تاریخ سند: 25 تیر 1357
محترماً یکی از همکاران بخش، تلفنی اعلام میدارد که یک نسخه اعلامیه یک برگی[به]درب مدرسه نواب مشهد نصب گردیده
متن سند:
تاریخ: 25 /4 /2537[1357]
گزارش
محترماً یکی از همکاران بخش، تلفنی اعلام میدارد که یک نسخه اعلامیه یک برگی[به]درب مدرسه نواب مشهد نصب گردیده که در آن عنوان شده است ارتش یکم با روحانیون همراه و از آنان پشتیبانی خواهد نمود. مضافاً اینکه اخیراً عکسهای خمینی و فرزندش مصطفی1 در مشهد به فروش میرسد که سه قطعه آن در جلد شناسنامه شیخ علی خدابنده در مدرسه نواب اطاق 88 موجود و این شخص از محل فروش عکسها مطلع میباشد.
غفوریان
توضیحات سند:
1. آیتالله شهید سیدمصطفى خمینى فرزند گرانقدر امام خمینى (ره) در آذرماه 1309 شمسى (12 رجب 1349 هجرى قمرى) در شهر قم دیده به جهان گشود. در محیطى آکنده از معنویت رشد کرد و در سن 15 سالگى در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینى پرداخت. دوره سطح را در محضر اساتیدى چون آیات: حاج شیخ محمدتقیحائرى، حاج شیخ محمد صدوقى، سیدمحمدباقر سلطانى و محمدجواد اصفهانى گذراند و در سن 21 سالگى مشغول فراگیرى دروس خارج شد و از محضر حضرات آیات عظام: سیدحسین بروجردى، امام خمینى و سیدمحمد محقق داماد استفادههاى علمى بسیارى نمود. فلسفه و کلام را نزد فیلسوفان نامدارى چون علامه سیدمحمدحسین طباطبایى و آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینى آموخت و در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات فراوانى کسب کرد و در سن حدود 27 سالگى به درجه اجتهاد رسید. از آغاز مبارزه حضرت امام تا زمان تبعید ایشان به ترکیه، پشت سرِ امام گام بر مىداشت. همزمان با دستگیرى و تبعید امام خمینى به ترکیه در 13 آبان 1343، منزل حاج آقا مصطفى نیز مورد تعرض مأموران رژیم قرار گرفت که در اثر حمله مأموران، فرزند خردسالش به شهادت رسید و خود توسط مأموران شهربانى قم دستگیر و روانه زندان قزلقلعه شد. عوامل رژیم قصد داشتند او را با میل خود از ایران برانند تا یاد و خاطره امام به دست فراموشى سپرده شود؛ بنابراین وى را پس از 57 روز از زندان آزاد کردند و موافقتش را جهت خروج از ایران جلب نمودند. اما او پس از مشورت با استادان و فضلاى حوزه علمیه از مسافرت به ترکیه منصرف شد. به همین دلیل سرهنگ بدیعى، رئیس ساواک قم مجدداً او را دستگیر و به تهران اعزام کرد و از آنجا به ترکیه تبعید گردید. ایشان نیز در سال 1344 به همراه امام عازم نجفاشرف شد و مدت 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب اشتغال یافت و دست به تألیفات زیادى از جمله: القواعد الحکمۀ، القواعد الاصولیۀ، اصول مختصر و مفصل، شرح زندگانى معصومین (علیهم السلام) و تفسیر قرآن به سبک جدید زد که برخى از آنها ناتمام مانده است. وى دستِ راست امام محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران و دانشجویان مسلمان داخل و خارج کشور ارتباط داشت؛ از این رو ساواک بر آن شد تا با به شهادت رساندن او، یک مخالف جدى را از سر راه رژیم بردارد و بدین ترتیب در اول آبان 1356 به طرز مرموزى وى را در نجف اشرف به شهادت رساند. پیکر پاک او را به کربلا بردند و پس از غسل در آب فرات و طواف در حرمهاى مطهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل (علیهماالسلام)، به نجف بازگردانده و در ایوان طلاى حضرت امیر (علیهالسلام) به خاک سپردند. پس از شهادت ایشان، جمعى از طلاب با چشمانى اشکبار جهت عرض تسلیت خدمت حضرت امام رسیدند و ایشان به رغم مصیبت زدگى، در کمال صبر و آرامش فرمودند: «امانتى بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد! ذلک فضلالله یؤتیه من یشاء».
شهید آیتالله سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 13 صفحه 135
