صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خلاصه گزارش از بولتن اطلاعات هفتگی لشکر 6 مشهد درباره فعالیت‌های مراکز مذهبی در منطقه لشکر (شهر مشهد) که به‌وسیله فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی جهت اقدامات لازم به اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران ارسال گردیده است:

تاریخ سند: 22 خرداد 1343


خلاصه گزارش از بولتن اطلاعات هفتگی لشکر 6 مشهد درباره فعالیت‌های مراکز مذهبی در منطقه لشکر (شهر مشهد) که به‌وسیله فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی جهت اقدامات لازم به اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران ارسال گردیده است:


متن سند:

تاریخ:22 /3 /1343

خلاصه گزارش از بولتن اطلاعات هفتگی لشکر 6 مشهد درباره فعالیت‌های مراکز مذهبی در منطقه لشکر (شهر مشهد) که به‌وسیله فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی جهت اقدامات لازم به اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران ارسال گردیده است:
روز شنبه 16 /3 /43:
1. در منزل قمی ـ نخجوان واعظ روی منبر گفت:
«وقتی دولت جبار و ظالم یزید برای دستگیری مسلم در کوفه اعلامیه پخش کرد، مردان زن‌صفت با دیدن برق سرنیزه و پخش اعلامیه دولت داخل خانه‌های خود شده و در را بستند.»
2. در منزل میلانی صحبت‌های جالبی نبود.
روز یکشنبه 17 /3 /43:
1. در منزل قمی صحبت‌های جالبی نبود.
2. در منزل میلانی صحبت‌های جالبی نبود.
3. در منزل رضاپور سید مهدی طباطبایی روی منبر اظهار داشت:
«ابوعبیده در زندان به مختار گفت چرا باید یک مملکت آن‌قدر مستبد باشد که استاد را به خاطر بچه درجه‌دار زندانی نمایند و آبرویش را ببرند؟ مختار جواب داد غصه نخور، این سلطنت دوام نخواهد داشت. آقایان درست است که دوام ندارد ولی آخر تا کی؟ درست است که در زیر چکمه استبداد می‌توان ده سال هم صبر کرد، اما تا کی؟ از بوذرجمهر پرسیدند حالت در زندان چطور است؟ جواب داد من خودم در زندان ناراحت نیستم اما دلم به حال آن ملتی می‌سوزد که یک نفر استاد و حکیمشان در زندان حبس است و جرئت نمی‌کنند نفس بکشند. آقایان! مطلب از این بالاتر است وقتی قانون یک مملکت استبداد باشد، مانند مختار و ابوعبیده باید به زندان بروند و سر حسین هم بالای نیزه!»
روز دوشنبه 18 /3 /43:
1. منزل قمی صحبت‌های جالبی نبود.
2. منزل میلانی صحبت‌های جالبی نبود.
3. منزل رضاپور سید مهدی طباطبایی روی منبر اظهار داشت:
«علی [ع] می‌فرماید در کارها با زن مشورت کنید و با رأی آن‌ها مخالفت نمایید؛ در کارهای خانه و امثال آن از زن‌ها مشورت کنید ولی در کارهای جنگی و کشوری زن نمی‌تواند مداخله کند.»
در جای دیگر اظهار نمود:
«هشام به یکی از پیروان پیغمبر [ص] گفت چرا مرا امیرالمؤمنین خطاب نمی‌کنی؟ جواب داد همه تو را به امیری قبول ندارند؛ اگر تو امیر مردم هستی و بر قلب مردم حکومت می‌کنی چرا تنها به میان مردم راه نمی‌روی و همیشه عده‌ای نظامی مسلح مراقب خود قرار می‌دهی؟ اگر راست می‌گویی و مردم تو را دوست دارند و امیر می‌دانند، این نظامی‌ها و این افراد مسلح را از کنارت دور کن.»
روز سه‌شنبه 19 /3 /43:
1. منزل قمی صحبت‌های جالبی نبود.
2. منزل میلانی صحبت‌های جالبی نبود.
3. منزل رضاپور به‌جای سید مهدی طباطبایی، شیخ حسین تهرانی به منبر رفت و گفت:
«به خدا قسم پرزحمت‌ترین و فداکارترین و محروم‌ترین مردم همین طلاب هستند. چرا برای اینکه ما بودجه‌ای نداریم کسی هم پشتیبان ما نیست؟ در اروپا دولت دو نوع مالیات از مردم می‌گیرد؛ یکی برای مخارج مملکت و دیگر برای مخارج روحانیت.»
روز چهارشنبه 20 /3 /43:
1. منزل قمی صحبت‌های جالبی نبود.
2. منزل میلانی صحبت‌های جالبی نبود.
روز پنجشنبه 21 /3 /43:
1. منزل قمی: نخجوان واعظ در مجلس روضه‌خوانی منزل قمی گفت:
