تولد و تحصیلات
شهید حجهالاسلام حاج شیخ غلامحسین حقانى در چهارم فروردین 1320 شمسى در خانوادهاى مذهبى در شهرستان قم دیده به جهان گشود. در حال و هواى کودکى بود که به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت، در جنوب شهر در حوالى دروازه غار در منزل کوچک و محقرى ساکن شدند. سکونت در تهران با آغاز تحصیلات ابتدایى وى مقارن است. پس از گرفتن مدرک ششم ابتدایى به جهت علاقه وافر خود و تشویق پدرش حجهالاسلام شیخ محمد حقانى که از روحانیون زاهد و خوشنام بود به فراگیرى علوم اسلامى روى آورد. مقدمات و ادبیات عرب را در مدرسه علمیه مجتهدى تحت نظر آیهاللّه حاج شیخ احمد مجتهدى تهرانى فراگرفت، همزمان در حوزه علمیه مروى تهران و نزد پدرش نیز به تلمذ پرداخت.
پدرش از دوران کودکى وى چین یاد مىکند:
«او در دوران کودکى اخلاق حمیدهاى داشت و تا آنجا که به یاد دارم در سنى که روزه گرفتن بر او واجب نبود در ماه مبارک رمضان روزهدار بود. به عبادت و بندگى خداوند از همان کودکى دل داده و نمازش حتىالامکان قضا نمىشد.[1]»
غلامحسین پس از طى مراحل اولیه تحصیل در آستانه قدم نهادن در سنین بلوغ براى افزایش دانستههاى خود راهى شهر قم شد. شهرى که سالها قبل شاهد تولد وى بود اینک مأمن و جایگاه رشد و ترقى او گردید. با بهرهگیرى از استعداد و هوش سرشار خود به سرعت سطوح مختلف علمى را گذرانده و در ضمن آن از تهذیب نفس و تقویت بنیه معنوى خود نیز غافل نبود. همزمان تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه دین و دانش قم تحت مدیریت شهید آیهاللّه دکتر سید محمد حسینى بهشتى به پایان رساند. وى در دوران تحصیل و طلبگى خود که از شیرینترین و پرخاطرهترین دوران زندگى هر طلبهاى است، از خرمن پرفیض اساتید برجستهاى بهرهمند شد. امام خمینى (ره)، آیهاللّه سید محمد محقق داماد، آیهاللّه شیخ مرتضى حائرى یزدى، آیهاللّه شیخ عباسعلى شاهرودى، آیهاللّه سیدمحمد باقر سلطانى، آیهاللّه سید محمدرضا گلپایگانى و استاد شهید آیهاللّه مرتضى مطهرى از جمله بزرگانى هستند که وى نزد آنها زانوى شاگردى به زمین زد تا موفق به اخذ درجه اجتهاد گردید.[2] وى همزمان با تحصیل به تدریس کتب دوره سطح حوزه نظیر رسائل و مکاسب شیخ انصارى (ره) پرداخت. شهید حقانى در سال 1340ش ازدواج نمود، ثمره این ازدواج شش فرزند است.
