تاریخ سند: 19 اسفند 1338
گزارش اطلاعات داخلی
متن سند:
شماره : 2 ـ 3 ـ 5349
موضوع : جلسه منزل دکتر بقائی
قبل از ظهر روز گذشته جلسه منزل دکتر مظفر بقائی استاد دانشگاه تهران دایر بوده و
عده ای در حدود 8 نفر از جمله سید محمدرضا معرب، خلیلی کارمند وزارت دارائی، محمدتقی
میریان، محمدتقی علویان قوانینی، سرمست و کاظمی سرنشین اتومبیل سواری بنز شماره
3555 ط 38 حسنی سعید و محمد مروی در آن شرکت کرده اند.
در این جلسه ابتدا درباره مواد مرفینی صحبت شده و معرب اظهار نموده: «اخیرا مدتی برای
ترک اعتیاد خود در بیمارستان بستری بوده و به تازگی بیرون آمده و امیدوار است بتواند بکلی
اعتیاد خود را ترک کند و در زمان حکومت دکتر مصدق، برادرش او را در بیمارستان شورویها در
مشهد برای ترک اعتیاد بستری ساخته ولی پس از دو روز مسوولین بیمارستان بوی گفته اند
نمی توانند او را معالجه کنند و بیرونش کرده اند.
معرب اضافه نموده توسط معاشرت با دوستانش
ممکن است مجددا معتاد شود ودر پاسخ سئوال دکتر بقائی که نام دوستانش را سئوال کرده
گفته اکبر قهرمان کارمند رادیو سرهنگ شقاقی افسر هنگ پهلوی و احمد مستان افسر توده ای
از دوستان معتاد وی می باشند و دکتر بقائی اظهار داشته از کشیدن تریاک هیچگونه نشئه ای به
وی دست نمی دهد و چندی قبل که او را به شهرستان اراک تبعید کرده بودند، وی در منزل
هاشمی که روزی یک سیر تریاک می کشیده، مهمان بوده و او در منزل وی دو سه مرتبه به حد
کافی تریاک کشیده ولی هیچ گونه اثری در وی بوجود نیاورده است.
درباره لایحه املاک صحبت
شده و سعید اظهار داشته: فتوای آیت الله بروجردی را زیر نظریه آیت الله بهبهانی مشاهده
نموده و اگرچه روزنامه ها حق درج چنین موضوع هائی را ندارند ولی آنچه در فتوای آیت الله
بروجردی برای وی روشن شده این بوده که آیت الله خیلی از اعلی حضرت
همایون شاهنشاه تملق گفته است.
1 سعید اضافه نموده قرار بوده آیت الله بنی صدر2 را که بین
ملاکین تحریکاتی می نموده، دستگیر و بازداشت نمایند لیکن تیمسار سپهبد علوی مقدم
رئیس شهربانی مانع شده و بالاخره هم معلوم نیست عاقبت این لایحه به کجا منتهی می شود و
دکتربقائی گفته هر کاری بایستی از روی قاعده صحیح انجام شود و اصولاً کارهائی که از روی
تفاخر صورت می گیرد نتیجه آن این طور از آب در میاید.
سعید همچنین درباره اوضاع وزارت
دارائی صحبت و گفته اخیرا در آن وزارتخانه انتصاباتی صورت گرفته که به هیچ وجه شایسته
نبوده و اشخاص بدنام و نالایقی در راس کارهای حساس گمارده شده اند و تیمسار سرلشگر
ضرغام وارد به امور و فنون مالی نیست و دکتر بقائی پاسخ داده حال که پستهای مهم را به این
قبیل افراد واگذار می کنند و از هیچکس هم حرف گوش نمی کنند و سعید گفته خزانه دولت را
بایستی کارمند لایق، صدیق و کاردان پرکند و کارمند نادرست و یا نادان، دولت را ورشکست
می کند و برای امور مالی بایستی از وجود کارمندان با سابقه، مبتکر، درست و پخته استفاده
شود.
جلسه مذکور ساعت 30 /13 ختم گردیده است.
رونوشت ضمیمه پرونده [ناخوانا] شود
توضیحات سند:
1- لایحه «اصلاحات ارضی» در زمان حیات آیت الله العظمی بروجردی، مرجع شیعیان جهان مطرح شد اما ایشان
حاضر به تأئید اصلاحات آمریکایی نشده و علی رغم رفت و آمدهای مسوولان دولت و اعزام نماینده ویژه شاه، تسلیم
نگردید و در جواب یکی از فرستاده ها فرمودند: «امور لازم تری هست که باید اصلاح شود» (رک: یاد، فصلنامه بنیاد
تاریخ، زمستان 66، ص 51).
آیت الله سید محمدباقر سلطانی طباطبائی در این ارتباط می فرمایند:
«شخص شاه، لایحه اصلاحات ارضی را به مجلس داد و سپس راهی اهواز شد، دستور داده بود که مجلس در اسرع
وقت، لایحه را به تصویب برساند و در بازگشت تحویل وی شود.
همین که آیت الله بروجردی مطلع شدند، نامه ای
نوشتند به رئیس مجلس شورای ملی و نامه ای هم نوشتند برای آقای بهبهانی که پی گیر نامه ایشان به رئیس
مجلس باشد، تا سر وقت، نامه به مجلس برسد و تأخیر نیفتد و فردا بهانه نکنند که، بله، نامه شما به ما نرسیده
است...
نامه آیت الله بروجردی هنگام نواخته شدن زنگ مجلس به دست رئیس مجلس رسیده بود، نامه را برای
نمایندگان خوانده بود.
مفاد نامه این است: «از نمایندگان مسلمان، باعث تعجب است که در غیاب شاه، لایحه خلاف
اسلامی را طرح کرده و درصدد تصویب آن هستند.
این لایحه، خلاف اسلام و شریعت است.
من تا زنده هستم،
نخواهم گذاشت، چنین خلافی در این مملکت، اجرا شود.
» این نامه باعث شد لایحه مسکوت بماند.
»
شاه در کتاب «انقلاب سفید» به این موضوع اشاره کرده و می گوید: «قانون اصلاحات ارضی سیر خود را طی می کرد تا به
مرحله عمل رسید، یکی از مقاماتی که از اصلاحات دنیا اطلاع نداشت نامه ای به مجلس نوشت و جلو این کار را گرفت.
»
2ـ آیت الله سید نصراللّه بنی صدر: فرزند مرحوم صدرالعلمای همدانی از علمای معروف و مقدم شهرستان همدان
بوده اند.
وی در آن سامان متولد شده و در بیت سیادت و فضیلت پرورش یافته و مقدمات و سطوح را در همدان و تهران
خوانده است.
آنگاه به نجف اشرف مهاجرت نموده و از محضر آیات عظام مرحوم آیت الله آقا میرزا حسین نائینی و
آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی و آیت الله العظمی اصفهانی و دیگران استفاده نموده و پس از آن به همدان مراجعت و به
خدمات روحی و اجتماعی و خدمت به مردم پرداخته و از بسیاری از مستمندان دستگیری نموده تا حدود سال 1391 ه
ق که در بیروت به رحمت حق پیوسته و به جوار اسلاف پاک خویش شتافته و جنازه اش به نجف اشرف حمل و در جوار
جد گرامش مدفون شده است.
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 281