تاریخ سند: 1 مهر 1347
درباره : مجلس ترحیم حسین توسلی دانشجوی دانشگاه تهران
متن سند:
به : ریاست ساواک تهران
از : اداره کل سوم شماره : 60443 /312
به قرار اطلاع واصله روز 25 /6 /47 مجلس ختم نامبرده بالا که در جریان
زلزله اخیر خراسان فوت شده در مسجد ارگ برگزار و در این مجلس عده ای از
عناصر سابقه دار عضو جبهه ملی و جمعیت نهضت آزادی از جمله مهدی
بازرگان.
سیدمحمود طالقانی.
داریوش فروهر.
دکتر کاظم سامی کرمانی.
عزت اللّه سحابی.
ابوالفضل حکیمی.
محمدرضا خمسه.
منوچهر صفا.
ناصر
کمیلیان.
عبدالمجید گودرزی.
منوچهر احمدی.
بهرام نمازی.
غلامحسین
گلسرخی.
هادی مؤتمنی.
عباس رادنیا.
محمدرحیم عطایی.
شیخ باقر شجونی.
محمد مدیرشانه چی.
حسین شاه حسینی.
محمدصادق قاضی طباطبایی.
هادی
صدرایی.
نصرت اللّه امینی شرکت داشته اند.
گردانندگان مجلس حسن میرمحمد صادقی.
ناصر کمیلیان.
عبدالمجید گودرزی
بوده و آگهی ترحیم را نیز عبدالمجید گودرزی به امضای مهدی بازرگان و
سیدمحمود طالقانی رسانیده است.
ضمنا شیخ علی اصغر مروارید که به همین مناسبت در مسجد سخنرانی می نموده
در خاتمه سخنان خود در مورد نحوه کمک به زلزله زدگان از دولت انتقاد نموده
است.
در اطلاعیه اضافه شده چون نام یداللّه سحابی در آگهی ترحیم ذکر نشده
بود مشارالیه به عنوان اعتراض از شرکت در این مجلس خودداری و عزت اللّه
سحابی اظهار داشته عدم درج نامه یداللّه سحابی در آگهی ترحیم این تصور را در
ساواک ایجاد خواهد نمود که اختلافی بین سران نهضت آزادی وجود دارد.
علیهذا با توجه به ترکیب عناصر اشاره شده که خود گویای نزدیکی بیشتر عناصر
جبهه ملی و حزب ملت ایران و جمعیت نهضت آزادی و جامعه سوسیالیستهای
نهضت آزادی نسبت به یکدیگر است و با در نظر گرفتن این که هر یک از این افراد
به موجب گزارشات خبری واصله مظنون به فعالیت تشکیلاتی می باشند بنابراین
خواهشمند است دستور فرمائید از طریق عوامل و منابع موجود و یا به هر طریق
دیگری که برای آن ساواک امکان پذیر است از اعمال و رفتار مشارالیهم مراقبت
و نسبت به تعیین وضعیت آنها اقدامات لازم معمول و نتیجه را اعلام نمایند.
از طرف مدیرکل اداره سوم.
مقدم ثابتی1
توضیحات سند:
1ـ پرویز ثابتی، متولّد 1315،
فرزند حسین که در بهمن ماه
1337، با معرّفی ضرّابی، مدیر
کلّ ششم ساواک، به استخدام
ساواک درآمد.
او در بدو
استخدام، زندگینامه خود را
چنین اعلام داشت: از بدو تولّد
تا تاریخ مهر ماه 1328، در
سنگسر از بخشهای سمنان، در
محلّه ای به نام تپّه سر، سکونت
داشته ام و از تاریخ مهر 1328،
برای گذراندن تحصیلات
متوسطه، به تهران آمدم و مدّت
سه سال، در منزل شوهر
خواهرم، آقای محمّدحسین
رحمانیان، سکونت داشته ام و از
مهر 1331، خانواده ام نیز، به
تهران آمدند و در همان منزل
آقای رحمانیان سکونت گزیدند.
در مدرسه صابر در آسیاب
دولاب تهران، به شغل
آموزگاری ـ از سال 36 مشغول
شده ام و در ایّام فراغت و
دوران تحصیل، با پدرم در امور
حشمداری و تجارت، در تهران
کمک کرده ام.
دوران ابتدائی را
در دبستان حسینیه و شاه پسند
سنگسر، از سال 1322 الی
1328 و دوران دبیرستان، در
فیروزبهرام و تهران از 1328
الی 1334 و در دانشکده حقوق
دانشگاه تهران، از 1334 الی
1337 مشغول به تحصیل بوده ام
و در خرداد ماه 1337، نائل به
اخذ لیسانس در رشته قضائی از
دانشکده حقوق شده ام و به زبان
انگلیسی تسلّط دارم و در امور
قضایی و اداری و اقتصادی و
سیاسی نیز، تحصیل نموده و
مطالعه دارم و دارای چهار
برادر ...
و یک خواهر ...
هستم
بنده، از بدو تولّد، در یک
خانواده بهائی می زیسته ام و
پدر و مادرم، بهائی بوده اند.
لکن از زمان بلوغ و بلکه از
ابتدای تحصیلات دوره
متوسطه، مسلمان بوده و هستم و
به علّت کفیل خرج بودن، از
تاریخ 24 /10 /37 الی
24 /10 /38، از خدمت معاف
شده ام و این برگ، برای سالهای
بعد نیز تمدید خواهد شد.
رساله
پایان تحصیلاتم در دانشکده
حقوق، راجع به کسانی که
مجازات نمی شوند یعنی صغار
و مجانین بوده است.
همان طور
که مشاهده می شود، بنده از
اهالی سنگسر هستم و سنگسر،
یک منطقه عشایری و دارای
مردمی شاهدوست و
وطن پرست است.
رستاخیز
اهالی سنگسر، در قیام ملّی 28
مرداد، دلیل بر این ادعاست.
به
طریق اولی، این جانب نیز،
فردی شاهدوست و وطن پرست
می باشم.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 338