تاریخ سند: 15 شهریور 1343
موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره: 897 /322 اداره دوم عملیات
پیش از ظهر روز جمعه جلسه هفتگی منزل اسداله رشیدیان تشکیل گردید و
در حدود یکصد و بیست نفر از طبقات مختلف و از جمله سرهنگ تاج بخش
فرمانده پادگان جمشیدآباد ـ سرگرد ولی معینی افسر ارتش (که سابقا معروف به
باند سرلشگر قرنی1 بود) ـ سرهنگ نیک نژاد افسر بازنشسته نیروی هوایی
حیدری به اتفاق یک نفر
دیگر که به قرار اطلاع هر دو
عضو اداره دوم ستاد کل
می باشند.
هوشمند افسر
اخراجی ارتش که عضو
سازمان نظامی حزب منحله
توده و مدتها زندانی بوده
است.
روستا (برادر روستا)
پوررازقی رئیس بیمه های
اجتماعی شمیران به اتفاق
دکتر فرساد وکیل
دادگستری ـ مهندس واسعی
کارمند بنگاه آبیاری
مهندس انصاری کارمند
وزارت آبادانی و مسکن
نشاطی رئیس کارگزینی
کارخانجات راه آهن ـ دانشگر کارمند راه آهن ـ گودرزی ـ جلالی ـ دانشیار
اعضای بنگاه راه آهن به اتفاق چند نفر از کارگران آن بنگاه ـ حسام مقاطعه کار در
حدود بیست نفر از اهالی رشت و بندر پهلوی مقیم تهران که به معرفی مهندس
انصاری که او هم اهل رشت می باشد با رشیدیان آشنا شده اند.
صدیقی کارمند
بنگاه دارویی ـ مصطفوی رئیس اتحادیه گرمابه داران ـ صمیمی (که خود را
سخنگوی جنوب شهر معرفی می کند).
حسین رمضان یخی ـ مصطفی زاغی (که
سابقه شرارت و چاقوکشی داشته و معروفیت دارد) ـ طلان ـ کریمی معمم و عضو
انجمن محلی جوادیه ـ روحی کارمند حمایت کودکان وابسته به موسسه یونیسف
در آن شرکت کردند.
در این جلسه رشیدیان در ساعت 1030 برای ملاقات و مذاکره خصوصی با
سرهنگ تاج بخش و نشاطی به ساختمان مجاور محل جلسه رفت و حدود
ساعت دوازده دوباره به جلسه بازگشت.
پس از بازگشت در اتاقی که در حدود
25 نفر نشسته بودند راجع به برنامه بانک تعاونی اعتبارات توزیع که متعلق به وی
و برادرش می باشد و اخیرا افتتاح گردیده اظهار داشت چون تولید و توزیع
اجناس مورد احتیاج مردم
شهرنشین در حال حاضر با
وضع بدی صورت می گیرد
و عده ای سودپرست و
کلاش استفاده های زیادی
می برند و اجناس نامرغوب
و با قیمت گران بدست
مصرف کننده می رسد لذا من
و برادرم با کمک چند نفر
دیگر برای رفاه مردم اقدام
به تأسیس این بانک کرده ایم
و برای تمام اصناف مختلف
یک شرکت تعاونی جداگانه
تشکیل می دهیم و به آنها
سرمایه می دهیم که عضو
سهامدار بانک و عضو
شرکت مزبور خواهند شد و اجناس مغازه های خود را از دست اول (شرکت
تعاونی) خریداری و با رعایت تخفیف قیمت و بهداشت به مصرف کنندگان
خواهند فروخت رشیدیان با ارائه یک آلبوم بزرگ به حضار گفت تا به حال صنف
کله پز و سیرابی فروش به موجب همین عکسها به صورت کثیف و زننده سیرابی
تهیه و در ظروف آلوده می فروختند ولی این بانک ساختمانها و وسایل مدرن
برای تهیه و توزیع سیرابی تهیه و در اختیارشان گذارده که در عکسها نشان داده
می شود و حتی سیرابی پاک کرده و آماده شده هم در بسته های نایلونی تهیه
می شود که مصرف کنندگان بتوانند آنها را خریداری و در منزل پخته و استفاده کنند و
تمام اعضای اصناف ناچارند به عضویت شرکت های تعاونی وابسته به این بانک در
آیند.
