تاریخ سند: 28 تیر 1357
همانطوری که اطلاع دارند روحالله خمینی اعلامیهای در مورد تحریم جشن نیمه شعبان
متن سند:
از: مرکز تاریخ: 28 /4 /2537[1357]
فوری شماره: 4753 /312
همانطوری که اطلاع دارند روحالله خمینی اعلامیهای در مورد تحریم جشن نیمه شعبان صادر و متعصبین مذهبی و گروههای برانداز این اعلامیه را در سطح وسیعی تکثیر و توزیع و تبلیغات تحریکآمیزی در این زمینه معمول داشتهاند و روحانیون افراطی نیز به طور ضمنی نظر خمینی را در این مورد تأیید کردهاند. از طرفی پانزده شعبان مصادف با 30 تیر1 میباشد که عناصر جبهه به اصطلاح ملی و نهضت آزادی با تمسک به عدم برگزاری جشن نیمه شعبان، اقدامات تحریکآمیزی را در نظر دارند. علیهذا چون احتمال میرود که عناصر برانداز و وعاظ افراطی و متعصبین مذهبی با اغتنام از این فرصت و موضوع، تحریکات اخلالگرانهای را موجب شوند، با همکاری مراجع انتظامی محل پیشبینیهای لازم معمول هرگونه حادثهای به موقع خنثی، نتیجه گزارش شود.2 ثابتی
امنیت داخلی . بخش 1. به شهربانی، لشگر، سازمانهای تابعه و... همین امروز شرحی پیرو شماره قبلی بنویسید که مراقبت نمایند. در شورای هماهنگی امروز هم مطرح خواهم کرد. 29 /4
بخش یک. فوری اقدام شود. 29 /4
توضیحات سند:
1. قیام سی تیر 1331 نقطه عطفی در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از جنبشهای اصیل سیاسی ـ اجتماعی تاریخ معاصر ایران و اوج تجلی اراده مستقیم مردم در تأسیس دولت مبتنی بر خواست ملت بود. این قیام یک سال و 4 ماه پس از به ثمـر نشسـتن نهضت ملی صنعت نفت رخ داد. پس از برگزاری انتخابات دوره هفدهم و افتتاح مجلس شورای ملی و بازگشت دکتر مصدق از دادگاه لاهه و در بحبوحه مبارزات نهضت ملی شدن نفت، با وجود اظهار تمایل اکثریت نمایندگان مجلس جدید به نخستوزیری مجدد دکتر مصدق، ناگهان وی از سمت خود استعفا داد. علت این امر کارشکنیهای اقلیت مجلس، تحت رهبری سیدحسن امامی؛ عدم ابراز تمایل مجلس سنا به زمامداری دکتر مصدق و اختلاف بر سر درخواست اختیارات بیشتر برای نخستوزیر بود. سیدحسن امامی با اکثریت آرا توانست به عنوان رئیس مجلس شورای ملی انتخاب شود. براساس سنت پارلمانی، پس از انتخاب هیئت رئیسه مجلس، نخستوزیر قبلی میبایست از سمت خود کنارهگیری کند تا مجلس جدید رأی تمایل خود را در حفظ دولت قبلی یا معرفی دولت جدید اعلام دارد. با وجود مخالفت جمعی از نمایندگان، اکثریت مجلس یعنی 52 نفر از 65 نفر نماینده حاضر در جلسه، در روز پانزدهم تیر ماه 1331 به نخستوزیری دکتر محمد مصدق اظهار تمایل کردند، اما روز بعد مجلس سنا ابراز تمایل خود را به ارائه برنامههای دولت و ملاحظه و بررسی آن برنامهها موکول کرد. دکتر مصدق روز شانزدهم تیر به دلیل عدم اظهار تمایل مجلس سنا از قبول پست نخستوزیری خودداری کرد. روز هجدهم تیر از میان نمایندگان حاضر در مجلس سنا تنها 14 نفر به زمامداری دکتر مصدق ابراز تمایل کردند. آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در واکنش به مخالفت مجلس سنا در تأیید ادامه زمامداری دکتر مصدق، اعلامیه شدیداللحنی صادر کرد، از طرف احزاب، گروهها، اصناف، پیشهوران و بازاریان نیز تلگرافها و نامههای فراوانی در حمایت از مصدق به مرکز ارسال شد. تحت فشار گروههای سیاسی و درخواستهای مکرر مردم و اظهار تمایل مجلس شورای ملی، شاه بهرغم مخالفت مجلس سنا، فرمان نخستوزیری دکتر مصدق را صادر کرد. مصدق این بار اعطای اختیارات شش ماهه و درخواست مقام وزارت جنـگ را پـیششـرط پذیرش مقام نخستوزیری قرار داد. شاه از دادن مقام وزارت جنگ به نخستوزیر امتناع کرد و دکتر مصدق استعفا داد. وی طی نامهای در 25 تیر به شاه نوشت: «چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب میکند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصا عهدهدار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد، البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزاتی را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد.» پس از استعفای دکتر مصدق، در جلسه غیرعلنی اکثریت مجلس به زمامداری احمد قوام ابراز تمایل کرد و شاه فرمان نخستوزیری او را صادر نمود. قوام نیز در