نسل جوان به دلیل ویژگیهاى روانى ـ شخصیتى و غلبه عاطفه و شور و احساسات و آرمانگرایى در کنش او معمولاً بیش از سایرین مستعد جذب شعارهاى انقلابى است.
این نسل در عین حال بخش فعال سیاسى جامعه را تشکیل مىدهد و از این نظر نیز برترى قابل توجهى دارد.
مجموعه عوامل فوق، جوانان را به مهمترین آماج گروهها و ایدئولوژىهاى سیاسى مبدل مىسازد.
مارکسیسم به عنوان مدعى انقلابى گرى و دگر سازى جامعه بشرى، توجهى جدى به جذب نسل جوان داشته و در این مسیر سرمایهگذارى بسیارى نموده است.
بررسى بیوگرافى و شرح حال چهرههاى سرشناس مارکسیست در سراسر جهان نشان مىدهد که آنان عمدتا در سنین جوانى و تحت تأثیر عوامل مختلف سیاسى و تربیتى به ویژه آرمانگرایى انقلابى جذب این ایدئولوژى شدهاند، مارکس و انگلس و لنین از جمله این افراد بودهاند.
بنابراین نسل جوان عمدهترین منبع سربازگیرى مارکسیسم بوده است.
یکى از جاذبههاى اساسى مارکسیسم در جذب جوانان دعوى انقلابىگرى اوست.
محیط فاسد جوامع سرمایهدارى غرب و کشورهاى تحت سلطه استعمار، ناگزیر پرخاش علیه نظم اجتماعى موجود را در روح حساس و مستعد جوان که خواستار تغییر وضع موجود و استقرار وضع مطلوب و ایدهآل است، پدید مىآورد و او را به عرصه کنش اجتماعى در راه دگرسازى جامعه سوق مىدهد.
مارکسیسم به عنوان مدعى براندازى نظم استثمارى سرمایهدارى و استقرار «مدینه فاضله» کمونیستى، براى دهههاى متوالى در دنیاى متأثر از فرهنگ و تمدن غربى پرچمدار مبارزه بود و از همین رو موفقیت قابل توجهى در جذب نسل جوان کسب کرد.
احزاب کمونیستى نسبت به نقش جوانان در جنبشهاى اجتماعى، سیاسى وقوف کامل داشته و به همین دلیل اکثر احزاب کمونیست در جهان داراى سازمان جوانان بوده تا از کارکرد، فعالیت و بسیج و بهرهگیرى از نیرو و شور آنان در جهت اهداف حزب و همچنین تربیت کادرهاى حزبى استفاده نمایند.
سازمان جوانان کمونیست در جهان
اولین گروه جوانان کمونیست تحت عنوان «گارد جوانان» در سال 1886 در بلژیک ایجاد شد. پس از آن در سایر کشورهاى اروپاى غربى، سازمانهاى جوان در جنب احزاب کمونیستى و سوسیالیستى تأسیس گردید.
از مهمترین این سازمانها «جوانان سوسیالیست» آلمان به رهبرى رزا لوکزامبورگ[1] بود.
در آن زمان شعارى که مىتوانست در جذب جوانان علیه دولتهاى سرمایهدارى مؤثر باشد و تجمع آنان را پیرامون سازمانهاى کمونیستى جوانان موجب شود، شعار مبارزه علیه میلیتاریسم (نظامىگرى) بود.
«انترناسیونال دوم» با توجه به شعار فوق، در سال 1907 میلادى پس از کنفرانس اشتوتگارت، کنفرانسى از سازمانهاى جوانان کمونیست تشکیل داد. این کنفرانس سنگ پایه تأسیس «اتحادیه بینالمللى جوانان سوسیالیست» شد و کنفرانس «بوروى بینالمللى انترناسیونالیستى جوانان» را در شهر وین تشکیل داد.
در این کنفرانس، رهبران چپ احزاب سوسیالیستى مانند لنین[2] و رزا لوکزامبورگ بطور فعال حضور داشتند. با آغاز جنگ جهانى اول، بسیارى از احزاب سوسیالیست غربى با شعار «دفاع از سرزمین مادرى» حمایت از دولتهاى خودى را پیش گرفتند.
این موضع با مخالفت جدى جناح چپ به رهبرى لنین و لوکزامبورگ و ... روبرو شد و سوسیالیستهاى راست را «سوسیال شوونیست» خواندند.