منتها برای حصول به این مقصود مشکلات زیادی در پیش داریم و عناصری که تا به
حال کسبه و مصرف کننده را استثمار کرده بودند و عمال دستگاههای دولتی مانند
شهرداری و مأمورین دارایی که از کسبه تاکنون رشوه می گرفتند و برای دریافت
مالیات و دادن پروانه کسب اخاذی می کردند و بالاخره عناصر حسود قطعا با ما و
سازمان این بانک مبارزه
خواهند کرد ولی قادر به
مبارزه نمی باشند زیرا شاه در
مقام بالا ناظر کار ما و
پشتیبان کامل ما و این بانک
می باشند زیرا پس از
اصلاحات ارضی اصلاحات
شهری برای رفاه حال کسبه و
مصرف کنندگان ضرورت
داشت و لازم بود که این کار
بدست من و برادرم که
خدمتگزار مردم هستیم
صورت گیرد (مضافا به اینکه
این اصلاحات شهری اهمیت
و ارزش کاملاً بیشتری نسبت
به اصلاحات ارضی دارد و به
مراتب بیشتر حافظ حقوق تولیدکنندگان و فروشندگان و مصرف کنندگان خواهد
بود).
رشیدیان افزود روز گذشته من با آقای منصور نخست وزیر ملاقات و به ایشان
پیشنهاد کردم که کلیه اصناف عضو شرکت های تعاونی این بانک را از مالیات معاف و
در عوض از شرکت تعاونی معادل یک درصد بدون زحمت مالیات دریافت کنند و
آقای منصور هم پیشنهاد من را استقبال کرد و وزارت دارایی اقدام خواهد کرد و
اکنون به طور کلی نخست وزیر، سازمان امنیت و شخص دکتر شادمان1 شهردار
که شخصا مردی درستکار است و سایر سازمانها پشتیبان من در توسعه این بانک
می باشند و هیچ قدرتی قادر به مبارزه نخواهد بود و به این لحاظ مصلحت همه
اصناف این است که سهامداران این بانک شده و عضویت شرکت تعاونی را بپذیرند و
از مزایای آن استفاده کنند و هر فرد مخالف خورد خواهد شد زیرا این کار را من
نخواسته و به دستور شاه مملکت و برای رفاه مردم شروع کرده ام و آقای مهام2
شهردار سابق که عضو هیأت مدیره این بانک است از عناصر شریف می باشد دو
شب پیش به چند نفر از مخالفین این بانک رسما گفتم که به دستور شاه این کار باید
بدست من صورت گیرد و اگر
شما با من مخالفت کنید و
فرضا من قادر به انجام این
کار نشوم به جای من یک نفر
سپهبد را خواهند گذاشت که
پدر همه شما را خواهند
سوزانید.
صمیمی که شخص کلاشی
است در اتاقی که در حدود
30 نفر نشسته بودند ابتدا
گفت من در بین تمام رجال به
شخص رشیدیان اعتقاد و
علاقه دارم و خود و
خانواده ام فدایی او هستیم.
سپس از سناتور فرود انتقاد
کرد و گفت نامبرده جاه طلب
و مخالف مردم است.