مؤسسه در راه حق و اصول دین
مؤسسه در راه حق در سال 1343 شمسى به همت جمعى از مدرسان حوزه علمیه قم و با حمایت مالى تعدادى از بازاریان متدین بازار تهران بنیانگذارى شد. پس از مدتى مؤسسه اصول دین نیز به آن الحاق شد.[3] این مرکز که شهید حقانى یکى از اعضاى اصلى و مؤثر آن بود در ابتدا به منظور پاسخگویى به القائات و شبهاتى که از طرف مسیحیان مطرح مىشد تأسیس گردید. براى این منظور دو نوع نشریه منتشر مىکرد: یک دسته نشریاتى که جنبه دفاعى داشت و در مقابل شبهات مسیحیت به دفاع از عقاید اسلامى مىپرداخت؛ دوم نشریاتى که جنبه تبلیغى داشت و در قالب جزواتى با عنوان «اصول دین» اعتقادات اسلامى را به نسل جوان آموزش مىداد. این جزوات به طور رایگان براى متقاضیان در سراسر کشور ارسال مىگردید. تا اینکه در اواخر دهه چهل در پى رواج تبلیغات مارکسیستها در ایران و گرایش جوانان با افکار مارکسیستى و ماتریالیستى، مسئولان مؤسسه اقدام به چاپ نشریاتى در رد مارکسیسم، ماتریالیسم و مادیت نمودند. شهید حقانى در یکى از بازجویىهاى خود در مورد مؤسسه در راه حق مىگوید:
«... ما در قم جلسهاى با شرکت 5 نفر از طلاب تهرانى تشکیل دادهایم و منظور ما این است همانگونه که عوامل مسیحیت بر علیه اسلام تبلیغاتى از راه قلم و نشریه انجام مىدهند ما هم دور یکدیگر جمع شویم و شدیم و متعهد گردیدیم که با تبلیغات مسیحى به همان نحو یعنى از راه حقانیت اسلام مبارزه کنیم. منظورم این است که همانطور که مسیحىها با انتشار جزوات مىخواهند مسیحیت را بر حق و اسلام را باطل قلمداد نمایند ما هم از راه استدلال و انتشار جزوات حقانیت اسلام را ثابت کنیم....»[4]
مجمع علمى اسلامشناسى
در سالهاى اولیه دهه چهل شمسى شهید آیهاللّه دکتر محمد مفتح تشکیلاتى را با عنوان «مجمع علمى اسلامشناسى» راهاندازى نمود. این مجمع با تدوین و انتشار کتابهاى متعدد در موضوعات متنوع دینى، تاریخى، اجتماعى و سیاسى درصدد نمایان ساختن چهره اصیل و حقیقى دین مبین اسلام بود. در این مجمع فضلاء، طلاب و اندیشمندانى که علاقمند به تألیف، تدوین و ترجمه در رشتههاى ذکر شده بودند، جمع شده و با نشر آثار خود به بخشى از سؤالات مطروحه در آن زمان که در گوشه اذهان جوانان بىجواب مانده بود پاسخ داده و بخشى از خلاء موجود در جامعه را بر طرف نمودند. شهید حقانى یکى از اعضاى اصلى و تأثیر گذار این مجمع بود که مشتاقانه و به طور منظم در جلسات آن شرکت مىجست. کتاب «اسلام پیشرو نهضتها» یکى از محصولات این مجمع بود. این کتاب توسط شهید حقانى و شهید محمد مصطفوى کرمانى[5] تألیف و با مقدمه شهید مفتح منتشر و توزیع شد.
ساواک طى گزارشى پیرامون کتاب مزبور مىنویسد:
«با توجه به اینکه سابقهاى از چاپ و انتشار کتاب مزبور به دست نیامده، یک جلد از آن از طریق ساواک تهران تهیه و مورد بررسى قرار گرفت. این کتاب که نوشته محمد مصطفوى کرمانى و غلامحسین حقانى تهرانى و زیر نظر دکتر مفتح، در چاپخانه علمیه قم به چاپ رسیده و در صفحه اول آن تحت عنوان اهداء کتاب چنین نوشته شده: به پایهگذاران و جانبازان نهضتهاى اصلاحى و ضد استعمارى، به دانشجویان غیور، به روشنفکران بیدار اهداء مىگردد. همچنین در سایر صفحات کتاب مزبور مطالب تحریک کننده، برخلاف مصالح کشور به تحریر در آمده...
