تاریخ سند: 30 آذر 1357
متن سند:
گزارش وقایع و حوادث حوزه فرمانداری نظامی تهران و حومه
مدت : از ساعت 1700 روز 30 /9 /1357 الی ساعت 0800 روز 1 /10 /1357
1ـ گزارشات رسیده و اقدامات انجام شده
الف : سازمان اطلاعات و امنیت تهران
(1) اعلامیه و نشریات مهمی که در روز 30 /9 /1357 در دست مخالفین و مردم
در سطح تهران مشاهده گردیده به شرح زیر میباشد.
(الف) اعلامیه ای مربوط به کشته شدن خانم زارع
(ب) اعلامیه ارتش آزادیبخش ایران (خبر مربوط به گارد شاهنشاهی و موضوع
لویزان نیز در آن ذکر شده)
(پ) اعلامیه روحانیون مشهد
(ت) نشریه همبستگی (ارگان سازمان ملی دانشگاهیان ایران بتاریخ 29 /9 /1357)
(ث) خبر نامه جبهه ملی1
(ج) نشریات مجاهدین خلق ایران
(ح) اعلامیه کارگران توانیر (آب و برق خوزستان)
(خ) اعلامیه ای خطاب به ارتشی ها
(ج) یک اعلامیه مربوط به خمینی
(س) چند اعلامیه مربوط به سازمان دمکراتیک خلق ایران (مربوط به کمونیستها)
(ش) پیام تشکرآمیز خمینی بمناسبت رفراندم سراسری و اخطار به سران
کشورهائی که از شاه حمایت کنند و تعدادی اعلامیه دستی و متفرقه.
(2) تحصن اساتید دانشگاه :
الف) تا بعد از ظهر روز 2 /10 /1357 غذای اساتید متحصن در دبیرخانه دانشگاه
تهران تامین گردیده و ناهار ظهر روز 30 /9 /1357 نامبردگان نان و تخم مرغ بوده
و اظهار داشته اند از نظر شوفاژ و آب و برق تأمین هستند.
(ب) دکتر شیروانی نماینده مجلس شورایملی به نامبردگان پیغام داده که صبح روز
30 /9 /1357 در جلسه مجلس شورایملی موضوع تحصن را مطرح و از دولت
نیز در اینمورد سئوالی نموده است.
(پ) بنا به اظهار افراد متحصن چند نفر از نمایندگان مجلس در نظر داشته اند که با
نامبردگان در دبیرخانه ملاقات نمایند و با توجه به اینکه کارت نمایندگی مجلس
خود را نیز در دانشگاه ارائه نموده اند لیکن بداخل دبیرخانه دانشگاه آنها را راه ندادند.
(ت) نمایندگانی که جهت ملاقات اساتید متحصن به دانشگاه تهران مراجعه
نموده اند دکتر شیروانی نماینده تهران و دکتر رحمانی نماینده قوچان بوده که از
ورود آنها ممانعت و اساتید متحصن توسط تلفن از این موضوع با خبر شده اند.
(3) در ساعت 1430 روز 30 /9 /1357 شخص ناشناسی به خانم اقدس زاهدی ساکن خیابان
روزولت روبروی سینما دیاموند کوچه جار پلاک 15 طبقه 4 تلفن 824644 تلفنی تهدید می نماید بچه شما را می دزدیم و خودتان را می کشیم و منزل شما را آتش می زنیم که خانم مورد بحث در پاسخ اظهار میدارد شما هیچکاری از دستتان بر نمی آید و هر کاری دلتان میخواهد بکنید و من از طریق شرکت تلفن نسبت به کنترل خودم اقدام خواهم کرد ضمنا خانم
مزبور همسر آقای میرشمیرانی معاون کارخانه قند شیروان (کارخانه مذکور قبلاً
متعلق به هژبر یزدانی بوده) می باشد که بدنبال انتصاب نامبرده به سمت معاون
کارخانه تعدادی از کارگران سنگسری که بهائی بوده اند از کارخانه اخراج و خانم
مورد بحث تصور می نماید تلفن از ناحیه کارگران مذکور باشد.