رهبرى انترناسیونال سوسیالیستى جوانان در وین تحت تأثیر احزاب سوسیالیست راست به اتخاذ موضع سوسیال شوونیستى و دفاع از دولتهاى خودى در جنگ امپریالیستى پرداخت و این امر باعث انشعاب «انترناسیونال جوانان» به دو جناح راست و چپ شد و لنین سلسله اصولى را که باید در مناسبات میان حزب کمونیست و سازمان جوانان مراعات گردد، مطرح نمود.
لنین معتقد بود که ایجاد سازمان جوانان از وظایف مهم حزب کمونیست است و این سازمان باید داراى استقلالى سازمانى ولى تحت رهبرى دقیق حزب باشد و چنین سازمانى به تربیت نسل جوان کمونیستها کمک جدى خواهد کرد.[3]
با پیروزى انقلاب کمونیستى به ابتکار لنین، در سال 1918 کنگره جوانان کمونیست در روسیه تشکیل شد.
سازمان کمونیستى جوانان روسیه بنام «کامسامول»[4] را تأسیس نمود. تعداد اعضاى اولیه آن 22000 نفر بودند.[5]
پس از انقلاب بلشویکى، انترناسیونال کمونیستى (کمینترن)[6] نیز تأسیس شد. «انترناسیونال سوم» محل تجمع کمونیستهاى چپ و پیرو لنین، و مرزبندى آنها با سوسیالیستهاى راست مجتمع در «انترناسیونال دوم» بود. «انترناسیونال سوم» «انترناسیونال کمونیستى جوانان» را ایجاد کرد. این انترناسیونال طبق رهنمود لنین از نظر اساسنامه یک سازمان مستقل محسوب مىشد.
هر چند عملاً تابع کمینترن بود و برنامه آن نیز تکرار برنامه کمیتنرن با تأکید خاص بر مسائل جوانان، بویژه در زمینه شرایط زندگى و تحصیل و مسئله نظامىگرى بود. «انترناسیونال کمونیستى جوانان» مدت 24 سال (1919 ـ 1943 م) به عنوان بازوى کمینترن، فعالیت کرد و در سالهاى پایانى جنگ دوم به دلیل سیاست «جبهه ضد فاشیستى» و حساسیت دول متفق به فعالیتهاى کمینترن، انترناسیونال کمونیستى و به تبع آن انترناسیونال کمونیستى جوانان منحل شد.[7]
در دوران جنگ جهانى دوم اتحاد شوروى سیاست جدیدى را در قبال جوانان در پیش گرفت. عدم کارایى سازمانهاى خالص کمونیستى منجر به این تاکتیک شد که باید سازمانهاى دمکراتیک جوانان تأسیس شود تا بتواند انبوه وسیعترى از نیروهاى جوانان ضد فاشیست را مجتمع کند و در جهت اهداف
ضد هیتلرى اتحاد شوروى بکار گیرد.
به پیروى این تاکتیک در سال 1941 «شوراى جهانى جوانان» و «شوراى جهانى دانشجویان» در لندن تشکیل شد.
در سال 1945 م با پایان جنگ جهانى دوم «شوراى جهانى جوانان»، «کنفرانس جهانى جوانان» را تشکیل داد و با انتشار بیانیهاى جوانان جهان را به اتحاد دعوت کرد.
این کنفرانس حول شعارهاى گسترده و همه گیر، «فدراسیون بینالمللى جوانان دمکرات»[8] راتأسیس نمود.
در سال 1947 م دو سازمان فوق، نخستین فستیوال جهانى جوانان و دانشجویان را در پراگ (چکسلواکى) برگزار کردند.
در سال 1948 م به دلیل نفوذ کمونیستها و ستمگرى ضد امپریالیستى آن انشعابى پدید آمد و نیروهاى طرفدار غرب جدا شده و سازمان جدیدى بنام «مجمع جهانى جوانان» را تأسیس نمودند[9] و درسال 1950 م به تحریک آمریکا تعدادى از سازمانهاى دانشجویى از جمله اتحادیه ملى دانشجویان ایالات متحده آمریکا و سازمانهاى دانشجویى اروپاى غربى انشعاب کرده و «کنفرانس بینالمللى دانشجویان»[10] را بوجود آوردند.