نظریه: در صورت تصویب از طریق بخش 324 نسبت به جمع آورى و جلوگیرى از انتشار و چاپ کتاب مزبور اقدام شود.»[6]
در گزارش دیگر ساواک در مورخ 5 / 4 / 1345 پیرامون جلسات علمى اسلامشناسى آمده است:
«اخیرا به کرات مشاهده مىگردد از طرف (جلسات علمى اسلامشناسى) که زیر نظر دکتر مفتح در شهرستان قم اداره مىگردد که کتابهایى با عناوین مذهبى و در حقیقت در زمینههاى مخالف با رژیم سلطنتى و هیئت حاکمه در چاپخانههاى آن شهرستان چاپ و منتشر مىگردد. اینان نظرات انتقادى خود را به نحو مکارانهاى در لباس داستانهاى مذهبى با شدت هرچه تمامتر عنوان نموده و با این حربه زبان به انتقاد از روش دولت نسبت به جامعه مذهبى گشودهاند تا جایى که از تحریک و ترغیب خواننده به مبارزه با رژیم نیز کوتاهى نمىنمایند....»[7]
مبارزات سیاسى
با شروع نهضت امام خمینى (ره)، تاریخ انقلاب اسلامى شاهد حضور فعال شهید حقانى در امر مبارزه و فرازو نشیبهاى آن است. وى با حضور در شهرهاى مختلفى همچون شیراز، بندرعباس، سمنان و... به یکى از سوژههاى فعال و پرتحرک دستگاه امنیتى رژیم طاغوت تبدیل شد. این عالم بزرگوار با ایراد سخنرانىهاى پرشور، تشکیل جلسات مذهبى و ارتباطگیرى گسترده با عناصر فعال سیاسى و مخالف رژیم در حد توان زمینههاى بروز انقلاب اسلامى را فراهم نمود. وى در این عرصه تأثیر فراوانى از خود به جاى گذاشت و به همین علت چندین بار دستگیر، زندانى و تحت شکنجههاى طاقتفرسا قرار گرفت.
ممانعت از منبر
شهید حقانى در رمضان سال 1385 ق براى تبلیغ معارف دینى و روشنگرى راهى شهر سمنان شد گزارش ساواک سمنان در مورخه 23 / 10 / 44 حاکى از آن است که حجهالاسلام حقانى علیرغم تذکر مسئولان ژاندارمرى در مسجد لاکان بخش سرخه سمنان به منبر رفته و ضمن ایراد مطالب انتقادى براى لغو تبعید امام خمینى (ره) و بازگشت وى دعا و دشمنانش را نفرین نموده است.[8] بر همین اساس ساواک مزبور از ادامه وعظ و سخنرانى ایشان جلوگیرى و به سرعت وى را از سمنان اخراج نمود.[9] متعاقب این اقدام، اداره کل سوم به موضوع حساس شده و با ارسال نامهاى به ساواک قم خواهان متن سخنرانى و بیوگرافى شهید حقانى شد.[10]
ساواک قم در پاسخ اظهار داشت:
«با اینکه تاکنون چند بار از طرف شهربانى قم به نامبرده بالا ابلاغ شده که در این ساواک حضور به هم رساند معالوصف مشارالیه از مراجعه خوددارى کرده و اظهار داشته که به ساواک مراجعه نخواهد کرد در صورت حضور در این اداره بیوگرافى وى اخذ و تقدیم خواهد شد.»[11]
فعالیت در شیراز
به دنبال دستگیرى شبکهاى از مبارزین سیاسى و مخالفین رژیم در شیراز که در پوشش جلسات مذهبى به فعالیت سیاسى نیز پرداخته و اقدام به نشر اعلامیه و توزیع نوارهاى سخنرانى امام خمینى (ره) مىنمودند، ساواک شیراز طى نامهاى به مرکز خواهان دستگیرى و بازداشت شهید حقانى شده تا از نحوه ارتباط وى با افراد شبکه مزبور و علت مسافرتهاى پىدرپى وى به شیراز مطلع شود.[12] در پاسخ به این نامه، اداره کل امنیت داخلى ساواک دستور دستگیرى شهید حقانى را صادر نمود. ساواک شیراز در مورخه 15 / 2 / 45 وى را دستگیر و روانه زندان نمود.[13]
