تاریخ سند: 18 آبان 1345
موضوع : استقبال از نخست وزیر ایران
متن سند:
به : 721
از : 321 شماره : 9039 /212
نظر به اینکه عده ای از دوستان جناب
آقای نخست وزیر قصد ملاقات ایشان را در
بیروت داشتند لذا با کسب اجازه قبلی تصمیم
گرفته شد که از رجال و شخصیتهای درجه یک
لبنان و سفرای کشورهای دولت [دوست] عده
زیادی به فرودگاه برای استقبال و احترام به
مقام نخست وزیری ایران آورده شود در نتیجه
هشتاد نفر از شخصیتهای لبنان و سفرای
کشورهای دوست به شرح زیر از جناب آقای
هویدا استقبال نمودند چنین استقبال گرم با
شخصیتهای مشهور از یک نخست وزیر
خارجی تاکنون در لبنان سابقه نداشته است و مورد توجه خاص جناب آقای نخست وزیر واقع و
فرمودند آشنایی با رجال کشور موجب چنین استقبال گرمی از من شده اظهار قدردانی
فرمودند البته ذکر این نکته لازم است که جناب آقای هویدا با اکثر استقبال کنندگان نیز آشنایی
قدیم داشتند.
1ـ نخست وزیر اسبق آقای سامی الصلح 2ـ وزیر کابینه فعلی پیر جمیل1 3ـ شش نفر از وزرای
اسبق 4ـ هیجده نفر از وکلای مجلس که اکثرا وکلای شیعه بودند 5ـ معاون وزارت امور خارجه
آقای صدقه 6ـ رئیس تشریفات وزارت امور خارجه 7ـ بیست و چهار نفر از وکلای سابق و اسبق
8ـ لیدر حزب الاحرار آقای کاظم الخلیل2 9ـ مدیر داخلی حزب کتائب آقای موریس جمیل.
10ـ نمایندگان کلیه فرق مذهبی کاتولیک ارامنه.
ارتدوکس.
مارونیت و نماینده آقای
سیدمحسن حکیم 11ـ نمایندگان مفتی اعظم فلسطین (در سفر جده است) و نماینده
پرزیدنت شمعون3 12ـ چهار نفر از روسای جراید دوست و رئیس سندیکای جراید 13ـ هفت
نفر از سفرای کشورهای دولت پاکستان.
ترکیه.
اردن.
سعودی.
مراکش .
تونس.
رومانی.
14ـ
شش نفر نمایندگان محصلین ایرانی 15ـ اعضای سفارت شاهنشاهی از طرف سفارت و
همچنین از طرف شرکت هواپیمایی ملی ایران دو دسته گل به جناب آقای نخست وزیر تقدیم
شد.
16ـ تلویزیون کانال 7 و 9 و رادیو لبنان.
نظریه نمایندگی :
استقبال از جناب آقای هویدا آنچنان بی سابقه بود که عموما حضار آن را برای دولت
شاهنشاهی ایران موفقیت بزرگی دانسته اند و در نظر است استفاده تبلیغاتی شایانی بشود.
فعلاً اقدامی ندارد در بولتن سه ماهه استفاده خواهد شد در پرونده دولت آقای هویدا 225012 بایگانی شود
22 /8 /45
به استحضار ریاست بخش 322 برسد.
21 /8 /45
توضیحات سند:
1ـ پیر جمیل در ششم نوامبر 1905 در بکفیا شهری در منطقه (جبل لبنان) به دنیا آمد.
بیش از 9 سال نداشت که حکم
اعدام پدر و عمویش در سال 1914 از سوی عثمانیها صادر شد.
خانواده اش ناچار لبنان را ترک گفته و تا پایان جنگ
جهانی اول در منصوره مصر اقامت گزیدند.
پیر جمیل تحصیلات ابتدایی، دبیرستانی و دانشگاهی خود را در مدارس
مسیحیان گذراند و لیسانس داروسازی را از دانشکده پزشکی فرانسویان در بیروت دریافت کرد.
