تاریخ سند: 29 آبان 1354
موضوع : نیک پی شهردار پایتخت
متن سند:
از : 340
1ـ آقای علم (وزیر دربار شاهنشاهی) با نامبرده بالا تماس حاصل و اظهار
داشت شاهنشاه آریامهر مقرر فرموده اند فعلاً در این زمستان کاری به ساکنین
منطقه شمیران نو نداشته باشید.
شهردار پاسخ داد اگر افرادی بخواهند از این به
بعد اقدام به احداث ساختمان در این منطقه که خارج محدوده می باشد بنمایند
چکار کنم.
آقای علم گفت
جلوی کار آنها را بگیرید
ولی کاری به افراد دیگر که از
مدتها قبل در این محل
ساختمان کرده اند نداشته
باشید.
2ـ نیک پی با آقای حقدان
تماس گرفت و اظهار داشت
خواهر خانمم به نام خانم
پوستی که دکترای
محاسبات از آمریکا است و
به علت دارا بودن سابقه
خدمت دولتی شایسته احراز
پست مدیر کلی بوده او را
جهت یکی از ادارات کل
شهرداری پیشنهاد کرده ام
منتهی چون مدرک تحصیلی خود را به تأیید سفارت شاهنشاهی نرسانیده بود از
طریق وزارت امور خارجه اقدام کردم و فعلاً پرونده در وزارت علوم است
خواستم شما کمکی بکنید تا در کارش تسریع شود و حقدان پاسخ داد احتیاج به
این همه زحمت نبود می توانستی مدارک تحصیلی او را پیش من بفرستی و چون
شما او را تأیید می کنی ترتیب کار را می دادم.
معهذا خانم پوستی را بفرست تا
کارش را انجام دهم.
3ـ تیمسار دکتر ایادی1 با نیک پی تماس گرفت و گفت در مورد اسفالت آن
خیابان چه شد به جای ما...
.
.
که از من می کنی این کار را بکن.
بعد ایادی اضافه
کرد سهمیه تان را هم هنوز نداده اید.
4ـ شهردار با بانوی ناشناسی تماس گرفت (گویا این خانم رفیقه نیک پی باشد) و
گفت می خواستم بیایم.
خانم ناشناس گفت نمی شود دو بچه پیش من هستند
ضمنا غیر از من پنج نفر دیگر کلید این منزل را دارند که هر لحظه ممکن است
برسند بعدا تلفن کن.
بانوی موصوف افزود مثل اینکه تلفن خرخر می کند.
شهردار پاسخ گفت شاید کسی گوش می کند.
توضیحات سند:
1ـ عبدالکریم ایادی در فرانسه
ابتدا دانشجوی دامپزشکی بود و
سپس پزشکی را به طور ناقص
خواند.
در آن زمان ایادی
سرهنگ ارتش بود و پزشک
مخصوص شاه و علاوه بر این
یکی از نزدیکترین افراد او.
پس
از مرگ ارنست پرون دکتر
عبدالکریم در دربار محمدرضا
همان نقشی را برعهده گرفت که
قبلاً پرون عهده دار آن بود و به
حق بیش از پرون به لقب
(راسپوتین ایران) شهرت یافت.
در زمان ثریا که پای بختیاری ها
به دربار باز شد، ایادی موفق
شد نظر مثبت ثریا را جلب کند و
خود را به طرز کاملاً
موفقیت آمیزی در جمع
بختیاری ها جا دهد.
پس از آن
ایادی همواره در زندگی
خصوصی محمدرضا و زنان و
اطرافیانش رسوخ داشت و هر
اطلاعی که ممکن بود کسب
می کرد و رساندن آن هم به
انگلیسی ها آسان بود.
به این
ترتیب می بینیم که در زندگی
خصوصی محمدرضا، از کودکی
ابتدا خانم اَرفع و سپس اِرنست
پرون و بعدا ایادی در تمام
جزئیات حضور داشتند و در
زندگی خصوصی رضاشاه هم
همیشه سلیمان بهبودی حضور
داشت.