در زندان پس از بازجویىهاى مکرر پرونده وى را به اداره دادرسى ارتش فرستاده و خود وى پس از هفت روز با قید کفایت آزاد گردید. تا مدتها مسیر قم ـ شیراز را جهت شرکت در جلسات دادگاه طى نمود تا اینکه پنج سال بعد دادگاه تجدیدنظر ارتش وى را به اتهام اقدام علیه امنیت داخلى مملکت به سه ماه حبس محکوم و راهى زندان قصر تهران نمودند. وى در مورخه 11 / 7 / 1350 پس از طى دوران محکومیت آزاد شد.[14]
دیدار یار
در اواخر سال 1345 شمسى شهید حقانى به همراه استاد خویش آیهاللّه حاج شیخ احمد مجتهدى تهرانى به قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام خمینى (ره) عازم آبادان شده و در آنجا با مساعدت حجهالاسلام عبدالرسول قائمى موفق به عبور از مرز شدند.[15] وى در دیدار با امام خمینى (ره) ضمن ارائه گزارشى از وضعیت مبارزه در داخل با اخذ رهنمودهاى لازمه به کشور بازگشت. جریان این سفر ازجمله موضوعاتى است که ساواک نسبت به آن حساس شده و در جلسات بازجویى در سالهاى بعد مطرح نمود.[16] همین امر باعث مخالفت ساواک به صدور گذرنامه مسافرت به عراق[17] و عربستان سعودى[18] براى وى شده و براى همیشه ممنوعالخروج شد.[19]
سخنان روشنگر
تسلط شهید حقانى به فن بیان و احاطه علمى بر مسائل روز، آگاهى نسبت به علوم اسلامى و آشنایى با مشکلات جوانان منجر به برپایى جلسات متعدد سخنرانى توسط ایشان گردید. اطلاع ساواک از این موضوع باعث گردید وى غالبا تحت نظر بوده وتمامى تحرکات وى گزارش شود:
«شیخ غلامحسین حقانى ساعت 30 / 8 مورخ 10 / 4 / 45 به وسیله اتوبوس شرکت میهن نورد عازم تهران گردید و نظر وى بر این بود که مدتى در تهران بماند و سپس در موقع افتتاح کلاسهاى درس حوزه علمیه قم برگردد... .»[20]
بیان مطالب انتقادى نسبت به وضعیت فرهنگى ـ اجتماعى جامعه،[21] انتقاد به دولتهاى استکبارى،[22] مخالفت با برنامههاى ضداخلاقى رژیم،[23] تشویق مردم به مداخله کردن در امور سیاسى[24] و پاسخ به شبهات اعتقادى جوانان از جمله محورهایى است که محتواى گزارشهاى ساواک از سخنرانىهاى ایشان را تشکیل مىدهد:
«در جلسهاى که شب جمعه مورخ 24 / 11 / 53 در مسجد کوفه بندرعباس تشکیل گردیده بود نامبرده بالا به عنوان سخنران اظهار داشت: امشب درباره سئوالى که شده (چرا رادیو و تلویزیون حرام است) بحث مىکنم وى اظهار داشته وقتى رادیو و تلویزیون اختراع شد هدف این بود که از این وسیله براى کارهاى درست استفاده شود نه به طور غیر صحیح. متأسفانه برنامه رادیو و تلویزیون ما خیلى خراب است و آموزنده نیست و دستهایى در پشت پرده وجود دارد که باعث خرابى برنامههاى آن شده است...»[25]
مخالفت با رژیم اشغالگر قدس
یکى از موضوعاتى که رژیم شاه روى آن حساسیت ویژهاى داشت، حمله روحانیون مبارز به رژیم اشغالگر قدس و حمایت از مبارزات مظلومانه مردم فلسطین بود. ساواک در اینباره وظیفه داشت که به روحانیون تذکر شدید داده تا آنها را از وارد شدن به این موضوع باز دارد. ساواک شیراز در گزارش به مرکز در مورخه 19 / 3 / 46 اعلام داشت:
«ساعت 2100 جارى شیخ عزیزاللّه محمدى فرزند کرمعلى اهل اراک در مجلس سوگوارى مسجد نو ضمن دعا به خمینى مردم را علیه اسرائیل تحریک و اعلام جهاد داده، نامبرده بلافاصله دستگیر و تحت بازجویى است...»[26]