روز بیست و هفتم تیر اعلامیه شدیداللحنی با عنوان «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» صادر کرد کـه از رادیـو پخش شد. وی در اعلامیه خود پس از ادعاها و وعدههای بسیار، مخالفان خود یعنی مردم را چنین تهدید کرد: «... من با اتکاء شما و نمایندگان شما این مقام را قبول کردهام و هدف نهاییام رفاه و سعادت شماست. سوگند یاد میکنم که شما را خوشبخت خواهم کرد. بگذارید من با فراغ بال شروع به کار کنم. وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال کنند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشـند یـا نظـم عمومی را به هم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکسالعمل از طرف من روبرو خواهند شد و چنانکه در گذشـته نشـان دادهام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین، کیفر اعمالشان را در کنارشان میگذارم. حتی ممکن است تا جـایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده، روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی شفقت قانون قرین تیرهروزی سازم. به عموم اخطار میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومـت فـرا رسیده است. کشتیبان را سیاستی دگر آمد.» در این هنگام آیتالله کاشانی به مخالفت شدید با حکومت قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد. آیتالله کاشانی طی اعلامیهای خطاب به قوام چنین گفت: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیدهاند، نباید اختناق افکار عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دستهجمعی تهدید نماید. من صریحا میگویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچ یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده، استقلال آنان پایمال و نام با عظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است، مبدل به ذلت و سرشکستگی شود.» آیتالله کاشانی سپس در مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی صراحتا اعلام کرد: «اگر قوام ظـرف 48 ساعت نرود اعلام جهاد خواهم کرد و شخصا کفن پوشیده پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت.» پس از این موضعگیـری قـاطع آیتالله کاشانی و تعطیل بازار و مغازهها، مردم روز 30 تیر به خیابانها آمدند و خواستار سرنگونی قوام شدند دولت برای مقابله با مخالفتهای مردمی دستورات اکیدی به نیروهای شهربانی و ارتش صادر کرد ولی با وجود سرکوب شدید، دولت برای مقابله با مخالفتهای مردمی دستورات اکیدی به نیروهای شهربانی و ارتش صادر کرد ولی با وجود سرکوب شدید، محمد بهفروزی از شاگردان مسجد هدایت، که خود از دستگیرشدگان مراسم بود میگوید: «ما را سوار کامیون فرماندار نظامی کردند؛ یک جا ترمز کردند که ما در رفتیم. ما آمدیم، داشتیم میدویدیم، فرمانداری نظامی، سربازها ریختند و ما را جمع کردند و بردند ریختند داخل کامیون. نظامیها نشسته بودند. اما یک جا که ماشین ترمز کرد، همان جا پریدیم و دررفتیم. اگر دنبال ما میآمدند، بقیه در میرفتند. آیتالله طالقانی هم گفته بود اینها با من هستند و ما یک جرم داریم. یا اینها را هم آزاد کنید، یا من هم میآیم.» افرادی که قرار بازداشت آنها به دستور ساواک به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل شده بود و همزمان با آیتالله سیدمحمود طالقانی آزاد شدند، عبارت بودند از احمد زیرکزاده، حسین صدر، شمسالدین امیرعلایی، جهانگیر حقشناس، و عبدالعلی برومند که از رهبران و اعضای جبهه ملی بودند. اما مهندس مهدی بازرگان و مهندس سیدکاظم حسیبی حدود یک ماه در بازداشت به سر بردند و پس از یک ماه در شهریور 1340 از زندان آزاد شدند. آزادی آنها مصادف با میلاد پیامبر(ص) بود. آنها پس از آزادی، در مراسم جشن میلاد که در مسجد هدایت برگزار میشد، شرکت کردند. (تاریخ شفاهی مسجد هدایت، تدوین جلیل امجدی، صفحه 100 تـا 103 مرکـز اسـناد انقـلاب اسلامی چاپ اول سال 1387)
2. ساواک مشهد این بخشنامه را طی شماره 6668/ﻫ 1- 29 /4 /37 برای سازمانهای تابعه بخش ضمائم و طی شماره 6669/ﻫ 1- 29 /4 /37 برای شهربانی خراسان ارسال کرده است. بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 13 صفحه 151