اسناد و مدارک متعددى وجود دارد که نقش سرویسهاى جاسوسى غرب را در ایجاد سازمانهاى بینالمللى و منطقهاى ملى و جوانان و دانشجویان نشان مىدهد.
در سالهاى 1950 تا 1960 م که بسیارى از کشورهاى مستعمره و نیمه مستعمره به استقلال دست یافتند و حکومتهاى ضد غربى و ضد امپریالیستى به قدرت رسیدند. تشکیل سازمانهاى جوانان در این کشورها توسعه یافت و اکثر این سازمانها به تجمع بینالمللى خود به «فدراسیون جهانى جوانان دمکرات»[11] و «اتحادیه بینالمللى دانشجویان» پیوستند.
سازمان جوانان کمونیست در ایران
در سالهاى قبل از تاجگذارى رضاشاه، حزب کمونیست[12] ایران داراى سازمان جوانان بود که در سالهاى 1306 ـ 1307 ش فعالیت داشت. سازمان جوانان حزب کمونیست ایران عضو انترناسیونال کمونیستى جوانان بود[13].
در مهره ماه 1320 اولین جلسه هیئت مؤسسان حزب توده در منزل سلیمان محسن اسکندرى[14] و با حضور 37 نفر از گروه «53 نفر» و علىاف[15] تشکیل گردید.
موضوع مذاکره در این جلسه تشکیل حزبى به نام حزب کمونیست بود که علىاف با این نام مخالفت کرد و استدلال مىکرد که با توجه به شرایط و اوضاع و احوال ایران حزبى باید تأسیس نمود که معتدل و میانهرو باشد تا بتواند کلیه طبقات را در خود مجتمع کند، بدین لحاظ نام حزب کمونیست در شرایط فعلى براى ایران مناسب نیست. بالاخره پس از شور بسیار نظر علىاف پذیرفته شد و نام حزب توده براى حزب جدیدالتأسیس انتخاب گردید و اصول اساسى و مرامنامه حزب تصویب گردید[16].
سازمان جوانان حزب توده[17] ایران در فروردین سال 1322 بر اساس تصمیم رهبرى حزب توده ایران تشکیل شد.[18]
رهبرى سیاسى سازمان جوانان ابتدا عبدالحسین نوشین[19] و سپس دکتر رضا رادمنش بود.
پس از حادثه 15 بهمن 27،[20] دکتر بهرامى[21] رهبرى سیاسى این سازمان را به عهده گرفت و پس از فرار سران حزب توده از زندان قصر،[22] دکتر حسین جودت براى مدت طولانى مسئول سازمان جوانان شد و سپس دکتر بهرامى مجددا این سمت را تا موقع دستگیرى دارا[23] بود. به موجب اساسنامه، سازمان جوانان تشکیلاتى در جنب حزب توده بود و به منزله ذخیره حزب به شمار مىآمد. سازمان، جوانان تحت رهبرى حزب توده ایران را تربیت سیاسى داده و آنها را براى ورود به حزب آماده مىساخت.[24] مرامنامه
سازمان جوانان عینا مرامنامه حزب توده ایران، خواهند بود و [25]تشکیلات آن به شرح زیر بود.
کنگره سازمان، کمیته مرکزى سازمان، کمیته شهرستان، کمیته محل، کمیته بخش ،واحد سازمانى، حوزه مسئولین.
کمیته مرکزى در کنگره و کمیته شهرستان در کنفرانس شهرستان انتخاب مىشدند.
هر یک از کمیتهها داراى اعضاى اصلى و اعضاى مشاور بوده که مجموعا پلنوم کمیته مرکزى را تشکیل مىدادند. هیئت اجرائیه کمیته مرکزى و هیئت اجرائیه کمیته شهرستان در پلنوم انتخاب مىشدند و اداره سازمان به دست هیئت اجرائیه بود.
هیئت اجرائیه یک هیئت دبیران مرکب از سه نفر داشت و دبیر اول هیئت اجرائیه کمیته مرکزى سمت دبیرکلى دارد و در واقع مهمترین مسئولیت سازمانى را داشت.
در کمیتههاى سازمانى جوانان یک نفر از اعضاء مسئول جهت رهبرى سیاسى شرکت مىکرد و ناظر امور بود و بطورکلى در هر یک از ارگان سازمان جوانان یکى از اعضاء مسئول حزبى شرکت مىکرد.
