تاریخ سند: 17 دی 1344
گزارش از مسجد جامع
متن سند:
در ساعت 1315 مورخه 17 /10 /44 آقای سید عبدالحسین دستغیب پس
از نماز منبر رفت پس از ذکر مقدمه پیرامون خواص زهر صحبت کرد و ضمن آن
گفت که مردم به اندازه ای بی دین شده اند که وقتی یکی از ستارگان سینما و
رقاصه ها به شهرستان می آیند برای خرید بلیط سر و دست می شکنند دولت برای
مردم طبیب جسم تربیت می کند من نمی گویم بدکاری می کنند بلکه کاریست
خوب و نیکو ولی باید بگویم اولیای امور طبیب روحانی تربیت کنید عالم
روحانی بپرورانید تا هم برای دنیای شما مفید باشد و هم برای آخرت شما
خودتان بیائید پای منابر تا علماء شما را موعظه کنند چرا روبروی مسجد دکان
درست می کنند مقصود دکان معصیت و گناه اسـت اگر مقصودی نیست پس چرا
این کارها را می کنند دین از دست رفت ای اولیای امور شما را به خدا قسم می دهم
علماء را تقویت کنید نه اینکه توی سرشان چوب بزنید راستی بگوئید آیا کار
خوبی می کنید واللّه ما را بخیر شما امیدی نیست شر هم می رسانید اگر عالم
روحانی تربیت نمی کنید اقلا توی سرشان نزنید باید چندین برابر دکتر جسمی
دکتر روحانی تربیت کنید من نمی دانم بی خبرید یا نه خبر دارید چرا اولیای امور
غافلند چرا دادگستری که بنا به مثل معروف (برعکس نهند نام زنگی کافور) که
نمی خواهم پرده ای از روی وقایع بردارم، این قدر بیدین در آن است چرا زن و
شوهر برای صلح کردن بدینجا می روند نه فقط دادگستری اینطور است هر زهر مار دیگری یا بی غیرت دیگری.
آری زعمای امور شما که می گوئید ما
دلسوز مملکت هستیم ما حافظ امنیت هستیم ما مملکت داریم چرا ناراحتی های مردم را برطرف
نمی کنید.
مقصود من ایران فقط نیست در هر کشور دیگری هم باید اولیای امور به فکر مردم مملکت
باشند.
چرا در استخر شنا دختر و پسر 15 ساله فقط باید شورتی به پا داشته باشند شما شهوات مردم را
برمی انگیزید شما مسبب این اسبابها هستید آنوقت به ماها می گوئید ضد امنیت.
ضد مملکت.
چرا شما که
دلسوز مملکت هستید درست نمی کنید اگر می خواهید مملکت ترقی کند باید دین را تقویت کرد مسجد
ساخت این قدر عکسهای لخت و عور نشان جوانان مملکت ندهید این قدر شهوات مردم را تیزتر نکنید
اگر آدم ایمان داشته باشد اگر در قعر چاه هم باشد مثل اینکه روی تخت سلطنت نشسته وا گر ایمانی نداشته
باشد روی تخت سلطنت هم باشد مثل اینکه در ته چاه است.
سپس پیرامون ایمان مسلمانان قدیم صحبت کرد و با ذکر حکایتی و مصائب ائمه مجلس در ساعت 1435
بپایان رسید.
با تقدیم احترام
سوچی
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 287