تاریخ سند: 23 خرداد 1352
موضوع: شیخ عبدالرسول قائمی
متن سند:
از: 6 ﻫ 1 تاریخ:23 /3 /1352
به: 312 شماره: 38044/ ﻫ 1
موضوع: شیخ عبدالرسول قائمی
از ساعت 45 10 الی 00 12 روز 20 /3 /52 شیخ عبدالرسول قائمی و چند نفر از روحانیون و افرادی به اسامی:
1 ـ سید حبیبالله فقهی بهبهانی ( معروف به آیتاله لاری)
2ـ سید علی شمسالمحدثین، روحانی
3ـ سید علی محدث، روحانی
4ـ شیخ ابراهیم راشدینیا
5ـ سید عبدالحسین موسوی، روحانی
6ـ سید هاشم محدث، راننده
7ـ شیخ علی پزشکیان،1 روحانی
8ـ شیخ علی قاسمی، روحانی
در اطاق قائمی به طور خصوصی در مدرسه علمیه قائمی دور هم جمع بودند. ضمن بحث و گفتگو معموله شیخ علی قاسمی روحانی مقیم خرمشهر و معاود از عراق اظهار داشت اخیراً نامه پستی از طرف عدهای از روحانیون مقیم نجف اشرف از قبیل آیتاله سید محمود حسینی شاهرودی 2و سید عباس میلانی و غیره که موقعی که در نجف اشرف بودم و مرا میشناسند به منظور ابراز همدردی و جویای وضع زندگی من نوشتهاند و در مدت 12 روز به دستم رسیده در صورتی که قبلاً نامه تا از نجف واصل شود یک ماه طول میکشید و اضافه کرد کتابی به نام مستدرک که درباره فقه و اصول است از نجف برایم فرستادهاند. قائمی گفت کتاب خوبی است اگر میشد من هم میخریدم و سپس آیتاله لاری در مورد ماندن فرزندانش در نجف بیان داشت مثل اینکه دولت عراق کار به کار روحانیون مقیم نجف منجمله فرزندانم ندارد و آنها ماندنی شدهاند. آنگاه یکی دیگر از حاضرین به نام سید علی شمسالمحدثین اظهار نموده در مدرسه علمیه نجف از افراد مامور سازمان امنیت عراق وجود دارد و اعمال و رفتار روحانیون تحت کنترل است. در این موقع شیخ قائمی ضمن تائید اظهارات وی گفت در ایران هم مامورین سازمان امنیت در بین روحانیون و مخصوصاً حوزه علمیه قم وجود دارد.
نظریه یکشنبه: به صحت خبر میتوان اطمینان نمود و آموزش لازم به شنبه داده شده که اعمال و رفتار و ارتباط قائمی را با سایر روحانیون و افراد متعصب مذهبی در آبادان تحت مراقبت قرار داده نتایج حاصله را به موقع گزارش نماید. حقانی
نظریه یکشنبه: نظریه یکشنبه تائید میگردد. پردیس
نظریه جمعه: نظریه یکشنبه مورد تائید است. اوحدی
توضیحات سند:
1 حجتالاسلام علیاکبر پزشکیان: فرزند میرزا یوسف، در شهریور 1307ﻫ ش در کازرون به دنیا آمد. پدرش به طبابت اشتغال داشت، از این رو شهرت خانوادگی "پزشکیان" را انتخاب کرد. ایشان در هشت سالگی در حین تحصیل، بینایی خود را در پی بیماری آبله از دست داد و در سال 1323 ش به اتفاق خانواده به آبادان هجرت کرد و با توجه به علاقهای که به دروس دینی داشت دروس پایه را نزد آیتالله حاج شیخ عبدالرسول قائمی و آیتالله حاج شیخ محمود سنابادی فراگرفت و مباحث علمی را با دو تن از طلاب روشندل دیگر (حجج اسلام دکتر محمدعلی کریمی و حاج شیخ عباس خدری) انجام میداد. هر سه بزرگوار از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بودند. به طوری که دروس حوزوی را با تمام سختی به پایان رساندند. پس از اتمام دروس سطح، حجتالاسلام پزشکیان به نجف اشرف عزیمت و دروس خارج فقه و اصول را در محضر اساتید برجسته تلمذ کرد و سپس به ایران بازگشت. در سال 1340 مرحوم حاج آقا کعبی از خیرین آبادانی، قطعه زمینی در نخلستان مجاور رودخانه بهمنشیر وقف مسجد نمود و تولیت آن را به ایشان تفویض کرد. وی با علاقهای که در راستای اقامه نماز جماعت داشت ابتدا با کپر سرپناهی برای نمازگزاران ساخت و به تدریج با کمک خیرین آبادان، مسجد آبرومندی به نام مسجد حجت صاحبالزمان احداث نمود.
با شروع جنگ تحمیلی به فیروزآباد فارس رفت. پس از جنگ مشارالیه به آبادان بازگشت و اقدام به بازسازی و نوسازی مسجد حجت نمود و همیشه به دنبال دستگیری از نیازمندان و رفع مشکلات مردم بود. آنچه وی از سفرهای تبلیغاتی به کشور کویت به دست میآورد، در راه رضای خداوند و با تأسی از مولایش مولیالموحدین، به ایتام اختصاص میداد.
سرانجام در سال 1 /2 /1386 چشم بر جهان بست و در فیرزوآباد فارس در آرامستان مجاور امامزاده سید محمد و بنا به اصرار مردم در قطعه شهدا به خاک سپرده شد.
2. آیتالله سید محمود شاهرودى: فرزند سیدعلى، در سال 1301ﻫ ش در روستاى آقا عبدالله شاهرود دیده به جهان گشود. نسب او به زید بن على ابن الحسین (علیهالسلام) مىرسد. پس از خواندن مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول در شاهرود و بسطام، در سن 28 سالگى به نجف اشرف رفت و تا پایان عمر در آنجا به سر برد. وى از محضر مرحوم آخوند خراسانى و محقق نائینى بهره گرفت و چندین سال در نجف به تدریس اشتغال داشت. بعد از فوت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانى، مرجعیت بخشى از اهل تقلید ایران و عراق را به خود اختصاص داد. ایشان در عصر آیتالله حکیم در ردیف علما و مراجع بزرگ شیعه بود که بعد از فوت آقاى حکیم تصدى حوزه نجف و زعامت شیعیان به وى منتهى شد. به دنبال رفتار وحشیانه رژیم عراق با اتباع ایرانى و همچنین حوزههاى علمیه عراق در تاریخ 12 خرداد 1353 در نجف، تحت بازجویى مأمورین حکومت عراق قرار گرفت. مأمورین بعثى چندین مرتبه به شکل نامطلوبى به منزل آیتالله شاهرودى هجوم بردند و ایشان را مورد بازجویى قرار دادند. سرانجام آیتالله شاهرودى در شهریورماه 1353 بر اثر فشارها و بدرفتاریهاى رژیم عراق، دار فانى را وداع گفت.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 277