به این ترتیب در تمام ارکان سازمان جوانان تا کمیته بخش، اعضاء مسئول حزبى به عنوان رهبر سیاسى شرکت مىکردند.[26]
یکى از مشکلات حزب توده مسئله سازمان جوانان و رهبرى آن بود.[27]
نادر شرمینى تقریبا از بدو تأسیس سازمان جوانان در آن نفوذ فوقالعادهاى یافت و به تدریج بر آن کاملاً مسلط شد.
نامبرده توانسته بود عده زیادى از مسئولین و کادرهاى فعال تشکیلات جوانان را که اکثرا پرورش یافته خود او بودند، به شدت تحت تأثیر قرار دهد و آنان را با خود همراه کند، بطوریکه پس از مدتى سازمان جوانان به محیط فرمانروائى نامبرده مبدل شده بود.
در سال 1329 کمیته مرکزى حزب توده نادر شرمینى را از سمت دبیر اولى سازمان برکنار و على متقى را که در کنگره سازمان جوانان به عضویت کمیته مرکزى انتخاب شده بوده، به این سمت منصوب کرد.
مهندس شرمینى نیز به جاى على متقى به عضویت تشکیلات کل شهرستانها که مسئولیت آن با احمد قاسمى[28] بود، درآمد. برکنارى شرمینى از دبیرى سازمان جوانان با مخالفت و عکسالعمل شدید ارگانها و مسئولین سازمانى که کاملاً تحت تأثیر شرمینى بودند، روبرو شد، از جمله اعضاء هیئت اجرائیه سازمان، به دبیر اولى على متقى به شدت اعتراض مىکند و عملاً از هرگونه همکارى با دبیر جدید خوددارى مىکند و کارهاى سازمان را رأسا و بدون مشورت با وى انجام مىدهند و هیئت اجرائیه سازمان على متقى[29] را به عنوان دبیر اولى سازمان به هیچوجه به رسمیت نشناخته و امور سازمانى را مانند گذشته طبق نظرات و دستورات شرمینى اداره مىنمودند. در اوائل سال 1331 هیئت اجرائیه حزب یعنى دکتر بهرامى، دکتر جودت و محمود بقراطى[30] در پلنوم مرکزى سازمان جوانان شرکت مىکند و کارهاى مسئول سازمان را که نسبت به تصمیمات کمیته مرکزى حزب بىاعتنائى کرده بودند، مورد تقبیح و نکوهش قرار داده و سه تن از عناصر مؤثر آنها را از عضویت کمیته مرکزى سازمان برکنار و به حزب منتقل مىسازند.[31] در پائیز 1332 احمد سمیعى که از اروپا مراجعت کرده بود، از طرف هیئت اجرائیه به عنوان دبیر سازمان جوانان انتخاب مىشود.
دانشجویان و دانشآموزان
حزب توده به دانشجویان به عنوان فعالترین گروه اجتماعى در مسائل سیاسى توجه ویژهاى داشت، لذا به انتشار روزنامه بشر و سپس خورشید صلح براى دانشجویان دست زد و با بهرهگیرى از نیروى دانشگاهى و اساتید تودهاى، دانشگاه تهران را به یکى از مراکز اصلى فعالیت خود مبدل ساخت. طرح شعار «اتحادیه دانشجوئى» در محیط دانشگاه تهران با موفقیت همراه بود و با این شعار به دلیل تازهگى و جاذبه آن در مسئله تشکل سیاسى و صنفى دانشجویان هوادارانى یافت و به تشکیل اتحادیه دانشجویى در دانشکدههاى مختلف تهران طى سالهاى 1323 ـ 1329 ش انجامید.
از تجمع اتحادیه دانشجویى در 24 اردیبهشت 1329 «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» (توسو)[32] تأسیس و توسط مسئولین دانشگاه به رسمیت شناخته شد.
«سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» تحت رهبرى سازمان جوانان حزب توده قرار داشت و به عضویت «اتحادیه بینالمللى دانشجویان» (IUS)پذیرفته شد.
سازمان «دانشجویان دانشگاه تهران» نقش مهمى در القاى ایدئولوژى مارکسیستى در محیط دانشگاهى آن روز ایران ایفاء کرد و بر بینش غربگرایانه نسل بعدى تحصیل کردگان و متخصصین کشور تأثیر جدى داشت.