جمیل در انتخابات
سال 1951 خود را برای اولین بار کاندیدای نمایندگی استان جبل لبنان نمود ولی ناکام ماند و تا سال 1958 کسی به
طرفداران حزب کتائب افزوده نشد ولی با مشارکت در جنگ داخلی مسیحیان، بسیاری وی را تأیید کردند.
پس از
انتخاب فؤاد شهاب به عنوان ریاست جمهوری و تشکیل دولت جدید رشید کرامی در 24 سپتامبر 1958، جمیل رهبری
جنبش مخالفان را که (انقلاب مخالفان) نامیده می شد، به عهده گرفت.
در پی آن حکومت چهارگانه ای در 15 اکتبر 1958
تشکیل داد و آن را حکومت آشتی ملی نامید.
وی از زمان انتخاب شدن به سمت نماینده مردم بیروت در سال 1960 در
همه دولت هایی که تا پایان سال 1964 تشکیل شد عضو پارلمان بود.
پیر جمیل که در انتخابات ریاست جمهوری سال
1970 خود را کاندیدای ریاست جمهوری نمود، در دور دوم انتخابات به نفع سلیمان فرنجیه کاندیدای مخالفان کنار رفت.
در دوران سلیمان فرنجیه مشی سیاسی خود را که همکاری با دولت شهابی وقت بود ادامه می داد.
حزب وی در
جنگهایی که در مه 1973 بین لبنانی ها و فلسطینیان روی داد از طرف ارتش لبنان پشتیبانی می شد.
و جنایات فراوانی
علیه مسلمانان صورت دادند و به کشتار و قتل عام آنها پرداختند و در راستای اهداف اسرائیل عمل کردند.
جمیل پس از
کودتای نظامی که جمهوری فرنجیه اعلام نمود و توانست مرکزیت خود را تحکیم بخشد.
وی با حزب خود مرکز ثقلی در
جبهه لبنان تشکیل داد و سوریه به خاطر گرایش وی تلاشهای خود را تقویت نمود.
جمیل دیدارهایی از دمشق انجام
داد که در هر سفر حافظ اسد رئیس جمهوری سوریه به استقبال وی می آمد ولی روابط وی با سوریه رو به وخامت گذارد،
زیرا مخالفت جناح تندرو حزب وی در مورد حضور نظامیان سوریه در بخش مسیحی نشین افزایش یافته و دلیل دیگر
همکاری این جناح با اسراییل بود.
امین، پسر بزرگ وی نماینده منطقه متن در مجلس نمایندگان لبنان و طی سالهای
1982 ـ 1988 رئیس جمهور بود.
ولی پسر دومش از افراطیون مسیحی محسوب شده و فرمانده نظامی حزب و
«نیروهای لبنانی» بود و برای چند ماه از سال 1982 نیز پست ریاست جمهوری لبنان را بر عهده داشت تا آن که طی یک
حادثه انفجار جان باخت.
2ـ کاظم الخلیل «رئیس خانواده معروف الخلیل از خانواده های شیعه، در شهر صور در جنوب لبنان و از شخصیت های
معروف فئودالی است که با مارونی ها به عنوان معاون حزب الوطنیون الاحرار (وطنخواهان آزاده) که در واقع حزب
خانواده کمیل شمعون (رئیس جمهور اسبق لبنان) محسوب می شد، همکاری می کرد.
3ـ کمیل شمعون در 3 آوریل 1900 در روستای دیر قهر واقع در منطقه شوف از توابع جبل لبنان متولد شد و تحصیلات
دبیرستانی اش را در بیروت در مدرسه قلب اقدس تکمیل نمود.
سپس در بعبدا وارد مدرسه آنتونیه شد.
در سال 1916
عثمانیها پدرش را که کارمند اداره مالی بود به علت احساسات فرانسه خواهی اش به اناصول تبعید کردند.
طی
تحصیلاتش برای کسب مدرک، پستی را در دفتر ملّی گرفت.
روزنامه ها، بررسی و تحقیقات حقوقی و سیاسی او را
منتشر می کردند.