چند روز پس از ارسال خبر فوق ساواک شیراز طى گزارش دیگرى چنین اعلام داشت:
«نامبرده بالا ]شیخ غلامحسین حقانى] در جریان منبر رفتن شیخ عزیزاللّه محمدى جزء محرکین بوده که در تاریخ 23 / 3 / 46 به یزد مسافرت نموده است...»[27]
همین اندازه داخل شدن به قضیه فلسطین و رژیم اشغالگر قدس کافى بود تا دستور احضار شهید حقانى صادر شود.[28] وى که خود به این موضوع آگاه بود بلافاصله شیراز را ترک نمود. ساواک مدتها در تعقیب وى بود تا اینکه پس از چند ماه موفق به شناسایى و احضار وى شد و او را تحت بازجویى قرار داد.[29]
ساواک شیراز طى نامهاى به اداره کل سوم نتایج تحقیقات خود را چنین عنوان نمود:
«برابر تحقیقات انجام شده نامبرده [شیخ غلامحسین حقانى] بالا یک روز قبل از جریان سخنرانى و دستگیرى شیخ عزیزاللّه محمدى در منزل سید کرامت عدلو به اتفاق عدهاى از روحانیون حاضر در جلسه تشکیل مجلس دعا را جهت نصرت مسلمین و پایان جنگ بین اعراب و اسرائیل ضرورى دانسته به همین دلیل روحانیون حاضر در جلسه به چند نفر مأموریت داده تا سایر روحانیون شیراز را در جریان تشکیل مجلس دعا بگذارند لذا روز بعد چون شیخ عزیزاللّه محمدى هر روز در مسجد نو منبر مىرفته است وعظ و دعا به مسلمین به عهده وى واگذار گردیده.»[30]
جشنهاى 2500 ساله
در جریان برگزارى جشنهاى 2500 ساله که طى آن رژیم شاه با صرف هزینه هنگفتى در صدد فرهنگسازى در میان مردم در راستاى حمایت او اقدامات و عملکرد خود بود، ساواک مرکز با ارسال نامهاى از ساواک قم و فارس خواست که در طى برگزارى جشنها با تمام امکانات از قبیل کنترل مکاتبات، تلفن و ایجاد تیم تعقیب و مراقبت در جریان تمامى تحرکات شهید حقانى باشند.[31]
مقاومت در زندان کمیته مشترک ضدخرابکارى
جمعآورى اخبار، وقایع و کلیه تحرکات سیاسى صورت گرفته علیه رژیم در حوزه علمیه قم براى یکى از مرتبطین با سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) جهت ارسال به خارج از کشور، اتهامى بود که بواسطه آن حکم دستگیرى شهید حقانى در شهریور سال 1352 صادر شد. مأموران ساواک به سرعت در صدد دستگیرى وى برآمدند. ولى مسافرتهاى متعدد وى به شهرهاى مختلف از جمله بندر عباس مانع از آن شد ولى سرانجام ساواک قم در اوائل سال 1354 موفق به شناسایى و دستگیرى وى شد. منزل وى مورد بازرسى قرار گرفت و بلافاصله روانه زندان کمیته مشترک ضدخرابکارى گردید. همزمان دستور بازداشت موقت وى توسط بازپرس شعبه یک دادستانى ارتش صادر گردید. وى مدت شش ماه در کمیته مشترک ضدخرابکارى تحت وحشیانهترین شکنجهها قرار گرفت.[32] کثرت اوراق بازجویى بیانگر جلسات متعدد آن و شکنجهاى است که در فواصل بازجویىها اعمال شده است. سفر غیرقانونى به عراق و دیدار با امام خمینى (ره)، ایراد سخنرانى انتقادى در شهرهاى مختلف، فعالیتهاى گسترده فرهنگى سیاسى در بندرعباس، دیدار با روحانیون تبعیدى، امضاء و توزیع اعلامیههاى متعدد در رابطه با امام خمینى (ره) و جریانات سیاسى مختلف و تهیه اخبار مدرسه فیضیه براى ارسال به خارج از کشور از جمله محورهایى بود که در جلسات بازجویى مطرح شده و از وى پیرامون آنها توضیح خواسته شد.