بدین ترتیب ایادی با
نفوذترین مرد دربار و به تدریج
با نفوذترین مرد کشور شد.
او
آدم ذی نفوذی بود که در کار
واردات دارو و زمین بازی های
متداول، دست داشت.
به علت
درجه نظامی اش در ارتش هم
نفوذ داشت و در بعضی امور هم
مورد مشورت شاه قرار
می گرفت.
ایادی رئیس «اتکا»
ارتش و نیروهای انتظامی بود و
در این پست کلیه نیازمندیها
باید به دستور او تهیّه می شد.
هر
چه اراده می کرد، ولو در کشور
موجود بود، باید برای ارتش از
خارج، به ویژه انگلیس و
آمریکا، وارد می شد.
سازمان
دارویی کشور نیز تماما تحت
امر ایادی بود و همچنین شیلات
جنوب در نتیجه سیاست های او
تا انقلاب، صید ایران با
بدوی ترین وسایل انجام می شد
سپهبد عبدالکریم ایادی از
برجستگان بهائیت در دربار
پهلوی بود و نقش مهمّی در
تحکیم مواضع این فرقه در
نهادهای نظامی رژیم پهلوی
داشت.
با اتکای او صدها افسر
بهایی و دشمن امام زمان «عج»
توانستند در ارتش ایران درجه
بگیرند و مقامات مهمّی را
اشغال کنند.
در دوران هویدا،
ایادی تا توانست وزیر بهایی
وارد کابینه کرد و این وزرا
بدون اجازه او حق هیچ کاری را
نداشتند.
در زمان حاکمیت
ایادی بود که بهایی ها در
مشاغل مهم قرار گرفتند و در
ایران بهایی بیکار وجود
نداشت.
در دوران قدرت ایادی
تعداد بهایی های ایران به 30
برابر رسید.
ایادی جاسوس
بزرگ غرب و مطلع ترین منبع
اطلاعاتی سرویس های آمریکا
و انگلیس در دربار و کشور بود.
نخست وزیران، بخصوص
هویدا، رؤسای ستاد ارتش، کلیّه
مقامات مهم مملکتی اعم از
وزیر و نماینده مجلس و امثالهم
دستورات او را که نخست به فرم
خواهش بود و اگر اجرا نمی شد
به فرم امر صادر می شد، اجرا
می کردند.
ایادی در کلیه
مسافرت ها ی خارج همراه
محمدرضا بود و طبیعی است که
مورد علاقه برخی کشورهای
ذی نفع در رابطه با ایران بوده
است.
بنا به گزارش بانک
مرکزی ایران و اقرار مقامات
دولتی تنها در طول چند ماه،
میلیاردها تومان ارز از کشور
خارج نموده اند (که از جمله این
افراد) سپهبد دکتر ایادی 275
میلیون تومان بوده است.
ایادی
در سال 1357، کمی بعد از
انقلاب، ایران را ترک کرد.
او که
یکی از بزرگترین عمال فساد و
زشتی قرن بود، با اندوخته های
حاصل از تقلب و دزدی عازم
فرنگ شد و هیچ کس هم مانع او
نشد!
(ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی ـ نویسنده : خاطرات
ارتشبد سابق حسین فردوست ـ
ج 1 ـ انتشارات اطلاعات، چاپ
4، بهار 1371 صفحات به
ترتیب : 201، 199، 201
؛ جلد دوم همان منبع.
صفحات
به ترتیب 390، 388، 468،
202 ـ 204
؛ اسناد انقلاب اسلامی، مرکز
اسناد انقلاب اسلامی، ج 4،
انتشارات مرکز اسناد انقلاب
اسلامی، پایند 1374 ص 624
«متن پیام حوزه علمیه قم به
نیروهای مسلح ارتش درباره
پیوستن به صفوف مبارزان
مسلمان ـ تاریخ
28 /8 /1357» ؛ دلدم
اسکندر، زندگی و خاطرات
امیرعباس هویدا، نشر گلفام،
چاپ 1، تهران، خرداد 1372،
صفحه : 386، 387)
منبع:
کتاب
غلامرضا نیکپی به روایت اسناد ساواک صفحه 264