(مراتب بفرمانداری منطقه 2 جهت مراقبت اعلام گردید)
(4) ساعت 1220 روز 30 /9 /1357، 30 نفر از اساتید که در دانشگاه آزاد جلسه
هیئت دبیران سازمان ملی دانشگاهیان را تشکیل داده بودند از دانشگاه مذکور
خارج و تصمیم گرفتند روبروی سازمان مرکزی دانشگاه تهران اجتماع و چنانچه
توانستند بداخل سازمان مذکور وارد شوند و در غیر اینصورت بخاطر نشان دادن
همبستگی خود با اساتید متحصن در سازمان مرکزی با دادن چند شعار در مقابل
سازمان مرکزی دانشگاه متفرق شوند.
(5) از ورود 30 نفر اساتید دانشگاه آزاد ایران بدانشگاه تهران ـ جلوگیری بعمل
آمده و در روبروی دانشگاه تهران در حالیکه تعدادی از تماشاچیان و افراد دیگر به
آنان اضافه شده نامبردگان مبادرت به دادن شعار در زمینه بازگشائی دانشگاهها و
پشتیبانی از استادان متحصن، نموده و بلافاصله از طریق خیابانهای 21 آذر و
امیرآباد متفرق شده اند و متعاقبا عبور و مرور از چهار راه پهلوی ـ شاهرضا تا
میدان 24 اسفند توسط مأمورین انتظامی کنترل گردیده است.
2
(6) در خیابان شیر و خورشید خیابان رباط کریم فرعی کوچه آقا رضا قصاب کوچه مسجد پلاک
311 منزل حسینی پسری بنام سید موسی که کتب مضره زیادی دارد، بین مردم از این کتب و
اعلامیه های مضره پخش می نماید و عکسهای خمینی را در مغازه ها و جلوی ماشینها نصب
می نماید.
(مراتب بفرمانداری منطقه 6 ابلاغ گردید)
ب ـ ضد اطلاعات وابسته
(1) برابر اطلاع واصله، اعلامیه ای که در دانشکده پزشکی پهلوی ساعت 0830 روز 30 /9 /1357 منتشر شده شرکت استادان و دانشگاهیان در سمینار بعنوان پرتو انقلاب حسین (ع) در دانشکده پلی تکنیک از ساعت 0900 مورخه 2 /10 /1357 مدت 5 روز ادامه دارد.
(مراتب بمنطقه 2 اعلام گردید)
(2) خبر واصله حاکی است که در بعضی از نقاط تهران از جمله خیابان شادمهر
شایع شده است که روز شنبه 2 /10 /1357 مردم از فرستادن فرزندان خود
بمدرسه خودداری زیرا قرار است که در تهران تظاهرات برپا شود که در این
صورت بشاگردان مدارس آسیب خواهد رسید.
(3) برابر اعلام سب 3
آدرس دو نفر از سربازان فرمانداری نظامی تبریز که مسلحانه مرتکب فرار شده اند
بشرح زیر میباشد.
1ـ سرباز وظیفه محمد صلب صیادی
تهران ـ روبروی کلانتری 15 خیابان استخر ـ کوچه سرهنگ بهنام منزل جبار
رهسپار ـ شغل عکاس
2ـ سرباز وظیفه علی مدرسی نیا
تهران ـ یوسف آباد ـ خیابان محمدرضا شاه کوی 17 پلاک 39
(مراتب بکمیته مشترک ضد خرابکاری اعلام گردید که ظرف امشب 30 /9 /1357 آنان را
دستگیر نمایند)
پ ـ وضع مساجد
(1) از ساعت 1730 مورخ 30 /9 /1357 پس از نماز جماعت در مسجد امام حسین واقع در میدان شهناز آقای الهی به منبر رفته و در حضور 2000 نفر مطالبی درباره وضع مملکت و
اینکه چه کسی باید تقاص این خونها را بدهد مطلبی ایراد و اضافه کرد این خونخوار قرن 20 و 21 را باید از بین برد و ضمن مقایسه حکومت فعلی با دستگاه معاویه اظهار داشت باید انتقام این خونها را بگیریم در ساعت 1835 سخنرانی تمام شد و بآرامی مسجد را ترک گفتند.
(2) در ساعت 1730 مورخ 30 /9 /1357 نماز جماعت مغرب و عشا با شرکت
حدود 250 نفر در مسجد صاحب الزمان برگزار شد پیش نماز مسجد آقای
خوانساری بوده که در ساعت 1930 از مسجد خارج و حاضرین نیز به آرامی
مسجد را ترک نموده اند ضمنا اعلامیه هائی تحت عناوین زیر در داخل مسجد
نصب گردیده بود که حاضرین آنها را مطالعه می نمودند.