سازمان جوانان در 21 شهریور 1330، سازمان دانشآموزان را ایجاد کرد که از آنها در جهت شرکت در تظاهرات خیابانى، شعار دادن، پخش اوراق تبلیغاتى و غیره استفاده مىکرد.[33] سازمان جوانان حزب توده چند ماه پس از انتشار روزنامه «نامه مردم» چاپخانهاى بوجود آورد و روزنامه «رزم» ارگان مرکزى سازمان جوانان را منتشر کرد. با غیرقانونى شدن حزب، سازمان جوانان نشریه «حقیقت پیروز خواهد شد» را به صورت مخفى منتشر نمود. سپس انتشار «رزم» را بطور مخفى تا سال 1333 ادامه داد و همزمان نشریه «آیندگان» را به صورت علنى منتشر کرد.
نشریه جوانان دموکرات ارگان «جمعیت جوانان دمکرات» و نشریه «دانشآموز» ارگان سازمان دانشآموزان و نشریه «دانشجو» ارگان سازمان دانشجویان دانشگاه تهران را نیز به صورت هفتگى منتشر مىنمود.
1ـ از فعالیتهاى علنى سازمان جوانان در دوران دکتر مصدق تشکیل و اداره جمعیت جوانان دموکرات بود. تشکیلات ظاهرى این جمعیت عبارت بود از یک هیئت سرپرستى تحت ریاست سعید نفیسى که از چند تن از افراد مسن تشکیل یافته و یک هیئت مدیره که اعضاى آن را جوانان عضو و یا وابسته به سازمان جوانان تشکیل مىدادند. دبیر جمعیت جوانان دموکرات احمد کوچک شوشترى از مسئولین و فعالین سازمانى بود که مستقیما با هیئت اجرائیه سازمان ارتباط داشت و دستورالعمل خود را از آن دریافت مىکرد.
علاوه بر این، در اکثر اوقات مسئولین درجه اول سازمان مانند ارسلان پوریا، اسداله آقائى، جهانگیر باغدانیان، حسن مرندى، حسن نظرى و غیره در کلوپ جمعیت مزبور که در خیابان نادرى واقع بود، حاضر مىشدند و بر فعالیت آنان نظارت مىکردند.
در کلوپ جوانان کارهاى تبلیغاتى، ورزشى و هنرى گوناگون که موجب جلب جوانان مىشد، صورت مىگرفت و براى انجام تظاهرات خیابانى، مرکز عمده تجمع جوانان وابسته به حزب توده محسوب مىشد
بدنبال دستگیرى تعداد زیادى از عناصر غیر نظامى حزب توده،[34] پس از کودتاى 28 مرداد 1332 و وجود اختلافات[35] و رسوخ آن در تمام بدنه حزب توده و عدم تسلط حزب به بدنه تشکیلات، سازمانهاى حزبى به جاى توسعه رو به نابودى نهاد، بطوریکه در اواخر سال 1333 ش اکثریت کادرهاى رهبرى سازمان جوانان دستگیر و کلیه اطلاعات خود را در اختیار فرماندارى نظامى وقت گذاردند و تنها هفتصد تن از افراد سازمان جوانان باقى ماند و چند صد نفر از آنها نیز براى همیشه قطع ارتباط کردند و از رابطهاى جدید مىترسیدند که مبادا آنان را لو دهند.
از میان تمامى رهبران سازمان جوانان فقط سه نفر به نامهاى آرشاک طهماسبى و احمد کوچک شوشترى و حسن نظرى باقى ماندند که آنان نیز بعدا خود را به فرماندارى نظامى معرفى کردند.[36]
روزنامه رزم ارگان کمیته مرکزى سازمان به علت کشف چاپخانه و کمبود پول و کادر نویسنده تعطیل شد.
در اواخر سال 1334 اکثر رهبران حزبى به خارج از کشور فرار کردند. در سال 1335 تقریبا حزب توده متلاشى شده و از سازمان حزبى شبکه بسیار کوچکى باقى مانده و تعداد اعضاى آن از چند صد نفر تجاوز نمىکرد که این شبکه توسط خسرو روزبه و على متقى و عدهاى از کادرهاى باقى مانده[37] اداره مىشد که با دستگیرى این افراد در نیمه تیر ماه 1336 این شبکه نیز متلاشى شد.[38]
و اما چند نکته :
کتاب حاضر که در پیش رو دارید، تلاش دارد سازمان جوانان حزب توده و سازمانهاى وابسته به آن را تا مقطع تشکیل ساواک، با ارائه اسناد فرماندارى نظامى[39] معرفى نماید.