در بخشى از گزارش بازجویى وى آمده است:
«.. متهم مىافزاید در دین اسلام حکومت وجود دارد، که زمان پیامبر اسلام حق خود حضرت و بعد امامان به عقیده ما رهبر و رئیس حکومت لازم بود باشند و در زمان غیبت کبرى امام زمان علیهالسلام، امر حکومت و اجراى حدود الهى مثل بریدن دست و زد و امر قضاوت، مطابق روایاتى که داریم زیر نظر مجتهدین جامعالشرایط باید صورت گیرد...»[33]
سرانجام این شهید عالى مقام به حکم اداره دادرسى ارتش به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به دوازده سال حبس محکوم شد. زندانهاى قصر و اوین بازداشتگاههاى بعدى او بود. وى در زندان نیز دست از تلاش و کوشش برنداشت و با طرح مباحث اعتقادى و سیاسى به روشنگرى پرداخت. آشنایى عمیق ایشان با جریانات مختلف منجر به اتخاذ موضعگیرىهاى صحیح و مناسب نسبت به جریانهاى التقاطى درون زندان گردید.
نسیم آزادى
با روى کار آمدن دموکراتها در آمریکا، آنها براى ادامه سیاستهاى استعمارى خود تاکتیک جدیدى را برنامهریزى نمودند. جیمى کارتر رئیس جمهور تازه بر مسند نشسته آمریکا چند محور را در سیاست خارجى خود مطرح کرد که یکى از آنها توجه به حقوق بشر بود. به همین دلیل دستگاه حاکمه ایران نیز که سرسپردگىاش به امریکا مسلم بود به ناچار دست به تغییراتى زده و صحبت از «فضاى باز سیاسى» را به عنوان یکى از شعارهاى تبلیغاتى - سیاسى خود مطرح نمود. ساواک در یک چرخش ناگهانى شروع به تغییرات زیادى در مدیریتها، اداره زندانها و برقرارى گفت و شنود با زندانیان نمود. بطورى که در اواخر سال 1355 دستورات مفصلى براى کم کردن فشار بر زندانیان و در اختیار نهادن برخى امکانات رفاهى صادر نمود. تقریبا دستگیریهاى وسیع، محکومیتهاى سنگین و اعدامها متوقف شده و بسیارى از زندانیان نیز مورد عفو قرار گرفتند.[34] در اجراى سیاست مذکور و به دلائل دیگرى از جمله شروع برخى از اعتراضات و برپایى تظاهرات در تهران، رژیم شاه در اواخر مرداد سال 1356 پس از نزدیک به سى ماه بازداشت، مابقى دوران محکومیت شهید حقانى را مورد عفو قرار داده و وى را آزاد نمود.
دیگر فعالیتها
یکى دیگر از اقدامات و فعالیتهاى سیاسى شهید حقانى که شکل علنى داشته و در جلسات بازجویى وى نیز به آن پرداخته شده است[35] امضاء و صدور اعلامیههاى متعددى است که به مناسبتهاى مختلف تهیه و توزیع مىگردید. اهم اعلامیهها، پیامها و نامههایى که نام شهید حقانى در ذیل آن به چشم مىخورد بدین شرح است:
1ـ نامه جمعى از علماى تهران به امیر عباس هویدا (نخستوزیر) در اعتراض به ادامه تبعید امام خمینى (ره) در مورخ 14 / 12 / 1343[36]
2ـ نامه فضلاء و محصلان حوزه علمیه قم به امام خمینى (ره) در پى انتقال معظماله از ترکیه به نجف اشرف در مهرماه 1344[37]
3ـ اعلامیه محصلین حوزه علمیه قم به مناسبت سالگرد شهداى مدرسه فیضیه در مورخ 25 / 11 / 1344[38]
4ـ نامه فضلا و محصلان حوزه علمیه قم به مراجع عظام ایران و عراق درباره بازداشت جمعى از فضلاى حوزه علمیه قم در فروردین 1345[39]
5ـ اعلامیه جمعى از علما و اساتید حوزه علمیه قم به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان 1398[40]
6ـ اعلامیه جمعى از علما و روحانیون حوزه علمیه قم درباره حمله مزدوران رژیم شاه به مردم در مرداد 1357[41]
7ـ پیام جمعى از فضلاء و استادان حوزه علمیه قم به کارکنان شرکت نفت پس از اعتصاب آنان در مورخه 1 / 9 / 1357[42]
