تاریخ سند: 18 مرداد 1343
جناب آقای سناتور بوشهری نایب رئیس محترم جشن شاهنشاهی ایران
متن سند:
هیجدهم امرداد/۱۳۴۳
جناب آقای سناتور بوشهری نایب رئیس محترم جشن شاهنشاهی ایران
13430518
محترماً گزارش ذیل را درباره مأموریتی که جهت عزیمت به کابل به بنده محول فرموده بودند به عرض حضور عالی میرساند: روز پنجشنبه هشتم مرداد ماه تهران را بهقصد کابل ترک کردم و روز یکشنبه هیجدهم امرداد ماه مراجعت نمودم و جمعاً یازده روز این مسافرت به طول انجامید.
در این مسافرت طبق برنامهای که از طرف جناب آقای ذوالفقاری سفیر کبیر محترم دولت شاهنشاهی تنظیم شده بود به معیت ایشان ابتدا به حضور والاحضرت سردار احمد شاه ولایتعهد و ریاست عالیه هلال احمر افغانی بار یافتم و سپس از رؤسای مجلسین و صدراعظم و وزرای اطلاعات و دارایی و فرهنگ و دربار و رئیس دانشگاه کابل دیدار نمودم و همچنین یک روز توفیق دیدار والاحضرت سردار شاه ولیخان عموی اعلیحضرت پادشاه افغانستان نیز دست داد و در آخرین شب توقف اعلیحضرت پادشاه افغانستان بنده را به حضور پذیرفتند و بسیار مهربانی فرمودند و مخصوصاً این بنده را مأمور فرمودند که پیام و سلام و احترام قلبی ایشان را به عرض پیشگاه مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه برسانم.
در تمام این ملاقاتها درباره روابط فیمابین و لزوم تشیید این روابط که با علایق دیرین فرهنگی و دینی و زبانی و اجتماعی به یکدیگر پیوسته است مذاکره به عمل آمد آنچه بیشتر موجب مباهات و افتخار بود این بود که تمام مقامات افغانی از مسافرت اعلیحضرت همایون شاهنشاه به آن کشور و تدابیر عالیه شاهنشاه در برقراری مجدد مناسبات سیاسی بین پاکستان و افغانستان با اعجاب و تحسین و احترام قلبی فراوان یاد میکردند و پیدا بود که با صمیمیت از پیشگاه شاهنشاه در این مورد سپاسگزارند.
والاحضرت سردار شاه ولیخان با صمیمیتی زائدالوصف از مسافرت خود به ایران و پذیرایی گرمی که شده بود یاد میکردند و از اعلیحضرت همایون شاهنشاه بسیار سپاسگزار بودند و از دیگران نیز مکرر شنیدم که ایشان پس از بازگشت به کابل به نحو بارز و پرارزشی پیشرفتهای ایران را ستایش مینمودند و از شاهنشاه سپاسگزار بودند بدین ترتیب معلوم شد که آنچه به بنده فرمودند برای جلب توجه بنده که یک فرد ایرانی بودم نبود بلکه این مطلب را ایشان در تمام محافل و مجالس عنوان میکردند چنانکه باعث غرور و مباهات هر ایرانی بود.
همچنین بهخوبی پیدا بود که مسافرت اعلیحضرت همایون شاهنشاه موجب شده است که غبار تصورات و تخیلات و بعضی کدورات از افق سیاست فیمابین بهکلی زدوده شود و مردم افغانستان صریح میگفتند که در تاریخ کشور خود به یاد ندارند که از هیچ رئیس مملکتی مانند شاهنشاه ایران این طور با گرمی و از روی قلب و صمیمیت و صفا و شور و هیجان پذیرایی شده باشد.
در همین مسافرت با کسب اجازه از پیشگاه مبارک شاهانه دعوتنامه والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی* ریاست عالیه جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران را به والاحضرت ولایتعهد افغانستان تقدیم داشتم و بسیار حسن اثر کرد و قرار شد در اسرع وقت این مسافرت انجام پذیرد و بنده به عرض ایشان رساندم که بهترین فصل، آبان ماه است؛ منتهی در این ماه هم اعلیحضرت پادشاه بلژیک و هم حضرت رئیسجمهوری ترکیه میهمان شاهنشاه هستند، تاریخ مسافرت این دو میهمان عالیقدر را میپرسم و باید ترتیبی داده شود که در موقع تشریففرمایی والاحضرت مهمان دیگری نداشته باشیم به هر صورت تصور میرود این مسافرت یا در آبان ماه امسال و یا در اردیبهشت ماه سال آینده انجام پذیرد. قرار شد موضوع از طرف جناب آقای ذوالفقاری سفیر کبیر ایران تعقیب شود. این مسافرت بهطور یقین در پیشرفت منظوری که از نظر مراسم جشن شاهنشاهی داریم مؤثر خواهد بود و نتیجه مطلوب آن گرفته میشود.
