای مشهد را عهده دار بود
و پنج سال کارمند بانک ملی بود.
در کمیته ها و مجامع مختلفی
چون، دبیر کل جمعیت خیریه فرح
پهلوی، نایب رئیس شورای
ورزشی بانوان ایران، عضویت
هیئت مدیره بانوان فرهنگی و
عضویت طرفداران پیش آهنگی،
حضور داشت.
او نیز ریاست
شورای زنان حزب ایران نوین را
در اختیار داشت.
10ـ احمد بلوری آزاد فرزند
علی اکبر، در تاریخ 1301 ه ش
در تهران متولد شد.
تحصیلات
وی در رشته مهندسی شیمی
بود.
از کارمندی آزمایشگاه
شروع و تا سناتوری مجلس سنا
در ادوار پنجم و ششم پیش رفت.
ضمنا نامبرده از اعضای حزب
دمکرات ایران بود و سپس عضو
حزب ایران نوین گردید.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی.
11ـ مهرانگیز دولتشاهی فرزند
دوم محمدعلی میرزا
شکوه الدوله وزیر اسبق پست و
تلگراف و تلفن و مادرش
اخترالملوک هدایت دختر
اعتمادالملک هدایت است که به
سال 1296 ش در تهران متولد
شد.
تحصیلات ابتدایی را در
مدرسه زرتشتیان و متوسطه را
در مدرسه آمریکایی ها به پایان
رساند و سپس برای ادامه
تحصیل راهی آلمان شد.
در
1318 ش با مهندس انصاری
رئیس اسبق بنگاه مستقل برق
ازدواج نمود.
او که در 1320 ش به اتفاق
همسرش به آلمان سفر کرده بود تا
کارخانه ذوب آهن را تحویل
بگیرد، به لحاظ همزمانی
مسافرتش با جنگ جهانی دوم
مدت 5 سال در آنجا توقف کرد و
با استفاده از این فرصت در
دانشکده علوم هایدلبرگ به
تحصیل پرداخت و پس از اخذ
مدرک دکتری به ایران مراجعت
کرد.
در 1333 ش به عنوان
کارشناس در بنگاه عمران و
اصلاحات اجتماعی مشغول کار
شد و به ریاست اداره آموزش
اجتماعی بنگاه مذکور رسید.
در
دوره های 21 و 22 و 23 از
کرمانشاه به نمایندگی رسید و
مدتها دبیر شورای عالی
جمعیت های زنان ایران بود.
وی
مؤسس و رئیس جمعیت راه نو
بانوان بود و در انجمن معاونت
زنان، سازمان زنان، سازمان
زنان دمکرات ایران، انجمن
حمایت زندانیان، جمعیت خیریه
فرح پهلوی و سازمان شاهنشاهی
خدمات اجتماعی عضویت داشت
و چندی نیز مسئول کمیسیون
بین المللی سازمان زنان ایران
بود، اولین سفیر زن ایرانی در
سال 1355 ش در دانمارک بود
که مدتها به نمایندگی از ایران در
شورای بین المللی زنان شرکت
داشت و هفت سال و سه ماه
رئیس شورای مذکور بود.
نامبرده مسافرتهای متعددی به
کشورهای سوئیس، فرانسه و
اسرائیل و چند کشور آسیایی
برای شرکت در سمینارهای
مختلف داشت.
دولتشاهی مقالات
متعددی در مجلات داخلی به
رشته تحریر درآورده است.
12ـ عباس فروتن فرزند محمد
در سال 1303 ه ش در کرمان به
دنیا آمد.
نامبرده پس از سپری
نمودن مقطع ابتدائی در دبستان
ادب، از دبیرستان پهلوی دیپلم
گرفت و دانشسرای مقدماتی را
در کرمان به پایان رساند و در
وزارت فرهنگ و هنر آموزگار
شد.
وی در سال 1326 به تهران
انتقال یافت و در دبستان رشدیه
و اداره تعلیمات اجباری و دایره
آمار و تبلیغات بکار پرداخت و
در سال 1331 از دانشگاه تهران
لیسانس فلسفه و علوم تربیتی
دریافت نمود.
مشارالیه در سال 1329 به
عنوان افسر وظیفه در ارتش
مشغول خدمت شد ولی به دلیل
گرایش های کمونیستی پس از
یکسال از ارتش اخراج گردید و
مجددا در آموزش و پرورش به
تدریس مشغول شد و دبیر
دبیرستانهای حکیم و شاه عباس
بود و در سال 1330 با توصیه
حسین مکی نماینده مجلس و
اعمال نفوذ قدوه صدر دبیر جبهه
ملی توسط دکتر سنجابی وزیر
فرهنگ به معاونت اداره کل
نگارش منصوب شد.
عباس فروتن در سال 1330
مدیر روزنامه شهرآرا بود و در
سال 32 با روزنامه آتش،
خواندنیها و آشفته همکاری
داشت.
وی در سال 37 به دلیل فساد
اخلاقی از رادیو تهران اخراج
گردید، وی در سال 38 رئیس
اداره کار کرج، و در سال 39
معاونت اداره انتشارات و رادیو
و رئیس قسمت تبلیغات سازمان
نگهبانان آزادی ـ وابسته به
حزب زحمتکشان ـ بود و در سال
40 معاون سیاسی اداره کل
تبلیغات رادیو را بر عهده داشت
و در سال 42 با سفارش معینیان
وزیر مشاور به مدیر کلی اداره
انتشارات و رادیو انتخاب شد و
در سال 43 معاون وزارت
اطلاعات و همزمان سرپرست آن
وزارتخانه بود.
نامبرده عضو هیئت اجرائی و
شورای مرکزی و مسئول تبلیغات
و انتشارات شورای داوری بود و
در هیئت رسیدگی به اعمال
خلاف حیثیت و شئون شغلی و
اداره کارمندان دولت در وزارت
اطلاعات عضویت داشت و
مشاور وزیر آب واطلاعات و
جهانگردی بود.
مشارالیه در حزب ایران نوین
عضویت داشت و در روزنامه
ندای ایران نوین مسئول
انتشارات و تبلیغات بود و در
دوره های 22 و 23 کاندیدای
نماینده حزب مردم در مجلس
شورای ملی و در انتخابات دوره
24 کاندید حزب مردم در تهران
بود.
مشارالیه فردی بهائی و از
دوستان نزدیک ایادی پزشک
مخصوص محمدرضا پهلوی بود
و زنش اهل یوگسلاوی و
تابعیت آن کشور داشت و در
اکثر سفرها با شاه همراه بود و از
طرف او نشانهای درجه 3 و 4
همایون، درجه 3 اصلاحات
ارضی و تاجگذاری دریافت
کرد.
عباس فروتن در تشکیلات
فراماسونری عضو لژ ایران بود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 112