تاریخ سند: 30 مهر 1334
مقام معظم فرمانداری نظامی تهران
متن سند:
توقیرا به عرض می رساند : همانطور که خاطر عالی مستحضر است نگارنده
در سال گذشته به دعوت وزارت امور خارجه آلمان به آن کشور مسافرت کرد و
انتشار کتاب «آلمان بعد از جنگ» و مقالات مؤثر مفید در روزنامه فرمان راجع
به ملاحظات در آن کشور سبب شد که «فرمان» توانست نقش قابل ملاحظه ای را
در توسعه و تحکیم روابط
مطبوعاتی و سیاسی بین
آلمان و ایران عهده دار شود.
صفحات روزنامه فرمان و
نامه های مختلفی که همه
روزه از طرف شخصیتهای
بارز و برجسته آلمانی برای
اینجانب می رسد می تواند
بهترین شاهد این مدعا باشد.
به همین جهت اکثریت
ایرانیان مقیم آلمان جزء
خوانندگان وفادار و علاقمند
«فرمان» بشمار می روند و
امروز که در معرض یک
اهانت تند مطبوعاتی قرار
گرفته اند باز این روزنامه را به
کمک گرفته و مایلند که اگر فرمان قادر نیست از بدگوئیهای بعضی نشریات آلمانی
نسبت به ایران ممانعت کند لااقل در مقام مقابله به مثل برآید برای اینکه حتی المقدور
کدورتی در روابط مطبوعاتی دو کشور درست پیش نیاید اینجانب تحقیقات مفصلی
در این زمینه به عمل آورده و راه علاج را آن طور که به نظرم می رسد به عرض
می رسانم تا در صورت تصویب مورد توجه قرار گیرد.
در ظرف بیست روز اخیر تعداد زیادی نامه از دانشجویان و تجار ایرانی مقیم
آلمان به دفتر روزنامه واصل شده و ضمن آن توضیح داده اند که اخیرا انتشار
بعضی اخبار و مقالات در مجلات آلمانی بطوری برایشان موهن و زننده بوده که
وقتی در محفلی خود را ایرانی معرفی می کنند بی اختیار لبخندی به نشانه تمسخر
و استهزا بر صورت حضار نقش می بندد!
آقای مرتضی انصاری دانشجوی مقیم هامبورگ در نامه مهیجی که به اداره
روزنامه ارسال داشته اینطور می نویسد :
«...
مقالاتی که اخیرا یک خبرنگار آلمانی از تهران ارسال داشته مملکت ما را
بمردم آلمان به صورت بازار آشفته و پرهرج و مرجی معرفی کرده که زمامداران
آن جزء پر کردن جیب خود
وظیفه ای ندارند و در کلیه
سازمانهای دولتی همه
مأمورین دولت برای خالی
کردن جیب مراجعین و
گرفتن رشوه ایستاده اند
حتی افراد مأمورین ارتش
ایران هم بدون استثنا تا
«حق العمل» خود را دریافت
ندارند محال است کاری
برای یکی از مراجعین انجام
دهند من نمی دانم مگر در
ایران به نویسنده این مقالات
چه کرده اند که اینطور
یکباره تمامی افراد ملت
ایران را به نادرستی و دزدی
و رشوه خواری متهم می کند من بیشتر گمان می برم که او از انتشار این مقالات
قصد سیاسی خاصی دارد و کسی که ایران را در آلمان «سرزمین رشوه» معرفی
کرده بدینوسیله می خواهد از بعضی منابع حق و حسابی بدست آورد.
...
.
آقای شاهنده شما را به خدا در سرزمین غربت به آبرو و حیثیت هموطنان
خود رحم کنید شما سال قبل به آلمان آمدید و از نزدیک دیدید که برای
هموطنانتان مردم آلمان چه اعتبار و احترام قابل ملاحظه ای قائلند ای کاش
اکنون هم در اینجا بودید و از نزدیک می دیدید که انتشار همین مقالات چگونه
نظر و افکار عمومی ملت آلمان را نسبت به ایرانیان تغییر داده و در روحیه مردم
آلمان مؤثر واقع شده است...
.