«من در تربت‌جام در مقابل سرنیزه و تانک به منبر رفتم. سال‌های قبلی اعلامیه‌ها دادم ولی این موضوع را یک‌مشت افراد ماده‌پرست ریش‌بلند که از مقام روحانیت استفاده می‌کنند، طور دیگر جلوه داده و می‌گویند فقط ما مسلمانیم و می‌ترسند که بنده در منزل قمی و میلانی به منبر بروم و جلو مادیات آن‌ها را بگیرم چون اگر از آن‌ها بهتر صحبت نکنم در ردیف آن‌ها هستم. منبر اینجانب را در تربت‌جام طوری به عرض آقایان قمی و میلانی رساندند که این دو مرجع عالیقدر را نگران ساختند و گفتند من درباره کشف حجاب 13 آیه از قرآن تفسیر کردم و گفتم باید املاک ملت را گرفت و به دست مردم داد.»
2. منزل میلانی صحبت‌های جالبی نبود.
روز جمعه 22 /3 /43:
1. منزل قمی ساعت 20.30 : قمی ضمن تفسیر قرآن در منزل خود گفت:
«سلطان واقعی خداوند بزرگ، سلیمان نبی و پیغمبر اکرم [ص] بود و از آن‌ها که گذشت حضرت علی علیه‌السلام می‌باشد نه این اشخاصی که بر مسند زمامداری و رئیس می‌نشینند، یا اینکه دادستان یا افسر می‌شوند و چند نفر زیردست دارند. این‌ها باید بدانند که فردا در یک زندان تک‌نمره خواهند افتاد. این ظلم و ستم پایدار نیست. امروز نه، فردا دامن‌گیر شما خواهد شد. بیهوده مردم بی‌گناه و بی‌تقصیر را تبعید و ناراحت نکنید و بدون جهت طلبه و علما را به زندان نیندازید. این‌ها زن و بچه دارند. شما که در کاخ‌ها و قصرها زندگی می‌کنید و دستور می‌دهید که فلان شخص را بگیرید و زندانی کنید، خودتان دیگر فراموش کرده و پی خوشی خود می‌روید. این بیچاره‌ها نه یک روز، نه دو روز، خدا می‌داند چند روز در زندان باید به‌سر ببرند و یا تبعید گردند. بیایید قدری از خدا بترسید و از این راه غلط برگردید. ما خیر و صلاح شما را می‌خواهیم. اگر شما هم برگشتید، خدا و پیغمبر [ص] و امام زمان [عج] از شما راضی شده و ما هم از شما راضی خواهیم بود. اگر غیرازاین بکنید و با یهودی‌ها سازش داشته باشید و با اجنبی‌ها پیمان ببندید، ما دو سه میلیون شیعه هرگز از شما خشنود نشده و از این مسلسل‌ها و قوای شما باک و ترسی نداریم و تا آخرین نفس مبارزه می‌کنیم.‌ ای اشخاصی که وسیله خبر را برای خودتان و زن و بچه‌تان نان‌دانی درست کرده‌اید! بترسید از این عمل که فردا باید انگشتان خودتان را بجوید تا تمام شود! این خبرها را ندهید تا آن‌ها بدون جهت مردم مسلمان و بی‌گناه را به زندان نیندازند. مثلاً طلبه‌ای که اعلامیه پخش کرده و فعلاً دستگیر می‌باشد، به او چه‌کار دارید؟ گوینده اعلامیه و دستوردهنده و امضاکننده اعلامیه منم و با شهامت و قدرت پابرجا هستم. چرا اگر حرفی دارید به من و گوینده و امضاکننده اعلامیه مراجعه نمی‌کنید و یک بی‌گناه را بیهوده به زندان می‌اندازید؟ امیدوارم از خدای بزرگ آن‌هایی که در کاخ‌ها و قصرها نشسته و این دستورات برخلاف دین مبین اسلام را صادر می‌کنند، ظلم و ستم به مردم بی‌گناه می‌نمایند و قدرتشان را به رخ مشتی مسلمان می‌کشند، هرچه زودتر سلطنت و قدرت و فرمانداری آن‌ها زوال یابد. این‌ها باید بدانند این سلطنت دوام ندارد. ظلم و فرعون و نمرود، یزید و معاویه و هارون و مأمون به‌وسیله یک پشه و کک پایان یافت. از غضب الهی بترسید که به درد فرعون و نمرود دچار نشوید. در زمان پیغمبر [ص] هم اشخاصی بودند مثل حالا که ظلم و تعدی به مردم می‌کردند و حتی به خود پیغمبر [ص] هم علناً ظلم می‌کردند، چندان‌که به امّتان1پیغمبر و اولادان پیغمبر و علمای اعلام، ظلم می‌کنند و آن‌ها را زندانی و تبعید و شکنجه می‌دهند و به نقاط بدآب‌وهوا می‌فرستند. ‌ای اشخاصی که پشت میز عدالت و ریاست نشسته‌اید و ملت را بدون جهت به زندان‌های طولانی و تیرباران و اعدام حکم می‌دهی و بعضی‌ها را به زندان‌های یک سال و دو سال و سه سال می‌اندازید و خودتان فراموش می‌کنید! این آدم کشتن تا کی؟ بترسید از زندان تاریک و تک‌نمره الهی که دادستان‌های الهی از شما بازپرسی و بازجویی می‌کنند. حالا شما بدون جهت مردم را تازیانه می‌زنید. بترسید از تازیانه الهی که یکی از آن‌ها گور شما را پر از آتش می‌کند که تا روز قیامت بسوزید و هیچ چاره نداشته باشید! حالا گول شیطان را بخورید، فردا همین شیطان هم از شما دوری می‌کند و شما می‌گویید ‌ای‌کاش که به‌طرف دین و گفتار پیروان حق می‌رفتیم.»
2. منزل میلانی صحبت‌های جالبی نبود.

توضیحات سند:

1. در اصل: بامتان

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 191




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.