تاریخ سند: 27 فروردین 1357
ایران
متن سند:
بسمه تعالی
محضر مبارک آیات عظام و مراجع عالیقدر شیعه متعالله المسلمین بطول بقائهم الشریف
با سلام و درود فراوان ضمن ابراز انزجار شدید از فجایع خونین اخیر ایران و همه عوامل شناختهشده آن و بزرگداشت شهادت فرزندان غیور اسلام و عرض تسلیت در این رابطه به امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء به شما پدران روحانی و رهبران عالیمقام به حکم وظیفه خطیر اسلامی من أصبح و لم یهتمّ بأمورالمسلمین فلیس بمسلم ناگزیر گردیدم گوشهای از مظالم وحشیانه عمال حکومت را با مردم بیپناه تبعیدگاه خود با شما زعمای عالیمقام بازگو نمایم. باشد که بدینوسیله بخشی از مسئولیت خویش را نسبت به خدا و خلق خدا انجام داده با سکوت، تجاوزهای آشکار ستمگران را در مورد حقوق اسلامی و انسانی مستضعفین این ناحیه امضا نکرده باشم. این روزها مردم مظلوم و بیدفاع شهر بابک، این منطقه عقبافتاده که فاقد اکثر مزایای زندگانی است با خشونتهای تازهای از جانب قدرت حاکم مواجه گردیده. ژاندارمری و ارتش به بهانه تعقیب و دستگیری عوامل تحریق دفتر حزب رستاخیز عملاً شهر را حکومت نظامی کردهاند تمام رفت و آمدهای مردم در تمام ساعات شب و روز تحت کنترل نظامیان است. شبها کسی حق ندارد از منزل خارج شود. و حتی یکی از دستگیرشدگان که چند روزی در اسارت بسر برده بود کسی بود که بعد از اذان صبح به عزم حمام از منزل خارج گردیده بود. جوانهای محصل کم سن و سال که همگی فاقد سن قانونی هستند اگر با مسجد سروکار داشته یا اظهار آشنایی با اینجانب نمایند سخت تحت تعقیب قرار دارند و از همه اسفانگیزتر درباره گروهی از دستگیرشدگان بدون اثبات هیچگونه جرم و گناهی حتی در قاموس استبداد حاکم، شکنجههای غیرانسانی که بارها منکر آن گردیدهاند روا میدارند وحشیگریها آنچنان دامنهاش وسیع است که مردم حتی نسبت به اطفال ده دوازده ساله خود تأمین ندارند ادامه این وضع مرا ناگزیر ساخت تا برای اعتراض به این عمل وحشیانه و هم برای حفظ جان اطفال مردم چند روزی نماز جماعت را تعطیل نمایم هرچند میدانستم ترتیب اثری داده نخواهد شد و احتمالاً تمام این بیفرهنگیها توطئهای برای جلوگیری مردم از مسجد و جماعت باشد که سد محکم و تسخیرناپذیری در برابر استعمار و عمال کثیف آن است. اینجانب که در برابر این یورش وحشیانه پناهی سراغ ندارم تا برای دفاع از حقوق مردم ستمدیده به آن پناهنده شوم، اقدام به نگارش این عریضه نمودم. تا به این طریق به ساحت مقدس آن زعمای دین تظلم کرده باشم و بهعلاوه استدعا کنم اگر صلاح باشد در بیانیههای خویش که در سطح وسیعی انتشار مییابد مظلومیت مردم این شهر را بازگو فرمایید تا مردم جهان بدانند اینها که مرتب دم از تمدن میزنند و از بلندگوهای تبلیغاتی اعلام دینداری و آزادی و حمایت از حقوق بشر میکنند و اعلام میدارند ایران و چهارده کشور جهان خواستار برداشتن شکنجه در سطح جهانی گردیدهاند هنوز با جان مردم بیپناه کشور خود چه میکنند. اینها تصور میکنند با این اعمال وحشیانه غیرانسانی میتوانند ملت ستمدیده را که پس از سالها غفلت آگاه گردیده و راه سعادت خویشتن را بازیافته بازهم به حالت خمودی و خاموشی بازگردانند. دیگر نمیدانند که دوران استبداد آنها سپری گشته، ملت راه خود را بازیافته و تا پیروزی کامل نه تنها از پا نخواهند نشست بلکه در عکسالعمل و بازتاب این همه خشونتها در راه خود استوارتر خواهد شد. در خاتمه دوام عمر و عزت و توفیقات شما را بیش از پیش در راه افشاگریها و راهنماییهای داهیانه و مبارزه با ظلم و ظالم از خداوند بزرگ مسئلت دارم.
27 /1 /57 شهر بابک
محمدمهدی ربانی
در پرونده شخصی محمدمهدی ربانی رانکوهی به کلاسه ۶۵۴۰۲ بایگانی شود.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک صفحه 314