»
این چند سطر از یکی از ده ها نامه ای نقل شده که ایرانیان مقیم شهرهای مختلف
آلمان غربی به اداره روزنامه ارسال داشته اند تحقیقاتی که اینجانب شخصا در
تهران به عمل آورده ام نشان می دهد که نویسنده کلیه این مقالات «والتر کروزه»
یک خبرنگار آلمانی است که در حدود یکسال است در ایران اقامت دارد در
حالی که مشارالیه خود را خبرنگار بعضی مطبوعات آلمانی در مشرق زمین
معرفی می کند معلوم نیست روی چه جهت به دیگر پایتخت های شرقی نمی رود و
تمام مشرق زمین به نظر او در ایران متمرکز شده است.
در این زمینه مشارالیه به بعضی کارمندان سفارت آلمان در تهران اظهار داشته که
من از ایران خوشم می آید ولی کسی نیست از او سؤال کند اگر تو ایران را
می پسندی پس این مقالات تحریک آمیز زننده ای را که همه روزه علیه دولت و
ملت ایران برای مجلات آلمان و سوئیس ارسال می داری چیست؟
ترجمه یکی از این مقالات را که یک دانشجوی ایرانی از «بن» ارسال داشته
ضمیمه کردم تا ملاحظه فرمائید نگارنده اطمینان دارد که اگر در اطراف اعمال و
سوابق این شخص تحقیقاتی بیشتری صورت گیرد ریشه بسیاری از مقالات و
اخبار تحریک آمیزی که از چندی قبل علیه دولت و دربار شاهنشاهی ایران در
بعضی نشریات آلمانی و سوئیس منتشر شده کشف خواهد شد.
.
بعلاوه به قرار
تحقیق «والتر کروزه» فعلا در تهران به هیچ وجه اشتغال مطبوعاتی ندارد و تمام
قوای خود را برای زدوبندهای سیاسی و تجاری1 اختصاص داده است.
کلیه
خبرنگارانی که تاکنون از طرف مطبوعات و مجلات بزرگ آمریکا و اروپا در
مواقع بحرانی و غیرعادی به ایران اعزام شده اند پس از توقف حداکثر یک یا دو
ماه خاک ایران را ترک گفته اند ولی این خبرنگار آلمانی معلوم نیست چرا اینک
که کشور ما وضع کاملاً عادی دارد حاضر نیست از ایران خارج شود با اینکه
مدت اقامت او در ایران اکنون از یکسال تجاوز کرده است مشارالیه مدعی است
که تحت حمایت و تقویت اداره اطلاعات وزارت امور خارجه و سفارت آلمان
قرار دارد و هر کاری کند کسی نمی تواند متعرض او باشد هرچه فکر می کنم این
ادعا قابل قبول به نظر نمی رسد.
این شخص چندی قبل مورد تعقیب مقامات
انتظامی قرار گرفت لیکن با سپردن تعهد آزاد شد اما به حکم «توبه گرگ مرگ
است» بلافاصله تحریکات خود را آغاز کرد النهایه قدری زیرکانه و محرمانه تر و
اکنون حتی المقدور مقالات و اخبار خود را بدون ذکر نام و یا با اسامی مستعار در مجلات آلمانی و سوئیس
منتشر می کند.
بیش از این نمی خواهم مصدع اوقات شریف عالی باشم و فکر می کنم اگر امر فرمائید در این زمینه
تحقیقات بیشتری به عمل آید این عقیده مخلص مورد قبول قرار خواهد گرفت که ادامه اقامت این شخص
در ایران از جهات سیاسی صلاح نیست و حفظ روابط دوستانه دو کشور هم لغو پروانه اقامت او را اقتضاء
می کند فرصت را مغتنم شمرده و احترامات صمیمانه خود را تقدیم می دارد.
محل امضاء عباس شاهنده ـ رونوشت با اصل برابر است ـ دفتر روزنامه فرمان 2 /8 /34
توضیحات سند:
1ـ روش مطبوعاتی غربی ها نیز
به مانند عباس شاهنده بود که با
نوشتن مقالات انتقادی و
تخریبی، به باج گیری
می پرداختند.
غربیها در دوران رژیم
شاهنشاهی برای چپاول هر چه
بیشتر منابع ملی کشور ما، به دو
دسته تقسیم شده اول کسانی که
با دریافت هدایا و جوایز کلان،
در مقالات به تعریف و تمجید از
رژیم شاه می پرداختند دسته
دوم کسانی که برای باج گیری از
رژیم شاه و در راستای منافع
کمپانی های غربی، با ارسال
مقالاتی انتقادی، تلاش
می کردند باج گرفته و منافع
کمپانی ها را بیشتر تأمین کنند.
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک صفحه 38