تاریخ سند: 29 فروردین 1343
گزارش
متن سند:
تاریخ:29 /1 /43
گزارش
محترماً به عرض میرساند در ساعت 1500 در مدرسه صدر رفته نتیجه به شرح زیر است:
1ـ در ساعت 1530 آقاى اشنى1 منبر رفته پس از دعا و تبلیغات بر پشتیبانى و وادار نمودن مردم بر علیه یهودیها و مىگفت که این یهودیها هستند که پول و ثروت ایران را به خارج مىبرند و باعث ورشکستگى تجّار ایران و بایستى وضعیت بازار به این شکل دربیاید و پس از دعاى زیاد براى آقاى خمینى، از منبر پائین آمد.
2ـ در ساعت 1700 آقاى معزى منبر رفته و پس از خواندن دو تلگراف که متن آن به شرح زیر است:
از قم به اصفهان آقاى آیتاللّه خادمى، پس از احوالپرسى از حال شما لازم [است ]از طرف اینجانب از کلیه روحانیون مقیم اصفهان اظهار تشکر نمائید و از زحمات و از خودگذشتگى آنان قدردانى کنید. امضاء خمینى
3ـ تلگراف دوم: از مشهد به اصفهان آقاى آیتاللّه خادمى از ابراز احساساتى که نسبت به اینجانب نموده بودید بىنهایت تشکر مىکنم عنایات ما را به عموم روحانیون مقیم اصفهان ابلاغ نمائید. امضاء قمى
و بعداً شروع به صحبت نمود که در هفته قبل اینجانب به اتفاق آقاى خادمى [در] قم به حضور آیتاللّه خمینى شرفیاب شدم و از اهالى اصفهان بىنهایت اظهار تشکر نمودند وآن وقت خطاب به بازاریان چنین گفتند که آقایان در فروردین ماه جارى روزنامه اطلاعات در سرمقاله خود نوشته بود که بین دولت و روحانیون سوءتفاهمى بود، آنهم برطرف شد و بعداً چنین گفت که یکى نیست از آقاى عباس مسعودى2 بپرسد که آقاى خمینى مثل شما و سایر همکارانت نیست که با خوردن رشوه و با گرفتن یک ماشین کادیلاک از کار خود دست بکشد و آن رشوهخوارى کار آقایان ادارى و دولتى است که با گرفتن پول هنگفت و گزاردن در بانکهاى خارج و درست کردن آپارتمان چند طبقه دست از فعالیت خود بردارد و خلاصه در اطراف صحبتهاى خود خیلى برخلاف مصالح مملکتى بیاناتى ایراد مىنمود مخصوصاً موقعى که دعا به آقاى خمینى مىکرد بىنهایت مزخرف مىگفت و سپس از منبر پائین آمد.
4ـ در ساعت 1800 آقاى صهرى منبر رفت فقط راجع دین اسلام و وادار نمودن مردم به راه راست، حرفى که برخلاف مصالح مملکت باشد ایراد ننمود و در ساعت 1855 جشن پایان یافت و ضمناً به عرض مىرساند یک قطعه عکس آقاى آیتاللّه خمینى که در دیوار نصب بود به پیوست گزارش تقدیم مىگردد.
با کمال احترام
حافظى بختیارى
در پرونده کل روحانیون قرار شد ریاست شهربانى اصفهان در این مورد تذکرات لازم را به آقاى خادمى بدهند. 30 /1
توضیحات سند:
1ـ نورالدین قودجانى (معروف به اشنى)
فرزند علامه فقیه عالم عامل و مجتهد کامل جامع المعقول والمنقول مرحوم حاج شیخ محمد حسین اشنى در سال 1282 متولد گردید و نزد بسیارى از علماء و مجتهدین همچون آیتاللّه شیخ محمدرضا نجفى، آیتاللّه آقا سید محمد باقر درچهاى، شیخ محمد حکیم خراسانى و پدر بزرگوارش در اصفهان تلمذ نمود
در سالهاى اولیه تأسیس حوزه علمیه قم به آن شهر مهاجرت و از محضر مؤسس حوزه قم مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى استفاده نمود و پس از مراجعت به اصفهان به موعظه و ارشاد مردم پرداخت و از مدرسان عالى مقام و خطبا و سخنوران بزرگ اصفهان گردید و عموم مردم، خصوصاً جوانان طالب درس و سخن او بودند
در جریان نهضت امام خمینى از آن جانبدارى و در منابر و محافل بر ضد رژیم شاه سخنرانى مىکرد.
سرانجام در سال 1357 وفات یافت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
2ـ عباس مسعودى مؤسس روزنامه اطلاعات در سال 1305 اولین شماره و روزنامه را انتشار داد وى در سال 1314 به نمایندگى دوره دهم مجلس شوراى ملى انتخاب شد. مسعودى در سفر رضا شاه به ترکیه از جمله ملتزمین رکاب بود در هیئتى که براى شرکت در مراسم عقد وعروسى فوزیه به مصر رفتند حضور داشت. مسعودى تا دوره پانزدهم مجلس شوراى ملى، شش دوره متوالیا نماینده مجلس بود و بعد از آن نیز در ادوار اول تا چهارم مجلس سنا سناتور انتخابى و در ادوار پنجم و ششم سناتور انتصابى تهران بود و هنگامى که در خرداد ماه 1353 در پشت میز دفتر خود در روزنامه اطلاعات سکته کرد، نایب رئیس مجلس سنا بود. ایشان از جمله چهرههاى فرهنگى مدافع سیاست انگلیس در ایران بود. وى در دوران رضاخان به دلیل طرفدارى و انعکاس اخبار به همراه عکسهایى از بازدیدهاى رضاخان مورد حمایت وى قرار گرفت و همان طور که فردوست در خاطراتش مىگوید «مسعودى کسى نبود ولى از قبلِ رضاخان توانست از طریق روزنامهاش به همه چیز برسد» براى آگاهى از چهره واقعى وى به کتاب «معماران تباهى، سیماى کارگزاران کلوپهاى روتارى در ایران» جلد دوم، انتشارات دفتر پژوهشهاى مؤسسه کیهان مراجعه کنید.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج آقاحسین خادمی به روایت اسناد ساواک صفحه 72