صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: روحانیون افراطی

موضوع: روحانیون افراطی


متن سند:

[به:]ریاست ساواک فرستنده: اداره کل سوم 316 دوازده نفر وعاظ مشروحه زیر از جمله اشخاص ناراحتی می باشند که بایستی از منبر رفتن آنان در ایام سوگواری جلوگیری شود خواهشمند است دستور فرمایید اسامی وعاظ مزبور را در لیست این قبیل وعاظ که طی شماره 45321 /316 ـ 2 /10 /44 به آن ساواک ارسال شده منظور نمایند.
1ـ شیخ یحیی انصاری ـ از وعاظ شهرستان قم 2ـ سعید اشراقی ـ از وعاظ شهرستان قم 3ـ شهاب اشراقی1 ـ از وعاظ شهرستان قم 4ـ شیخ علیاکبر هاشمی رفسنجانی ـ از وعاظ شهرستان قم 5ـ علی مشکینی ـ از وعاظ شهرستان قم 6ـ میرهادی خسروشاهی ـ از وعاظ شهرستان قم 7ـ سید محمدرضا سعیدی2 ـ از وعاظ شهرستان قم 8ـ رضا گلسرخی ـ از وعاظ شهرستان قم 9ـ سیدمحمد تسلطی ـ از وعاظ شهرستان قم 10ـ سیداحمد کلانتری3 ـ از وعاظ شهرستان قم 11ـ شیخ جعفر مهاجری ـ از وعاظ شهرستان قم 12ـ محمد موسوی ـ از وعاظ شهرستان خوی مدیرکل اداره سوم ـ مقدم

توضیحات سند:

1ـ آیت الله شهاب الدین اشراقی فرزند شیخ محمدتقی اشراقی، داماد حضرت امام خمینی(ره) در سال 1304 شمسی در قم متولد شد.
پس از تکمیل دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول آیات عظام سید محمد محقق یزدی، بروجردی و حضرت امام حاضر شد.
بعد از تبعید امام به ترکیه در سال 1343 شمسی به عنوان وکیل تام الاختیار امام انتخاب گردید تا به رتق و فتق امور بپردازد و در همین ارتباط فعالیت چشمگیری در کمک رسانی به روحانیون مبارز و خانواده مبارزان داشت.
پس از مدتی دستگیر و به همدان تبعید گردید و با سپری کردن دوران تبعید، به تهران منتقل شد و در منزلی تحت نظر مأموران امنیتی رژیم قرار گرفت.
با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1357 و پس از تبعید آیت الله پسندیده، برادر و نماینده تام الاختیار حضرت امام، آقای اشراقی دوباره از طرف امام به عنوان وکیل انتخاب و در قم به حل و فصل مسائل و رسیدگی به مشکلات پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان همواره در کنار امام بود و به عنوان مشاور عمل می کرد و بارها به عنوان نماینده ویژه رهبر انقلاب، مسؤول بررسی مسائل و مشکلات جاری مملکت شد.
آیت الله اشراقی در 21 شهریور 1360 براثر سکته مغزی درگذشت.
چندین تألیف درباره معارف دینی از او برجای مانده است.
2ـ شهید آیه اللّه سید محمدرضا سعیدی خراسانی در دوم اردیبهشت ماه 1308 ه ش در منطقه «نوغان» مشهد دیده به جهان گشود.
دروس ابتدایی را نزد پدرش سیداحمد آموخت و در دوران نوجوانی به لباس روحانیت درآمد.
او برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و منطق و اصول را نزد عالمان برجسته ای چون ادیب نیشابوری، شیخ هاشم قزوینی، شیخ کاظم دامغانی و شیخ مجتبی قزوینی فرا گرفت.
پس از پایان دروس سطح به شهر قم هجرت کرد و از محضر آیات عظام بروجردی و میرزا هاشم آملی کسب فیض نمود.
با راه یافتن به محضر درس حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه)، جزو نامدارترین شاگردان ایشان شد و با دریافت بینش و نگرش اسلام ناب محمدی، تلاشهای سیاسی اش آغاز گردید.
اولین بار در آبادان به خاطر سخنرانی علیه حکومت دستگیر شد که با وساطت آیه اللّه العظمی بروجردی آزاد گردید.
پس از آن به فرمان ایشان برای تبلیغ و تدریس به کویت رفت و چند سال در این کشور اقامت گزید.
در حادثه 15 خرداد 1342 که منجر به دستگیری امام خمینی گردید، در کویت رژیم شاه را به باد انتقاد گرفت و با ارسال نامه برای مراجع مقیم نجف آنان را از خطری که جان امام را در ایران تهدید می کرد، مطلع نمود.
پس از چند ماه به قصد زیارت حضرت امام با لباس مبدل وارد ایران شد و به دنبال تبعید ایشان از ترکیه به نجف، خود را به آنجا رسانید و برای بهتر شناساندن امام به علما و مدرسین حوزه علمیه تلاش فراوانی کرد.
او در مسیر مبارزه علیه رژیم شاه بارها توسط ساواک تحت تعقیب قرار گرفت، دستگیر شد و ممنوع المنبر گردید.
وی در ماجرای کاپیتولاسیون، به شدت علیه مستشاران آمریکایی به انتقاد پرداخت.
پس از بازگشت به قم، به دعوت عده ای از مؤمنین جنوب شرقی تهران، به مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) آمد و ضمن اقامه جماعت در آنجا، مسجد را به صورت پایگاهی قوی علیه رژیم شاه درآورد.
در سال 1345 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و 66 روز بازداشت بود.
سال بعد به طور مخفیانه به عراق رفت.
در سال 1347 به فرمان امام مأمور جمع آوری کمک برای فلسطینیان شد.
در اردیبهشت 1349 در اعتراض به مشارکت سرمایه داران آمریکایی در اقتصاد ایران سخنرانی کرد.
او ورود سرمایه گذاران آمریکایی به ایران را خیانتی بزرگتر از کاپیتولاسیون و قراردادی استعماری تر از تنباکو می دانست و با سخنان تند، نامه ها و بیانیه های افشاگرانه، رژیم شاه را سخت به وحشت می انداخت.
به همین دلیل در روز 11 خرداد 1349 مأموران با هجوم به منزل وی، او را دستگیر و به زندان قزل قلعه بردند.
مدت 10 روز تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت و استقامت نمود تا آن که سرانجام مأموران ساواک با طرح مرموزی در روز 20 خرداد 1349 با قطع برق زندان و یورش به سلولش، با پیچیدن عمامه به دور گردنش، وی را به شهادت رساند.
در تاریخ 21 خرداد، جنازه شهید برای مراسم کفن و دفن به قم انتقال یافت.
ساواک برای جلوگیری از حرکت مردم، به طور مخفیانه جنازه را دفن کرد؛ در حالی که در مراسم دفن، به غیر از چند نفر ساواکی و شاهد محلی تنها سیدمحمد سعیدی، فرزند آن شهید حضور داشت.
رئیس ساواک برای جلوگیری از شرکت مردم و روحانیون در مراسم ترحیم شهید آیه اللّه سعیدی، دستور داد کسانی که در این زمینه تبلیغ یا فعالیت کنند به مدت سه سال تبعید گردند.
در حالی که جو خفقان و وحشت در همه جا حاکم بود و ساواک از تشکیل مجالس ترحیم برای شهید ممانعت می کرد، جمعی از مردم تهران، در حالی که روحانی مجاهد آیه اللّه سید محمود طالقانی و دکتر عباس شیبانی در جلو جمعیت در حرکت بودند، با بازگشایی مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) که از تاریخ بازداشت شهید بسته بود، اولین مجلس ترحیم را برای او برگزار کردند.
به همین علت در تاریخ 22 خرداد، آیه اللّه طالقانی و دکتر شیبانی بازداشت شدند و در قم، طلاب حوزه علمیه با انتشار اطلاعیه ای از کیفیت شهادت مرحوم شهید آیه اللّه سعیدی، توطئه ها و اقدامات اخیر رژیم پرده برداشتند.
3ـ حجه الاسلام سیداحمد کلانتر فرزند سلطان در سال 1314 هجری شمسی در تهران متولد شد.
تحصیلات حوزوی را در حوزه های علمیه قم و حوزه نجف اشرف انجام داد.
وی در تاریخ 20 /6 /44 به اتهام نشر اکاذیب و شایعات بی اساس دستگیر و با قید کفیل آزاد گردید.
چهار ماه بعد به دلیل عدم توجه به دستور مأمورین، مجدد دستگیر و به سه ماه حبس محکوم و در سال 1345 به اتهام فعالیت های مضره برای مدت 4 ماه به فردوس تبعید گردید.
او در تاریخ 18 /9 /48به اتهام ایراد مطالب تحریک آمیز درباره آزادی زنان در ساوه دستگیر و به چهارماه و پانزده روز حبس محکوم شد.
در خرداد سال 1349 به اتهام تحریک مردم در مدرسه فیضیه قم، برای سه سال به زابل تبعید گردید که به علت فعالیت در آنجا، به سراوان منتقل شد و در آنجا نیز به اتهام اهانت به شاه دستگیر و به دو سال حبس تأدیبی محکوم و در تاریخ 10 /7 /51 به زندان رفت.
وی در روز 29 /6 /53 آزاد شد.
در خرداد 1354 به اتهام شرکت در تظاهرات مدرسه فیضیه دستگیر، ولی تبرئه گردید.
او در سال 1357 که به همراه تعداد دیگری از مبارزین روحانی در انارک نائین تبعید بود، جهت حضور فعال در صحنه انقلاب اسلامی، محل تبعید را ترک و به قم وارد شد.
وی در تاریخ 14 /9 /57 در تظاهرات قم بر اثر برخورد گلوله از ناحیه پا مصدوم گردید.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی علی‌اکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک صفحه 34

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.