بنابراین، مجموعه سندهایى که به هر نحو به سازمان جوانان حزب توده مربوط مىشد، مورد استفاده قرار گرفته است.
سندها به ترتیب تاریخ (تاریخ ثبت سند) ارائه گردیده، ولى سندهایى که به نحوى به توضیح و گویاسازى سندها کمک مىکرده، در پایان به عنوان ضمائم آورده شده است.
از میان سندهاى تکرارى، اولویت به سندى داده شده که جزئیات بیشترى از آن حادثه را در خود داشته است.
سندهاى ناقص (شامل اسناد چند برگى که صفحات پسین و یا پیشین آن یافت نشده) مورد استفاده قرار نگرفته است.
حروف چینى سندها مطابق اصل آن بوده و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده و فقط در مواردى که کلمه، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى تذکر داده شده است.
مرکز اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با انتشار اسناد مربوط به جریانات، گروهها، احزاب و اشخاص، در آشنائى و بازشناسى آن براى همگان بخصوص نسل جوان و پژوهشگران گام مؤثرى برداشته باشد.
مرکز اسناد تاریخى وزارت اطلاعات
پینوشتها:
[1]- رزا لوکزامبورگ در سال 1871 م در لهستان بدنیا آمد. در سال 1898 عضو حزب سوسیالیست دموکرات آلمان شد و از آن پس به عنوان یک آشوبگر انقلابى و سوسیالیست در آلمان فعالیت نموده و در قالب نماینده جناح چپ حزب به معارضه با تجدیدنظر طلبان پرداخت و در جزوه معروف رفرم اجتماعى یا انقلاب در سال 1899 بر آراء و نظرات برنشتاین تاخت. در سال 1906 با انتشار جزوه اعتصاب عمومى، از اعتصاب و اقدام جمعى به عنوان شکل اولیه انقلاب دفاع کرد وى پس از انقلاب 1905 م روسیه به خاطر مبارزه براى پیروزى آن در لهستان زندانى شد. در سال 1906 با لنین در فنلاند ملاقات کرد و همکارى آن دو تا سال 1912 ادامه یافت. وى در سالهاى 1915 ـ 1918 م با گروه انقلابى اسپارتاکوس همکارى مىکرد. پس از سرکوب قیام انقلابى برلین در ژانویه 1919 م، لوکزامبورک به دست سربازان کشته شد. تاریخ اندیشه سیاسى در قرن بیستم، حسین بشیریه، ص 65
[2]- ولادیمیر ایلیچ لنین ، 1870 ـ 1924 م نام اصلى : اولیانوف، رهبر انقلاب بلشویکى روسیه در سال 1917 میلادى و مؤسس دولت شوروى.
[3]- لنین مجموعه آثار، چاپ مسکو، جلد 23 ص 164
[4]- نام رسمى سازمان فوق اتحادیه لنین جوانان کمونیستى اتحاد شوروى است.