سپس در نشریه یومیه فرانسوی زبان، لاریفای، مشغول کار شد.
در سال 1924 وارد شغل وکالت شد و
به عنوان نماینده برای اولین بار در سال 1929 انتخاب گردید و کرسی نمایندگی خود را به طور مستمر حفظ کرد تا این که
در سال 1952 رئیس جمهور شد.
سپس در سال 1968 به کرسی نمایندگی بازگشت.
اولین بار پست وزارت دارایی را در
سال 1938 اشغال کرد.
و از آن پس پستهای وزارتی متعددی (مانند وزارت مشاغل عمومی و وزارت کشور) را دارا بوده
است.
در سال 1934 در داخل حزب دستور که خود عضو آن بود شروع به دعوت به لغو استعمار فرانسه نمود و طی جنگ
دوم جهانی ارتباطش با انگلستان روشن شد که این تماس به وسیله ژنرال ادوارد اپیرز صورت می گرفت.
در 11 نوامبر
1943 یکی از اعضای دولتی شد که بعد از انتخاب بشاره خوری به ریاست جمهوری تشکیل یافت.
در ماه اوت 1944
شمعون به عنوان سفیر لبنان در لندن منصوب شد و تا سال 1947 در این پست باقی ماند.
بعد از آن به عنوان سرپرست
یک هیئت لبنانی به مجمع عمومی سازمان ملل عزیمت کرد و گفتگوهایی پیرامون مسئله فلسطین انجام داد و علیه
تجزیه فلسطین بسیار کار کرد.
در ماه آوریل 1948 به عنوان نماینده لبنان در شورای اتحادیه کشورهای عربی انتخاب
شد و در زمانی که نفوذ انگلستان در بالاترین سطح خود بود او از هواداران مسئله اعراب بود.
با تصمیم جمال عبدالناصر
مبنی بر ملی کردن کانال سوئز به این دلیل که تصمیمی علیه منافع فرانسه و انگلستان است مخالفت کرد و سرانجام در
16 مارس 1957 طرح آیزنهاور را ـ که لبنانیهای میهن دوست طرفدار عبدالناصر به ویژه مسلمانان آن را نقض میثاق ملی
1943 می شمردند ـ تأیید کرد.
شمعون از سرسخت ترین دشمنان عبدالناصر بود و در زمانی که نفوذ عبدالناصر در
سراسر جهان عرب به اوج خود رسیده بود در ملی گرایی عبدالناصر تشکیک می کرد.
بعد از حضور بی فایده شمعون در
اتحادیه کشورهای عربی و مطرح نمودن مسئله لبنان در برابر سازمان ملل متحد از ایالات متحده آمریکا خواستار
مداخله نظامی در لبنان به منظور اجرای طرح آیزنهاور شد.
در 15 ژوییه 1958 یعنی یک روز بعد از سقوط رژیم
پادشاهی در عراق، نیروهای آمریکایی متشکل از 5000 سرباز آمریکایی در سواحل لبنان پیاده شدند.
در 31 مه 1968
شمعون در یک سوءقصد مجروح شد و در سال 1970 در انتخاب شدن دشمن قدیمی اش، سلیمان فرنجیه به عنوان
رئیس جمهوری، سهم بسزایی داشت.
در آوریل 1972 مجددا برای نمایندگی مجلس انتخاب گردید و در «حکومت
نجات «که رشید کرامی در 1 ژوییه 1975 بعد از اولین دوره پس از جنگ 1976 ـ 1975تشکیل داد وزیر کشور شد.
در 17
ژوئن فرنجیه به جای فیلیپ تقلا که از پست خود استعفا کرده بود به عنوان وزیر خارجه منصوب شد.
در اواخر ماه ژانویه
1976 ارتش سوریه را متهم به تجاوز به لبنان کرد و از سازمان ملل متحد خواستار مداخله اوضاع لبنان شد.
وی ریاست
چندین شرکت و بانک را به عهده داشت و سرانجام در سال 1987 به مرگ طبیعی جان سپرد.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 316