8ـ نامه جمعى از علما و اساتید حوزه علمیه قم به آیهاللّه سید ابوالقاسم خویى در آذر 1357[43]
9ـ اعلامیه جمعى از فضلاء و اساتید حوزه علمیه قم در رابطه با آیهاللّه سید ابوالقاسم خویى در آذر 1357[44]
10ـ تلگرام جمعى از فضلا و استادان حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه والرى ژیسکاردستن در مورد اقامت امام خمینى (ره) در فرانسه در مورخ 18 / 9 / 1357[45]
در آستانه انقلاب اسلامى
از آغاز زمزمه حضور امام خمینى (ره) در ایران شهید حقانى با کسانى چون شهید آیهاللّه دکتر بهشتى، شهید مطهرى، مقام معظم رهبرى و آیهاللّه هاشمى رفسنجانى ارتباط داشت و جلساتى نیز در این زمینه تشکیل گردید تا براى ورود حضرت امام (ره) به کشور برنامهریزى لازم صورت پذیرد. هنگامى که بختیار فرودگاههاى کشور را به روى امام (ره) بست وى به همراه روحانیت مبارز تهران، در دانشگاه متحصن شد. وى به دلیل ارتباط مستمر با جوانان، موفق گردید تا بسیارى از آنان را براى امور مختلف بسیج نماید. در زمان تشکیل کمیته استقبال از امام (ره) به عنوان یکى از اعضاى این کمیته به انجام وظیفه پرداخت.
فجر انقلاب
پس از پیروزى انقلاب اسلامى شهید حقانى به همراه جمعى از علما و فضلاى حوزه علمیه قم جهت سازماندهى روحانیت در سراسر کشور، دفتر تبلیغات اسلامى قم را تأسیس نمودند و سرپرستى آن را تا قبل از نمایندگى مجلس شوراى اسلامى عهدهدار بود.
وى مدتى به عنوان نماینده امام و ریاست دادگاه و حاکم شرع در استانهاى سیستان و بلوچستان و هرمزگان به انجام وظیفه پرداخت. همچنین به درخواست مردم از سوى امام خمینى (ره) به عنوان اولین امام جمعه بندرعباس منصوب شد. عملکرد ایشان در آن مقطع زمانى در بندرعباس بسیار ارزنده بود. مقام معظم رهبرى در اینباره مىفرمایند:
«از قبل از انقلاب در همین شهر، مردم مؤمن، جوانان پرشور، در خط انقلاب و امام، اقدامات مؤثرى داشتند که بجاست من از شهید حقانى، آن روحانى سختکوش و علاقهمند که مقدارى از عمر خود را در اینجا گذراند و قبل از انقلاب سازماندهى مبارزات را کرد، یاد کنم.»[46]
شهید حقانى در اولین دوره مجلس شوراى اسلامى به عنوان نماینده مردم بندر عباس برگزیده شد. وى از جمله نمایندگان فعال محسوب مىگردید.
در کنار این فعالیتها آن شهید بزرگوار براى انجام فعالیتهاى فرهنگى ـ تبلیغى و ایجاد جبهه متحد فرهنگى تبلیغى نیروهاى خط امام در مقابل جریان انحرافى لیبرالها در اردىبهشت سال 1359 شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى را تأسیس نمود که یکى از اقدامات آنها اعزام سفیران تبلیغى به کشورهاى مختلف جهان بود. در این راستا وى موفق گردید به مناسبت دومین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى 20 هیئت را به حدود 30 کشور جهان گسیل دارد تا پیام انقلاب را به گوش جهانیان برسانند، خود وى نیز در رأس هیئتى به کشورهاى یمن شمالى، یمن جنوبى عربستان سعودى، لبنان و سوریه سفر نمود. به پیشنهاد آیهاللّه امامى کاشانى وى به همراه تعداد دیگرى از فضلاى حوزه علمیه قم از طرف امام خمینى (ره) به عنوان اعضاى شوراى عالى تبلیغات اسلامى منصوب شدند. این شورا بالاترین مقام تصمیم گیرنده کشور در امر تبلیغات بود. دغدغه خاص وى نسبت به نشر و گسترش فرهنگ اسلامى منجر به تشکیل سازمان تبلیغات اسلامى گردید. با تشکیل سازمان وى از سوى شوراى عالى تبلیغات اسلامى به ریاست آن سازمان برگزیده شد.