[5]- ایگور الیانشکى، کامسامول چیست. ترجمه ه ن. انتشارات روزبه 1360
[6]- کمینترن : مخفف نام «انترناسیونال کمونیستى» یا «آلترناسیونال سوم) سازمان بینالمللى احزاب کمونیست هوادار شوروى که پس از انقلاب روسیه به ابتکار لنین تأسیس شد و در زمان استالین کمینترن منحل و «دفتر اطلاعاتى احزاب کمونیست» یا کمینفرم Comminform یا اینفرم بورو Iform burenجاى آن را گرفت
کژراهه، احسان طبرى، ص 358
[7]- ویلیام فاستر، تاریخ انترناسیونال، ترجمه م ـ دائم، ص 380 ـ 382
[8]2- World Federation of democratic youth (WFDY)
[9]3- World Assembly of youth
[10]4- International Students Confernce
[11]- فدراسیون جهانى جوانان دمکرات (W.f.d.y)
سازمان بینالمللى جوانان هوادار بلوک شرق که تعدادى سازمانهاى جوانان انقلابى و مستقل نیز بدان جذب شدند. سازمان جوانان توده از بینانگذاران این سازمان بود و مدتها در آن نماینده دائمى داشت. چندین سال خسرو امیرخسروى عضو هیئت دبیران آن بود. سپس آشوت شهبازیان از مسئولین حزب توده و عامل قتل عدهاى از تودهایها بدست رهبرى حزب توده مدتى عضو هیئت اجرائیه آن بود در جلسات آن شرکت مىکرد مرکز این سازمان در بوداپست (مجارستان) مىباشد، کتاب سیاست و سازمان حزب توده، موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى ج ا. ا ص 204
[12]- حزب کمونیست ایران ابتدا با عنوان «حزب عدالت» در محله صابونچى واقع در کوبا فعالیت داشت «حزب عدالت، شاخهاى از حزب سوسیالیست دمکرات روسیه جناح بلشویک بود که بعد از انقلاب اکتبر روسیه فعالیت خود را متوجه کارگران ایرانى که در قفقاز بودند کرد. «حزب عدالت» در سال 1299 به حزب کمونیست ایران تبدیل شد. در سال 1310 با اعلام غیرقانونى بودن مرام اشتراکى و دستگیر فعالین حزب کمونیست فعالیت این حزب قطع شد. در سال 1313 ه ش حزب کمونیست ایران به رهبرى دکتر تقى ارانى و کامبخش و سیامک فعالیت مجدد خود را در تهران آغاز مىکند و «مجله دنیا» را منتشر مىکند، تا اینکه در سال 1316 ه ش در اثر خیانت برخى از اعضاى حزب، تعداد زیادى از اعضاى گروه معروف به 53 نفر بازداشت و زندانى مىشوند. سرانجام پس از محاکمه اعضاى گروه «دکتر ارانى» مسئولیت رهبرى گروه را مىپذیرد و به ده سال زندان محکوم مىشود وى پس از گذراندن 2 سال از محکومیت خود، سرانجام در سال 1318 به طور مرموزى در زندان به قتل مىرسد.
[13]- خاطراتى درباره فعالیت سازمان حزب کمونیست در تهران ـ نوشته اردشیر آوانسیان ـ مندرج در اسناد تاریخى جنبش کارگرى و سوسیال دمکراسى و کمونیستى ایران ـ ج 1 ص 219
[14]ـ سلیمان محسن اسکندرى معروف به سلیمان میرزا محسن میرزا کفیلالدوله است. برادرش یحیى میرزا به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و در دوره دوم که بعضى از نمایندگان مجلس و آزادیخواه علیه مداخلات دولت روس به قم رفتند او ریاست کمیته دفاع ملى را به عهده داشت و بعدها اولین رهبر حزب سوسیال دموکرات ایران و مؤسس حزب توده گردید و در 17 دیماه 1322 ش 8 ژانویه 1944 در تهران درگذشت.
[15]- کاردار سفارت شوروى که به زبان فارسى مسلط بود.
[16]- کمونیزم در ایران ـ على زیبائى ص 199
[17]- حزب توده جوانان که در سال 1320 توسط على اکبر برازنده بوجود آمد ارتباطى با سازمان جوانان حزب توده ندارد. رجوع کنید به کتاب اسناد احزاب سیاسى ایران (1320، 1330 ش ج اول ـ بهروز طیرانى ـ سازمان اسناد ملى ص 362 ـ 361
[18]- 35 سال حزب توده ایران ـ انتشارات حزب توده ایران ص 90
[19]- عبدالحسین نوشین از رهبران حزب توده، هنرپیشه و کارگردان که در سن هفتاد سالگى پس از ابتلا به سرطان در بیمارستان کرملین درگذشت.
[20]- در 15 بهمن 1327 در پى حادثه ترور نافرجام محمدرضا شاه حزب توده غیرقانونى اعلام گردید و مرحله جدیدى از فعالیت آن آغاز شد. در این دوره که تا کودتاى 28 مرداد 1332 و تجدید حاکمیت دوباره ممتد است، حزب توده بطور «غیرقانونى» و با بهرهگیرى از سازمانهاى علنى خود «از جمله سازمان جوانان» به حیات سیاسى خویش ادامه مىدهد.