همچنین با کسب اجازه از پیشگاه مبارک شاهنشاه و به دعوت جناب آقای مهندس شریف امامی و جناب آقای مهندس ریاضی رؤسای مجلسین از رؤسای دو هیئت پارلمانی و سنای افغانستان دعوت شد که به تهران مسافرت نمایند ولی تصور نمیکنم این مسافرتها انجام شود زیرا قانون اساسی جدید افغانستان تهیه شده و روز هیجدهم شهریور ماه به تصویب میرسد و مجلسین منحل میشود تا یک سال برای فراهم ساختن مقدمات اجرای قانون اساسی جدید مجلس شورا و سنا نخواهند داشت ولی به هر صورت این دعوت را رؤسای مجلسین با گرمی و ذوق تلقی کردند و میگفتند اگر این موضوع نبود مسلماً باکمال میل به ایران میآمدند.
ضمناً برحسب امر والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی ریاست عالیه جمعیت از یک هیئت هلال احمر افغانی نیز برای مسافرت به ایران دعوت شد این مسافرت نیز در اوایل آبان ماه انجام میپذیرد.
هدایایی که از طرف اداره کل هنرهای زیبای کشور به اختیار بنده گذاشته شده بود در اختیار جناب آقای ذوالفقاری سفیر کبیر قرار دادم که به هر ترتیب مقتضی است توزیع فرمایند. اما درباره اصل موضوع یعنی برقراری مراسم جشن شاهنشاهی در کابل مذاکرات مقدماتی با مقامات عالی رتبه افغانستان انجام پذیرفت و پیشرفتهای مهمی نیز نصیب گشت و قرار شد جناب آقای سفیر کبیر ایران این مذاکرات را دنبال کرده و نتیجه نهایی را به آن جناب اطلاع دهند و با مقدماتی که فراهم آمده است میتوان اطمینان داشت که نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد. به اطلاع مقامات عالیه افغانی رسید که سال آینده ملت ایران سه جشن بزرگ را در پیش دارد. یکی جشن دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی و یکی مراسم تاجگذاری اعلیحضرت همایون شاهنشاه و یکی جشن بیست و پنجمین سال سلطنت شاهنشاه بهخوبی به آنها توضیح داده شد که شرکت دولت و ملت افغانستان در این مراسم چقدر در ایجاد روابط بیشتر بین دو کشور مؤثر و مفید خواهد بود و مخصوصاً علایق تاریخی و بالاتر از آن وجود رژیم سلطنتی در دو کشور ایجاب میکنند که افغانستان این مراسم را بیش از سایر کشورها مورد توجه قرار دهد و تجلیل کند.
مقامات افغانستان این مطلب را تأیید میکردند و قول مساعد برای همکاری میدادند. به هر صورت همانطور که عرض شد جناب آقای سفیر کبیر ایران موضوع را با مقدماتی که تمهید شده تا حصول نتیجه تعقیب خواهند نمود و به انجام خواهند رسانید.
در پایان لازم میدانم مراتب سپاسگزاری خود را از درایت و کفایت و حسن تدبیر جناب آقای ذوالفقاری سفیر کبیر ایران به استحضار برسانم - ایشان با طرز رفتار خاص خود در آن کشور دوستان زیادی یافتهاند که حقیقتاً به ایشان ارادت میورزند و بدیهی است که چنین موقعیتی در ایجاد حسن روابط فیمابین تأثیر فراوانی دارد که نمیتوان نادیده گرفت.
پذیرایی بسیار گرمی که مقامات مختلف افغانستان از این بنده کردند بسیار موجب سپاسگزاری است.
با تقدیم احترام - دکتر خطیبی
توضیحات سند:
* شمس پهلوی فرزند رضا در سال ۱۲۹۶ ش در تهران متولد شد. در سال ۱۳۱۷ به دستور و انتخاب پدرش با فریدون جم ازدواج کرد و این ازدواج تا مرگ رضاشاه دوام یافت. پس از مرگ پدر، شمس از جم جدا شد و با مهرداد پهلبد ازدواج کرد. شمس دارای تحصیلات عالی در حد لیسانس بود و نسبت به سایر اعضای خانواده پهلوی از نظر فساد اخلاقی و جنسی وضع بهتری داشت ولی در بعد مالی و حیف و میل و سوءاستفاده همچون سایر اعضای خانوادهاش بود، شمس هیچگاه دوستان خود را عوض نمیکرد و تا آخر چند زن مشهدی که از ابتدا بودند در کاخ او ماندند. او سعی میکرد با همه دستجات و باندها خوب باشد و در سیاست دخالت نمیکرد. شمس از لحاظ اعتقادی متغیر بود و نمیتوانست پیرو مذهب و یا تفکر ثابتی باشد. مدتی ظاهراً مسلمان، زمانی مسیحی، در مقطعی گرایشهای درویشی و... داشت. در اسناد و گزارشات ساواک موارد متعددی از سوءاستفادههای کلان و چپاولگریهای او وجود دارد بهعنوان نمونه مسئله فروش زمینهای مهرشهر که تمامی این اراضی را بهطور غیرقانونی صاحب شده بود و به قیمت بالا به مردم واگذار کرد با شرایط ارائه خدمات شهری از جمله آب و برق و جاده و... که هیچ کدام ارائه نشدند و تنها جدولکشی ابتدایی انجام شد و در این معاملات چیزی حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان نصیب او شد.
- اسناد ساواک - پروندههای انفرادی..
- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص ۲۴۰ و 66 و ۶۳.
منبع:
کتاب
بزم اهریمن / جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی - جلد 2 صفحه 55