صمیمی آنگاه اظهار داشت در این مملکت ما شاه پرستان
همیشه ضعیف تر از بدخواهان و توده ایها هستیم زیرا چندی قبل من را بیگناه به اتهام
اخفا (تلکه) از قماری که روزها و شبها در خیابان سیروس انجام می شود به شعبه 9
دادسرای تهران فرستادند و با اینکه کاملاً بی اطلاع و بیگناه بودم و نظریه کلانتری
بخش 6 هم حاکی از بیگناهی من بود به محض آنکه وارد شعبه بازپرسی شدم
بازپرس مربوطه من را شناخت که در اجتماعات و محافل زنده باد شاه می گویم و از
مقام سلطنت تقدیر می کنم (زیرا در جلسات انتخاباتی منزل باقرزاده من را دیده و
شناخته بود) لذا به محض ورودم در بازپرسی گفت که شما خوشبختان به چنگ من
افتادید و اکنون قرار بازداشت تو را صادر خواهم کرد و شما به شاه بگویید که آزادت
کنند زیرا شما همان کسی هستید که در اجتماعات سخنگو بوده و زنده باد شاه
می گویید و حتی بازپرس گفت به فرض آنکه پس از مطالعه پرونده بیگناهی تو ثابت
شود باز هم تو را به علت همان زنده باد شاه توقیف خواهم کرد.
و بالاخره قرار
یکصد هزار ریال وثیقه درباره ام صادر کرد و 48 ساعت در زندان بودم و با دادن
وثیقه آزاد شدم و سرانجام نیز در دادگاه تبرئه و حکم برائت دریافت کردم صمیمی
اضافه کرد به دنبال این موضوع نزد تیمسار سرلشکر پاکروان3 و جناب سرهنگ
مولوی رفتم و همین مطالب بازپرس مزبور را به ایشان گفتم بخصوص جناب
سرهنگ مولوی به من تأکید کردند که این مطالب را کتبا به ایشان بنویسم تا بلافاصله
بازپرس را توقیف کنند ولی این کار را به خاطر آنکه بین دادگستری و سازمان امنیت
اختلافی ایجاد نشود نکردم.
ولی پس از چند روز دیگر که به شعبه 9 بازپرسی رفتم
متوجه شدم که همان بازپرس بیشرف توده ای حتی ارتقای مقام یافته و به سمت
رئیس دادگاه جنحه ناحیه دادسرا واقع در میدان بهارستان منصوب شده است.
صمیمی خطاب به حیدری گفت.
چون شما عضو اداره دوم ستاد ارتش هستید باید
این جریان را به مقامات مربوطه گزارش کنید و حیدری هم به طور محرمانه نام
بازپرس را از صمیمی سئوال کرد و وی گفت نام بازپرس (فرهی) می باشد و پس از
یادداشت نام وی حیدری گفت من هم به سهم خودم اقدام می کنم.
طلان به مهندس
انزلچی گفت به دنبال انتقادی که من از روش اکبر امیراحمدی وکیل مجلس نسبت به
کارگران خودش در این جلسه کردم پاکدامن موضوع را به اکبر امیراحمدی بازگو
کرده و اکبر امیراحمدی ناچار شده تمام حقوق و مزایای کارگران و شرکای اخراجی
را پرداخت کند.
طلان همچنین به طور خصوصی به مأمور نفوذی اظهار نموده روستا
که اکنون در این اتاق به طور ناراحت نشسته وضع مالیش فوق العاده بد است و خود و
خانواده اش فاقد نان خالی هستند و ناچار شده که به رشیدیان متوسل شود ولی
متأسفانه رفقا می ترسند اگر کمک مالی به او بنمایند سازمان امنیت و پلیس او را
دوباره دستگیر کند و روستا هم تحت شکنجه مجبور شود اعتراف کند که چه کسانی
به او کمک مالی می کرده اند و در نتیجه هم سایرین شناخته شوند و هم او دستگیر و
زندانی شوند.
به بخش های 321 ـ اداره یکم دو نسخه ـ مجلسین ـ وزارتخانه 3 نسخه بررسی
گردد اصل اطلاعیه در پرونده اسداله رشیدیان بایگانی شود.
رئیس بخش 322 رشیدی رشیدی 16 /6 بررسی و بهره برداری شود
توضیحات سند:
1ـ سرلشکر سید محمدولی
قرنی فرزند میرزا آقاخان در
سال 1292 ه ش متولد گردید.