ایشان علاوه بر فعالیتهاى فوق به تدریس دروس حوزوى و برگزارى کلاسهاى مختلف اعتقادى و سیاسى در حزب جمهورى اسلامى و دانشگاه تربیت معلم اشتغال داشت. حجهالاسلام حقانى در هفت تیر ماه 1360 در سن چهل سالگى در انفجار دفتر مرکزى حزب جمهورى اسلامى به همراه جمعى دیگر از یاران راستین امام خمینى (ره) به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش پس از تشییعى با شکوه در شیخان قم به خاک سپرده شد.
طوبىله و حسن مآب
[1]- روزنامه جمهورى اسلامى؛ 6 / 7 / 1360
[2]- سند مورخ 17 / 9 / 54 شماره 6598 / 312
[3]- زندگىنامه حضرت آیهاللّه محمدتقى مصباح یزدى، پرتو ولایت، ص 242
[4]- سند مورخ 17 / 2 / 45
[5]- شهید محمد مصطفوى کرمانى در حمله هواپیماهاى عراقى به هواپیماى حامل ایشان به همراه شهید آیهاللّه فضلاللّه محلاتى و جمعى دیگر در بهمن سال 1364 به شهادت رسید.
[6]- شهید آیهاللّه دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسى اسناد تاریخى، ص بیستوسه
[7]- همان
[8]- سند مورخ 17 / 11 / 44 شماره 3428 / 14 ه
[9]- سند مورخ 23 / 10 / 44 شماره 3220 / 14 ه
[10]- سند مورخ 11 / 11 / 44 شماره 54782
[11]- سند مورخ 22 / 12 / 44 شماره 2668 / ق م
[12]- سند مورخ 25 / 1 / 45
[13]- سند مورخ 17 / 2 / 45 شماره 176
[14]- سند مورخ 18 / 7 / 50 شماره 52905 ـ 615481 ـ 120
[15]- سند مورخ 17 / 1 / 46 شماره 14079 / 316
[16]- سند مورخ 30 / 7 / 54 شماره 4097 / ک
[17]- سند مورخ 27 / 8 / 47
[18]- سند مورخ 27 / 9 / 48 شماره 4749 / 316
[19]- سند مورخ 25 / 6 / 54 شماره 4275 / 312
[20]- سند مورخ 14 / 4 / 45 شماره3165 / 7 / ه
[21]- سند مورخ 11 / 3 / 47 شماره 6940 / ه
[22]- سند مورخ 25 / 1 / 49 شماره 5518 / ه
[23]- سند مورخ 23 / 1 / 50 شماره 6628 / ه
[24]- سند مورخ 17 / 11 / 53 شماره 13658 / ه1
[25]- سند مورخ 1 / 12 / 53 شماره13815 / ه 1
[26]- سند مورخ 19 / 3 / 46 شماره5875
[27]- سند مورخ 25 / 3 / 46 شماره5997 / ه
[28]- سند مورخ 25 / 3 / 46 شماره5997 / ه
[29]- سند مورخ 28 / 1 / 47 شماره5904 / ه
[30]- سند مورخ 18 / 2 / 47 شماره 6368 / ه
[31]- سند مورخ 29 / 4 / 50 شماره 3695 / 312
[32]- سند مورخ 7 / 7 / 55 شماره 83884 / 454
[33]- سند مورخ 17 / 9 / 56 شماره 6598 / 312
[34]- خاطرات جواد منصورى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى 7 ص 186
[35]- سند مورخ 17 / 9 / 56 شماره 6598 / 312
[36]- اسناد انقلاب اسلامى، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، ج 3، ص 135
[37]- همان، ص 175
[38]- همان، ص 194
[39]- همان ص 197
[40]- همان ص 322
[41]- همان، ص 331
[42]- همان، ص 434
[43]- همان، ص 473
[44]- همان، ص 476
[45]- همان، ص 479
[46]- از بیانات حضرت آیهاللّه خامنهاى در اجتماع مردم بندرعباس؛ 28 / 11 / 1376