1ـ یکبرگ اعلامیه که در آن عکس کد 66 بشکل فرعون گراور شده بود.
2ـ اعلامیه ای که در بالای آن دستور شاه عنوان ساواک و اسامی 32 نفر که در بین
آن عنوان افسران ـ درجه داران و سربازان نیروهای ارتش ملی ایران نوشته شده بود.
3ـ اعلامیه نظامیان ایران
(3) در مسجد ابا عبداله الحسین در تهران پارس ساعت 1815 روز جاری
30 /9 /57 پس از خاتمه نماز جماعت آقای روحانی به منبر رفته و ضمن عنوان
مطالب تحریک آمیز و اهانت بمقام شامخ مملکت اضافه نموده رژیم فاسد ضمن
ترساندن مردم آنها را فریب میداده لیکن حالا مردم متوجه شده و فریب آنها را
نخواهند خورد، بزرگترین دزد شخص کد 66 است و ساعتی 6000 دلار بهره پول
وی در بانکهای خارج می باشد جمعیت حاضر حدود 500 نفر در ساعت 1930
بآرامی مسجد را ترک کردند و تعدادی اعلامیه در مورد وقایع شهرهای مختلف به در و دیوار
مسجد نصب شده بود.
(4) در مسجد امیر واقع در امیرآباد جنوبی خیابان نصرت نماز جماعت با شرکت حدود صد نفر
برگزار ولی سخنران نداشت، چند اعلامیه تحت عنوان مصاحبه مجله فرانسوی با خمینی،
خبرنامه جبهه ملی بدیوار مسجد نصب شده بود.
(5) در مسجد احمدیه واقع در نارمک ساعت 1930 روز جاری 30 /9 /57
واعظ ناشناسی به منبر رفته، جمعیت حدود 60 نفر وضعیت عادی در ساعت
2000 مسجد را بآرامی ترک کردند.
پ ـ برابر اطلاع تلفنی سرهنگ امیری خانم رادیان آموزگار مدرسه راهنمائی
جام جم واقع در خیابان تهران نو از فرزندش سئوال نموده که پدرت چکاره است
فرزندش در جواب گفت که افسر ارتش می باشد که معلم فوق الذکر فرزندش را
مسخره نموده و بوی ناسزا گفته است و جلوی بقیه شاگردان فرزندش را سرزنش
نموده و ضمنا عنوان داشته که کلیه شاگردان بایستی روز شنبه را اعتصاب نمایند.
ت ـ برابر گزارش فرمانداری نظامی منطقه شمیرانات
در ساعت 2300 مورخ 30 /9 /1357 توسط افراد ناشناس یک بطری آتش زا به
منزل یک شخص آمریکائی باسم ریموند اوتیس بایس واقع در خیابان علم
دزاشیب انداخته شده که ضمن شکستن شیشه مقداری از پرده اتاق آتش گرفت و
خسارت دیگری ببار نیاورد و آتش بوسیله صاحبخانه خاموش گردیده است.
معاون و رئیس ستاد فرمانداری نظامی تهران و حومه.
سپهبد رحیمی لاریجانی
از طرف سرهنگ ستاد خلیل پور
توضیحات سند:
1ـ امروز (30 /9 /57) چهل و پنجمین شماره خبرنامه جبهه ملی ایران منتشر شد که در صفحه اول آن اطلاعیه جبهه ملی درباره تشکیل دولت توسط دکتر صدیقی بود.
در این اطلاعیه آمده بود : «چون بعضی از خبرگزاری ها گزارش داده اند که آقای دکتر غلامحسین صدیقی مامور
تشکیل دولت خواهند شد و از ایشان به عنوان یکی از رهبران جبهه ملی یاد کرده اند، لازم دیده شد به آگاهی عموم برساند که آقای دکتر غلامحسین صدیقی که از نیمه سال 1342 با هیچ یک از سازمانهای جبهه ملی ایران کوچکترین همکاری نداشته اند و اکنون هم با کمال
تأسف در هیچ یک از ارگانهای این جبهه سمتی ندارند.