سیاست و سازمان حزب توده ـ موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى ص 124 ـ 123
[21]- دکتر محمود بهرامى از رهبران حزب کمونیست ایران و گروه «53 نفر» از مؤسیسن و دبیرکل حزب توده در سال 1334 ش توسط فرماندارى نظامى دستگیر و در زندان از گذشته خود ابراز تنفر کرد و آزاد شد. کژراهه احسان طبرى ص 325
[22]- 24 آذرماه 1329 ش رجوع کنید به کتاب خاطرات نورالدین کیانورى ص 194.
[23]- کمونیزم در ایران، على زیبایى، ص 656
[24]- همان ـ ص 654
[25]- روزنامه رهبر از نشریات حزب توده شماره 48
[26]- کمونیزم در ایران، على زیبایى، ص 65
[27]- کیانورى در کتاب خاطرات خود مىگوید:
در این سازمان یک نوع استقلالطلبى به شدت شیوع دارد. تصمیمات حزب را که موردپسند آنان نباشد انجام نمىدهند در مقابل حزب صداقت ندارد و از همدیگر دفاع غیراصولى مىکند براى مثال براى آنکه شرمینى در امرى مقصر شناخته نشود. خطاهاى ایشان را یکى دیگر از اعضاى کمیته مرکزى سازمان دربست به عهده مىگرفت. این روحیه وضع نامطلوبى در سازمان بوجود آورد شعارى «زنده باد شرمینى کبیر فرزند طبقه کارگر ایران» و غیره و همچنین اینکه عکس رنگین او را چاپ کرده در تمام شعبات سازمان پخش کردهاند. خاطرات نورالدین کیانورى. ص 322
[28]- عضو هیئت اجرائیه حزب توده که به نفع مائوئیسم انشعاب کرد. وى بعدها گروه توفان را تأسیس نمود.
[29]- على متقى در سال 1318 عضو گروه جهانسوز بود و در همین رابطه دستگیر گردید و در زندان با گروه «53 نفر» آشنا و به آنها پیوست. در سال 1320 از زندان آزاد و به همراه گروه «53 نفر» در تأسیس حزب توده شرکت کرد در اردبیهشت 1327به سمت عضو مشاور کمیته مرکزى انتخاب شد. در جریان کودتاى 28 مرداد 1332 از طرف حزب توده ماموریت پیدا کرد که با سران ایل قشقائى تماس گرفته تا همکارى بین حزب توده ایران و سران قشقائى را پایهگذارى کند.
[30]- بقراطى عضو کمیته مرکزى حزب توده از کنگره دوم 1327
[31]- این سه نفر عبارت بودند از حسن نظرى که خاطرات خود را نگاشته است، وى بعدها با ساواک همکارى کرد، اسداله آقائى و ارسلان پوریا براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب تاریخ سى ساله ایران بیژن جزنى ص 15 و 14
[32]4 - Tehran University Student Organization (TUSO)
[33]- براى آگاهى بیشتر از فعالیت سازمان دانشجویان و دانشآموزان به بخشنامههاى این سازمان در اسناد ضمیمه همین کتاب رجوع فرمائید.
[34]- کمونیزم در ایران، على زیبائى ص 851 ـ 929 تعداد دستگیرشدگان را 3469 نفر ذکر کرده است.
[35]- خاطرات نورالدین کیانورى، ص 293 و 314 و صفحه 13 اسناد ضمیمه
[36]- کمونیزم در ایران، على زیبائى، ص 639، براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب تاریخ سى ساله ایران، بیژن جزنى جلد 1 ص 14
[37]- کادرهاى باقى مانده این افراد بودند: فرجاله کیزانى، صادق انصارى، محمدباقر مومنى، منوچهر هوشمندراد، پرویز شهریارى، رحمتاله جزنى، خاطرات نورالدین کیانورى ص 51
[38]- همان و براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب تاریخ سى ساله ایران، بیژن جزنى جلد 2 صفحات 22 و 39 و کژراهه، احسان طبرى ص 34
[39]ـ ساواک مخفف «سازمان اطلاعات و امنیت کل کشور» که در اسفند 1335 به ریاست تیمور بختیار و با نظارت سیا و موساد تأسیس و به یکى از قوىترین سازمانهاى اطلاعاتى ـ جاسوسى جهان سوم مبدل گردید و با انقلاب اسلامى ایران درهم شکسته شد و عدهاى از مسئولین و جنایتکاران آن در دادگاه انقلاب اسلامى محاکمه و تیرباران شد.