در اول مهرماه 1309 وارد
دانشکده افسری شد و پس از
اتمام دانشکده، مشاغلی چون
کفالت گردان 2 هنگ 4 توپخانه،
فرماندهی گردان 105 کوتاه،
ریاست رکن سوم ستاد مرکز
تعلیماتی آمادگاه، فرماندهی
پارک توپخانه لشکر 1، ریاست
رکن دوم ستاد لشکر 2، بازرس
لشکر 2 مرکز، ریاست ستاد
لشکر 3، معاون دوم اداره
سررشته داری ارتش و
فرماندهی تیپ مستقل رشت را
عهده دار گردید.
وی علاوه بر
دانشکده افسری، دوره ستاد
جنگ دانشگاه جنگ و دوره سه
ماهه این دانشگاه را طی نمود.
در کودتای 28 مرداد 1332
شرکت داشت و سپس به علت
اعتماد فوق العاده آمریکایی ها
به او، با درجه سرلشکری به
ریاست رکن 2 ستاد ارتش
رسید.
در آن زمان ساواک
وجود نداشت و شهربانی هم از
نظر اطلاعات فوق العاده ضعیف
بود.
در چنین شرایطی رئیس
رکن 2 ارتش مهمترین مقام
اطلاعاتی کشور به شمار
می رفت و از نظر اطلاعات
نظامی و حتی غیرنظامی یکه تاز
میدان بود.
او تا تاریخ
20 /11 /1336 در این سمت
بود و در این زمان با عنوان
محترمانه معاون دوم ریاست
ستاد ارتش از سمت فوق برکنار
و در تاریخ 36 /11 /1336 از
سمت اخیر کنار گذارده شد.
در
اسفندماه 1336 معلوم شد که
وی مشغول بررسی طرح یک
کودتای نظامی برای برکناری
محمدرضا و روی کار آوردن
یک حکومت نظامی است.
ابتدا،
صحبت از اعدام او به میان آمد،
اما بعد بنا به گفته ارتشبد
فردوست در خاطرات خود، با
دخالت آمریکا، دادگاه وی را به
سه سال حبس محکوم نمود.
در
تاریخ 31 /4 /1337 به استناد
ماده 298 قانون دادرسی و کیفر
ارتش، از ارتش شاهنشاهی
اخراج شد.
او در اسفند 1339
از زندان آزاد گردید.
ولی از آن
پس تحت مراقبت شدید
مأموران امنیتی قرار گرفت.
در
بهمن ماه 1342 به اتهام داشتن
رابطه با آیه اللّه طالقانی و جمعی
دیگر از روحانیون، برای بار
دوم زندانی شد و پس از
گذراندن چند ماه در زندان قزل
حصار، در سال 1343 به زندان
قصر منتقل گردید.
در اواخر سال
1343 آزاد شد و این بار تحت
مراقبت شدیدتری قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی،
سرلشکر قرنی در 23 بهمن
1357 به ریاست ستاد ارتش
منصوب شد و در 3 اردیبهشت
1358 به دست گروه فرقان به
شهادت رسید.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، مؤسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، ج 1 و 2
حسین بهزادی، شبه خاطرات، ج1
1ـ ضیاءالدین شادمان در سال
1302 ش در تهران بدنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه
رودکی و دوره متوسطه را در
دبیرستان دارالفنون تهران طی
نمود و وارد دانشکده حقوق
گردید و لیسانس در رشته حقوق
از دانشگاه تهران اخذ و جهت
ادامه تحصیل راهی فرانسه شد.
نامبرده دکترای اقتصاد اجتماعی
از دانشگاه پاریس دریافت
نموده و راهی کشور شد، از سال
1323 وارد خدمت دولتی
گردید و مشاغلی از جمله:
معاون جیره بندی تهران، بازرس
وزارتی در وزارت دارایی،
عضو هیأت مدیره شرکت بیمه
ایران، معاون مدیرعامل بیمه
ایران، مدیرکل وزارت دارایی،
مدیرکل فروشگاه فردوسی،
شهردار تهران، نماینده مجلس
شورای ملی و عضو هیأت
رئیسه مجلس، استاندار استان
مرکزی، معاون نخست وزیر در
امور اجتماعی، رئیس دفتر
عبدالرضا پهلوی و...