بجاست یادآور شود و همچنانکه بارها اعلام گردیده، جبهه ملی ایران با وجود بقای نظام سلطنتی غیر قانونی با هیچ ترکیب
حکومتی موافقت نخواهد کرد.
» (پرونده 106969، ج 24) خبرگزاری رویتر امروز
(30 /9 /57) گزارش داد که دکتر صدیقی روز یکشنبه (26 /9 /57) برای دومین بار در این ماه با شاه ملاقات کرده است و از شاه یکی دو هفته زمان خواسته است تا در جوانب تشکیل یک دولت غیر نظامی بررسی کند.
«همکاران دکتر صدیقی که مدت 20 سال از فعالیت دولتی بر کنار بوده اند اظهار می دارند دکتر صدیقی با تشکیل یک دولت موافقت کرده و اکنون در حال
تماس با شخصیتهای اجتماعی خوشنام و سیاستمداران
است که ببیند آیا این کار امکان پذیر است یا نه.
» (بولتن محرمانه خبرگزاری پارس، ش 277، صص 6 و 7)
2- خبرگزاری یونایتدپرس نوشت که ارتش برای متفرق کردن دانشجویان و استادان اجتماع کننده در اطراف دانشگاه تهران اقدام به تیراندازی کرد.
(بولتن محرمانه خبرگزاری پارس،
ش 277، ص 5)
* نخست وزیر دولت نظامی شاه، غلامرضا ازهاری با ویلیام سولیوان، سفیر امریکا در ایران تماس گرفت و از او خواست که به دیدنش برود.
«ساعت سه بعد از ظهر روز بیست و یکم دسامبر (30 /9 /57) برای ملاقات با ازهاری به نخست وزیری رفتم و طبق معمول از پله هایی
که به اطاق کار نخست وزیر منتهی می شد بالا رفتم.
اما بر خلاف انتظار افسر جوانی که
مرا راهنمایی می کرد به جای دفتر کار نخست وزیر به طرف در کوچک بسته ای در سمت
چپ راهرو حرکت کرد و به آرامی دق الباب کرد.
افسر جوان پس از دق الباب بی آن که منتظر جواب بماند، در را باز کرد و مرا به یک اطاق کوچک و نیمه تاریک هدایت نمود.
در گوشه ای از اطاق چراغ روشنی به چشم می خورد و در آن جا با کمال حیرت ازهاری را دیدم که با
یک پیژامه راه راه روی یک تختخواب سفری دراز کشیده است.
با دیدن این منظره ناگهان خاطره دکتر مصدق نخست وزیر اسبق ایران در خاطرم زنده شد که مقامات رسمی و سفرای خارجی و روزنامه نگاران را روی تختخواب به حضور می پذیرفت.
این تصورات خیلی زود از ذهنم محو شد زیرا یک کپسول بزرگ اکسیژن در کنار تخت دیده می شد و چهره رنگ پریده و
رنجور ازهاری خبر از بیماری او می داد.
» (ماموریت در ایران، ص 149) ازهاری سکته کرده بود.
اما این دلیل ملاقات نبود.
ازهاری به سولیوان گفت که «در این شرایط، کاری از او ساخته
نیست...
با تاکید و دستورات مکرر شاه درباره خودداری از شدت عمل، حکومت نظامی
به یک اسم بی مسمی تبدیل شده و توانایی استقرار نظم از وی سلب گردیده است...
.
سربازان قریب چهار ماه است که در خیابانها هستند و روحیه آنها در این مدت به شدت تضعیف شده است...
شما باید این مطالب را بدانید و آن را به دولت خودتان گزارش بدهید ؛ شاه قدرت اراده و تصمیم گیری خود را از دست داده و این مملکت دارد از دست می رود.
» بلافاصله پس از مراجعت به سفارت، جریان این ملاقات تکان دهنده را به واشنگتن مخابره کردم و در پایان گزارش خود نوشتم که به نظر من وضعی که در گزارش نهم نوامبر (خود پیش بینی کرده بودم (سقوط دولت ازهاری) به حقیقت می پیوندد.
دولت نظامی شکست خورده و سقوط شاه
غیر قابل اجتناب به نظر می رسد.
» (همان، ص 151) این گزارش سولیوان کاخ سفید را به تکاپوی تازه ای واداشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 21 صفحه 286