صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

گزارش


متن سند:

محترما بعرض میرساند برابر گزارش مامورین مربوطه در ساعت 45 /18 روز 1 /1 /42 نماز بوسیله آقای سید عبدالحسین دستغیب در مسجد جمعه شروع فیمابین نماز مغرب و عشاء آقای سید علی نقی حجتی بمنبر رفته در مذمت منصور و هارون الرشید که از خلفای عباسی میباشند صحبت نمود سپس جهت رفع بلا دعا کرد و اظهار داشت (مردم دعا کنید وضعیت بد است) نماز دوم در ساعت 30 /19 شروع گردید سپس آقای ابوالحسن1 دستغیب به منبر رفته و دعای کمیل خواندند و در وسط دعا اظهار نمود (این مجلس برای دعا و رفع گرفتاریهای شیعیان منعقد گردیده است.
این وضع معامله.
این وضع مردم.) در ساعت 20 دعا خاتمه یافت در این موقع آقای سید عبدالحسین دستغیب بمنبر رفته بعد از خطبه بیان نمود که (این مجلس از قدوم علمای اعلام و حجج اسلام و معاریف و دیگر طبقات منعقد گردیده و مخصوص دعا برای گرفتاریهای مردم شیعه است.
دل من و شما از مصیبت ناموس، مصیبت بی دینی، مصیبت بی عفتی، مصیبت مذهب جعفری خون است.) ضمنا پیرامون مذهب جعفری و تشیع و زندگانی حضرت جعفر بن محمد (ع) و زندان بودن در خانه و به فکر مسلمین بودن و درد دل علما و فقها بیان نمود ناطق آنگاه افزود (هر کس رد علما و فقها را بیاورد، رد امام و پیغمبر را آورده و هر کس رد امام و پیغمبر را بیاورد، رد خدا را آورده و مرتد و کافر است.
در این موقع ناطق دعا به علماء و فقها و روحانیون نموده و به مخالفین آنها نفرین کرد مردم بشدت آمین می گفتند.
ناطق ادامه داد که (علماء و فقها در هر دوره و زمان خیر خواه مردم بوده و هر موقع فرمایشی و دستوری میدادند بنفع مسلمین بوده است یک مشت رقاص آنها را خوار و ذلیل نموده اند که هر کاری بخواهند بکنند.) در این موقع صحبت بمرحوم میرزای حجت الاسلام شیرازی1 کشیده شد و ناطق در این زمینه گفت حجت الاسلام ایران را نجات داده است استعمار را از ایران کوتاه کرده مردم تبعیت از علما میکردند بحکم مردم میرزا ناصر الدین شاه قلیان نکشید شاه گفت که میرزا ایران را نجات داده بلکه سلطنت مرا حفظ کرد مردم خطر دین، خطر آخرت، خطر مذهب، نغمه های شیطانی، عجب جرأت دارند (این کلمات را با گریه ادا میکرد) مگر دین صاحب ندارد، بی حیاها، بی شرمها چهار صد میلیون مسلمان پشتیبان قرآن هستند.
امروز روز علاج است.
همه با هم همصدا شویم.
بگوئید استقلال ایران در ظل توجهات و لوای مذهب جعفری، ناطق اضافه کرد که یک عده مردم با هم یکصدا شدند و یکعده هم همعهد شدند و گفتند موقع عمل با شما هستیم.
وای وای.
در این موقع گریه ناطق تمام شد.
و به صحبت خود ادامه داد و گفت یک مشت رقاص می خواهند دین مردم را به باد دهند.
خوش به سعادت آیت الله بروجردی2، رحمت بر حاج سید نورالدین.
وای، وای، آه، ثم آه، دینی که چقدر زحمتش را کشیده اند.
در اینجا مجددا ناطق گریه کرد و افزود می خواهند بر باد دهند.
این مجلس شاهد بزرگی است مخالفین ببینند و بدیگران بگویند که مسلمین تا قطره خونشان حاضرند.
آیا حاضرید.
مردم با صدای بلند جواب دادند حاضریم.
در اینجا بار دیگر ناطق مردم را مخاطب قرار داده پرسید آیا حاضر هستید برای حفظ مسلمین از همه چیز بگذرید جمیعا گفتند حاضریم.
ناطق ادامه داد علماء حاضرند برای مسلمین کشته شوند.
حضرت جعفر بن محمد (ع) در رختخواب بیماری حاضر شد برای مسلمین کشته گردد آیا شما حاضرید برای مسلمین دستور علماء را اجراء کنید همه گفتند از جان و دل حاضریم در اینجا گریه ناطق تمام شد سپس ناطق علماء و فقهاء [را] دعا و به سبب وقایع اخیر (آزادی زنها) نفرین کرد و اضافه نمود امروز روز انتقام است.
امروز روز دفاع از ناموس مسلمین است.
تو را به جان جعفر بن محمد (ع) تو را به جان حجۀ بن الحسن، وحدت خود را بنمایانید شیطان را از خود دور کنید همه با هم قرآن را بلند نمائید مرگ را نزدیک کنید از همه چیز بگذرید خدا با شماست.
حجۀ بن الحسن با شماست.
هیچ چیز نمیشود.
بشما[شما] بگوئید ما با قرآن هستیم.
شما بگوئید ما مسلمان هستیم.
ان الدین عند اللّه اسلام [الاسلام] دشمنان شما یک عده رقاص و یک عده کثافت و چه و چه و چه چرا اینطور میکنید.
این پیش آمدها که پیش آمده، ای مسلمانان فردا روز عزای جعفر بن محمد (ع) است.
اول عید است.
خدمت ...
که یک مشت زن سربرهنه یک تکه سر چوب کرده در دست بگیرند و هو.
هو.
هو.
فردا از ساعت 10 صبح تا بعد از ظهر مسجد آقا باباخان ...
نموده است ...
مردان ...
هفت هزار نفر و زنها در شبستان در حد ...
ابوالحسن حدادی خاطر عالی عرض شد انتظامات از هر حیثی بر قرار و اتفاق سوئی رخ نداد.
رونوشت برابر اصل است.