را
عهده دار بود.
از حیث سیاسی
طرفدار سیاست غرب و رژیم
پهلوی بوده و در جمعیت
فراماسونری لژ امیرکبیر، سعدی
و ژاندارک نیز عضویت داشته
است.
ر ک: اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
2ـ موسی مهام فرزند میرزا
حسین خان ملقب به مهام السلطان،
وی از دوستان و نزدیکان اقبال
نخست وزیر رژیم پهلوی بوده
است و از قِبَل همین دوستی به
مقامات مهمی در رژیم نیز رسیده
است از جمله : شهرداری مشهد،
استانداری آذربایجان و مدتی
نیز شهرداری تهران.
گزارشهای
متعددی از حیف و میل و
اختلاس در زمان تصدی
شهردار تهران به ساواک ارسال
شده است و مردم آذربایجان نیز
از عملکرد وی در زمان تصدی
استانداری وی رضایت
نداشته اند وی در زمان
مسئولیت های خود ثروت کلانی
بدست آورده و املاک و سرمایه
فراوانی از بیت المال برای خود
جمع آوری کرده بود.
3ـ سرلشکر حسن پاکروان فرزند
فتح اللّه در سال 1290 شمسی در
تهران به دنیا آمد.
پدرش از
دولتمردان عصر رضاخان بود که
در زمان فاجعه قتل عام در مسجد
گوهر شاد استانداری خراسان را
به عهده داشت.
تحصیلات نظامی
خود را در دانشکده «پواتیه» و
«فونتن بلو» فرانسه به پایان
رسانید و در سال 1312 به ایران
بازگشت و مدتها به عنوان مربی
در دانشکده افسری اشتغال
داشت.
در سالهای 1320ـ 1322
افسر ستاد ارتش و در سالهای
1323 ـ 1324 فرمانده پادگان
بوشهر و افسر انتظامات بنادر
جنوب بود.
پاکروان در سالهای
1325ـ1327 افسر رکن دوم
ستاد ارتش گردید و در سالهای
1328ـ1329 به عنوان وابسته
نظامی به پاکستان رفت.
پس از
بازگشت به ایران مدتی ریاست
رکن دوم ستاد ارتش را به عهده
داشت و مجددا در سالهای
1333ـ1334 به عنوان وابسته
نظامی به هند رفت.
با تأسیس
ساواک در اسفند 1335 پاکروان
معاون ساواک گردید و در اسفند
1339 به دنبال عزل تیمور بختیار
به ریاست ساواک رسید.
وی تا
سال 1343 ریاست ساواک را بر
عهده داشت و از جمله حوادث
زمان او فاجعه حمله به مدرسه
فیضیه، قیام 15 خرداد و
دستگیری حضرت امام بود.
سپس
جای خود را به نصیری داد و به
عنوان وزیر اطلاعات وارد
نخستین کابینه هویدا شد
(1343ـ1345).
او از شهریور
1345 تا مهر 1348 سفیر ایران
در پاکستان بود و در این تاریخ
بعنوان سفیر به فرانسه اعزام شد و
تا آبان 1352 در پاریس مستقر
بود.
در بازگشت به ایران،
از سال 1352 توسط ارتشبد
فردوست در بازرسی شاهنشاهی
به کار گرفته شد و در مهرماه
1356 به عنوان مشاور و
سرپرست امور مالی وزارت
دربار منصوب گردید.
پاکروان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
ایران دستگیر و بعد از محاکمه، در
تاریخ 22 /1 /1358 اعدام
گردید.
ر.ک : ظهور و سقوط
سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات
و پژوهشهای سیاسی، جلد 2،
صص 448 ـ 449.
وقایع اتفاقیه و شرح احوال
رجال، ص 114.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 185