توضیحات سند:

1 ـ حجه الاسلام سید ابوالحسن دستغیب فرزند مرحوم سید محمدتقی در سال 1300 هجری شمسی در شیراز تولد یافت.
وی همگام با برادر خود شهید دستغیب به فعالیت سیاسی مشغول گردید و با اوج گیری انقلاب در سالهای 57 ـ 1356 طی انجام سخنرانی های متعدد، حکومت پهلوی را به شدت مورد حمله قرار می داد.
در دوران دفاع مقدس، دو تن از فرزندان وی به شهادت رسیدند و خود نیز مقارن سال 1366 دارفانی را وداع گفت و در جوار امامزاده سید محمد به خاک سپرده شد.
1 ـ آیه اللّه میرزا محمد حسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی بزرگ (اول) مرجع اعلم عصر خود و از علمای عالیقدر امامیه بود (1230 ـ 1312 ه .
ق).
وی فرمان معروفی در باره تحریم تنباکو صادر کرد.
در اوایل زندگی از شیراز به اصفهان آمد و نزد علمای آن شهر به تحصیل پرداخت و سپس به تعلیم و تدریس مشغول شد.
در زمان مرجعیت او، در سال 1309 ه .
ق کمپانی انگلیسی «رژی» قراردادی به مدت 50 سال با ناصرالدین شاه قاجار به امضا رسانید که به موجب آن، این کمپانی صاحب امتیاز دخانیات ایران شناخته شده بود.
همان زمان میرزای شیرازی برای جلوگیری از نفوذ انگلیس در ایران با صدور فتوایی معروف مبنی بر اینکه: «الیوم استعمال تنباکو و توتون در حکم محاربه با امام زمان است»، ناصرالدین شاه را ناگزیر به لغو امتیاز کمپانی انگلیسی نمود (کوثر، ج 1، ص 21) از نکات جالب توجه، تبعیت همسران ناصرالدین شاه از فتوای میرزا بود.
آنها تمام قلیانها موجود در دربار را شکستند! و زمانی که ناصرالدین شاه از یکی از همسرانش پرسید به دستور چه کسی قلیانها را شکستید؟ پاسخ داد: به دستور آن کسی که ما را به شما حلال کرده است.
و بدین ترتیب، شاه قاجار را به انفعال کشاند.
2 ـ حضرت آیه اللّه العظمی حاج آقا حسین طباطبایی معروف به بروجردی در سال 1292 هجری قمری متولد شد و در سال 1380 بدرود حیات گفت.
وی زعیم حوزه علمیه قم (بعد از آیه اللّه حائری)، بانی مسجد اعظم قم و بزرگترین مرجع تقلید شیعیان بعد از شهریور 1320 هجری شمسی و ایام سلطنت محمدرضا شاه بود.
او پس از فراگیری مقدمات در بروجرد به اصفهان رفت و در آنجا به تعلیم فقه و فلسفه مشغول شد.
وی در نجف مدت 8 سال در محضر آخوند ملامحمد کاظم خراسانی به تحصیل مشغول بود.
پس از این دوران به ایران بازگشت و در بروجرد به تدریس علوم عقلی و نقلی پرداخت و در سال 1323 هجری شمسی از سوی امام و سایر علما به قم دعوت شد.
آیه اللّه بروجردی پس از ملاحظه شکست مشروطیت و حوادثی چون اعدام شیخ فضل اللّه نوری، و نیز آزردگی ناشی از بی ثمر ماندن فعالیتهای سیاسی در مقابل رضاخان حتی الامکان از ورود در مسائل سیاسی پرهیز می کرد و نگران آن بود که مبادا این گونه اقدامات به زیان مسلمین تمام شود.
ایشان به همین جهت گاه مورد اعتراض واقع می شد.
پس از قیام علمای اصفهان و فاجعه مسجد گوهرشاد، حوزه علمیه قم با وجود شخصیتهایی همچون آیه اللّه العظمی بروجردی و آیه اللّه العظمی حائری، به صورت بزرگترین حوزه علمیه شیعه درآمد و موجب رونق سایر حوزه های علمی ایران گردید.
محمدرضا در بدو سلطنت سعی داشت به آیه اللّه بروجردی نزدیک گردد و از وجود پرنفوذ وی بهره برداری نماید اما از جانب آن حضرت مطرود و مورد اعتراض واقع گردید.
شاه که مرجعیت را سدی در مقابل استعمار می دید، پس از فوت ایشان در صدد برآمد از استقرار مرجعیت عامه در قم جلوگیری و کانون نیرومند روحانیت را به نجف اشرف منتقل کند.
به همین جهت تلگراف تسلیت خود را به حضور آیت الله حکیم، مرجع بزرگ شیعیان، در نجف اشرف فرستاد.
لیکن روحانیون ایران عمل وی را بی اعتنایی به مراجع قم و تضعیف روحانیت شناختند.
ر.ک: کوثر ج 1، صص 30ـ29 و 69ـ68

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 25

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.